دامون شش بلوکی که سالهاست در کنار مادرش پروین بهمنی مشغول تحقیق در مورد فرهنگ موسیقیایی قشقاییهاست میگوید: موسیقی نوروز در میان قوم قشقایی از چله زمستان آغاز و تا سیزده بدر ادامه دارد.
دامون شش بلوکی از پژوهشگران و نوازندگان برجسته موسیقی قشقایی است. وی سالهایی از عمرش را گاه بطور مستقل و گاه در کنار مادرش (پروین بهمنی) به تحقیق و پژوهش و جستار و نوشتار در پیوند با فرهنگ قشقایی و به ویژه موسیقی این قوم سپری کرده است. در این گفت و گو ما به طرح مسائلی از سرنوشت عاشیقهای قشقایی در بستر تاریخ معاصر گرفته تا آیینهای موسیقایی نوروز در میان مردم قشقایی و تلاشها در راستای حفظ این موسیقی گران سنگ و … پرداختیم. همچنین مطالبی پیرامون وضعیت جسمی و روحی و تلاشها و آثار تازهی محقق پرتلاش و ارزنده فرهنگ و موسیقی قشقایی؛ پروین بهمنی میخوانید که متاسفانه این روزها در بستر بیماری است.
آقای شش بلوکی لطفا در خصوص مناطق زندگی قشقاییها و همچنین موسیقی این قوم ایرانی بگویید؟
بطور خلاصه می توان گفت که قشقاییها از ۵ طایفه تشکیل شدهاند که هر طایفه چیزی حدود ۱۰۰ تیره دارد و این تقسیم بندی به گروههای کوچکتر نیز ادامه دارد. قشقاییها در استانهای فارس، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر و خوزستان ساکن هستند. رپرتوار اصلی موسیقی قشقایی را موسیقی عاشیقی تشکیل میدهد که توسط افرادی به نام عاشیقها اجرا میشود. عاشیقها در واقع طایفهای در میان ایل قشقایی بودند که کار اصلی آنها نوازندگی و خوانندگی و روایت منظومههای مختلف نظیر “محمود و نگار” بود. از آنجا که عاشیقهای قشقایی تنها قومی بودند که تمام همسایگانشان فارس بودند اجرای این موسیقیها و روایتها به نحوی باعث انتقال سینه به سینه واژگان ترکی میشد. البته عاشیقها نه تنها در ایران بلکه در کشورهای آذربایجان، ترکیه، ترکمنستان، قفقاز و دیگر کشورهایی که ترکها ساکن هستند به فعالیتهای موسیقایی میپرداختند.
چرا شما با افعالی به زمان گذشته در مورد عاشیقها سخن میگویید. مگر این عاشیقها الان نیستند؟
متاسفانه گفتهی شما کاملا درست است و باید بگویم که در حال حاضر “عاشیق مرادقلی ابراهیمی” آخرین بازماندهی عاشیقهای قشقایی است !!
آقای شش بلوکی دلیل این اتفاق چیست؟
بگذارید سرنوشت عاشیقها را از زمانهای پیشتر برای شما بگویم. همانطور که گفتم یکی از کارکردهای عاشیقها علاوه بر حضور گسترده در میان مردم و همدل و همزبان بودن با آنها حفظ واژگان ترکی در میان همسایههای فارس زبان بود. از سویی عاشیقها در میان مردم به تبلیغ مذهب شیعه میپرداختند و برای مردم از پیامبر (ص) و ائمه (ع) سخن میگفتند. آنها خود را مرید امامان شیعه میدانستند و حقایق زندگی آن بزرگان را برای مردم بازگو میکردند. به همین خاطر در میان مردم و خانهای طوایف قشقایی بسیار مورد احترام و اکرام بودند. در دوره صفویه و با رسمی شدن مذهب شیعه در ایران توجه به عاشیقها و کارکردهای مذهبی آنان جدیتر شد و به همین خاطر عاشیقها زندگی نسبتا خوبی داشتند. حتی در زمان صولتالدوله قشقایی به آنها حقوق پرداخت میشد. اما با روی کار آمدن رضاشاه پهلوی شرایط به کلی تغییر یافت. چرا که او صولت الدوله را به قتل رساند و فرزندانش را هم تبعید کرد. در شرایط جدید سیاسی عاشیقها حمایتهای خود را از دست دادند. آنها پراکنده شدند و به ناچار برای گذران زندگی به کارهای دیگری روی آوردند که شباهتی به موسیقی نداشت. اندک اندک تعداد آنها کم و کمتر شد و فرزاندشان هم راه پدران خود را پی نگرفتند. امروز کار به جایی رسیده که تنها یک عاشیق در میان قشقاییها داریم.
