×
×

با صدای سالار عقیلی
یادداشتی از دکتر عبدالحمید ضیایی در باب «اینکه دلتنگ توأم»

  • کد نوشته: 411530
  • 29 آبان 1399
  • ۰
  • «اینکه دلتنگ توام»، آلبومی از غزل‌های مهدی مظاهری، شاعر خوش‌قریحهٔ امروز است که صدای سالار عقیلی و آهنگسازی نسیم شاملو و پیمان خازنی ملاحت و لطفی دوچندان بدان بخشیده است.

    یادداشتی از دکتر عبدالحمید ضیایی در باب «اینکه دلتنگ توأم»
  • یادداشتی در بابا آلبوم اینکه دلتنگ توأم

    دکتر عبدالحمید ضیایی-موسیقی ایرانیان: «اینکه دلتنگ توام»، آلبومی از غزل‌های مهدی مظاهری، شاعر خوش‌قریحهٔ امروز است که صدای سالار عقیلی و آهنگسازی نسیم شاملو و پیمان خازنی ملاحت و لطفی دوچندان بدان بخشیده است. مظاهری از معدود غزل‌سرایان مستعد و توانایی است که انتشار کتاب‌هایش در سال‌های اخیر، اتفاق‌های فرخنده‌ای را برای شعر امروز به همراه داشته، که انتشار این آلبوم، از جملهٔ این رُخدادهای خوش‌آیند است.

    اتفاقی که با صدای سالار عقیلی، در شکلی زیبا و ماندگار، رُخنمون شده است، با همهٔ تنوعی که در پردازش نغمات و ضرب‌آهنگ‌ها و سازبندی‌هایی که به قول میرعلی‌رضا میرعلی‌نقی، در ساخته‌های خوش‌آهنگ نسیم شاملو و به‌تبع، پیمان خازنی شنیده و البته دیده می‌شود؛ چرا که نمی‌توان رنگ‌هایی را که سنتور و سه‌تار و کمانچه، در خلوتِ دل، پیش چشم مخاطب می‌نهد نادیده گرفت. رنگ‌هایی را که از حنجرهٔ پیانو، ویلن، آلتو، ویلنسل، فلوت، ابوا، کلارینت و سازهای کوبه‌ای در همنوایی صدای دلنواز عقیلی می‌تراود و سیم‌های جان مخاطب را به ارتعاش درمی‌آورد. انگار چشمه‌ای زلال که می‌جوشد و می‌جوشاند… و جاری می‌شود از اعماق…

    نقش عشق
    پس حکیمان گفته اند این لحن‌ها
    از دوار چرخ بگرفتیم ما
    بانگ گردش‌های چرخ است این که خلق
    می‌سرایندش به تنبور و به حلق
    مومنان گویند کآثار بهشت
    نغز گردانید هر آواز زشت
    ما همه اجزای آدم بوده‌ایم
    در بهشت آن لحن‌ها بشنوده‌ایم
    گرچه بر ما ریخت آب و گل شکی
    یادمان آمد از آنها چیزکی (مثنوی مولانا)

    مبدأ این پندار که آسمان‌ها نیز نغمه و آواز سر می‌دهند به فیلسوفان پیشاسقراطی یونان باستان بویژه فیثاغورث و حکیمان هند برمی‌گردد. فیثاعورث گفته است: «آسمان‌های هفتگانه آواز می‌خوانند و این آواز خوانی از آغاز آفرینش مایه می‌گیرد و تا ابدیت دنباله دارد.» افلاطون نیز بر این باور بود که «هر سپهر بر پایۀ سرعت پویش خود آوازی پدید می‌آورد». پیش از وی هومر گفته بود: «که هفت سیاره با نوای دلنشینی سرود می‌خوانند».

    قرن‌ها بعد ابوریحان بیرونی با شگفتی می‌پرسید که چرا هندیان آسمان را آواز خوان می‌پندارند؟ و خود پاسخ می‌داد که «من بر آنم که این پندار با سخن هومر سخنور یونانی همگونی دارد».

