مینا آتشی: حمید حامی که طی ۴ ساله گذشته سکوتی خود خواسته را تجربه کرد؛ این روزها خود را برای روی صحنه رفتن آماده میکند و میگوید در اولین فرصت بعد از پایان ماه رمضان اجرای کنسرت خواهد داشت.
حمید حامی را سالهاست که میشناسم، ویژگی بارزی که در شخصیت و کارهایش دیده میشد این است که هیچوقت سعی نداشته از کسی تقلید کند. او همیشه خط فکری خودش را داشته و هیچوقت وارد جریانات امروز در موسیقی پاپ نشده است، شاید یکی از دلایلی که امروز گوشهگیری را جایگزین انتشار آلبوم کرده همین مسئله باشد. این گوشهگیری و کمکاریاش بهترین دلیل من برای یک گفتوگو بود، مصاحبهای که در آن حامی بیپرده تمام سؤالات را پاسخ داد:
امروز که اینجا هستیم حمید حامی چهل ساله شده است. از این پا به سن گذاشتن ترس دارید و آیا امکان دارد این چهل سالگی بر آثارتان تاثیر گذارد؟
راستش را بخواهید برای من سن زیاد اهمیتی ندارد. با وجود تمام آزار و اذیتهایی که دنیا برایم داشته سنم را دوست دارم. از پیر شدن و میانسالی هم ترسی ندارم چون بالا رفتن سن باعث افزایش تجربه هم میشود. البته همه این مسائل به شرایط هم وابسته هستند به طور مثال وقتی سن آدم زیاد میشود اگر ورزش نکند و به خودش نرسد، برایش مشکلات فیزیکی به وجود میآید و تواناییهایش از لحاظ فیزیکی کم میشود اما تواناییهای متافیزیکی و روحانیاش بیشتر میشود و از آنجایی که من پافشاری زیادی بر تواناییهای متافیزیکیام دارم در نتیجه بالا رفتن سنم برایم تا به امروز خوش آیند بوده است و قابل ذکر است که به ورزش و تندرستی هم اهمیت زیادی میدهم.
این توانایی فیزیکی روی کار شما تاثیرگذار بوده؟ زیرا شما سالها از صحنه دوری میکنید؟
ببینید روی صحنه نرفتن من ربطی به سن نداشت. وقتی خوانندهها مراقب صدایشان باشند و خوب تمرین کنند سنشان که بالا میرود حنجره از قدرت بالایی برخوردار میشود و این مسئله اگر با تمرین مداوم همراه باشد پیشرفت زیادی خواهد کرد، اما در مورد مشکل بنده کمی داستان تفاوت داشت از جمله اینکه مشکلات روانی هم روی آن انبار شده بود.
این مشکلات از کجا نشات گرفته بودند؟
برای هنرمندی که حساسیتش بالا است مشکلات این چنینی تاثیر مستقیم روی فعالیتهای فیزیکیاش دارد مثل ورزشکاری که تیمش دوتا گل خورده و بازنده است مسلما روحیه خوبی برای ادامه بازی ندارد. قصه من هم همین بود. چند تا گل خورده بودم و تقریبا خودم را بازنده میدیدم. از یک طرف به خاطر مشکلات موسیقی آشفته بازار ایران که یک قسمتی مربوط به کسانی بود که نا اهل هستند و وارد موسیقی شدهاند و یک قسمت هم زندگی شخصی من و داستان پرونده کلاهبرداری که خیلی اذیت شدم. خیلیها به این باور رسیده بودند که حامی افسرده شده است! در جواب آنها باید بگویم من افسرده نیستم بلکه از محیط اطرافم دلگیر و ناراحت بوده و هستم.
یک مقدار بزرگنمایی نمیکنید؟ مشکل برای همه وجود دارد؟
بله در زندگی هرکس ممکن است این اتفاقات بیافتد چه هنرمند چه غیر هنرمند.برای من هم اتفاق افتاد ولی از آنجایی که از کودکی تا امروز هر موقع به در بسته خوردهام یک صدایی مرا صدا کرده و یک دستی دست مرا گرفته است. از ۴ سال پیش تا امسال من اوضاع مناسب روحی ندارم اما در این یکی دو ماه اخیر با کنار گذاشتن فاکتورهایی که باعث میشد حال من بد شود، روحیهام در حال بهتر شدن است. به خاطر همین تغییر روحیه تهیهکنندگان و دوستانم برای اجرای کنسرت به سراغم آمدهاند.
