×
×

گفت‌وگو با آهنگ‌سازِ کنسرت نمایشِ ناکجا آباد
پیمان خازنی: ما علاقه‌مندیم مخاطب خود را مسخ کنیم

  • کد نوشته: 438352
  • 05 دی 1402
  • ۰
  • پیمان خازنی، از آهنگسازان موسیقی سنتی ایرانی است که این روزها بعد از مدت‌ها کنسرت-نمایش «ناکجا آباد» را روی صحنه دارد.
    پیمان خازنی: ما علاقه‌مندیم مخاطب خود را مسخ کنیم
  • پیمان خازنی، از آهنگسازان موسیقی سنتی ایرانی است که این روزها بعد از مدت‌ها کنسرت-نمایش «ناکجا آباد» را روی صحنه دارد. خازنی پیش‌تر هم تجربه اجرای چند کنسرت-نمایش مثل «کافی عاشقی» و «تار و دیوار» را در کارنامه‌اش داشته است. یکی از آهنگ‌هایی که از دل کنسرت-نمایش «کافه عاشقی» به نام «چشم جادو» با آهنگسازی او بیرون آمد، امروز یکی از معروف‌ترین آهنگ‌های فضای مجازی است. «ناکجا آباد» تلفیقی میان هنر موسیقی و نمایش است، این دو طوری در هم تنیده‌ شده‌اند که مرزی میانشان نیست. با خازنی درباره این کنسرت نمایش و علاقه‌اش به موسیقی ایرانی صحبت کردیم که در ادامه می‌خوانید.

    شما از اهالی شناخته شده موسیقی ایرانی هستید و صاحب تالیفات متعدد، مدتی است در صحنه‌های نمایش حضور پر رنگی دارید. از تجربیات خود برایمان بگویید؟
    تئاتر عرصه تجربه و تجربه‌گری ست. من اولین بار ۱۸ سال پیش برای نمایش تبار خون آهنگ‌سازی کردم و در همین اولین حضورم، تندیس بلورین گرفتم و آغاز فعالیت‌های نمایشی من رقم خورد. من به دنبال سانتی مانتالیسم در موسیقی ایرانی هستم. این تنها راه زنده ماندن موسیقی ایرانی در دل جامعه است جامعه موسیقی ایرانی برای بقا خود در گیشه علاقمندان هنر، چاره‌ای جز این ندارد. مدت‌هاست می‌شنویم که موسیقی ایرانی گیشه ندارد و سرمایه‌گذارها از موسیقی‌های سخیف، سخن به میان می‌آورند. دلیل آن چیزی به غیر از رویکرد غلط اجتماعی آن، در روش ارائه صحنه‌ای آن نیست. جهان مدت‌هاست به سمت سانتی مانتال شدن، حرکت کرده ولی ما با سرعت جهان پیش نرفته‌ایم. به نظر من این رویکرد، زمانی به انجام می‌رسد که بتوان از عناصر صحنه نمایش چون لباس، نور، دکور، گریم، و… در کنار موسیقی بهره برد. اکنون جهان، رفتاری بینا رشته‌ای را تجربه می‌کند. هنرها که طبیعتاً دارای فصل‌های مشترک پر رنگ‌تری هستند. پس بیاید باور کنیم که اگر در ارائه هنر اصیل، درست رفتار کنیم، می‌توان مخاطب را مسخ کرد. ما علاقمندیم مخاطب خود را مسخ کنیم.

    از صحبت‌های پیمان خازنی و سپیده صباغ این‌گونه برداشت می‌شود که در «ناکجا آباد» از رفتار کلیشه‌ای پرهیز دارید و ترجیحتان بر تجربه‌گری‌ست؟
    جهان بر پایه تجربه و تجربه‌‌‌گری می‌چرخد. به نظر من، جهان بدون تجربه و تجربه گری برای انسان‌های سطحی ساخته شده است. انسان‌های تنبلی که آنقدر اراده ندارند که آزمون و خطا کنند. باور کنید در همین فضای فرهنگی افرادی را می‌بینیم که موسیقی تجربی یا نمایش تجربی را باور نمی‌کنند و ترجیح می‌دهند از رفتارهای کلیشه‌ای در جهت ارائه استفاده کنند که نتیجه‌اش می‌شود، تولید سر و صدا و صحنه‌های خنثی، بدون کارکرد هنری. نتیجه‌اش می‌شود اجراهایی که در یک ماه جمع می‌شود، روی صحنه می‌رود و پس از اتمام آن فراموش می‌شود. البته همیشه بهترین و صحیح‌ترین نگاه را آکادمیسین ها به جامعه می‌دهند. در نگاه دانشگاهی تجربه گری، اصلی‌ترین دستاورد هنرمندان است.

    شما در آهنگسازی و کارگردان در جنس صحنه خود در حال خاطره سازی برای مخاطب هستید، موافقید؟
    ساختن خاطره و بهتر بگویم میکس شدن در روزمره مردم کار سهلی نیست ولی ناشدنی هم نیست. ما در تلاشیم تا مخاطب در اندک لحظاتی که ما را نظاره می‌کند، بتواند کمی به رویاهایش نزدیک شود. خاطره‌ سازی با هنر سهل و ممتنع است. پس نیاز به انباشتگی دارد و شاید باید این انباشتگی آنقدر زیاد باشد که خالق یا خالقانش اشباع شده مهارت خود باشند.  به نظر من، اینجا تازه ابتدای راه است و تعامل و درک دو سویه چراغ این مسیری است که در پیش داریم.

    چرا در ناکجا آباد به سمت قصه حرکت کردید آن هم از نوع عامیانه؟
    قصه‌گویی و داستان‌سرایی کار دشواری‌ست و این فرهنگ در دست فراموشی‌ست. ما با قصه‌گویی مادران‌مان به خواب می‌رفتیم ولی این مسئله در نسل‌های بعدی ما کم رنگ و کم رنگ‌تر شد. داستان‌هایی که از تاریخ به یادگار مانده‌اند مسیر جاودانگی را طی کرده‌اند. پس بی‌شک به داستان‌های آزمون پس نداده امروز الویت دارند. داستان عامیانه می‌تواند در کنار موسیقی نوستالژیک، شانه به شانه گام بردارد. در فرهنگ ادبیات و قصه‌های عامیانه، با نوعی محاوره کهن، روبه‌رو هستیم که علاقه شخصی من به آهنگسازی در چنین ژانر ادبی هست. پس این شد که آگاهانه به سمت قصه عامیانه حرکت کردم. ما در تلاشیم در مدیوم «ناکجا آباد» فرهنگ قصه‌گویی را رونق ببخشیم.

    ناکجا آباد چیست؟ نمایش موزیکال یا کنسرت نمایش؟ در نمایش قبلی که آهنگسازی را عهده‌دار بودید مشخص بود چون در تمام تبلیغات و پوستر و  از واژه «کنسرت-نمایش» استفاده می‌شد. حال «ناکجا آباد» چیست؟
    در ناکجا آباد، موسیقی و نمایش میزبان یکدیگرند. اصولاً در هم‌نشینی هنرها چیزی تحت عنوان میزبانی و میهمانی نداریم. این مرز بندی‌ها گاها از غرور کاذب ما نشات می‌گیرد. فراموش نکنیم هنر تاج سر آفرینش است. وقتی از رفتار غیر فرمال و تجربه گری در ناکجا آباد سخن به میان می‌آوریم، در تلاشیم تا مخاطب را به، مینیمالی از جنس فرهنگ نزدیک کنیم. در چنین رویکردی بهتره مخاطب رو آزاد بگذاریم تا خودش تصمیم گیری کند که اکنون در نمایش نشسته است یا در کنسرت. تکلیف کار، در کنسرت نمایشی که سال گذشته آهنگسازی کردم و «چشم جادو» از دل آهنگسازی‌هایم متولد شد، در پوستر مشخص بود و به درستی از عبارت کنسرت نمایش استفاده شد و حرمت اولویت واژگان به درستی حفظ شد ولی «ناکجا آباد» ماجرایی متفاوت است. ناکجا آباد یک مدیوم فرهنگی است.

    شما گاهی از علاقمندی خود به گذشته و هنر کلاسیک می‌گویید و گاهی از آینده؟ نگاه شما در چه دوره‌ای است؟
    من و شاید بهتر باشد بگویم ما نیمی از نگاهمان به گذشته است و نیمی از آن به آینده. برای ما گذشته چراغ مسیر راه آینده است. همیشه هنرمندان باهوش امروزی، در حال رمز گشایی از آثار هنرمندان برجسته گذشته‌اند. اصولاً نیاز امروز در رمز گشایی از گذشتگان است.

    در «ناکجا آباد» از طراحی صدا آن هم به شیوه نامتعارف (آکوستیک-لایو) استفاده کردید. کمی توضیح دهید.
    من اصولاً به پخش صدای ضبط شده در اجرای زنده بی‌علاقه‌ام و صوت زنده را در صحنه زنده ترجیح می‌دهم. این امر در ایران کمی عجیب به‌نظر می‌آید ولی در غرب امری عادیست. طراحی این صداها بر اساس متریال استیل توسط آستیاژ ضیائی است که پیش‌تر در زمینه صدا و شعر فعال بوده است و اینبار به در خواست من، در سرزمین ناکجا آباد پای گذاشت.

    منبع: موسیقی ما
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *