موسیقی ایرانیان – بیتا یاری: همکاری با جلیل شهناز، همایون خرم، پرویز یاحقی و اسدالله ملک را در کنار همکاری با برادران کامکار و زندهیاد مجتبی میرزاده و شهریار فریوسفی در کارنامه دارد و تصنیفهای «زهی عشق» و«تاب بنفشه» و «چراغى از على دارم» او در خاطرههای روزهای خوب موسیقی ایرانی خوش نشسته است. مهدی بهزادپور حالا پس از یک دوره بیماری دوباره میخواهد به صحنه موسیقی برگردد و درصدد است کنسرتی را برگزار کند. با این خواننده همشهری ایرج بسطامی و هنرآموخته استاد عبدالعلی وزیری و محمود کریمی درباره این بازگشت و علت سکوت ۲۰ سالهاش گپی زدهایم که میخوانید.
شنیدهایم بعد از سالها سکوت به دنبال اجرای آثار خود هستید و حتی برای مجوز اقدام کردهاید. مگر قبلا مجوز فعالیت نداشتید؟ آثاری که شما خواندید قبلا بارها و بارها منتشر شده و از رادیو و تلویزیون نیز پخش شده است؟
من دوباره به ایران آمدهام تا فعالیتم را از سر بگیرم و در نظر دارم در آینده نزدیک کنسرتهایی را نیز برگزار کنم و اکنون مجوز فعالیتم را گرفتهام. قبلا فعالیت داشتم و کارهایم منتشر میشد، اما بیست سال در ایران نبودم؛ البته مدام در حال رفتوآمد به ایران بودم و به همین دلیل برای از سرگیری فعالیتم مجوز گرفتم.
آیا در خارج از کشور چیزی غیر از موسیقی اصیل ایرانی را دنبال کردهاید؟
خیر، همیشه فعالیتم در حوزه موسیقی ایرانی بوده است، اما هر برنامهای نیازمند مجوز است و ما نیز چون میخواهیم ابتدا اجرای صحنهای داشته باشیم باید مجوز بگیریم. حتی کسانی که در خارج از کشور آثاری منتشر میکنند و بعد دوباره به ایران بازمیگردند باید دوباره مجوز فعالیت بگیرند.
با چه کسانی در خارج از کشور همکاری کردید؟
با آقایان محمد حیدری و جهانبخش پازوکی که جزء آهنگسازان خوب و بزرگ هستند همکاریکردم؛ حتما قطعه «دنیا» را که خواندم، شنیدهاید آن را آقای پازوکی برایم ساختهاند.
آیا برای کنسرت و برنامههایی که دارید گروه نوازندگان را گردآوری کردهاید؟
نه، هنوز اقدامی برای آن نکردهایم؛ چراکه باید زمان کنسرت در سال آینده دقیقا مشخص شود تا بتوانیم نوازندگان گروه را گردآوری کنیم و تداخل برنامهریزی با برنامه نوازندگان پیش نیاید.
قبل از اینکه به علت بیماری از ایران بروم در خدمت آقای اسدالله ملک کار میکردم و در ارکستری که داشتند، میخواندم و ترجیح میدهم ارکستری در آن حالوهوا جمعآوری کنم.
یعنی سبک ارکستر گلهای جاویدان؟
بله، البته با ارکستر ملی به رهبری آقای فخرالدینی هم صحبتهایی کردهایم، چراکه ایشان سبک موسیقی گلها را در ارکستر ملی اجرا میکنند و به غیر از ارکستر ملی دنبال گروهی هستیم که به سبک گلها بتوانند همکاری کنند. اگر روزی کنسرت داشته باشم حتما چند اثر از کارهای آقای بدیعی را میخوانم؛ چراکه از ابتدای فعالیتم همکاریم با موزیسینهای گلها بود. اولین آهنگی که خواندم، به نام «اگر»، استاد همایون خرم ساخته بودند که در سال ۵۶ از رادیو پخش شد. و بعد از آن هم یعنی بعد از انقلاب که آقای اسدالله ملک در سال ۶۳ مجوز فعالیت گرفتند با گروه ایشان یعنی «همنوازان» که همگی نوازندگان ارکستر گلها مثل آقای فضلالله توکل، جهانگیر ملک، منصور نریمان و… در آن بودند و صدایم را پسندیدند و با آنها همکاری داشتم و آلبومهایی به غیر از اینها با خانواده کامکارها و نوازندگان خوب سالهای دهه ۶۰ منتشر کردم.
چرا فکر میکنید حالا بعد از ۲۰ سالی که از آخرین آثار منتشرشده شما میگذرد باید اجرایی داشته باشید؟ در این ۲۰ سال چه کاری میکردید؟
به علت بیماریای که برایم پیش آمد مجبور به خروج از ایران و معالجه بیماری شدم و در آنجا ماندم. در خارج از کشور یکی دو اثر منتشر کردم در حوزه موسیقی اصیل ایرانی با آقای محمد حیدری، خانم زرینپنجه و آقای پازوکی. اکنون برگشتهام به ایران تا دوباره زندگی را از سر بگیرم. حرفه اصلیام کشاورزی و پرورش اسب است که در بم دارم و این سالها در حال رفتوآمد به کشور بودم، اما معالجه اجازه نمیداد در کشور ماندگار شوم.
در آمریکا انگیزه خوانندگی به دلایل شخصی نداشتم ولی آنچنان هم از موسیقی دور نبودم و اینکه تمام هم و غم من این نبود که به هر قیمتی روی سن بروم و اجرا کنم. کارهای محلی اجرا کردم و بعد از زلزله بم هم چند اثر منتشر کردم، اما در مجموع فعالیت آنچنان زیادی نداشتم.
در فضای موسیقی آمریکا آیا نوازندگان هم سلیقه و سبک خود را داشتید که بتوانید همکاری کنید؟
بله، نوازندگان خوبی در آمریکا بودند که بتوانند از عهده کار بر آیند، به هر روی به دلایلی همکاری نکردم؛ چراکه دیدگاهم در موسیقی اجازه نمیداد، ضمن اینکه همیشه نکات و ملاحظاتی را در نظر داشتم و رعایت میکردم. من بعد از انقلاب با استاد جلیل شهناز همکاری کرده بودم و پرویز یاحقی اثری برایم ساخته بود که تنها اثر بعد از انقلاب اوست. در نتیجه شأن کسانی که با من همکاری کرده بودند و همینطور شأن خودم ایجاب میکرد که آن را حفظ کنم و با هر نوازندهای کار نکنم و حرمت همکاریهای سابق را نگه دارم. در آمریکا من بهعنوان خوانندهای شناخته میشدم که با ساز استاد شهناز خوانده است. باید در آنجا بهگونهای قدم بر میداشتم که لطمهای به آنها نخورد، چراکه قطعا در آنجا مشکل نوازنده و آهنگساز نداشتم و حتی سبک موسیقیام را عوض نکردم. چراکه سبک و سیاق کار من برای آنجا خوب نبود و سبک و سیاق موسیقی ایرانیهای مقیم آمریکا موسیقی پاپ ۶ و هشت است. بازار موسیقی در آنجا، موسیقی کلاسیک ایرانی نیست. هر چند در ایران هم موسیقی اصیل ایرانی بسیار کم مورد توجه است.
آیا اثر همکاری مشترک شما با آقای یاحقی منتشر میشود؟
بله، آن قطعه مشترک به نام «اسب کرنگ» در حوزه موسیقی محلی است و سازی که آقای یاحقی در آن زده بسیار متفاوت است. این قطعه ۲۷ دقیقه است که بهزودی منتشر میشود.
با توجه به گذر زمان و تفاوت ذائقه مخاطب و نوازندگان موسیقی ایرانی، آیا سبک مورد نظر شما را نوازندگان امروزی در ایران میتوانند اجرا کنند؟
خیلیکم؛ چراکه با چند نفر از نوازندگان خوب جوان که امروزه به نام هستند صحبت میکردم آنها هم تایید میکردند که کمتر نوازنده امروزی میتواند به سبک گلها کار کند و نوازندگان مثل نوازندگان گلها نیستند، چراکه اصلا آن سبک را بلد نیستند و اغلب نوازندگان تنها نوازنده نت هستند.
چرا میخواهید در ایران کار کنید؟
من خواننده هستم و باید به کار خودم بپردازم. همیشه در فکر بازگشت به ایران بودم و در نتیجه کارهایم را جوری پیش میبردم که بتوانم برگردم ایران و بتوانم کار کنم در نتیجه به بسیاری از شبکهها و برنامهها نمیرفتم. ضمن اینکه الان اگر دقت کنید میبینید هر کدام از خوانندگان اصیل ایرانی که قطعهای از آثار موسیقی گلها را اجرا میکنند بهشدت کارشان گل میکند و اقبال عمومی پیدا میکنند، چراکه از شعر و موسیقی قوی برخوردارند چیزیکه در گذشته بسیار به آن اهمیت داده میشد.
موسیقی گلها و شعرهایش حرفی برای گفتن دارد و هم میتواند توجه جوان امروزی را به خود جلب کند. خواننده خوب زمانی خواننده خوب میشود که کلام و شعر خوبی در اختیار داشته باشد و آن را به بهترین شکل بیان کند.
آیا فکر نمیکنید حضور شما بهعنوان خواننده موسیقی ایرانی به سبک گلها در فضای امروز ایران که اتفاقا در اینجا هم مثل آمریکا موسیقی سنتی زیاد محبوبیتی ندارد، سخت خواهد بود؟
بالاخره هر چقدر هم کمطرفدار باشد، به هر حال موسیقی اصیل ایرانی هنوز زنده است و هنوز همکاران گلها مثل خوانندگان بزرگش چون اکبر گلپایگانی و حسین خواجهامیری هنوز زنده هستند و به صداهای متفاوتی نیازمندیم که از یکرنگی صداها و تکصدایی در بیاییم. من به آینده اجراهایم خوشبین هستم، چراکه گوش مخاطبان از یک سبک خواندن اشباع شده است و زمینه اقبال به صداهای متفاوت وجود دارد. ضمن اینکه موسیقی و تصنیفسازی هم دچار ضعف است و اجرای کارهای سبک گلها میتواند حالوهوای پررخوت موسیقی را عوض کند.
دیدگاهتان را بنویسید