«زیباترین صدا بعد از سکوت»: این شعار «ای. سی. ام» است؛ جایی که میگویند کارخانهی رویاسازی موسیقیِ دنیاست؛ چیزی شبیه همان کاری که «هالیوود» در سینما انجام میدهد. Edition of Contemporary Music، اما حالا بعد از قریبِ ۵۰ سال که از تاسیسش میگذرد، توانسته نبضِ بخش مهمی از موسیقی دنیا را در دستانش بگیرد. ایسیام در این سالها طیف گستردهای از موسیقیها را منتشر کرده: موسیقی کلاسیک، موسیقی معاصر و البته موسیقی ملل؛ اما در این میان سهمِ هنرمندانِ ایرانی بسیار اندک است؛ در واقع تنها «کیهان کلهر» است که موفق شده دو اثر با این شرکت منتشر کند؛ حالا اما قرار است اولین همکاری مشترک این شرکت و نشر موسیقی هرمس انجام شود. زمانِ ضبطِ تیرماه است و قرار است، آلبوم «نقش» که دوئت کلارینت و گیتارکلاسیک با هنرمندی گلفام خیام و مونا مطبوع ریاحی است، در شهر لوگانو سوئیس به تهیه کنندگی مانفرد آیشر و رامین صدیقی کلید بخورد؛ اثری که بهارِ سالِ آینده به انتشار درخواهد آمد. به همین بهانه با «رامین صدیقی» به گفتوگو نشستهایم:
- آقای صدیقی، با توجه به اهمیت شرکت ای. سی. ام به عنوان اولین سوال در این خصوص توضیح میدهید که این همکاری چگونه شکل گرفت؟
سابقهی آشنایی و ارتباطِ من با سی.ای.ام عقبهای طولانی دارد. در واقع ما سالهاست با این شرکت معاشرتِ حرفهای داریم، برای مثال تعدادی از هنرمندانی که با این شرکت فعالیت میکنند را برای اجرای زنده به ایران دعوت کردهایم؛ اما تاکنون کار مشترکی در زمینهی انتشارِ اثر انجام ندادهایم؛ به هر حال تولیدِ یک اثرِ مشترک برای من اهمیت بسیار زیادی داشت؛ چون همانطور که میدانید این شرکت بخش عمدهای از جریان موسیقی را دنبال میکند و تاکنون هیچ هنرمند ایرانی جز آقای «کیهان کلهر» و یک گروه خارجی که خواننده آن یک ایرانی مقیم آلمان است، با این شرکت همکاری نداشتهاند؛ یعنی ما هیچوقت این شانس را نداشتهایم که اثر یک هنرمند و آنسامبل ایرانی توسط این شرکت منتشر شود؛ ضمن اینکه باید آقای کلهر را بیشتر به عنوانِ یک شخصیت بینالمللی قلمداد کرد تا هنرمندی صرفا ایرانی؛ چون اهمیت ایشان در موسیقی در دنیا شبیه همان چیزی است که آقای کیارستمی در سینما دارند. به هر حال، تولید یک اثر مشترک با این شرکت اتفاقِ مهمی بود که حالا رخ داده است.
- به هر حال هرمس در این سالها آثار بسیاری منتشر کرده است؛ آلبومِ موسیقی «نقش» چه ویژگیای داشت که گمان کردید میتواند به عنوانِ این اثر مشترک تلقی شود؟
من سلیقهی موسیقایی مدیرِ سی. ای. ام را میشناسم و به همین خاطر است که با وجودِ آثارِ متعددی که ما در هرمس منتشر میکنیم، اصرار داشتم اثری برای این همکاری مشترک انتخاب شود که با جواب «نه» محترمانهی آنان روبه رو نشود. به همین خاطر در این سالها صبر کردم تا پروژهای شکل گیرد که برای آنان هم جذابیتِ حرفهای داشته باشد. در این میان «نقش» ( گلفام خیام و مونا مطبوع ریاحی) میتوانست این استعداد را داشته باشد و در صورتِ این همکاری، طبعاً پوشش بینالمللی گستردهای را بدست بیآورد. چون همانطور که میدانید این شرکت دارای اعتبار جهانی است و اثری که در آن منتشر میشود نیز در همین ابعاد معرفی خواهد شد. ضمن آنکه همانطور که گفتم من بر اساس آشنایی و سلیقهی موزیکال آنان احساس کردم که این پروژه، بهترین اتفاقی است که میتواند در این زمینه رخ دهد. علاوه بر آن باید این موضوع را نیز اضافه کرد که دوئت گیتار کلاسیک و کلارینت حتی در خارج از ایران، ترکیبی است که کمتر شنیده شده است؛ یعنی این اثر هم ایدهای خاص دارد و هم اینکه این دو هنرمند برای اثرشان یک طرحِ روایی جذابی دارند که در آن از المانهایی بهره گرفته شده که حتی برای شنوندهی غیر ایرانی نیز بکر است. خیام و ریاحی در عین حال که از موسیقی بختیاری و قومیِ ایران بهره گرفتهاند، در این اثر فضایی مدرن ایجاد کردهاند.