این افراد چطور از حال خوبتان خبردار شدند؟
چون دیدهاند در جمعهای مختلف خواندهام و روحیهام نسبت به قبل بهتر شده است.
پس باید کم کم خودمان را برای حضور دوباره شما روی سن آماده کنیم؟
بله، اما چون ۴ سال است که کنسرت نداشته و پروندهای برای اجرای زنده در وزارت ارشاد ندارم، فکر می کنم پروسه تشکیل پرونده، صدور مجوز و ثبت گروه زمان بر باشد اما دوستانم از جمله مجید عبدی، یاشار درفشه و میثم دهقان مدیر برنامهام پیگیر قضیه هستند و در اولین فرصت بعد از پایان ماه رمضان اجرای کنسرت خواهم داشت.
جزئیات بیشتر آنرا توضیح می دهید؟
یک مقدار برای مکان اجرایی آن مردد هستم که آیا در تالار وحدت برگزار شود یا خیر، چون برای تالار وحدت به حرمت کسانی که تا به امروز اجرا داشتهاند احترام میگذارم و سعی میکنم ارکستری با سازبندی و شکل و شمایل پاپ روی صحنه نبرم و بیشتر به سبک کلاسیک نزدیک باشد. درباره زمانبندی اجرا هم چون ۳ اجرای ۷۰۰ نفره میشود از یک طرف برای من فشار زیادی خواهد بود و از طرف دیگر بعد این همه مدت مناسب نیست. در نتیجه بهتر است که یک یا دو اجرای ۲۰۰۰ نفری داشته باشیم.در این مورد باید با تهیهکننده مشورت کنم و به توافق برسیم.
پس دکتر شما مجوز اجرای شما را داده است؟
هنوز هم نه اما باید مجابش کنم.
در این ۴ سال سکوت چه اتفاقاتی برای شما افتاده است؟ تغییری کرده اید؟
طی این چند سال سکوت اخیرم یک اتفاق جالب و عجیب افتاده است و آن اینکه علاقه و شناخت مردم نسبت به من و موسیقی که کار میکنم به صورت تصاعدی بالا رفت. یعنی یک هنرمندی مثل من که ۴ سال سکوت کرده و سالهای پیشتر هم سر و صدایی نداشته و نهایتا هر ۵ سال یک آلبوم منتشر کردهام در تواناییهای روابط اجتماعیام نمیدیدم آدمی باشم که مردم آنقدر مرا بشناسند. اما انفجار عجیبی که در این مدت طولانی در مورد من و آثارم صورت گرفته جز لطف خدا چیزی نمیتواند باشد. در هر حال این انفجار برای من خیلی شگفت انگیز بود و بیشتر از اینکه خودم برای ایستادن روی پای خودم اراده کنم و دوباره کار کنم این انرژی مردم است که من را هول میدهد. اعتراف میکنم یک روزگاری وقتی مردم میگفتند ما باعث پیشرفت تو شدیم برایم خوش آیند نبود و حقیقتش هم این بود که من خودم برای پیشرفتم تلاش کردم، اما امروز به این جهانبینی رسیدهام که علاوه بر معجزهای که خدا باعث شده تا روی پای خودم بایستم و با گذشت چندین سال از یاد مردم نرفته باشم.
این اتفاقات حاشیهای شما از طرف همکارانتان بود یا از طرف کسانی دیگر؟
همکاران من به طبع دوست دارند بیشتر از بقیه پیشرفت کنند. در طی گفتوگو با یک نوازنده به من گفتند که آقای X تا پارسال تمام برنامههای ارگانی را میگرفت و جایی برای ما نبود. پس من درباره مافیای موسیقی که میگفتم اشتباه نکردم. همه از آنها گزیده شدهاند. همکاران ناگزیر دوست دارند مشهورتر شده و دیده شوند یا حتی آلبومهایشان بیشتر فروش رود اما بعضی به قیمت پا گذاشتن روی سر همکار و بعضی در کنار همکار به این جایگاه رسیدهاند. امروز که جلوی شما نشستهام دلگیری از کسی ندارم و حتی خیلی مواقع تلفنی از دوستانی که از من ناراحت بودند حلالیت گرفتهام. الان هم اعلام میکنم اگر در داستان مافیا و مافیا بازی با اینکه حق داشتم و حرف من دروغ نبود، باعث آزردگی کسی شدم از آنها معذرت خواهی میکنم. درست است اگر ۱۰ روز کنسرت بگذارم به اندازه X و Y بلیتهایم فروش نرود اما من احساس برد دارم.
احساس میکنم بعد از انتشار آخرین آلبوم، حامی یک بدشانسی آورد؟
شاید این بازتاب گناه خودم در زندگی باشد. اگر شخصی به عنوان دوست من پیدا میشود و آدم درستی نیست و کلاه مرا برمیدارد و خط زندگی من را عوض میکند حتما کار بدی در زندگیام کردهام که عذابش را میکشم. اگر یک نفر وارد زندگی من میشود و بدترین شکل از یک آدم را نشان میدهد حتما نتیجه بدیهای خودم در گذشته بوده است. پس این من هستم که آینده خودم را رقم میزنم. امیدوارم این بیداری که به خاطر دوری و سکوت در من اتفاق افتاده مستمر باشد و باعث شود که من حقیقت و گذشته خود را فراموش نکنم تا لطف خداوند همیشه در من جاری باشد.
این حال خوبی که دارید برای انتشار آلبوم تاثیرگذار است؟ به این کار سرعت میبخشد؟
قصه آلبوم ربطی به روح و روان من ندارد، من میتوانستم در خلوت خودم کارهایم را ضبط کنم.
پس یعنی قدرت مالی کافی ندارید؟
یکی از شرکتهایی که آلبوم قبل را منتشر کرده بود، هیچ پرداختی به من نداشت و در واقع کلاهبرداری کرده بود به همین دلیل باعث شد من قدرت مالی کافی برای ضبط آلبوم جدید نداشته باشم.به عنوان مثال، هزینه یک آلبوم حدود ۱۴۰ تا ۱۵۰ میلیون شده و برگشت سرمایه حدود ۳۰ میلیون خواهد بود و از آنجایی که مثل موسیقی پاپ امروزی نمیتوانم کار کنم یک مقدار پروسهاش طولانی شد.
مگر موسیقی پاپ امروزی به چه شکل است؟
اینکه تا تصمیم به انتشار آلبومی گرفته میشود هفته بعد اثر روانه بازار میشود. من از سالها پیش کارهایم را آماده کردهام و برای این برهه زمانی میدانم کارم را به کدام آهنگساز و تنظیمکننده بدهم حتی شعر ها نیز انتخاب شده است.
پس این همه معطلی برای چیست؟
این وسط قضیه مشکلات مالی و فشار مالی است، چون آدمی کمالگرا هستم میخواهم آلبومم کامل باشد. این کامل بودن هزینهبر هم هست پس صبر میکنم آن قدرت مالی را پیدا کنم بعد آلبوم را منتشر کنم.
با این صحبتها میخواهید در بازار تاجرها نباشید؟
اگر بخواهم هم بلد نیستم و نمیتوانم باشم. مگر من را پاک کنند و آدم جدیدی بسازند. بعید میدانم در تجارت موفق شوم چون در هنر قاعدهای وجود ندارد. شخصیت هنری خودم را دوست دارم و تغییری هم در آن نمیخواهم بدهم.
حامی در انتشار آلبومهایش از یک سری آهنگسازان و تنظیمکنندگان مشخص استفاده میکرد، در یکی دو آلبوم اخیر عوض شده است، چرا؟
آلبوم “حامی” با همکاری آقای چراغعلی و آلبوم “دو نیمه رویا” با آقای بیات منتشر شد. این آثار تهیهکنندههایی داشتند که سرمایگذاری کرده و آلبوم را فول میبستند و هر دو آلبوم دو ساله بسته و منتشر شدند. ولی بعد از آن خودم سرمایهگذاری کردم و توان مالی اینکه با یک آهنگساز مشخص کار کنم را نداشتم. به همین دلیل آهنگهای خودم یا تک آهنگهایی که خوانده بودم و امتیازش برای من بود را بازسازی کردم و در قالب آلبوم منتشر کردم وگرنه من هم دوست دارم امروز یک آلبوم کامل یا با آهنگسازی چند نفر مختلف ضبط و روانه بازار کنم.
اینجا این سوال برای من پیش میآید که شما با اینکه مدت زمان زیادی است کار میکنید. ولی چرا همیشه خودتان حامی مالی هستید؟
تهیهکنندگانی که در حال حاضر کار میکنند به طبع دنبال درآمدزایی هستند. هرچه قدر هم که به من علاقه داشته باشند باز هم مسائل مالی برایشان در ارجحیت خواهد بود. من دوست ندارم موسیقیام موسیقی روز باشد. با همه این حرفها هر آلبومی در ایران منتشر شود امکان ندارد سود آوری نداشته باشد. سود اصلی دست شرکت منتشرکننده است و در واقع چیزی به مولف و تهیه کننده نمی رسد در نتیجه تهیهکنندهها ریسک نمیکنند.اگر هم سراغ من بیایند با توجه به اینکه شرط هایی دارند من موافقت نمیکنم.
