این آهنگساز نامدار دربارهی موسیقی متن «خماری» میگوید که یکی از شخصیتهای اصلی فیلم، نوازندهی پیانو است و تمام مراحل نواختن این کاراکتر تحت نظارت او انجام میشود: «من خیلی عادت ندارم سر خودم را شلوغ کنم و ترجیح میدهم تمام انرژیام را صرف انجام یک کار کنم تا با تمرکز، نتیجهای حاصل شود که لااقل برای خودم رضایتبخش باشد؛ بهخصوص اینکه مدتهاست روی آلبوم خودم که اثری برای پیانو و ارکستر است، کار میکنم. موسیقی این اثر ایرانی است؛ اما در پرداخت فرمی بینالمللی پیدا کرده است.»
او در تمامی این سالها، تم دستگاههای موسیقی ایرانی را بهعنوان پایه موسیقی خود حفظ کرده؛ هرچند که ممکن است در لفافهای از هارمونیهای کلاسیک، جَز و بلوز پیچیده شود. علاوه بر آن، او از پیشگامان موسیقی الکترونیک در ایران است.
او ساخت موسیقی فیلم را تخصصی میداند که هر موزیسینی نمیتواند به آن دست پیدا کند و اینکه به خاطر رعایت نکردن این مسأله در این سالها، آسیبهایی در زمینهی موسیقی فیلم ایجاد شده است: «گاهی کسانی در این زمینه فعالیت میکنند که آمادهی انجام آن نیستند و به همین خاطر، کمتر موسیقی فیلمی میشنویم که هم با تصاویر همراه باشد و هم اثر درخشانی به شمار رود. اما این تنها مشکلی نیست که در این زمینه وجود دارد. اگر یک آهنگساز بهترین موسیقی فیلم را بسازد و خود فیلم پتانسیل کافی نداشته باشد و دیده نشود، موسیقیاش نیز تحت تأثیر قرار میگیرد و متأسفانه این روزها، ایرادات ساختاری در بسیاری از فیلمهای سینمای ایران وجود دارد. از سوی دیگر، تهیهکنندگان ترجیح میدهند تا آثار خود را با کمترین قیمت و هزینه به سرانجام برسانند و به همین خاطر، همهچیز تحت تأثیر این ماجرا قرار میگیرد.»
او میگوید هر آهنگسازی نمیتواند در این زمینه وارد عمل شود و اشتباه کارگردانان و تهیهکنندگان این است که گمان میکنند هر آهنگسازی لزوماً میتواند آهنگساز فیلم خوبی هم باشد. در حالی که ممکن است یک آهنگساز بسیار موفق باشد، اما در زمینهی موسیقی فیلم نتواند حرفی برای گفتن داشته باشد و برعکس.
«دهقانیار» که تعدادی از موسیقی فیلمهایش تبدیل به یک خاطرهی جمعی شدهاند، اعتقاد دارد که موزیسینی که در این زمینه فعالیت میکند، باید دارای فرصت، نبوغ و بضاعت کافی برای این حرفه باشد و در کنار آن موسیقیاش با تصویری هماهنگ شود که ارزش کافی داشته باشد و از آن مهمتر، در زمان مناسبی اکران شود: «هر کدام از این عوامل وجود نداشته باشد، یعنی فیلم خوب نباشد، در زمان مناسبی اکران نشود، کیفیت ضبط مناسب نباشد و بودجه برای استفاده از نوازندگان حرفهای وجود نداشته باشد، موسیقی دچار آسیب میشود و در این میان، مدیوم سینما یا تلویزیون تفاوتی با هم ندارند.»
او البته تأکید میکند که بسیاری از موسیقی متنها در زمان خودشان شنیده نشد و سالها بعد مورد توجه مخاطبان عام و حتی منتقدان قرار گرفت: «گذر زمان نشان میدهد چه اثری خوب است و چه اثری بد؛ بنابراین به شکل قطع نمیتوان گفت آثاری که در این سالها ساخته شدهاند، هیچکدام در خاطرهی شنیداری مردم ثبت نشدهاند.»
