علی حنانه گفت: خانه موسیقی فقط هنرمندان را بیمه می کند. کانون مدرسان یا نوازندگان داریم ولی نمی توانند کارهای لازم را انجام دهند. هرچه موسیقیدان ها می کشند از خودشان است، هرکدام از موسیقیدان ها اگر جمع می شدند و ده هزارتومان می گذاشتند الان می توانستیم تمام آهنگ های این سرزمین را ضبط کنیم.
امیرعلی حنانه موسیقی دان در موردِ آثار پدرش مرتضی حنانه گفت: “چندی پیش ارکستر سمفونیک تهران طی تدبیری که مبنای آن قرعه کشی بود ، نام ۶۴ آهنگساز پیشکسوت ِ متوفی و در قید حیات را از چرخه ی قرعه خارج کرد. بدین منظورکه آثار ِاین آهنگسازان را ضبط و سپس پخش کند که فی نفسه این رفتار عادلانه و هنرمندانه نیست و مگر میشود همه را راضی نگه داشت ؟! در این فهرست ها نام هایی مانند حنانه و اساتیدی در سطح حرفه ای او در جایگاه ۵۰ و ۶۰ قرار گرفته اند! و نام ِ کسانی که اسامی و کارهایشان را حتی نشنیده ایم در شماره های چهارم و پنجم روئیت شدند ! آثار مرتضی حنانه را می توان با ارکستر سمفونیک یا ارکسترملی ضبط کرد اما واضح است که ضبط کار بودجه می خواهد و ما هربار می شنویم که “بودجه نداریم. “ برای اینکار احتیاج به اسپانسر و حامی مالی هست که متاسفانه هیچ ارگان دولتی و خصوصی برای این گونه کارها سرمایه گذاری نمیکند یا ترس از سرمایه گذاری در امور هنری را دارد و این اتفاق هر بار به بن بست خورده است . من بارها گفته بودم که اسپانسر کار هنری نباید به فکرِ بازگشت سریع پولش باشد ،همان طور که این امر در همه ی کارها ، چه هنری و چه غیر هنری بلافاصله پیش نمیآید و در این زمینه ی بخصوص که زمان طلب و انرژی بَر و حساس هم هست خیلی بیشتر باید ملاحظه و همکاری شود . بنا بود در سال ۱۳۹۲ چند اثرِ مرتضی حنانه را در پراگ ضبط کنم ولی بازهم مثل گذشته با بدقولی اسپانسرها رو به رو شدم . استمرارِ این داستان و تعریفش دیگر لوث شده است . به نظر میرسد که انگار قرار نیست موسیقی کشور به سرانجامی برسد.”
وی با گلایه از جامعه موسیقی گفت: “هرچه موسیقیدان ها می کشند از خودشان است، هرکدام از موسیقی دان ها اگر جمع می شدند و ده هزارتومان می گذاشتند الان می توانستیم تمام آهنگ های این سرزمین را ضبط کنیم. البته مشکلات ما به اینجا هم ختم نمی شود وقتی که یک اثر ضبط شود و با هزار مشکل و دردسر منتشر شود از آن حمایت نمی شود. شما در نظر بگیرید ما ۷،۸ سی .دی در موسسه ی ماهور منتشر کردیم اما همین دانشجوهای موسیقی میروند از آن کپی می کنند، و در نتیجه ی این کارها کمپانی ها ضرر می کنند و برای کارهای بعدی حمایتی صورت نمی گیرد. “
امیرعلی حنانه ادامه داد: ” اساسا نه تنها فکری برای کارهای مرتضی حنانه نشده و نمیشود، بلکه به نظر میرسد که در بین خود اهالی موسیقی نیز عده اندکی هستند که نمیخواهند آثار استاد حنانه به صورت کامل ضبط و پخش شود و شاید نمیخواهند این بخش از تاریخ موسیقی کشورمان شنیده شود و این جای تاسف دارد . به عنوان مثال ، در اشل ِ کوچکترش ، من میایم و مقاله ای در مورد ( هارمونی زوج) که پدرم آن را ابداع کرده بود ، مینویسم و با بازخوردهای عجیب و غریب رو به رو میشوم ، به عنوان مثال همین مقاله می آید و در شبکه های مجازی بارها و بارها تکثیر میشود اما معلوم نیست به چه دلیل نظرات ِ غیر تخصصی و منفی که بار ِ علمی ندارند زیر این مقاله ها جا خوش میکنند . این دیدگاهِ مخرب و عدم نظارت به آن اصلا در شآن و مقام ِ یک هنرمند زبردست نیست . نمی دانم چه خصومتی پیدا شده است! گویی کسی حق ندارد یک هارمونی جدید ، بر اساس موسیقی ملی کشورش خلق کند.، انگار به آنها ظلم شده چون خودشان نمی توانند چنین کاری کنند. انتقادهای بیهوده و اتهام های مغرضانه ی بسیار زیادی را به نام ِ انتقاد دیده ام. نکته اینجاست که وقتی کسی چیزی که وجود نداشته را خلق میکند، کار هنری صورت داده که شایسته توجه و حتی تشویق و حمایت است نه تخریب که البته حفظ این میراث پیش از مردم و علاقمندان موسیقی و موزیسین ها به عهده ی متولیان و کارشناسان است که از لطفشان بهره ای نبرده ایم ! حداقل در مورد برخورد با آثار مرتضی حنانه چنین چیزی را ندیده ایم . تاسف بار تر اینجاست که برخی از همکاران و (آهنگسازان) دراینسو و آنسوی محافل هنری بازگو کرده اند که مگر مرتضی حنانه چه کرده ؟ یا مگر او چه خلاقیتی داشته؟ ما که چیزی ندیدیم …..