- اما در این سالها هر زمان که صحبت از فعالیتِ بینالمللی میشود، به سرعت این ماجرا به ذهن خطور میکند که شاید بهتر است از این فرصتها برای معرفی هنر بومیتر ایران بهره گرفت.
این مساله اصلا نمیتواند مصداقی داشته باشد؛ شاید کلارینت و گیتارِ کلاسیک سازهای غربی باشند؛ اما باید فکر کرد که این اثر چه ویژگیای دارد که شرکتی با چنین اعتباری جهانی قبول کرده تا آن را به انتشار درآورد. ضمن اینکه معرفی موسیقی اصیل و بومی ایران وظیفهی من نیست، قرار نیست من به عنوان یک ناشر خصوصی وظیفهای را بر عهدهی بگیرم که باید مسوولان فرهگی دولت انجامش دهند. ضمن اینکه شخصاً در این سالها، چندان قایل به مسایلی از این دست نبودهام و همواره تلاش کردم تا به سهمِ خودم در معرفی موسیقی ایرانی و همچنین برقراری ارتباطهای بینالمللی میان اهالی موسیقی فعالیت کنم. علاوه بر آن شرکتِ ای. سی. ام در زمینهی موسیقی سنتی و اقوام فعالیت نمیکند و علاقهمندیاش به موسیقی معاصر است.
- حالا این اتفاق بزرگ رخ داده است، چه افقی برای ادامهی این ماجرا میدانید؛ آیا ایدهای در ذهن دارید که به آهنگسازان در آن خصوص سفارشی دهید تا این اتفاق بارِ دیگر ادامه پیدا کند؟
اصولا سیاستِکاریِ من این نیست که کاری را سفارش دهم و بر آن اساس منتشرش کنم. ایدهها و طرحهایی در ذهنم شکل میگیرد یا اثری به دستم میرسد که با خودم فکر میکنم این ظرفیت را دارد که به شکلی – مثلا با همکاری این شرکت- مطرح شود. به هر حال هر اثری خود قابلیتهایش را مطرح میکند؛ در سالیان ِ گذشته اصطلاحی در سینما باب شده بود که به برخی از فیلمها به اصطلاح فیلمهای جشنوارهپسند میگفتند، نمیخواهم چون این شرکت، شرکتی بزرگ و با اعتباری بینالمللی است؛ چنین مختصاتی برای آثار قایل شوم تا حتما برای همکاری مورد پسندش باشد. اینکار شآن هنرمندان را پایین بیاورد. ترجیح میدهم هنرمند کاری را انجام بدهد که به آن اعتقاد دارد، حال اگر آن کار در چنین چارچوب هایی قابل تعریف بود، یقیناً معرفی اش می کنم.
- صرفنظر از این شما برنامههایی برای اجرای زنده با حضور هنرمندان خارجی در ایران هم دارید، در این خصوص هم توضیح میدهید؟
۲۸ و ۲۹ فروردین ما بار دیگر مجموعهی اجراهایمان تحت عنوان «پانزده سال بازیِ گوش» را ویلنسل نواز برجسته آلمانی آنیا لخنر که بسیاری او را با اجرای تاثیرگذارش در کوارتت تارکوفسکی (۱۳۹۱) و دوئت کلاسیک به همراه آرتور آوانسف (۱۳۹۲) و البته آلبوم های دونوازی با باندونئون نواز شهیر آرژانتین (دینو سالوتزی) و کوارتت روزاموند می شناسند، طی این دو شب در فهنگسرای نیاوران از سر میگیریم. با خانم لخنر، برنامه ای کلاسیک برای تکنوازی ویلنسل تدارک دیده ایم. در اردیبهشت ماه اجرای کوارتت کاسته به همراه رونمایی آلبوم جدیدشان تحت عنوان “ایستگاه یک” را خوهیم داشت. بعد از آن در خرداد ماه دوئتی با حضور دو هنرمند از کشور سوییس و آلمان انجام میشود. شهریور ماه تریوی اپن سورس در ایران اجرا خواهد داشت و البته مهر ماه قرار است انور براهیم با کوارتتش اجرا داشته باشند.
- دلیل این اجراهای زنده چیست؟
فارغ از اهمیت هنری اجراهای زنده و علاقه شخصی خودم به اجرای موسیقی در جوار شنونده، برگزاری کنسرتبه ما کمک میکند تا بتوانیم از نظر اقتصادی زنده بمانیم. مخارج تولید یک اثر حتی بسیار کم هزینه در حال حاضر حداقل حدود ده میلیون تومان است که به شکل عملی با قیمت های فعلی، باید دو هزار نسخه به فروش رود تا بعد از دو سال، تنها هزینههای خودش را پوشش دهد. طبیعی است که در چنین شرایطی، اجراهای زنده میتواند راهحلی باشد تا ما بتوانیم همچنان به تولید اثر ادامه دهیم.
دیدگاهتان را بنویسید