یکی دو بار هم قصد کردید ایران را ترک کنید، هنوز سر تصمیم خود هستید؟
دفعه قبل سه سال پیش بود که میخواستم از ایران بروم البته در این سه سال چندبار رفتم و برگشتم که آن موقع داستان کلاهبرداری پیش آمد و ماندگار شدم. منتظرم پرونده به جایی برسد که هنوز هم به جایی نرسیده است. راستش را بخواهید نمیتوانم از ایران بروم. اگر بروم هم جایی میروم که کسی مرا نشناسد و نبیند و از این هیاهو که در ایران است دوری میکنم و دیگر موسیقی کار نخواهم کرد. صلاح میدانم فقط یک گوشه اسمی از حامی بماند.
چرا اینقدر گوشه گیری میکنید؟
وقتی از در خانه بیرون آمده و تعداد زیادی آدمهای فاسد و نادرست میبینید سریع به خانه برگشته و در را میبندید. حتی سعی هم میکنید که دیگر از خانه بیرون نروید. من هم اینجوری شدم دلم میخواهد در پیله خودم باقی بمانم. به خاطر نانجیبی کسانی که با آنها در ارتباط بودم فقط میخواهم با خانوادهام و تعدادی اندکی از دوستان نجیبام در ارتباط باشم.
این گوشهگیری مربوط به جو حاکم بر موسیقی پاپ هم میشود؟
بله، بیرون از خانه منظور دنیای موسیقی، بازار موسیقی، شرکتهای پخش و … است. اما این دلیل نمیشود بگوییم همه نادرست هستند. برخورد من به خاطر ظرافتها و حساسیتهایم با اینجور آدمها تاثیر زیادی روی زندگی من گذاشته است اما خداروشکر الان دوستهای خوبی دارم که هوایم را دارند و در این چند سال سکوت خیلی کمکم کردهاند مثل رضا تاجبخش، بابک صحرایی، نیما مسیحا، میلاد اکبری، علیرضا قراییمنش. شاید خیلی هم با آنها در ارتباط نبودم اما همین که هنوز من را دوست خود میدانند و ترکم نکردهاند برایم اتفاق بزرگی است.
موسیقی پاپ امروز را چگونه ارزیابی می کنید؟
موسیقی وجود ندارد. یک سری سر و صدای ناهنجار بدون حساب است که طرفداران زیادی دارد. چون ناهنجاری در جامعه ما زیاد است وقتی یک نفر دچار ناهنجاری است به سمت موسیقی ناهنجار جذب میشود. من از این نوع موسیقی فراری هستم. از آن طرف از شعرهایی که نشان از ناهنجاری اجتماعی دارند و پر از لعنت و نفرین و شکایت هستند، دوری می کنم.
این به معنی این است که شما اهل این شکل موسیقیها نیستید؟
آن دسته از موسیقیهایی که اکنون مدنظر شما و بنده است به هیچ وجه در فایل موسیقی به عنوان یک هنر دستهبندی نمیشود بلکه صرفا عامل و ابزاری برای درآمدزایی و تولید شهرت است که من از آن بیزارم و این قضیه بدین معنی نیست که حامی موسیقی شاد و بازاری دوست ندارد. من موسیقی شاد را دوست دارم به شرطی که خصوصیاتی که گفتم نداشته باشد. مثلا یک نفر که خیلی کارهایش را میپسندم امید حاجیلی است. من مخالف موسیقی شاد نیستم مخالف موسیقی بیحساب هستم.
غیر از کارهایی که گفتید دیگر چه آثاری را شنیدید که به دلتان نشسته است؟
من اصلا کارها را گوش نمیکنم مگر آن روح خوب را داشته باشد.
دل مشغولی حامی در این روزها چیست؟ کار یا زندگی شخصی؟
چون گوشهگیر هستم کاری فعلا وجود ندارد اما اگر قرار باشد دوباره شروع شود بزرگترین دغدغه من خواندن دوباره است که اگر این اتفاق بیافتد تمام نابسامانی روحی من برطرف میشود. وقتی سالها میخوانید و از آن لذت میبرید اگر آن صدا را از تو بگیرند خیلی حس بدی به شما دست خواهد داد به همین خاطر تمام دل مشغولیام این است دوباره اجرا گذاشته و روی صحنه به مردم ادای دین کنم. من مدیون مردم هستم چون در این چند سال عجیب و غریب به من محبت کردهاند. الان هدفم این است به مردم انرژی بدهم و از آنها انرژی بگیرم.