    پرسش دلنشین و درخشان مولانا نیز ناظر به همین لطیفه غیبی است که در بطن ساز، با همۀ سادگی، بی‌بهایی و ناچیزی ساختاری آن، چه رمزی نهفته است که از آن آواز دوست را می‌توان شنید:
    خشک چوبی، خشک تاری خشک پوست
    از کجـــــا می‌آیـد این آوای دوسـت؟

    بی‌تردید موسیقی صبغۀ الهی دارد، بر همین مبنا مولانا موسیقی را تا آن مایه ارج می‌نهد که در رده «ایمان» و «شهادت» می‌گذارد و می‌گوید:

    این علم موسِقی بر من چون شهادت است
    من مؤمنم شـــــهادت و ایمانم آرزوست

    وی در دانش موسیقی نظریه می‌پرداخت و اعتقاد راسخ داشت که با موسیقی و سماع می‌توان به پایه‌یی بلند از بی‌خویشتنی رسید و به حضرت دوست پیوست. هنگامی هم که خلیفه‌اش صلاح الدین زرکوب درگذشت جنازه‌اش را «با آهنگ دف و کوس تشییع کردند تابوت را که هشت دسته قوال در پیشاپیش آن حرکت می‌کرد مولانا با اصحاب چرخ زنان و سماع کنان تا مقبرۀ بها ولد همراهی نمود»

    نیکلسون در کتاب «عرفای اسلام» آورده است که پیش از مولانا نیز برخی از صوفیان و عارفان موسیقی را در صورتی که به قول آنان، با معنویت به آن گوش داده شود اثر الهی می‌دانستند. ابوالفیض ذوالنون مصری (وفات ۲۴۵) گفته است: «موسیقی یک اثر الهی است که دل را برای جست و جوی خدا به حرکت می‌آورد. آنان که با معنویت به آن گوش دهند؛ به خدا دست می‌یابند و آنان که از روی شهوت نفسانی به آن گوش فرا می‌دارند؛ دچار کفر می‌شوند.»

    جنید بغدادی نیز نگاه همانندی به موسیقی دارد: «از جنید بغدادی عارف نامدار پرسیدند چرا بسیاری از مردان متین و صاحب نام به شنیدن نغمه‌های دل انگیز، به هیجان می‌آیند و شوری دارند. پاسخ داد: چون خدای تبارک و تعالی در روز الست با ذرات ذریات بنی‌آدم (َالستُ بربکم)گفت ـ حلاوت آن خطاب در مسامع جان ایشان باقی مانده و هرگاه آواز خوش می‌شنوند و لذت آن خطاب به یاد آید و از ذوق آن در حرکت آیند»

    این‌که دلتنگ توام، حامل و شامل همنوایی شعرهای عاشقانه مهدی مظاهری و آوای دلنشین سالار عقیلی است. فرصتی ناب و نیکو برای تماشای زیبایی‌های هستی از پشت دریچه هجاها و نت‌ها، فرصتی برای تکرار نامکرّر قصه عشق، عشقی که بسا اوقات با هجران و حرمان گره خورده و در متن و بطن خود راوی شکستی حماسی و دل‌انگیز است.

    پرسش مقدر این است که آیا در این سبک از موسیقی،که به کلام بیشتر توجه می‌شود تا به آهنگ، این عدم تعادل به موسیقی لطمه وارد نمی‌کند؟
    پاسخ به این سوال از منظرهای مختلف، متفاوت خواهد بود، می‌دانیم که موسیقی در قرون مختلف همواره طفیلی شعر بوده، خاصه در ایران که از قدیم ادبیات و شعر، چون خون در رگان مردم جاری و یگانه رسانه‌ی عمومی خلایق بوده است. از این جهت برای اجرای بهتر اشعار شعرا، از موسیقی نیز استفاده می‌کردند و شعر را عامل اصلی می‌شمردند ، شاید بتوان یکی از عمده‌ترین دلایلی که باعث شد موسیقیدانان دچار کمبود تکنیک شوند ونوازندگی ساز در ایران، ضعیف‌تر از دیگر کشورها شود همین نکته مغفول باشد. در آلبوم «اینکه دلتنگ توام»، تلاش شده تا این تعادل بین شعر و موسیقی حفظ شود و این دو پابه بپای هم سلوکی هنری را رقم بزنند.

    از دیگر ویژگی‌های شاخص این آلبوم می‌توان به استفاده از اشعار یکدست که علاوه بر دارا بودن دیگر وجوه ادبی، به زبان امروز و معیار نیز سروده شده‌اند اشاره کرد.

