موسیقی ایرانیان – رضا نامجو: «حمیدرضا نوربخش» و گروه موسیقی «قمر» به سرپرستی «نوید دهقان» آهنگساز و نوازنده کمانچه مدتی است همکاری جدیدی را با هم آغاز کردهاند، این کار که با شعرهایی از «شیدای گیلانی» و آهنگسازی «نوید دهقان» ساخته شده است را «حمیدرضا نوربخش» مدیر عامل خانه موسیقی و خواننده نام آشنای موسیقی ایرانی خوانندگی میکند. نوربخش که چندی قبل با همراهی «رشید وطن دوست» خوانندگی در اجرای دوم ارکستر ملی ایران بعد از باز گشایی را بر عهده داشت، در روزهای اخیر به همراه گروه قمر به چند شهر کشورمان سفر کرده و در شیراز، گرگان، همدان، کاشان و تهران به اجرای برنامه پرداخته است، نهم و دهم مهرماه نیز در شهر اصفهان به اجرای برنامه خواهند پرداخت. با توجه به گله بسیاری از طرفداران موسیقی ایرانی در شهرستانها مبنی بر نبود اجراهای کافی موسیقی ایرانی در سایر شهرهای ایران، «موسیقی ایرانیان» با «حمیدرضا نوربخش» و «نوید دهقان» گفتوگویی ترتیب داده و دلایل تعداد کم سفرهای هنرمندان موسیقی ایرانی به شهرستانها برای اجرای برنامه را جویا شده که شرح کامل این مصاحبه در ادامه آمده است.
*آقای نوربخش همکاری شما با اقای دهقان به سالها قبل باز میگردد. در روزهای اخیر هم اخباری مبنی بر همکاری شما به گوش رسید که به نظر میرسد نسبت به کارهای قبلی حال و هوای متفاوتی دارد…
نوربخش: درست است. من و آقای دهقان از سالها پیش همکاریهای خوبی با هم داشتهایم اما دور جدیدی همکاریمان حال و هوای جدیدی دارد. در این باره باید بگویم که از طریق دوستان مختلف با اشعار شیدای گیلانی آشنا شدم و شاید همین اشعار یک همکاری متفاوت با آقای دهقان را باعث شد. همانطور که گفتم از طریق دوستان با اشعار شیدای گیلانی آشنا شدم و تصمیم بر آن شد که در سری جدید کارهایم از شعرهای ایشان استفاده کنم. فکر کردم و به نظرم رسید که بهترین گزینه برای آهنگسازی شعرهای شیدا آقای دهقان است. گزینشی انجام شد و در مجموع کارها یک به یک منسجم و قوی به نظر میرسید تا اینکه مسیر ادامه پیدا کرد و کارها سیقل خورد و به مرور بهتر شد. خروجی این کار برنامهای بودکه اجرا کردیم و احتمالا مخاطبان موسیقی شنیدهاند.
*تورهایی که اخیرا به صورت مشترک با نوید دهقان برگزار میکنید، برگرفته از اشعار شیدای گیلانی است؟
نوربخش: برخی از قطعات با شعر شیدای گیلانی است اما طبیعتا اضافاتی هم هست. بخشی از کارهایی که قبلا آقای دهقان انجام داده بودند و با ترکیب کلی برنامه هماهنگ بود انتخاب شد و با توافقی که بین من و آقای دهقان انجام شد، انتخاب شد تا در این تور به اجرا در بیاید.
* آقای دهقان در مورد شهرهایی که تا امروز در تور اجراهای این مجموعه در آنها روی صحنه رفتید و شهرهایی که در برنامه دارید که به آنها سفر کنید، توضیح دهید…
نوید دهقان: اولین اجرای رسمی این مجموعه به ترتیب در شیراز، همدان، گرگان، تهران و کاشان برگزار شد و قرار است که در اصفهان هم به روی صحنه برود. با این توضیح که تعداد اعضای گروه زیاد است، باید بگویم که برنامه هماهنگی در شهرستانها بسیار سخت است و چون موسیقی این کار بر اساس یک گروه پرجمعیت ساخته شده ناچاریم که در تمام اجراها با همه نفرات سفر کنیم. در مجموع شهرهایی که به لحاظ سالن مشکل نداشته را انتخاب کردیم تا بتوانیم در آنها برای مردم این برنامه را اجرا کنیم. در میان شهرهایی که برای این مجموعه به آنها سفر کردیم به نظر من کاشان بسیار خوب بود. چون شهری است که تا امروز در آن کنسرتهای زیادی برگزار نشده و به همین خاطر اجرای ما با استقبال خوبی روبهرو شد. انشالله بعد از اجرای اصفهان به شهرهای نزدیک به تهران که در آن امکان اجرای برنامه با توجه به بعد مصافت راحتتر است، خواهیم رفت و در مجموع سعی میکنیم شهرهایی که در آن شرایط اجرا فراهمتر است را برای اجرای برنامه از دست ندهیم. علت توجه و اسرار بر اجرای این کنسرت در مناطق مختلف کشور این است که علی رغم کلاسیک بودن ویژگیهای کار، به قسمتی از موسیقی دستگاهی ایران پرداخته که لااقل در سالهای اخیر چندان مورد توجه نبوده و به همین دلیل از این بابت میتواند کار جدیدی باشد. سعی کردیم قیمت بلیط نیز چندان بالا نباشد تا همه اقشار جامعه بتوانند بیایند و از این اجرا لذت ببرند.
* در مورد اجرا در شهرستانها گفتید. به نظر میرسد لااقل اجرای کنسرت در برخی از شهرهای ایران به میزان نیاز و کشش آن شهر نسبت به موسیقی برنامه ریزی نشده است. آنچه باید مورد توجه همه اصحاب موسیقی قرار گیرد توجه به شهرستانها در کنار علاقه به اجرای کنسرت در تهران است و این به عنوان یک کمبود در سالهای اخیر به وضوح به چشم میخورد. فارغ از محدودیتهایی که برای اجرای برنامه در شهرستان وجود دارد و موزیسینها در آن کمترین تاثیر و تقصیر را دارند، از دیدگاه شما موزیسینها چه چیزهایی را باید رعایت میکردهاند که انجام ندادهاند و در آینده باید به آن توجه کنند؟
نوربخش: به نظر من از تمام ظرفیتهای شهرستانها برای اجرای کنسرتها در گذشته استفاده نشده است. گذشتهای که میگویم از زمانی است که بعد انقلاب برگزاری کنسرتها در ایران دوباره راه افتاد و تقریبا برابر با اواخر دهه شصت است. تا قبل از اینکه برگزاری برنامههایی نظیر کنسرت به این شکل، چندان باب نبود و اگر برنامهای هم برگزار میشد در قالب مراسم یا جشن خاصی اتفاق میافتاد. از آن دوره تا امروز این ظرفیت مورد غفلت بود. مگر در شهرهایی نظیر شیراز با توجه به پیشینه فرهنگی که داشتند و اینکه قبل از انقلاب برنامههای خیلی مهمی در شهری نظیر شیراز برگزار میشده. این مورد را باید به عنوان یک استثناء در نظر گرفت و به جز شهری نظیر شیراز دیگر شهرهای ایران شاید تا همین چند سال قبل برگزاری کنسرت را به خود ندیده بودند. نوع واکنشهای مردم در این شهرها به صورتی بود که برگزاری کنسرت به عنوان یک اتفاق تلقی میشد. چون این ظرفیت در سالهای زیادی چندان مورد توجه نبود، آتش آن همیشه وجود داشته است. البته امروز و با توجه به سرعت رسانههای موجود ممکن است لااقل به لحاظ اطلاع رسانی مشکلی وجود نداشته باشد. چون متاثر از ابزارهای شنیداری نوین، فرهنگ شنیداری در میان همه مردم تقریبا به یک اندازه رشد داشته. با این توضیح باید بگویم که در گذشته اوضاع به این شکل نبود و برای مثال اگر چیزی در تهران به عنوان مد معرفی میشد به زمانی در حدود یک سال احتیاج داشت تا بتواند در سراسر کشور خودش را عرضه کند. خوشبختانه این اتش و خواست در حدود ده سال اخیر مورد توجه قرار گرفته. البته بنا به عمر کمتر از یک دهه این ماجرا طبیعی است که مشکلاتی هم بر سر آن وجود داشته باشد. این طبیعی است که در طول این مدت کم گروهی هم باشند که به مخالفت برخیزند و البته با دلایل فقهی و غیره در ابتدا اجازه اجرای آزادانه کنسرتها را سلب کنند. به نظر من عمده این اتفاقات در مورد کنسرتها سیاسی است چون به تقابل برخیها با دولت مرکزی باز میگردد. این اتفاقات را در دولت نهم و دهم کمتر دیدیم. علتش آن است که در دوره دولت قبل تقابل سیاسی کمتری دیده میشد. عدهای از اقتدارگرایان در سراسر ایران وجود دارند که میخواهند بگویند با آمدن و رفتن دولتها چیزی عوض نمیشود. امروز ما در دولت اصلاحات بیشتر شاهد چنین اتفاقاتی هستیم و این موضوع میتواند نشان دهنده این باشد که نوعی تقابل سیاسی وجود دارد. متاسفانه دود چنین اقداماتی به چشم هنرمندان و مردم میرود و به هر حال باعث ایجاد یک ناپایداری است که به نفع هیچ کس نخواهد بود. سیستم عدم ثبات به طور کلی چیز خوبی نسیت. به نظر من بهتر است دوستان به این نکته بیندیشند که ما در کشور یک حاکمیت، قانون و دولت داریم و این امکان وجود ندارد که هر منطقهای در کشور به طور مجزا از قانون خودش پیروی کند. قطعا چنین اتفاقی باعث ایجاد بیقانونی و هرج و مرج خواهد شد. متاسفانه در روزهای اخیر شاهد اتفاقات تلقی بودیم اما امیدواریم کم کم به سمتی حرکت کنیم که دیگر این حوادث تلخ پیش نیاید.
* با توجه به ریاست آقای نوربخش بر خانه موسیقی انتظار همین بود که به سئوال به همین شکل پاسخ بگویند. آقای دهقان اگر قرار باشد از دیدگاه هنرمندان به چالش برخی از ساکنین شهرستانها که علاقهمندی زیادی هم به موسیقی دارند پاسخ دهید، در باره این جمله که مردم سایر شهرها مطرح میکنند که برخی هنرمندان فکر میکنند ایران یعنی تهران چه نظری دارید؟
نوید دهقان: بحث خیلی مهمی در این مورد وجود دارد و ان این است که بسیاری از گروههای فعال در بدنه موسیقی کشور به طور خصوصی اداره میشوند و شخصی هستند. وقتی هنرمند به طور شخصی ناچار است برای انجام فعالیتهای هنریش از جیبش خرج کند احتمالا پشتوانه مالی کافی برای اجرای برنامه در همه شهرستانها را ندارد. فضای فرهنگی کشور نیز به گونهای است که شناخت موسیقی خوب کم کم سختتر میشود و علتش هم به خاطر کسرت اجراهای نامطلوبی است که تعدادشان در سالهای اخیر رو به افزایش رفته است. از سوی دیگر با تفاوت بین موسیقی پاپ و سنتی مواجه هستیم. به این معنا که کنسرتها در تعداد بالا و مداوم در همه شهرستانها در حال برگزاری است. قشری که عوام هستند به همه این کنسرتها میروند. با وجود چنین شرایطی مشکلی بزرگ دیگری که در موسیقی کشور با آن رو به رو هستیم نبود سالن های مناسب و کافی در شهرستانها است. برای مثال سالنی که ما در گرگان در آن به اجرای برنامه پرداختیم تنها سالن مناسب و شاید موجود برای برگزاری کنسرت موسیقی بود که با توجه به درخواستهای زیاد برای برگزاری کنسرت این سالن پشت سر هم و هر روز درگیر اجرای برنامه است. بسیاری از هنرمندان بومی در گرگان معمولا در شهر خودشان اجرای برنامه دارند. یک تالار در گرگان که در آن همایش، تئاتر، سخنرانی و کنسرت در آن برگزار میشود. ظرفیت برگزاری چنین سالنی محدود است و نمیتواند پاسخگوی همه این نیازها باشد. اگر قرار باشد ما در رشت اجرای برنامه داشته باشیم اصلا سالنی نیست که بتوان برای اجرا روی آن حساب کرد. رشت فقط یک سالن چهارصد نفره در میدان شهرداری دارد که برای برگزاری اجراهای مختلف درخواستهای زیادی دارد. بر فرض اگر قرار شد من هم در رشت تصمیم به اجرای برنامه بگیرم ابتدا باید درخواست بدهم و زمانی که به ارگان مربوطه مراجعه میکنم با چندین درخواست مواجه میشوم. البته این طور نیست که کنسرت برگزار نشود اما سازمانها، ارگانها، تئاتر و کنسرت گروههای اساتید محلی از قبل درخواست دادهاند و اگر بنا باشد ما هم کنسرت اجرا کنیم نیاز به طراحی یک برنامه بلندمدت داریم و در نهایت میتوانیم برای چهارصد نفر از علاقه مندان به اجرای برنامه بپردازیم. در چنین شرایطی ارکسترها نیاز به یک انسجام مناسب دارند تا بتوانند به لحاظ زمانبندی برنامههایشان را به موقع اجرا کنند و از طرف دیگر نیازمند توان و پشتوانه قوی مالی هستند که با بهره گیری از آن در زمان و با آمادگی بالا در جهت یک برنامه با سطح هنری مناسب به شهرستانها سفر کنند. به قدری این پشتوانه مهم است که میتواند معرف یک گروه هنری در شهرستانها باشد تا در نتیجه آن مردم بتوانند اعضا و خود گروه را قبل از اجرای برنامه به خوبی بشناسند و با این توضیحات، کار برای گروههای هنری بسیار مشکل است. گروه قمر در حدود ۹ سال است که فعالیت منسجم هنری دارد. در طول این مدت با انتشار آلبومها و اجراهای مختلف در پایتخت و سایر شهرهای ایران توانسته به یک پشتوانه حداقلی دست پیدا کند تا در نتیجه آن مردمشناختی ضمنی از گروه و اعضای آن داشته باشند. از طرف دیگر آغاز فعالیت گروه ما به دورهای بازمی گردد که تعداد گروههای موسیقی به این حد نبود و در نتیجه امکان تثبیت و تزریق ما به بدنه جامعه هنری نسبت به گروههای جوانی که امروز میخواهند فعالیت گروهیشان را آغاز کنند، فراهمتر بود. بنا بر آنچه گفتم کار برای گروههای جوان در این شرایط بسیار سخت است و زمانی که از پشتوانه مورد نظر هم برخوردار نیستند، نیاز به پرداخت هزینهای بالایی هستند که با توجه به عدم وجود یک ارگان برای متحمل شدن هزینهها بر سختی کار افزوده میشود. فرض کنید قرار باشد من بخواهم در اهواز کنسرت برگزار کنم در حالی که خودم ساکن تهران هستم. این کنسرت امکان کمی برای برگزاری خواهد داشت. چون من ساکن تهران هستم و کسی هم در اهواز وجود ندارد که مسئولیت برگزاری کنسرت را بر عهده بگیرد. خود من که نمیتوانم کنسرت را برگزار کنم. چون برگزار کردن کنسرت کار سادهای نیست و نیاز به برنامه ریزی مجزا دارد. نیاز به تهیه و پخش تبلیغات در قالب تراکت، پوستر و بنر، نیاز به تهیه و فروش بلیط و محیا کردن و منظم سازی سالن قبل و در حین کنسرت از جمله کارهای حداقلی است که در تخصص یک کنسرت گذار است. آنچه برای پاسخ به سئوال مطرح کردم تنها بخشی از مشکلات اجرای برنامه در شهرستانها است و با توجه به این توضیحات و تنهایی هنرمندان در این شرایط باید پذیرفت که در شرایط موجود برگزاری کنسرت در بسیاری از شهرستانها برای هنرمندان میسر نیست. وگرنه همه هنرمندان دوست دارند در همه نقاط کشور اجرای برنامه داشته باشند. در چنین شرایطی ما برای اجرای کنسرت ناچاریم که دست به دامان کنسرت گذاران شویم در حالی که ترجیح آنها برگزاری کنسرتهای پاپ در سالنهای ارزان قیمت است تا بتوانند به بهره مالی بهتری دست پیدا کنند. خیلی از این افراد اصلا کاری به رشد فرهنگی ندارند و فقط با کشاندن پای مخاطب به سالنهای ارزان قیمت ورزشی میخواهند جیب خودشان را پر کنند. همه ما به عنوان هنرمندان موسیقی حاضریم که با کمترین دست مزد و با حمایت کنسرت گذاران در سراسر ایران به اجرای برمانه بپردازیم اما این اتفاق بنا به دلایلی که گفتم تا امروز نیفتاده است.
* آقای نوربخش شما به عنوان مسئول خانه موسیقی و کسی که احتمالا بیشترین ارتباط را به لحاظ گفتمان با مسئولین وزارت ارشاد دارد، در این فکر نیستید که لااقل به عنوان یک پیشنهاد فرایند کنسرت گذاری در شهرها را از قالب شخصی به معنایی که نوید دهقان توضیح داد خارج کنید؟ با توجه به قوانین خاص شرکتهای موسیقی که در آن برای هر سال ملزم به برگزاری حداقلی از موسیقی ایرانی هستند، آیا میتوان کنسرت گزارانی که در شهرستانها هم برنامه برگزار میکنند به انجام تعدادی برنامه موسیقی ایرانی مجبور کرد؟
نوربخش: قطعا این کار را میتوان پیش بینی کرد. البته این ماجرا در خود تهران نیز تابع قانون خاصی نیست. چرخه بازار موسیقی در ایران بیشتر تحت تاثیر رابطه عرضه و تقاضا است. فارغ از صحیح یا غلط بودن این پروسه فعلا این قاعده موجود است. گروهی همچون قمر در تهران فعالیت هنری دارد. حال باید دید چه مکانیزمی برای مطرح شدن این گروه در تهران وجود دارد. سیکل تعریف شدهای برای این ماجرا وجود ندارد و به نظر من علت این موضوع هم نبود رسانه است. در نتیجه همه آدمهای این مجموعه باید تلاشی بکنند تا دیده شوند. ناگفته نماند که دیده شدن عدهای که امروز نامشان بر سر زبانها افتاده است متاثر از عنصری به نام اتفاق است. باید بدانیم که قرار گرفتن یک هنرمند از خواننده و آهنگساز گرفته تا نوازندهای سازهای مختلف در بستر حرکت و فعالیت معلول اتفاقات زیادی است که تا حدود زیادی به تلاشها بیارتباط است. این ماجرا برای گروههای مختلف موسیقی هم پا برجاست اما میتوان قواعدی را ایجاد کرد که تهیه کنندگان ملزم به توجه به هر دو بخش شوند و از آنها خواسته شود که در کنار دید تجاری که به ماجرا دارند مجبور به انجام کار فرهنگی نیز بشوند. این اتفاق هم میتواند در تهران بیفتد و هم در شهرستانها رعایت شود.
* با توجه به آنچه گفتید لازم است توضیحی در مورد کشورهای پیشرفته دنیا در زمینه اقتصادی مطرح کنم. هر چند خود شما این توضیحات را بهتر و کاملتر از من میدانید اما در کشورهای سرمایهای دنیا که در اقتصادشان به نظام کاپیتالیستی به شدت معتقدند، بستههای حمایتی وجود دارد که از طریق آنها فرهنگ کشورشان را تقویت میکنند و در کشوری نظیر آلمان شهرداریها ملزم به حمایت از موسیقی کلاسیک، تئاتر و دیگر نمودهای فرهنگی و ملی کشور هستند…
نوربخش: این حمایتها در کشورهای پیشرفته از آن جهت صورت میگیرد که برایشان امری حل شده است. وقتی شهرداری تهران از نصب بیلبوردی که عکس ساز روی آن منقش از خودداری میکند، چگونه میتوان ان را ملزم به حمایت از موسیقی کرد؟ از طرف دیگر گاهی از طریق برخی نهادها امر فرهنگی تفسیر به امور دینی و مذهبی میشود و متولیان این بخشها در نهادها و ادارهها این گونه تصور میکنند که امر فرهنگی درست مساوی با یک کار قرآنی است. درحالی که یک جشنواره قرآنی بخشی از فرهنگ است و البته موسیقی و سایر هنرها هم بخشهای دیگری از فرهنگ. بسیاری از نهادها از حمایت موسیقی ابا دارند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان رسمیترین نهاد حمایت از فرهنگ و موسیقی کشور است. اما همین نهاد در تهران کاری را انجام میدهد که در شهرستان و در ارشاد آن شهر رد میشود و متولی فرهنگ و ارشاد شهرستان کاری انجام میدهد که با مسیر ریس وزارت فرهنگ و ارشاد در تضاد است. وزارت فرهنگ و ارشاد در تهران به یک خانم نوازنده مجوز میدهد که به روی صحنه برود و برنامهاش را اجرا کند در حالی که همین خانم طبق نظر مسئول فرهنگ و ارشاد شهری مثل اصفهان حق به روی صحنه رفتن ندارد. این نکته نشان دهنده نقض قانون توسط متولیان فرهنگی در شهرستانها است. در مجموع این مشکلات در زمینه فرهنگی کشور وجود دارد اما میتوان قواعدی را طراحی کرد که تهیه کنندگان شهرستان که تعدادشان هم چندان زیاد نیست ملزم به حمایت فرهنگی باشند.
دیدگاهتان را بنویسید