اما راز موفقیت موسیقی متن آثاری چون «خونهی مادر بزرگه»، «آقای حکایتی»، «مدرسهی موشها» و… چیست؟ «بهرام دهقانیار» میگوید: «این آثار زمانی اینچنین مورد استقبال مردم قرار گرفتند که تنها دو کانال تلویزیونی وجود داشت. حالا اما تکثر شبکههای داخلی و ماهوارهای کار را برای همه دشوار کرده است. از سوی دیگر نمیتوان این مسأله را نادیده گرفت که هر زمان قطعهای مورد توجه قرار میگیرد، سیل آثار مشابه با آن ساخته میشود و در نتیجه گوش مخاطب نسبت به آنها بیتفاوت میشود. با تمام دشواریهایی که گسترش مدیاهای تصویری و مجازی به وجود آوردهاند، هر زمان که قطعهی جدیدی جذابیتهای خود را داشته باشد، مردم نسبت به آن واکنش مثبت نشان میدهند و از آن استقبال میکنند. اما این اتفاق در حال حاضر کمتر رخ میدهد و به همین خاطر من فکر میکنم فضای موسیقی ما به یک خانهتکانی معنوی نیاز دارد.»
آهنگساز «مدرسهی موشها» همچنین به این نکته اشاره دارد که آهنگسازان باید با انرژی و خلاقیت بیشتری فعالیتهایشان را انجام دهند: «در دورهای همهچیز دست به دست هم داد تا موسیقیهایی شکل بگیرد که همه آن را بشنوند؛ حالا نیز این اتفاق باید رخ دهد. ضمن آنکه مسئولان فرهنگی باید در کنار انواع ممیزیهایی که برای هنرمندان در نظر میگیرند، به کیفیت آثار تولید شده نیز نظارت داشته باشند. در حالی که این روزها تنها هدف، پُر کردن کانالهای تلویزیونی است. البته این مشکلی نیست که تنها در ایران وجود داشته باشد. شما وقتی به محصولات موسیقایی کشورهای دیگر هم توجه میکنید، مشاهده میکنید که درصد کمی از آنها، آثار باکیفیتی هستند و میتوانند روی مخاطب تأثیر بگذارند.»
او در پاسخ به این سوال که مخاطبان در این میان چه نقشی میتوانند ایفا کنند، میگوید: «من در حال حاضر نمیتوانم تنها با یک بله یا نه، بگویم آیا سطح سلیقهی مردم بالا رفته یا پایین آمده؛ اما آنچه در این میان اهمیت دارد و باید به آن توجه کنیم، این است که حالا نسل جوانی وارد کارزار شده که سلیقهی خاص خودش را دارد و انتظارش از موسیقی نیز مثل هر چیز دیگر متفاوت است و بنابراین لازم است متریال خاصی به او داد که در عین آنکه قدرت جذب او را داشته باشد، این امکان را فراهم کند که سطح بینش او را بالا ببرد. اما در یک نگاه کلی میتوانم بگویم که خوشبختانه در حال حاضر گرایش مردم به موسیقی سنتی بیش از گذشته شده و این ماجرا مرهون آهنگسازان جوانی است که در این حوزه فعالیت میکنند و توانستهاند راه ارتباط با مخاطب را پیدا کنند. اما باز هم موسیقی پاپ داخل کشور به نسبت آنچه در خارج از مرزهای ایران رخ میدهد، قابل اعتناتر است. به هر حال هنرمندان باید همیشه خود را بهروز نگه دارند، با اطلاعات روز جهان آشنا باشند، موسیقی خوب گوش کنند و تجربههای جدیدی انجام دهند تا شاهد یک شکوفایی در موسیقی ایرانی باشیم.»
دیدگاهتان را بنویسید