در این اوضاع چیزی که از همه مهمتر است حفظ موسیقی عاشیقی است. برای حفظ این موسیقی و فرهنگ دیرینه و ارزشمند تاکنون چه فعالیتهایی انجام شده است؟
مادرم پروین بهمنی از دهه ۶۰ به فکر جمعآوری این موسیقیها افتاد و من هم در کنار او تلاشهایی برای حفظ این موسیقی داشتهام. خوشبختانه تا الان هم کارهای خوبی در این زمینه انجام شده است. ما سه سی دی با عنوان “نغمههای عاشیقی قشقایی” تهیه و توسط حوزه هنری منتشر کردیم. “آوازهای قشقایی” عنوان دیگری از فعالیتهای مشترک من و مادرم است که مربوط به موسیقی دهه ۳۰ و ۴۰ عاشیقها است که توسط محمدحسین کیانی به شکل کاملا اصیل اجرا شده است. همچنین یک سی دی دیگر توسط موسسه ماهور منتشر کردیم به نام “عاشوقلر موقام لاری” که به معنی مقامهای موسیقی عاشیقها است. در این سی دی یازده نمونه اجرایی از آخرین بازماندههای عاشیقها از دهه ۴۰ تا دهه ۸۰ ضبط شده است که یک ماه پیش آن را منتشر کردیم. دو سی دی دیگر به نام “نغمههای شکرین” را هم یک ماه پیش توسط موسسه ماهور منتشر کردیم که پژوهش و گردآوری و متن آن از خودم بود. این مجموعه در مورد موسیقی فارس و “واسونکهای” شیرازی است. واسونکها ترانههایی در منطقه فارس هستن که موسیقی شادی دارند.
جناب شش بلوکی اینها که اشاره کردید فعالیتهای بسیار ارزشمندی هستند که بیشک در آینده ارزش آنها بیشتر از اینها مشخص میشود. اما آیا از عاشیق مرادقلی ابراهیمی هم که آخرین بازماندهی عاشیقهاست در این آثار استفادهای کردهاید؟
بله. یک سی دی بنام “کوراوغلو حکایتی” از ایشان تهیه و منتشر کردیم. در مورد کوراوغلو حکایتی باید بگویم که یک منظومه موسیقایی داستانی است به روایت عاشیقهای قشقایی. البته همه ترک زبانان این منظومه را دارند اما در هر منطقهای تفاوتهایی میان آنها وجود دارد. کوراوغلو به معنی پسر کور است. عاشیقها بخشی از این داستان را میخوانند و بخش دیگری از آن را با موسیقی اجرا میکنند.
آقای شش بلوکی توضیحات بسیار خوبی بود. اگر اجازه بدهید حالا کمی فضا را عوض کنیم. در ایام نوروز هستیم و بدون شک موسیقی غنی قشقایی به این مراسم آیینی هم پرداخته است. میخواهم در این بار سخن بگویید؟
قشقاییها به شکلهای مختلفی به استقبال نوروز میروند. از جمله با مراسم چله بدر (رفتن چهل روز از زمستان) و یا مراسم علفه که یک روز قبل از نوروز انجام میشود. نوازندگان و مجریان موسیقی در ایل قشقایی سه دسته هستند. عاشیقها، چنگیها و ساربانها. موسیقی نوروزی را بیشتر چنگیها اجرا میکردند. چنگیها از نوروز تا سیزده بدر در کنار چادر خان طایفه اطراق میکردند و تمام این سیزده روز را با سازهای کرنا، سرنا و نقاره به اجرای موسیقیهای شاد میپرداختند. مردم هم این روزها را در کنار چادر خان میگذراندند تا مراسمات نوروزی را اجرا کنند. آنها با موسیقی چنگیها به رقص و پایکوبیهایی به نام ” مقام هلی”، “اویناماک” و “هواویناماک” میپرداختند. هواویناماک یا ترکه بازی را مردان با آهنگ جنگنامه که یکی از ملودیهای حماسی قشقایی است اجرا میکردند. در فارس هم موسیقیهایی برای چهارشنبه سوری و نوروز داشتهایم که به آنها نوروزیه میگویند که بیشتر در شیراز اجرا میشدند. نوروزیه شامل تصنیفها و ملودیهای بسیار شادی بودند و در هر منطقهای بصورت خاصی اجرا میشود.