دیگر کار تیتراژ نمیخوانید؟
بازار تیتراژ الان داغ نیست چون شبکههای داخلی زیاد بیننده ندارد. الان به جای تیتراژ بازار ویدئو کلیپ داغ است.
در برنامه “هزار صدا” قطعهای کوتاه اجرا کردید که به عنوان تک آهنگ منتشر شد. همچنان میخواهید تک آهنگ کار کنید؟
آن قطعه پیش از این برای دانلود روی اینترنت قرار گرفت و جزو معدود کارهایی بود که به شدت مورد استقبال قرار گرفت و به دل مردم نشست. اما من به شخصه با انتشار تک آهنگ مخالفم و ترجیح میدهم بیشتر به فکر انتشار آلبوم باشم تا کارهای به این شکل، اگر خاطرتان باشد کار “شام آخر” هم در کنسرت خوانده شده بود و همان فایل خوانده شده روی اینترنت قرار گرفت. منظورم این است که کارهای این چنینی ممکن است به صورت سینگل منتشر شوند اما هدف من انتشار آلبوم است.
با چه کسانی برای آلبوم جدید کار میکنید؟
مسلما خودم آهنگ خواهم ساخت. آهنگسازانی که دوست دارم با آنها همکاری کنم بابک زرین، علیرضا قراییمنش، امین قباد، علی موثقی و … هستند چون خط فکری آنها با من یکی است. برای تنظیم هم رضا تاجبخش، علی بیرنگ، نوید سپهر، مهران خلیلی، باربد و بامداد بیات هستند که تمایل به همکاری با آنها را دارم. اگر روزی تهیهکننده خوبی پیدا شود و روی کار من سرمایهگذاری کند ترجیح میدهم آلبومی کامل با ملودیهای آقای بیات که هنوز باقی مانده است با تنظیم باربد و بامداد بیات در اروپا ضبط کنم.
کادر گروهی که با آنها کار کردهاید را نمیخواهید بشکنید و با افراد جدید همکاری کنید؟
افرادی که نام بردم از پنجرهای به موسیقی نگاه میکنند که من نگاه میکنم ضمن اینکه دوستان خوب من هم هستند. بعضی از شعر و آهنگهایی که بچهها به من دادند هنوز دست من است و هنوز به کسی ندادهاند. اما این وسط کسانی هم هستند که با من در بخش ترانه همکاری کرده و اتود شعرم را به آنها دادهام اما شعر من را به کسی دیگر فروختهاند.
آخرین اجرای شما با آقای مانی رهنما بود، باز هم به آن شکل اجرا خواهید داشت؟
آن اجرا نبود، به دعوت بابک صحرایی در سالن بودم و با اینکه حال خوبی هم نداشم اما باز به خاطر احترام به دوستانم روی صحنه رفتم و خواندم، از آن عجیبتر استقبال مردم بود که چند دقیقه ایستاده مرا تشویق کردند.
با این اوصاف کی منتظر آلبوم باشیم؟
با تهیهکنندهای صحبت کردیم که برای آلبوم سرمایهگذاری کند. اگر به نتیجه برسیم آلبومی ضبط میکنم که در موسیقی ایران ماندگار شود.
در هزار صدای پاپ توصیههایی به خوانندگان جوان میکردید. الان توصیههای شما به افرادی که تازه وارد این عرصه شدهاند چیست؟
فکر کنند وارد میدان جنگی شدهاند که هرچه قدر صلاح داشته باشند باز از همه طرف تیر و ترکش به آنها می خورد و همچنین درصد برد در این میدان خیلی کم است. مگر پشتوانه محکمی داشته باشند. برای پیشرفت و موفقیت هنری در وهله اول باید تئوری موسیقی بخوانند. پس از آموزش اولیه وارد بازار موسیقی شوند چون بدین صورت سرعت پیشرفت خیلی بیشتر میشود.
سوال پایانی اینکه تهیهکننده از دید شما چه کسی است؟
یعنی سرمایهگذار و اسپانسر مالی. کسی که از صفر تا انتهای آلبوم را هزینههایش را پرداخت میکند و امتیاز کار هم برای خودش است.
دیدگاهتان را بنویسید