    وقتی مدام چشم تو از دست من تر است
    اینجا جدا شویم برای تو بهتر است

    تصویرگرایی از وجوه بارز اشعار مهدی مظاهری است و وی در این راستا از تصاویر عناصر طبیعی به خوبی بهره برده است:

    چون موج، سر به بازی دریا سپرده‌ام
    حتی فراق و وصل برایم برابر است

    یا غزل زیر که در اکثر بیت‌ها شاهد تصاویر دلنشینی هستیم :

    سپید می‌گذرد یا سیاه می‌گذرد
    دو پلک بی تو برایم دو ماه می‌گذرد

    شبی که چشم تورا بوسه می‌زدم گفتم
    که چشم های تو از این گناه می‌گذرد

    دلم کبوتر جلد تو هست و می‌دانی
    چه بر پرنده ی بی سر پناه می‌گذرد

    من از گذشت نگاهت به عشق می‌دیدم
    که عشق‌های تو با یک نگاه می‌گذرد

    یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آهنگ‌های آلبوم «اینکه دلتنگ توام»، الهام پذیری آن از موسیقی کلاسیک ایرانی با نگرشی نو به مبحث سازبندی و کنارهم قرار دادن سازهایی، چون سنتور، سه‌تار، کمانچه، پیانو، ویلن، آلتو، ویلنسل، فلوت، ابوا، کلارینت و ساز‌های کوبه‌ای است.
    رجوع به سنت ستبر موسیقی ایرانی و حفظ و پاسداشت این میراث کهن در عین نوآوری و ابداع، کاری کارستان بوده و نیازمند جد و جهدهای فراوان و حرف و حدیث شنیدن و خون جگر خوردن است. سالار عقیلی سالک این مسیر پرپیچ و خم و دشوار، با تمام وجود می‌کوشد بر سر این خوان بنشیند و گوشه‌ی نان بشکند.

    اهمیت این تلاش آن‌گاه مشخص می شود که بدانیم دوره کنونی دوران سلطه فرهنگ غربی بر جوامع بشری است و در چنین آزمونی، هنرمند و فعال هنری جامعه ایرانی، باید با تغییر نگاه موسیقایی خود و دوری نمودن از دیدگاه دُگم و یکسویه در مورد موسیقی سنتّی در پی تغییر آن برآمده و اندکی نیز مطابق و همسو با سلیقه و ذائقه جوانان و علاقمندان و با ذهنی فراخ‌تر به موضوع موسیقی بنگرد و بقول سُهراب سپهری «چشم‌ها را شسته؛ جور دیگری ببیند».
    مهدی مظاهری از شاعران جوان روزگار ماست که هم در عرصه شعر سپید و هم غزل خوش درخشیده است و تاکنون مجموعه‌های شعر «پل رومی» توسط انتشارات فصل پنجم، « تغییر تمدن» توسط انتشارات «سوره مهر»، «پنجره های بی اتاق» توسط دفتر شعر جوان و «راحیل» به اهتمام نشرهنر پارینه از وی منتشر شده است.

    مظاهری برگزیده سومین جشنواره بین المللی جشنواره شعر فجر در شعر سپید بوده و در غزلسرایی نیز تبحر دارد. غزل «اینکه دلتنگ توام، اقرار می‌خواهد مگر؟» از اشعار معروف وی، مایه و بهانه آفرینش آلبوم مذکور گردیده است.

    در شعر وی تعهد به آرمانها و ارزشها، جلوه و جایگاه خاصی دارد و چنان که خود تصریح کرده است، شعر را هدف نمی‌بیند و برای شعر اصالت قائل نیست بلکه شعر را ابزاری می‌داند برای بیان اندیشه و بیان شکوفایی خیال و تصور و هویت و مکاشفه شاعر.

    به باور وی شاعر کسی است که این مکاشفه و مشاهده را با زبانی فاخر و بهره‌گیری از فنون شاعری و با استفاده از ظرفیت‌هایی که کلمات به او می‌دهند در قالب فرمی مشخص ارائه کند.

    در این آلبوم که به اهتمام موسسه‌ی آوای باربد منتشر شده، ۹ قطعه شنیدنی وجود دارد که از این میان اینکه دلتنگ توام، زلف، سپید می‌گذرد یا سیاه می‌گذرد، ای عشق، مهتاب و کمتر شده‌ام از خود ساخته‌های نسیم شاملو و قطعه‌های هر که با من نشست، در باختن دل و آهنگ جهانگردی
    سعدی” اثر پیمان خازنی است. با اندکی تأمل در اشعار منتخب، اغلب خصایص مزبور را می توان مشاهده کرد.

    امید است آلبوم این‌که دلتنگ توام، جایگاه خود را در سپهر موسیقی ایرانی بیابد و نیز تمهیدی بر آفرینش آثار هنری مشابه باشد، تا شعر فخیم و فاخر و معاصر فارسی در همسایگی سنت کهنسال موسیقی نقاب از رخساره‌ی هوشربا و دل‌انگیز خویش بگشاید.

    منبع: موسیقی ایرانیان
       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *