موسیقی ایرانیان – محسن محسنی: جشنواره موسیقی جوان که از سال ۱۳۷۸ شروع به فعالیت نموده، علی رغم ایجاد وقفه در روند برگزاری سالانهٔ آن به دلیل نبود بودجهٔ کافی مجدداً از سال ۱۳۹۲ حیات خود را از سر گرفته است. در دورههای قبل صاحب نظرانی چون دکتر آذین موحد، دکتر محمد سریر و استاد داریوش پیرنیاکان دبیری این جشنواره را بر عهده داشتهاند و اینک پس از سه دوره برگزاری سالانهٔ آن به دبیری دکترهومان اسعدی راه اندازی یک جریان سازنده در شناسایی و شکوفایی استعدادهای جوان ایرانی به خوبی احساس میشود. گردآوری تیمی گسترده و فنی از اساتید نخبه و برجسته، اضافه شدن بخش موسیقی نواحی و سازماندهی مناسب سیستم اجرایی و تدارکاتی از زمان ثبت نام تا اختتامیه از نکات مثبت این جشنواره بوده است. همچنین ایجاد فرصت جهت درخشش جوانان مستعد، دریچهای تازه برای معرفی و رشد آنان گشوده است. ازین رو انتظار میرود امکان جذب برگزیدگان برای تکمیل اندوختهها و توانمندیهایشان در مراحل عالی نیز میسر گردد و از این طریق بتوان از یک سو به هدفمندتر شدن و بارور شدن نتایج جشنواره کمک بیشتری نمود و از سوی دیگر از به بیراهه کشیده شدن آن جلوگیری به عمل آورد که این نیازمند یک برنامه ریزی دراز مدت میباشد. چیزی که واضح است آنکه کسب امتیاز در هر جشنوارهای در جای خود ارزشمند و قابل ستایش، اما نمیتواند به عنوان یک سنگ محک جامع برای تمامی اندوختههای فرد محسوب شود و به صرف آن نمیتوان بر دانستهها بسنده نمود.
اما صحبت اصلی بر سر آواز ایرانیست. عنصر مهم، چالش برانگیز و حیاتی موسیقی ایران.
مطرب همین طریق غزل گو نگاه دار کاین ره که برگرفت به جایی دلالت است
سعدی
روح الله خالقی در نظری به موسیقی ایران مینویسد:
«صوت انسان از یک نظر بر صدای سازها ترجیح دارد، زیرا با کلام توأم است و انسان میتواند صوت خود را با کلمات موافق کرده، تأثیرات مختلفی در شنونده ایجاد نماید.»
همچنین مجید کیانی در هفت دستگاه موسیقی ایران مینویسد:
«چنین به نظر میرسد که موسیقی سازی ردیف در اصل از همان شرایط اصلی و جنبی موسیقی آوازی پیروی میکند… از طرفی موسیقی سازی ردیف بیشتر از موسیقی آوازی آن میتواند در جهت گسترش و ارائهٔ گوشهها و به ویژه قطعات ضربی توسعه یابد. تنها برتری موسیقی آوازی دارا بودن کلام است که لزوماً شعر فارسی در آن نقش به سزایی دارد.»
با این تفسیر چنین میتوان استنباط نمود که بخش آواز نیازمند یک توجه بسیارگستردهتر در جشنواره میباشد. در حال حاضر با یک بررسی کمی ساده، ۳۴ ساز با ۳۱۷ نوازنده در برابر ۱ آواز با ۱۸ خواننده قرار گرفته است. یعنی تقریباً ۹۵% تمرکز جشنواره بر روی نوازندگی و تنها ۵% به خوانندگی پرداخته شده است. و در عین حال طی این ۳ سال همواره اساتید و داوران که هرکدام پرورش یافتهٔ مکتبی متفاوت هستند؛ بالاتفاق از نتایج نهایی ناراضی و ناامید بودهاند و از ضعف خوانندگان و یک نواختی سیستم آواز ایرانی گلایه شده است.
البته چنین نتایجی چندان دور از واقعیت نیست اما به نظر میرسد به جز سیستم آموزش آواز ایرانی موضوع دیگری هم مطرح بوده باشد که جشنواره میتواند در جهت بالا بردن کیفیت اجرا وارد عمل شود و اقداماتی مؤثرتر صورت بدهد. در غیر این صورت رواج الگوهای نامطلوب و تأثیر آن در تودهٔ جامعه رفته رفته آواز ایرانی را زمین گیر خواهد نمود کما اینکه در بسیاری موارد این اتفاق افتاده است.
به اعتقاد بسیاری از اساتید موسیقی سازی و آوازی کشور یکی از راهکارهای بسیار اساسی در غنا بخشیدن به آواز ایرانی بهرهمندی از خوانندگان قدیمی است. پارامتری که میتواند تأثیرات سازندهای بر جای بگذارد. بدیهیست ملاک قضاوت ویژگیهای فرهنگی است و سلایق شخصی نمیتوانند به عنوان معیار سنجش مورد استفاده قرار گیرند.
به قول عبدالقادر مراغهای که در پیشگفتار جامع الالحان مینویسد:
«کسی را که طبع سلیم مستقیم نباشد تحقیق این فن نتواند کرد زیرا به مجرد تقلید تحقیق آن میسر نشود بلکه به ذوق و وجدان توان دریافت.»
به جهت گستردهتر شدن حوزهٔ آواز ایرانی در جشنواره طرح ذیل پیشنهاد میگردد:
دیدگاهتان را بنویسید