آیا عاشیق ها هم برای نوروز به اجرای موسیقی و حکایت های داستانی میپرداختند؟
قطعا. بعضی از عاشیقها در آذربایجان به نام “سایان چیها” روستا به روستا میرفتند و آمدن نوروز را نوید میدادند. در واقع نوروز برای عاشیقها به نحوی روزهای کاریشان محسوب میشده است. آنها هم مانند چنگیها در کنار چادر خان طایفه و در میان مردم حضور پیدا میکردند. موسیقی شاد عاشیقی را اجرا و منظومههای داستانی را روایت میکردند. شبها هم در کنار آتشی بزرگ مینشستند و موسیقیهای شاد را به مناسبت فرا رسیدن نوروز به شکل ویژهای اجرا میکردند و مردم هم هدایایی به آنها میدادند.
متاسفانه مدتی است که مادرتان که از پژوهشگران بسیار فعال موسیقی قشقایی هستند دچار بیماری شدهاند. لطفا ما و مخاطبان خبرگزاری هنر را از شرایط جسمی و روحی خانم پروین بهمنی مطلع کنید؟
متاسفانه همین طور است. مادرم مدتی است که بیمار است و تاکنون ۱۰ جلسه شیمی درمانی شدهاند و باید شش جلسه دیگر شیمی درمانی و بعد از آن ۳۲ جلسه هم پرتودرمانی بشود. چند شب پیش بخاطر سرماخوردگی یک شب در بیمارستان صارم اکباتان بستری شد اما خوشبختانه در حال حاضر شرایط جسمی خوبی دارد و با روحیهای خوب با بیماریاش مبارزه میکند. پزشک مادرم هم وضعیت و روند درمانی را مثبت ارزیابی کرده است.
این خبر بسیار خوبی است. ما هم برای ایشان آرزوی سلامتی و عمر طولانی داریم. اما با شناختی که از خانم پروین بهمنی دارم بعید میدانم که در هیچ شرایطی دست از کار بکشد. لطفا از فعالیتهای حرفهای ایشان بگویید؟
دقیقا همینطور است. فعالیتهای پژوهشی مادرم همچنان ادامه دارد. خانم بهمنی در این مدت یک کتاب “اصلی و کرم” را گردآوری و آماده چاپ کرده است. اصلی و کرم یکی از منظومههای ترک زبانان است که برداشتهای موسیقای از آن شده است. ابیات بسیار کمی از آن باقی مانده بود اما مادرم با استفاده از نسخههای قدیمی و گفت و گو با برخی راویان منظومه که آن را به صورت سینه به سینه فراگرفته بودند توانست یک کتاب ۲۵۰ صفحهای با مقدمهای از دکتر محمدرضا درویشی از آن فراهم کند. ویراستاری کتاب را هم دکتر سیروس جمالی انجام داده است. بخشی از این ابیات را مادرم به فارسی هم ترجمه کرده است. کتاب “اصلی و کرم” را به موسسه ماهور دادهایم و امیدوارم در آغاز سال آینده به بازار کتاب عرضه شود. کتاب دیگری که خانم بهمنی از قبل نوشته بود اما تازگی آنرا تکمیل و آماده چاپ کرد “زندگینامه هنرمندان قشقایی” است. در این کتاب بصورت طایفهای به هنرمندان پرداخته شده، مثلا در مورد طایفه خورشیدیها و مال احمدیها که از ۲۰۰ سال پیش از بختیاری به قشقایی آمدهاند و در گسترش شاهنامهخوانی نقش بسزایی داشتهاند مطالبی آمده است. این کتاب هم ۳۰۰ صفحه دارد. دو کتاب دیگر هم در این مدت توسط ایشان مدون و آماده چاپ شده است. یکی دوبیتیهای قشقایی که به آنها آسانک میگویند و دیگری هم کتابی است به نام “حکیم بانوی ایل؛ زربانو” .
لطفا در مورد کتاب اخیر توضیحات بیشتری بدهید.
این کتاب در مورد زنان شاخص ایل قشقایی است از یک قابله توانا گرفته تا آوازخوانی ماهر. اما در مورد نامگذاری کتاب باید بگویم که در حدود ۱۰۰ سال پیش زنی به نام زربانو در ایل بوده که سواد خواندن و نوشتن داشته و پژوهشگر طب گیاهی و سنتی هم بوده است. زربانو همچنین شاهنامهخوان ویژهای بوده است و به همین دلیل مورد توجه بیشتر مادرم قرار گرفته است.
دیدگاهتان را بنویسید