×
×

آیه از عیسی غفاری رونمایی شد

  • کد نوشته: 89901
  • حمیده موسوی
  • یکشنبه, ۱۹ام مهر ۱۳۹۴
  • ۱ دیدگاه
  • عصرگاهِ جمعه، ۱۷ مهرماه ۱۳۹۴ تاریخ برگزاری کنسرت تار نوازی «عیسی غفاری» در مجموعهء فرهنگی- هنری «آپ آرت مان» بود. کنسرتی که طی آن تازه ترین اثر این آهنگساز و نوازنده، با عنوان «آیه» نیز رونمایی شد. این در حالی ست که امیر شریفی، حسام اینانلو، بابک چمن آرا، بهرنگ تنکابنی، کیوان فرزین، سیاوش ایمانی و.. در کنار عوامل تولید اثر در این جمع حضور داشتند.
    +گزارش متنی و تصویری مفصل «موسیقی ایرانیان» از این مراسم را در ادامه دنبال کنید

    آیه از عیسی غفاری رونمایی شد
  • PicsArt_1444472900433موسیقی ایرانیان – حمیده موسوی: عصرگاهِ جمعه، ۱۷ مهرماه ۱۳۹۴ تاریخ برگزاری کنسرت تار نوازی «عیسی غفاری» در مجموعهء فرهنگی- هنری «آپ آرت مان» بود. کنسرتی که طی آن تازه ترین اثر این آهنگساز و نوازنده، با عنوان «آیه» نیز رونمایی شد. این در حالی ست که امیر شریفی، حسام اینانلو، بابک چمن آرا، بهرنگ تنکابنی، کیوان فرزین، سیاوش ایمانی و.. در کنار عوامل تولید اثر در این جمع حضور داشتند.

    به گزارش خبرنگار «موسیقی ایرانیان»، این دو رویداد هنری در دو ساعت ۱۸ و ۲۰ انجام می پذیرفت و گزارشی که در ادامه می خوانید به جزییات اجرای سئانس اول می پردازد. هرچند قرار بود سهیل رزاقی در این کنسرت با غفاری همنوازی داشته و قطعاتی از آلبوم تازه شان نیز به اجرا در بیاید اما به دلایلی این همنوازی صورت نگرفت.

    *کامران شیخ، مدیر برنامهء «من و سازم» به عنوان گرداننده و مجری این گردهمآیی موسیقایی، ابتدا روند اجرای کنسرت را شرح داد و عنوان کرد که ضمن ارائهء قطعات و در فواصل زمانی بین آن ها، گپ و گفتی در قالب پرسش و پاسخ برقرار خواهد بود که همگان می توانند در آن مشارکت داشته باشند. پس ازآن عیسی غفاری اجرای خود را با تکنوازی تارِ قطعه ای در دستگاه نوا آغاز کرد. سپس کامران شیخ اولین سؤالات خود را با غفاری مطرح کرد که ملخصاٌ به شرح زیر بود:

    شیخ: آغاز تارنوازی و علاقه ات برای پرداختن به این ساز از چه زمانی آغاز شده است؟

    غفاری: نوازندگی تار برای من کاملا تصادفی رخ داده است… همیشه فکر می کردم درویش خان اگر در ارکستر دربار طبل نمی نواخت، بعدها آیا موزیسین معروفی می شد؟… فکر می کنم تصادف در زندگی یک هنرمند یا نوازنده از پارامترهای تعیین کننده می تواند باشد. من پیش از نواختن تار، سه تار می نواختم و در آن سال ها دو بار در کنکورموسیقی که با ساز سه تار شرکت کرده بودم، پذیرفته نشدم. دردوره های بعد به من توصیه  شد تار را برای آزمون انتخاب کنم چون سازی ست که کم تر نواخته می شود و نوازندگان تار در آن زمان تعدادشان چندان زیاد نبود. من تار را به درستی نمی شناختم و آشنایی خاصی با آن نداشتم …آن را پیگیری کردم و به آموختن مبانی و نوازندگی اش مشغول شدم و جالب است که امتحان دادم و در دانشگاه قبول شدم. حال می پرسم اگر تنها به نوازندگی سه تار می پرداختم آیا امروز فعالیت اینچُنینی داشتم؟ آیا اکنون اینجا و برای اجرای این برنامه دعوت شده بودم؟…

