موسیقی ایرانیان – علی بهرامی: «خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد» عبارت فراموش شده روزگار کنونی، موسیقی ایرانی است. عبارتی که اثر «نام تو» تلاش دارد دوباره آن را به یاد بیاورد و یاد آوری کند. همین تلاش است که چشم را بر ضعف های کار به اغماض می بندد و زبان و قلم را برای گفتن و نوشتن از آنچه محاسن این کار می نامم، می گرداند.
ارکستراسیون مناسب با صدادهی جدیدتر و البته ایرانی، نخستین شاخصه مهمی است که در «نام تو» به گوش می رسد. آنچنان که هویت ایرانی ملودی ها بر همه صداهای دیگر می چربد. تنظیم روان و لطیف بهزاد عبدی مخاطب را با ملودی ها و آوازها همراه می کند و باعث می شود تا نغمه ها بیشتر در ذهن ماندگار شوند و شنونده بتواند ملودی را اصطلاحا مزه مزه کند و طعم آن را بچشد.
سازهای ایرانی ارکستر، خصوصا «کمانچه» به نوازندگی «شروین مهاجر» توانسته اند به خوبی از عهده بارسنگین احساسی قطعات و افزودن به ملاحت آنها برآیند. جملات بجا و زیبای کمانچه با لحن واقعی و اصلی اش در قطعات جایگاه ویژه در اثر یافته است. شروین مهاجر نشان داده است که در نحوه نوازندگی خود انعطاف دارد و درگیر یک سلیقه خاص نمی ماند.سنتور نیز البته با نوعی نوازندگی که یاد آور لحن مرحوم استاد پایور است نقش خود را به خوبی در ارکستر ایفا می کند.
در نام تو با دو قطعه که میتوان لفظ آهنگسازی را بر آنها اطلاق کرد مواجه هستیم. دوقطعه ای که در قالب تصنیف تلاش دارند تا خیلی صاف و سرراست بدون حواشی زائد و شلوغ کاری های مرسوم امروز موسیقی ایرانی، حرف خود را بزنند و بر یاد مخاطب بنشینند. تلاش آهنگساز اثر در این راستا قابل ارج نهادن است. آهنگساز متوجه خلاء موجود در موسیقی امروز ایرانی شده است و تلاش می کند تا عبارت ابتدای این نوشته را تحقق بخشد و تلاشش قابل تحسین و محترم است.
صدای خواننده اما حکایت دیگری دارد، یکی از ویژگی های اصلی اش که از قضا بهترین ویژگی اش هم محسوب می شود، عدم تقلید است. خواننده بی تعارف و خیلی راحت صدای خودش را ارائه داده است. از اعوجاج، انقباض و دفرم شدن حنجره خبری نیست. کسی به تحت عنوان خواننده منطبق و نعل به نعل صدای بزرگی نمی خواند و به نام اوج خوانی داد و فریاد نمی کشد.
صدای ساز استاد «منتظری» در اثر همچنان اصیل، با صلابت و مینیاتوریست. صدای کمانچه ایشان یادآور خاطره بهترین سلو های کمانچه در موسیقی ایرانی و محلی کشورمان است. شاید درباره ساز ایشان در «نام تو» بهترین عبارات که منطبق بر نظر نگارنده است همان ها باشد که خود نوازنده در دفترچه اثر نگاشته و آن را در جواب آوازهایش محقق کرده است: «بحث این است که هر ساز صدای منحصر خویش را دارد، به عنوان مثال ما از ساز تار انتظار صدای تار را داریم، همانگونه که از پیانو این انتظار می رود و طبیعتا کمانچه که یکی از اصیل ترین و اصلی ترین سازهای ایرانی است از این قاعده مستثنی نیست. واقعیت کمانچه در صدایش نهفته است (سونوریته، بعض، فریاد).صدای کمانچه نباید به گونه ای از ساز برخیزد که شنونده را دچار شبهه و این پرسش را در ذهن مخاطب ایجاد کند که کمانچه است یا ویلون؟!
علاوه بر آن با اندکی تغییر در کاسه و پوست و دسته کمانچه در میان اقوام مختلف این ساز بیانگر فرهنگ آن مرز و بوم می گردد. ساز ایرانی باید صدای ایرانی بدهد و خلاصه کلام، کمانچه باید صدای کمانچه بدهد.»
و اما ساز «نی» صدای نابی می دهد که جز به مدد تمرین و ممارست بی حد نوازنده جوانش «هوشمند عبادی» به دست نیامده است. صدای ساز او را نخستین بار در کنسرت استاد محمدرضا لطفی و گروه شیدا در تابستان ۸۹ در برج میلاد شنیدم. همان موقع نیز بسیاری بر این باور بودند که نوازنده توانایی در نی ظاهر شده است. نوازندگی عبادی در جواب آواز مثنوی افشاری «نام تو» مهر تاییدی بر این باور و توانایی است.
شاید بر محاسن این اثر استفاده از اشعار نو را بتوان افزود. این «نو» بودن نه از منظر سبک ادبی است بلکه اشاره به دست اول بودن بیشتر آنها در استفاده موسیقایی خصوصا شعر «قیصر امین پور» دارد. آهنگساز با خوش سلیقگی و برخلاف اپیدمی موجود استفاده از اشعار دهها بار خوانده و اجرا شده در ۱۲ مقام ایرانی، دست بر روی این اشعار گذاشته است. پیش بیا پیش بیا پیش تر / تا که بگویم غم دل بیشتر/ ساده ، بی آلایش و با اندیشه و بار احساسی بالا به همراه ملودی جذاب و لطیف آهنگساز، تنظیم خوب و صدای درست در مجموع بر پایه قوت شعر قطعه را شنیدنی می کند.
در چند جا شنیده بودم که «نام تو» شبیه به گلهاست، البته آثار گلها سطح بندی و طیف بندی هنری بسیار متنوع و متفاوتی دارد. بیشتر باید بگویم این اثر را نزدیک تر و قریب تر به دو گلبانگ به خوانندگی استاد شجریان یافتم و آن را ادای دینی به گلبانگ ها دانستم. به راستی چه روزهای اوجی داشت «سیمرغ موسیقی ایرانی»
دیدگاهتان را بنویسید