موسیقی ایرانیان – سحر طاعتی: چندی پیش سایت رسمی بینال ونیز، خبر شصتمین فستیوال موسیقی خود را اعلام نمود. این فستیوال از سال ۱۹۳۰ یعنی ۳۵ سال پس از برگزاری اولین دورۀ بینال هنری ونیز (در سال ۱۸۹۵ میلادی)، کار خود را با تمرکز بر حوزۀ موسیقی معاصر آغاز نموده و همواره صحنۀ حضور معتبرترین ارکسترها، سولیستها و ستارگان آهنگسازی موسیقی معاصر جهان بودهاست.
امسال در خلال شصتمین دورۀ برگزاری بینال موسیقی ونیز، با حضور آهنگسازانی چون پاسکال دوساپن، کایا ساریاهو، توشیو هوزوکاوا و سالواتوره شارینو، ۴۶ اثر برای نخستین بار (world premiere) به روی صحنه خواهند رفت.
آنچه بر اهمیت بینال شصتم برای موسیقی ایران و خاورمیانه میافزاید، راه یافتن آثار مهدی خیامی، علیرضا فرهنگ و کارن کیهانی سه آهنگساز ایرانی به این فستیوال است، که در روز پایانی فستیوال (۲۵ مهرماه سال جاری) و توسط مشهورترین آنسامبل موسیقی معاصر ایتالیا یعنی دیوِرتیمنتو آنسامبل به رهبری سندرو گُرلی به اجرا در خواهند آمد.
کارن کیهانی آهنگساز و نوازنده سنتور که فعالیت های فرا مرزی بسیاری درکارنامه هنری خود دارد، با حضورش در این دوره از بینال ونیز علاوه بر اجرای اثرش با عنوان «نقطهای بود و دگر هیچ نبود» با آنسامبل موسیقی معاصر ایتالیا ، کنسرتی را نیز با گروه مهر آیین متشکل از سامان صمیمی نوازندۀ کمانچه، میلاد محمدی نوازندۀ تار، محمدرضا رییسی نوازندۀ سازهای کوبهای برگزار خواهد کرد.
حضور آهنگسازان ایرانی و نیز اجرای موسیقی دستگاهی برای اولین بار در چنین بینالی اهمیت بسزایی در معرفی موسیقی و هنرمندان کشورمان دارد و اهمیت این موضوع به حدی است که گروه مهر آیین یک روز بعد از بینال ، در فستیوال اپرتو در شهر رجوامیلیای ایتالیا به صحنه خواهند رفت.
کارن کیهانی یکی از سه آهنگساز ایرانی که اثرش در هشتادو ششمین بینال موسیقی ونیز اجرا می شود در گفتگویی با سایت موسیقی ایرانیان به تشریح جزئیات کامل این حضور و نیز اجرای رپرتوار موسیقی دستگاهی ایران پرداخته است.
*چه شد که امسال بعد از یک غیبت هشتاد و شش ساله شما به همراه دو آهنگساز جوان از کشورمان به بینال موسیقی ونیز راه یافتید ؟ آیا دعوت از سوی مسئولین بینال بود یا شما خودتان اقدام به این حضور گرفتید؟
– در مورد چگونگی راه یافتن بنده به بینال موسیقی ونیز باید عرض کنم تا جایی که من مطلع هستم، در واقع آنسامبل دیورتیمنتو بود که پروژۀ خود را به بینال معرفی نمود و بنده هم به عنوان بخشی از آن پروژه به بینال راه پیدا کردم. اگر بخواهم دقیقتر توضیح دهم باید به سال ۲۰۱۳ و کنسرتِ آنسامبل ماتکا در ژنو برگردم که قطعۀ من “نقطهای بود و دگر هیچ نبود”، به سفارش آن آنسامبل نوشته و اجرا شد. در این کنسرت بنده و آقای علیرضا فرهنگ، هر دو آثاری برای ساز ایرانی و آنسامبل داشتیم. چند ماه قبل آقای فرهنگ در تماسی بنده را در جریان پروژۀ مهدی خیامی و دیورتیمنتو قرار دادند و از من خواستند تا قطعۀ مذکور را جهت بررسی برای آقای خیامی و آنسامبل بفرستم. تا این زمان ابداً موضوع بینال مطرح نبود و قرار بود دیورتیمنتو آنسامبل در برنامه سالیانه خود کنسرتی از آهنگسازان معاصر ایرانی اجرا نماید و تا جایی که من مطلعم آثار آهنگسازان زیادی را نیز بررسی کرده بودند. در نهایت قطعۀ من مورد پسند کمیتۀ آنسامبل قرار گرفت و قرار شد که زمان و مکان اجرا مورد بررسی قرار بگیرد. مدتی بعد من از طریق مهدی خیامی مطلع شدم که در میانِ پروژههای متعدد آنسامبل دیورتیمنتو، پروژۀ موسیقی ایران، بسیار مورد توجه بینال قرار گرفته و آن را در برنامۀ ۱۰ روزۀ خود قرار دادهاند. طبیعتا پس از انتشار رسمی برنامۀ بینال ۲۰۱۶ از اینکه روز اختتامیه را به این کنسرت اختصاص دادهاند مفتخر شدیم.