وی در خصوصِ پارتیتورهایی که از مرتضی حنانه تحویل ارکستر ملی شده بود نیز این گونه توضیح داد : ” سال۱۳۸۰ ، تعداد ۴ و ۵ پارتینور را به آقای فخرالدینی تحویل دادم اما برخوردهایی کردند که قشنگ نبود . ایشان در پارتیتورها دست بردند و وقتی سوال کردیم و علت را پرسیدیم گفتند “چون سنتور نوازان و قانون نوازان ِ ما بیکار می شدند پس مجبور شدیم در پارتیتورِ کار، پارتی برای سنتور و قانون و تار اضافه کنیم که آنها نیز بیکار ننشینند! “کارهای زیادی باید انجام شود. هر کسی می خواهد بگوید من ستاره درخشانی در موسیقی هستم و ما هنوز درگیر این مسائل هستیم. شما فرض کنید در شعر مولانا دست ببرند آیا در این صورت شعر ِ مولانا ارزشی خواهد داشت؟ “
حنانه ادامه داد: ” از سال ۱۳۸۰ تا کنون هیچ ارگان موسیقی کشور با من تماسی نداشته اند، ۱۵ سال است که کسی به من زنگ نزده و اصولا در این رشته انگار کسی از دیگری خوشش نمی آید. در همه ی کارها تک روی شده است. کارهای دسته جمعی بلد نیستیم. ارکستر سمفوتیک خط خودش را جلو می برد و همچنان سمفونی ۹ بتهوون می زند . میگوید هر چه سمفونی ۹ بشنویم برایمان بهتر و بهتر است.تا کی مردم سمفونی ۹ بتهوون گوش کنند؟! چقدر می توان قورمه سبزی خورد. به نظرم این حرفها دیگر لوث شده. امروز در امور هنری تنها کسی که جاه طلب است موفق می شود. ارگان یا سندیکایی که باید ناظر باشد وجود ندارد و شما نگاه می کنید و میبینید که چه اوضاع ِ بلبشویی است . “
این موسیقی دان اظهار داشت: “خانه موسیقی فقط هنرمندان را بیمه می کند. ما کانونِ مدرسان یا نوازندگان داریم ولی نمی توانند کارهای لازم را انجام دهند. خصومت های شخصی بین همکاران باعث شده تا این امور جلو نرود و این رفتارها به نظرم خیلی بچه گانه است. من موسیقی ترکیه را دیده ام ،آنها خیلی وقت است که دست از از این بازی ها برداشته و کج اندیشی ها و تنگ نظری ها را دور ریخته اند . به بزرگان موسیقی خود اعتبار میدهند و جایگاه موسیقیدان امروزشان را هم حفظ میکنند. فکر نمیکنم که در ارکستر برلین اسم بتهون و باخ را با آهنگسازان امروزیشان در جعبه بریزند که نه بتهون ناراحت بشود و نه آن موسیقیدان جوان دیگر…”
موسیقی حنانه در زمان خودش موسیقی بکر ،زیبا و غنیی بوده است. مردم ِسال ۴۱ چیزی از رادیو شنیدند که تا قبل از آن نشنیده بودند. ارکستر فارابی برای اجرای آثار جدید موسیقیدانان ایرانی تاسیس شده بود. ارکستر ملی ، ادامه ی همان تفکر مرتضی حنانه که پایه گذار ارکستر سمفونیک و فارابی است.. در موسیقی ما علاقه وجود ندارد ،چشمی برای زیبا دیدن و گوشی برای زیبا شنیدن نیست . چیزی که نیازِ امروز موسیقیدانان ماست. همه کارها سلیقه ای است. من ۴ سال پیش کارهای پدرم را که با پیانو ضبط کرده بودم به انتشارات آوای باربد تحویل دادم اما هنوز بعد از ۴ سال این کار منتشر نشده است. هر بار تماس می گیرم می گویند نشده است. می گویند کارهایش انجام شده ولی تمام نشده است! یک قرارداد با من نوشتند که قیمتش خیلی پایین بود و حتی تاریخ هم ذکر نکردند که هر وقت دلشان خواست آن را منتشر کنند و این در حالی بود که خودشان از من خواستند که این کار را منتشر کنند شما از این موسسه بپرسید چرا این کار هنوز منتشر نشده است؟”
حنانه در خصوص ِانتشار کارهای پدرش در خارج از کشور نیز گفت، من در پراگ با موسسه TRIARTقرارداد بستم اما هنوز امضایی نکرده ام چون اسپانسری وجود ندارد ، با اینکه هزینه آن زیاد نیست هنوز حامی مالی پیدا نشده است اگر من امضا می کردم باید نصف پول قرارداد را خودم می دادم که البته الان آثار حنانه در جایگاه چهل و چهارم برای ضبط با ارکستر خودمان به قید قرعه و تشخیص صاحب نظران قرار گرفته است که دیگر حتما به ضبط در پراگ هم نیاز نیست !( لحن شوخی و کنایه آمیز ) درباره ی کتاب های حنانه هم من این کتاب ها را به آقای برلیانی در انتشاراتِ چنگ تحویل داده ام. اما آنها نیز نمی توانند آن را منتشر کنند چون هزینه ی زیادی می برد وسرانجام همه ی این کارها باعث میشود که من بعد از هفت سال تحصیل در رشته ی موسیقی در مسکو ، امروز باید از ادامه ی این کار دلسرد بشوم به فروش پیانو فکر کنم تا بتوانم درنهایت خودم با تکیه بر نام خودم کارهای پدرم را به اتمام برسانم که البته شاید زمان بر شَود اما قطعا شدنی است ، اتفاقی که اگر یک ارگان متخصص و سازمان یافته بر آن نظارت داشت خیلی زود تر باید پیش می آمد . “
دیدگاهتان را بنویسید