    شیخ: در تنهایی بیشتر به کدام ساز می پردازید؟

    غفاری: نمی توانم پاسخ مشخص و قاطعی  دهم. یا در واقع پاسخی وجود ندارد. چون ارتباط شما با سازهایی که سال هاست می نوازید و به سطح قابل قبولی رسانده اید از نوعی نیست که بتوانید یکی را بسیار بر دیگری ترجیح دهید. هر ساز شخصیت خاص خود را دارد و به هر دو ساز در زمان های خاصی نیاز پیدا می کنم. به هر جهت این دو ساز دنیای متفاوتی دارند که هر کدام زیبایی خود را دارد… در تار، جای عنصر تکرار را به عنوان یکی از عناصر موسیقی من ، آن گونه که می خواهم و می بینید یافته ام و به اجرا در بیاورم اما در سه تار شاید این فضاها چندان قابل اجرا نباشد یا بهتر بگویم، به شخصیت این ساز چندان نمی آید….

    شیخ: بیشتر چه ژانری از موسیقی ها را دنبال می کنید و متأثر از کدام ها هستید؟

    غفاری: همهء انواع موسیقی را دنبال می کنم. موسیقی پاپ حتی. چه بسا در این میان ایده هایی هم دزدیده باشم! به طور مثال از خط پیانویِ یکی از موسیقی- فیلم های «پل موریه» بسیار متأثر شده ام و در یکی از قطعات آلبوم «شب و روز» این تأثیر را به کار برده و اجرا کرده ام…البته این تأثیر پذیری خیلی وقت ها چندان عیان نیست بخصوص که قرار است گاهی در ساحتی کاملا متفاوت یک موسیقی را که از آن متاثر بوده اید به کار برید و مخاطب آن را در نیابد…اما از دیگر تأثیر پذیری ها که بسیار بارز نیز هست، ردیف موسیقی ایرانی ست که به آن ارادت زیادی دارم، اگر چه خیلی ها به دلیل عدم شناخت موافقش نیستند…به نظرم ردیف موسیقی ایرانی هم چنان کاربردهای فراوانی در آثار موسیقایی می تواند داشته باشد. حتی گوشه های خاصی از ردیف را که جای مانور فراوانی دارد را خیلی در ساخت آثارم نشان داده ام چون این قابلیت را داشته اند. دیگر مورد مُلهِمِ من موسیقی مینی مال است. در نوع خاصی البته. فیلیپ کلس. آروُ پرت … در این نوع، به تکرارهای بسیار و امکان کشیدگی صداها توجه می شود که از علایق من نیز هست، یعنی نواختن بر خطوط به صورت اِسلو و سنگین…هچنین فلسفه و کلاس دانشگاهمان با آقای حمید رضا اردلان تأثیرات قابل توجهی بر من داشته است. شاید این حتا اولین زمان برخورد من با چنین اندیشه و عملی بود. بعدها و برای اولین بار کوشیدم کلمات آن کلاس ها را و برداشت و ترجمان  موسیقایی خود را از این آموزه ها  به تصویر بکشم…