* روند شکل گیری قطعه “نقطهای بود و دگر هیچ نبود” به چه صورت بود؟ این اثر بر اساس چه تفکری ساخته شد؟
این قطعه را در سال ۲۰۱۳ و در دوران اقامتم در EOFA یا رزیدنسی هنرمندان خارجی در شهر ژنو نوشتم. این قطعه به سفارش آنسامبل Matka برای سنتور و یازده سازِ غربی نوشته شد که در پاییز همان سال در بنیاد هنری کوگلر در ژنو در غالب کنسرتی به نام “موسیقی معاصر ایران” برای اولین بار اجرا و در زمستانِ همان سال ضبط شد. اگر خاطرتان باشد در آن سال ۳ کوهنورد ایرانی پس از فتح قلۀ برودپیک هیمالیا و ثبتِ یک مسیر جدید به نام ایران، در حال بازگشت به پایین، جان خود را از دست دادند. این واقعه از منظرِ دراماتیک، محرکِ ساخت قطعه شد و نقشۀ صعود و بازگشتِ این کوهنوردان را به عنوانِ مرجعی در فرمِ اثرم استفاده کردم. در سال ۲۰۱۵ این قطعه در مسابقۀ آلبومِ سال در جامعۀ آهنگسازان آمریکا SCI برنده شد و همین روزها توسط نشر Nova به بازار خواهد آمد.
*چه رپرتوارهایی در بینال موسیقی ونیز قرار است اجرا شود؟ آیا بینال برنامه در هر دوره رویکرد موسیقایی خاصی را دنبال می کند؟
– اگر منظورتان رپرتوار کلی در ده روز بینال است، همانطور که در رویکردِ پنجاه و نه بینالِ قبلی مشهود است، این فستیوال اصولاً با تمرکز بر موسیقی کلاسیک معاصر فعالیت میکند و در اساس، فستیوالی، آهنگساز محور است. در بینال شصتم نیز رپرتوار، کاملاً معاصر بوده و آثار آهنگسازانی از سراسر جهان در آن به اجرا در میآید. همانند دورههای پیشین، آهنگسازان بزرگی چون پاسکال دوساپن، کایا ساریاهو و سالواتوره شارینو (برندۀ شیر طلایی امسال) به سفارش بینال، آثار جدیدی نوشتهاند که در این فستیوال برای نخستین بار اجرا میشود. در نهایت، بینال امسال در ۲۶ کنسرت، شاهد ۴۶ اجرای نخست خواهد بود که در نوع خود فوق العاده است.
بر اساس همین رویکرد در این دوره اثر من با عنوان نقطهای بود و دگر هیچ نبود که برای سنتور و آنسامبل نوشته ام در کنار قطعۀ کنسرتو کمانچه اثر مهدی خیامی برای کمانچه و آنسامبل و قطعۀ صبا اثر علیرضا فرهنگ برای تار و آنسامبل اجرا می شود .البته در بخش دیگری نیز به اجرای موسیقی دستگاهی ایران می پردازیم.
*اسم پروژه موسیقایی شما در این دوره از بینال « موسیقی ایران از گذشته تا امروز» است آیا قرار است در این برنامه گذری از موسیقی قدیم ایران تا به امروز داشته باشید یا خیر ؟
– بله، بخش اول این کنسرت با تمرکز بر موسیقی معاصر آهنگسازانِ ایرانی و بخش دوم آن با تمرکز بر موسیقی کلاسیکِ دستگاهی ایران اجرا خواهد شد و نتیجتاً موسیقی دستگاهی به عنوانِ سنت در مقابل موسیقی معاصر به عنوانِ موسیقی امروز، شنیده خواهند شد. طبیعی است که در بخش موسیقی کلاسیک ایرانی، تمرکز بر شکل سنتیِ این نوع موسیقی، صورت خواهد گرفت.
*بخش اول این اجرا در همراهی شما و ارکستر اتفاق خواهد افتاد این تلفیق به چه صورت انجام خواهد گرفت ؟بخش دوم نیز صرفا موسیقی دستگاهی ایران است فکر می کنید مخاطبان شما در بینال چه قدر با این نوع موسیقی که کاملا متلعق به ایران است ارتباط برقرار کنند؟ و چرا از حضور یک خواننده نیز در این بخش بهره نبرده اید؟
– از آنجا که در بخش اول، هریک از سه آهنگساز با توجه به تفسیر و استنباطِ شخصی و هنریِ خود آثاری را خلق کرده اند، نگاهِ واحدی به این تلفیق وجود ندارد مثلاً آقای خیامی مشخصاً کمانچه را در غالبِ کنسرتو در مرکزِ اثر خود قرار داده اند در حالی که در قطعۀ من، ابدا نگاه از این نوع نیست.
در مورد بخش دومِ سوالتان باید عرض کنم که در فستیوالهایی از نوع بینال، اساسا مخاطبینِ متخصص، اکثریت را نسبت به مخاطبین عام تشکیل میدهند و به زبانی سادهتر، مخاطبین در جستجوی موسیقی هنری هستند. بنابر تجربۀ من، معمولاً در چنین شرایطی اولاً مخاطبِ آشنا به این نوع موسیقی خواهیم داشت و ثانیاً کشفِ یک زبان جدید موسیقایی بر موضوعِ لذت بردن و رابطۀ عاطفی با یک موسیقی اولویت خواهد داشت.
در پاسخ قسمت آخر سوالتان باید بگویم که از سویی باتوجه به اینکه سه نوازنده به عنوانِ سولیست، در بخش نخست کنسرت حضور دارند، ترجیحِ عملی بر این بود که گروهی متشکل از همین نوازندگان، به اضافۀ یک نوازندۀ سازهای کوبهای بخش دوم را اجرا کنند و بزرگتر کردن گروه کمی دشوار بود، و از سوی دیگر، موسیقی کلامی و مبتنی بر خواننده همواره امکاناتِ معرفی و اجرا را در اختیار دارد و فکر میکنم موسیقی سازی و بیکلام است که نیازمند توجه و معرفی بیشتر است، مضاف بر اینکه اجرای موسیقی بیکلام در فستیوالهایی از این دست، سنتی دیرینه دارد.
*شما به عنوان نمایندگان موسیقی ایران در این بینال هستید ،فکر می کنید چه قدر با این حضور می توانید در معرفی و اشاعه موسیقی ایران تاثیر گذار باشید؟
– ببینید، رخدادهایی در این سطح، خصوصاً در محیط هنری اروپا بسیار مورد توجه و تحلیل قرار میگیرند. از طرف دیگر، اجرا با آنسامبلهایی مانند دیورتیمنتو نیز به خاطر پوششِ جدی مطبوعات و رسانههای ایتالیایی، یقیناً در معرفی موسیقی ما موثر است. دو هفته پیش و در روز افتتاحیۀ فستیوال Risuonanze ایتالیا، تقریباً همه مسوولین و آهنگسازان اروپایی فستیوال، از برنامۀ آنسامبل دیورتیمنتو و موسیقی ایران خبردار بودند و این تجربه در نهایت نشانگر اهمیت زیاد این گونه رخدادها در اشاعه و تثبیتِ موسیقی امروز ماست.
*موسیقی ایران یک غیبت هشتاد و شش ساله در این بینال داشته به طوری که در همه این سالها وقت موسیقی ایران و حتی موزیسینهای ایرانی به این بینال راه نیافته و اجرایی نداشته اند در حالی که امسال علاوه بر اجرای آثار سه آهنگساز با یک آنسامبل غیرایرانی، موسیقی دستگاهی ایران هم اجرا می شود، به نظر شما عدم حضور ایران در همه این سالها چه ضربه ای را به موسیقی ایران در جهت عدم معرفی و جهانی شدن اش وارد کرده؟
– برای بنده ارزیابی میزان ضررها واقعاً دشوار است اما میتوانم به معنا و دستاوردهای آن برای موسیقی معاصر ایران اشاره کنم. من شخصاً به نگاهِ صنفی عمیقاً معتقدم بدین معنا که هر رخداد هنری مهم یا کم اهمیتی را که در آن موسیقیدانان ایرانی به عنوان خالق یا مجری حضور مییابند، یک قدم جدی برای ثبات و اعتبار یک صنف هنری میدانم. هنگامی که ما در سال ۲۰۱۳ در پروژۀ آنسامبل ماتکا بودیم، عملاً با خانم رمضان که مدیر آن پروژه بودند پایه و اساسِ پروژۀ “صد سال موسیقی ایران برای پیانو” را پیریزی کردیم، در همان زمان آشنایی من با علیرضا فرهنگ موجب همکاری مشترکمان در پروژه های جدیدی شد که به زودی خبرشان را خواهید شنید. خواهران زربخش امسال مجموعه ای ارزنده از آهنگسازان معاصر ایران را روی صحنه خواهند برد و از سوی دیگر زحمات ارزندۀ مهدی خیامی در شکلگیری پروژۀ « موسیقی ایران از گذشته تا امروز»، ما را در قدمی ارزنده به بینال ونیز برد، در همین فاصله نیز همکاران ما امسال فستیوال موسیقی معاصر تهران را راه اندازی کردند و به نظر بنده اینها همه و همه حلقههای یک زنجیرند که موسیقیدانان معاصر ایران به عنوان یک صنف مهم هنری، دارند از آن سود میبرند و البته تمام اینها بلااستثناء محصول کار تیمی است. یقیناً وقتی این چیزها را نداریم فقیریم و این صنف از کسالت و بیتحرکی رنج میبرد. اضافه بر این، تمام اینها دارد برای ما و فرهنگِ معاصرمان آبرو میآورد!
دیدگاهتان را بنویسید