    شیخ: قطعهء انتخابی بعدی برای اجرای امشب چیست؟

    غفاری: واریاسیونی بر دو قطعهء بختیاری ست که قبلاٌ، درست یک ماه پیش در کنسرت شب ساز ایرانی و در فرهنگسرای نیاوران اجرا کردم. ممکن است برای دوستان این سؤال پیش آید که چرا یک قطعهء تکراری را اجرا می کنم؟…چند سال پیش ارکستر «پارسیان» اجرایی داشت که یک دفترچه به عنوان معرف آن اجرا در اختیار مخاطب قرار می گرفت. در آن دفترچه گفتگوهایی با پیانیست مشهور ارمنی، «امانوئل ملک اصلانیان» انجام شده بود که خیلی مرا تحت تاثیر قرار داد و بسیار از آن آموختم. از او پرسیده بودند چرا فلان سونات بتهوون را مدام و در هر کنسرت خود تکرار می کنید؟ و او پاسخ داده بود آنقدر این کار را تکرار می کنم تا بتوانم به  کشفش برسم… نواختن در خانه با نواختن و اجرا بر روی صحنه قطعاٌ تفاوت دارد. برخی قطعات زنانه و برخی مردانه اند و برخی از قطعات را بهتر است به هنرجویان و نوازندگان خاصی برای اجرا سپرد…من فکر می کنم نیازی نیست همهء قطعات را یاد گرفت و اجرا کرد، هر قطعه خود می تواند با هر بار اجرا دریافتی تازه و تجربه ای دیگرگونه هم به نوازنده و هم به مخاطب انتقال دهد.مثلا من چندان تمایلی به سبک رمانتیک نداشته ام و تمایلی هم به کپی کردن آن  آثار نداشته ام و همانطور که اشاره کردم، بعدها دریافتم که لازم نیست همه چیز را نواخت و به همه چیز تسلط  یافت، در مورد منِ نوعی این موضوع وجود داشت که طبع و پذیرش اولیه را برای هر سبک و هر قطعه ای نداشته ام و همخوانی چندانی هم با روحیه ام نداشته…و نهایتا این که  شنوندهء متعمق و دقیق طبعاٌ اجرای یک قطعه را با اجرای سابق آن متفاوت خواهد یافت…

    شیخ: دوستان اگر سؤالی دارند می توانند عنوان کنند.

    PicsArt_1444470481845غفاری: فکر می کنم کمی دوستان را غافلگیر کرده ایم چون اطلاع رسانی قبلی انجام نشده که در این کنسرت پرسش و پاسخ نیز انجام خواهد شد. اما فکر می کنم موقعیت مناسبی باشد زیرا بحث و گفتگو های جاری در این اجرا بدون هیچ واسطه ای و مستقیماٌ بین مخاطب و نوازنده انجام می پذیرد. گفتگوهای بی واسطه فکر می کنم لازم باشند. گاهی مخاطب، غیر مستقیم و به واسطهء رسانه، خبرنگار، مصاحبه های چاپ شده و… از احوال و فعالیت های یک هنرمند آگاه می شود که یک آگاهی مستقیم و عینی نیست، بنابراین چنین نشست های و تبادل نظراتی فکر می کنم غنیمت باشد.

    شیخ: لازم است اشاره کنم ما در مجموعهء «من و سازم» تجربیات شخصی نوازند گان را ارائه می کنیم و در مقابل شما هر سوالی در خصوص این تجربیات دارید می توانید عنوان کنید…

    غفاری:قطعات «خیال» و «بختیاری» براساس آوازهای  «نامدار خان» و «عبد ممد للری» از آلبوم «شب و روز» و «بازتاب» دو قطعهء بختیاری هستند که توأمان و ادغام شده به اجرا در می آورم. اصل این قطعات را که بشنوید درمی یابید که در اجرای کنونی از اصل آنها خیلی دور شده ام با این وجود ردپای آنها را بوضوح متوجه خواهید شد. تمام مد گردی ها هم از اصل این آوازها اخذ شده است..

    *پس از اجرای دو قطعهء بختیاری فوق، غفاری به توضیحات دیگری پرداخت.

    غفاری: قطعهء بعدی «ایهام» نام دارد. هر چند نامگذاری قطعات را کار دشواری می پندارم چون بر این باورم که نامگذاری محدودیت ایجاد می کند… در موسیقی غربی غالباٌ قطعات شماره گذاری می شوند و ذهن مخاطب را  محدود نمی سازد. واقعاٌ مایل بودم در آلبوم هایم با عدد گذاری قطعات را معرفی کنم لیکن این امر نیز برای جستجوهای اینترنتی و پیگیری آثار یک نوازنده و آهنگساز مشکل ایجاد می کرد. خاصه اینکه مخاطب ما به این روش عادت ندارد. با این اوصاف سعی کردم لااقل نامهایی انتخاب کنم که تصویر خاصی در ذهن مخاطب تداعی نکند. مثلا همین قطعهء ایهام که با توجه به نامش، دو گانگی ایجاد می کند و می دانم که با این نام دو وجهی، مخاطب دنبال معنی و تصویر واحد و مشخصی نخواهد بود.

    موسیقی ایرانیان: شما به روشی در خلق آثارتان پرداخته اید و بر آن مبادرت می ورزید که هم در شرایط فعلی کمتر اتفاق می افتد و هم شاید مخاطب کمتری داشته باشد. با این حال مایلید که با تمرکز و اشاره های مستمر به این روش آن را به ثبت برسانید و مخاطب را نیز متوجه این امر کنید. شاید نام گذاری قطعات در آلبوم هایتان با ارقام نیز می تواند آغاز چنین ثبت و ارجاع هایی بشود. این طور فکر نمی کنید؟ به هر روی آماده سازی و آموزش یک روند مُتطلِّب زمان است بی شک، لیکن بی نتیجه نمی ماند.

    غفاری: فکر خوب و متفاوتی ست. موافقم که به آن فکر کنم.

    ضمناٌ لازم می دانم اشاره کنم که قطعهء اولی که امشب نواختم در دستگاه نوا بود. البته نوایی که کمتر اجرا می شود. نوای لا … با کوکِ «دو سل لا می»… دو قطعهء بختیاری هم در کوک «دو سل لا ر» نواخته شد که اگر چه تفاوت های اجرایی مشهودی با ملودی های اصلی دارد اما مد گردی موجود، طبق همان مُدگردی ها در قطعه های قدیمی بوده و در آن دستی نبرده ام…قطعهء ایهام را هم در کوک «دو سل لا دو» اجرا خواهم کرد.

    *قطعه ی ایهام را آغاز به نواختن کرد و پس از آن نیز توضیحاتی ارائه کرد.

    غفاری: یکی از ایهام های موجود در این قطعه در دو وجهی بودن آغاز و پایانش نیز بوده. از دشتی شروع می شود و در آخر به راست پنجگاه ختم می شود. تکرارها در ابتدای قطعه بسیار شنیده می شود اما در طول اجرا به تدریج کاسته می شوند.

    شیخ: اگر این قطعه را با اولین ساختهء خود مقایسه کنید، چه نتیجه ای می گیرید؟

    غفاری: آنها را یکی می دانم. با اینکه جابجایی کوک و تغییر مایه ها وجود دارد اما بنیان یکی ست و پارامترهای تثبیت شده ای درشان شنیده می شود. اینها در واقع تجربه هایی تثبیت شده است. تجربه هایی که کمتر اجرا شده و شنیده شده اند… شاید این حرف از جانب من غلو محسوب شود اما اینگونه است…ممکن است آثارم حالت مدرن داشته باشند اما بر پایهء ردیف و موسیقی ایرانی ست و شدیداٌ متأثر از آن…در زمان انتشار آلبوم بازتاب اشخاص تصمیم گیرندهء انتشار آلبوم های موسیقی(که البته افراد مشخصی هستند و قرار ست در مورد تمام انواع موسیقی نظر کارشناسی بدهند) پس از طرح پرسش هایی که حاکی از عدم دریافت درست منظور چنین فرم و حرکت موسیقایی در این آثار بود، نهایتا به این نتیجه رسیدند که به عنوان یک اثر تجربی به این آلبوم مجوز بدهند. پس من این تجربه و تجربه ها را ادامه می دهم. تا بعدها این تجربه ها  شاید بیشتر پا سفت کنند و در میان انواع موسیقی ایرانی به ثبت برسند.هر نوازنده ویژگی خاص خود را در نوازندگی دارد. مثلاٌ «دینامیک» یا «چپ بر سیم بم» از ویژگی های اجراهای استاد علیزاده است که هر که آنگونه بنوازد می گویند تقلید شده و متأثر از ایشان است.گاهی حتا استفاده از یک تکنیک خاص یا  توجه به نوع خاصی از ریتم ها شما را می تواند متمایز کند و اصرار و استمرار بر این تکنیک ها بعدها مختص شما و به نام شما شناخته می شوند. اما مورد دیگری که به ذهنم رسید اشاره کنم این است که من سعی می کنم، به طور مثال در قطعه ای که بعداٌ خواهم نواخت به عنصر «عاطفه» توجه کنم، در عین توجه به تمام عناصر موسیقایی قطعه ام. مثلاٌ به این شکل که سراغ جمله ای از استاد شهناز بروم که در آن سال ها بسیار دل برده و به گوش و دل مردم خوش نشسته است. یکی از نتایج این کار توجه مجدد ذهن مخاطبی ست که شاید در یک لحظه از دست رفته باشد. مخاطبی که شاید تمرکزش به صورت آنی از مدار خارج شده باشد، خسته شده باشد و حتی قصد داشته باشد سالن را ترک کند. شاید این موضوع که تو در حین اجرا مخاطبان و شنوندگانت کم باشند چندان مهم نباشد اما گاهی هم به این فکر می کنی که، چرا این مخاطب هم نماند و تا پایان اجرا ما را همراهی نکند؟ و چه بهتر که او هم باشد. پس با یک جملهء طلایی دوباره به دقت و تمرکز و همراهی بازش می گردانی..

    شیخ: اگر یک یا چند موتیف را به عنوان الهام بخش کارهایت بخواهی معرفی کنی، به کدام ها اشاره خواهی کرد؟

    غفاری: قبلاٌ هم به این موضوع بعد از انتشار آلبوم بازتاب اشاره کرده ام… این سه «ت» دوست داشتنی (خنده) یعنی تکرار، تضاد و تقارن. این عناصر به وفور در کارهایم مشهودند و بعنوان دست مایهء آثارم می توانم به آنها اشاره کنم. همچنین از ضربه به کشش رسیدن. یعنی پرداختن به این امر که یک نت بیشتر شنیده شود. چارچوب کلی در نوازندگی و آهنگسازی ام به این شکل است و اینقدر در این سال ها استفاده شده که به آن فکر هم نمی کنم، در من نهادینه شده و به طور مداوم در کارهایم جاری ست.

    مخاطب: فلسفهء این تکرارها چیست؟

    غفاری: فکر می کنم عامل قوام بخش موسیقی همان تکرار است. مانند تکرار در زندگی می ماند، مانند نفس کشیدن. تنفس یک عمل تکرار شونده و روزمره است اما لازم است و حیاتی. حتی بوق ماشین ها. شاید اگر بوق ماشینها امتداد داشته باشد و تنها به حالت شوک و گاه و بی گاه اتفاق نیفتد، عامل سرسام و انزجار نخواهد شد و به مرور انسان به وجود آن عادت کند و بی هیچ ضعف اعصاب و تشنجی به زندگی خود با وجود این صداها ادامه دهد. یکی دیگر ازاین  تکرارها «هومی» است که درفضای شهر تهران وجود دارد. در شهر تهران حتی در شب این را می توان شنید و در هاله ای از یک صوت عجیب و غریب احاطه می شود که من به آن می گویم «هوم». گویی هیولایی خفته باشد…من به این تکرارها توجه دارم. بر خلاف برخی آثار امروز که می بینیم و می شنویم، یک خط ممتد و طولانی را آغاز کرده و ادامه می دهند بی آنکه بازگشتی به یک نقطه خاص داشته باشند. بی آنکه رجوعی به نقطه های آغازین صورت گیرد و این می شود که مخاطب رشتهء کلام را از دست می دهد و جان مطلب را گم می کند. این می شود که قطعه در ذهن مخاطب نمی ماند و با آن اخت نمی شود. من حتی در تصنیف سازی هم به این پارامترها توجه دارم. ما این تکرارها را در موسیقی گذشتهء ایران و مثلا دورهء تیموری که این سال ها بیشتر مورد توجه و مطالعه بوده است هم می توانیم شاهد باشیم… در آلبوم شب و روز نیز تکرار و تقارن و تضاد وجود داشت. با شعری از شاملو به همین نام… تضاد در شب و روز، و تکرار آن دو و نیز تقارن شان ، «و ما همچنان دوره می کنیم شب را و روز را، هنوز را»و….

    موسیقی ایرانیان: با این تفاصیل شما از این سه «ت» دوست داشتنی در وجوه مختلف یک اثر موسیقایی استفاده می کنید.یعنی از نام قطعات تا شعر انتخابی وچه بسا بعدها، طرح جلد و…نه تنها ملودی ها. درست است؟

    غفاری: کاملا همین طور است. در واقع این ها عناصر انتخابی موسیقی من است و دست مایه های کارم.

    موسیقی ایرانیان: اولین سوق دهندهء شما در استفاده از تکرار ها چه عنصری بوده؟ یعنی چگونه به این رسیدید که این تکرارها لازم است و ضروری؟

    غفاری: قطعا اولین مسئله فکر کردن به این موضوعات بوده است. حتا پیش از نواختن و تجربه ی موسیقایی آن. خواندن در مورد موضوعی هم چون «زمان» و بعد یافتن ما به ازاء، برای تمام این واژه ها و در آخر به سراغ ما به ازای موسیقایی اش رفتن…

    پیش از پرداختن به اجرای آخرین بخش می خواهم راجع به آلبوم «آیه» هم توضیحاتی بدهم. این اولین آلبومی ست که انتخاب نامش با من نبوده.. من نام دیگری مد نظرم بود. اما آقای چمن آرا این نام را پیشنهاد کرد. اول راضی نبودم ولی حالا بر این باورم که اسم مناسب و فوق العاده سنگینی هم هست. این اثر در قالب همنوازی سه تار و تنبک است. قرار بود امشب سهیل رزاقی هم در کنارم به نوازندگی بپردازد و بخشی از آیه را اجرا کنیم اما میسر نشد. در آلبوم آیه نگاه ویژه ای به همنوازی داشته ایم و من در ساخت و پرداخت قطعات تحت تاثیر تنبک نوازم بوده ام و در واقع قطعه را حین همنوازی پرداخت کرده ام. تکنیک پلی ریتم این روزها در بین تنبک نوازان خیلی رایج است و واقعاٌ شنیدن برخی از این تکنیک ها از نوازندگان تنبک حیرت آور است. من در زمان اجرا و ضبط قطعات تأثیر زیادی از این نگاه پلی ریتم گرفته ام و پیش آمده که مثلاٌ حین نوازندگیِ رزاقی، به ریتم یکی از دستانش دقت کرده و تمرکز داشته ام  وبا همان ریتم ملودی ام را پیش برده ام و در ادامه و به طور طبیعی ریتم قطعه وارد فضای دیگری به واسطهء دست دیگر نوازندهء تنبک شده است.

    «نزدیک دورها»…قطعهء نهایی کنسرت امشب است که با کوک «دو فا لا بمل دو» اجرا خواهم کرد. ردپای ردیف هم بوضوح در این قطعه دیده می شود و فکر می کنم ردیفی ترین بخش کنسرت امشب باشد.

    *غفاری در پایان از رزاقی دعوت به حضور کرد. رزاقی برای انتشار این اثر تبریک گفته و آرزوی موفقیت کرد. کامران شیخ نیز خاطر نشان کرد که تکنوازی غفاری آخرین اجرای مجموعهء «من و سازم» در این سری می باشد و ادامهء اجراهای این مجموعه پس از پایان ماه های محرم و صفر و در سالن های مجهزتری از سر گرفته خواهد شد…

    شایان ذکر است که آلبوم «آیه» از سوی مرکز موسیقی «بتهوون» به مدیریت بابک چمن آرا به انتشار رسیده  است.

    در ادامه می توانید تصاویری از این مراسم را از طریق سایت «موسیقی ایرانیان» مشاهده نمایید.

    منبع: سایت خبری و تحلیلی موسیقی ایرانیان
    https://musiceiranian.ir/?p=89901
       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *