موسیقی ایرانیان – بیتا یاری: «بهزودی اپرای سعدی روی صحنه خواهد رفت» این گفته بهروز غریبپور کارگردان اپراهای رستم و سهراب، مولوی، حافظ و لیلی و مجنون است، اما حسین علیشاپور خواننده نقشهایی در اپراهای مولانا و حافظ در صفحه فیسبوک خودچندی پیش نوشته بود: «برخلاف اخباری که اخیرا منتشر شده، در اپرای سعدی نوشته استاد غریبپور حضور ندارم.» حسین علیشاپور، با اعلام این خبر گفته بود: «جلسهای با استاد غریبپور داشتم و در آن جلسه تنها به صورت ضمنی دو سه بیتی را خواندم که بعد نیز طی تماس با ایشان، خواهش کردم که از آنها استفاده نکنند و ایشان نیز پذیرفتند. به گمانم که اعلام نام بنده جزء خوانندگان اپرای سعدی، اشتباهی بوده که رخ داده و من در این اثر حضور ندارم.» از آنجایی که حالت بیانی خبر بوی مسائلی دیگر را میداد، سراغ کارگردان اپرای سعدی رفتیم تا چند و چون آن را بدانیم. چراکه اپراهای غریبپور در این وانفسا مجالی برای خوانندگان موسیقی فراهم آورده تا حداقل شایستگی خود را بروز دهند.
* بهزودی اپرای سعدی روی صحنه خواهد رفت. اکنون درحال میکس و مسترینگ هستید یا کار به اتمام رسیده است؟
همزمان در حال انجام چندین کار هستیم؛ ساخت عروسکها، ساخت صحنه، میکس موسیقی و آمادهسازی برای اجرا. امیدواریم در بهمن ماه اپرا را روی صحنه ببریم.
* در جشنواره فجر آن را روی صحنه خواهید برد؟
به احتمال خیلی زیاد.
* در خبرهایی شنیدیم که آقای علیشاپور اصرار دارند که حتما آقای غریبپور صدای من را پاک کنند. آیا در انتخاب خواننده یا کاراکترهای اپرا اختلافی به وجود آمده است؟
در هیچ یک از مصاحبههایم اسم آقای علیشاپور را نبردم که ایشان خواننده گروه است. وقتی شنیدم که ایشان گفتهاند من از این کار انصراف دادم تعجب کردم که چنین حرفی زدهاند. متوجه شدم که آقای محمد معتمدی در فیسبوک شخصی خودشان گفتهاند که در اپرای سعدی آقای علیشاپور و آقای اسحاق هم هستند. یعنی منبع سوءتفاهم اینجاست. آقای علیشاپور از خوانندگان خوب ما هستند که در اپراهای دیگر به ما کمک کردند اما در لیست ما برای این اپرا نبودند و من تعجب کردم که ایشان چطور اعلام کردهاند که از این کار انصراف داده برای اینکه ما به قطعیتی در انتخاب نفرات نرسیده بودیم و برای اینکه تمام مسائل را گفته باشم باید بگویم که آقای علیشاپور به علت اینکه قبلا هم با ایشان همکاری داشتم در ذهنم بود اما مطلقا نقش ثابتی را برایشان در نظر نداشتیم. بنابراین این یکسوءتفاهم است و در اپرای سعدی نبوده است.
* انتقادی که به اپراهای شما از جنبه خوانندگی مطرح شده این است که صدای آقای معتمدی روی همه کاراکترهای اصلی اپراهای شما از مولوی و حافظ گرفته تا سعدی قرار دارد. چقدر باید از این صدا استفاده کرد؟ مگر یک کاراکتر صدایی چقدر قدرت اجرا در نقشهای متفاوت را دارد؟ آن هم صدای آقای معتمدی که حجم مشخصی دارد و همانند برخی خوانندگان نمیتواند هم چپ کوک بخواند و هم راست کوک یا حتی لحن بیانی صدای او در تمام نقشها یکی است.
چه کسانی این انتقادها را میکنند؟
* مخاطبان، علاقمندان و تمام کسانی که کارهای شما را دنبال میکنند.
زمانی که من اپرا را در ذهنم مینویسم صداهای خاص و شخصیتهای خاصی هست که باید خواننده مسلطی آن کاراکتر را عینیت ببخشد و طبیعی است که گزینههای زیادی پیش روی من بود.
* بهطور مثال چه کسانی گزینههای شما را تشکیل میدادند؟
آقای قربانی، همایون شجریان، محمد معتمدی، حتی آقای علیشاپور و آقای شاهزیدی. گزینههای مختلفی در ذهنم بود و طبیعی است که بلافاصله بین این همه صدا شخصیت سعدی را انتخاب بکنم. حقیقت ماجرا این است که با وسواس تمام به همراه آهنگساز گروه آقای امیر بهزاد به کرات صدای این عزیزان را شنیدیم و وقتی از محمد معتمدی هم خواستم که سعدی را بخواند اتفاقا برخلاف نظر شما متوجه شدم تنها کسی است که میتواند با قدرت صدایی نقش سعدی را به درستی دربیاورد. به شما هم مژده میدهم که در اپرای سعدی با توانی از صدای محمد معتمدی روبهرو خواهید شد که باورکردنی نیست.
* خوانندگانی که نام بردید آقای همایون، قربانی، معتمدی، شاهزیدی و… هر یک از کاراکترها صدایی متفاوتی دارند و متعجبم که برای نقش سعدی مگر چه صدایی میخواستید که این همه خواننده در ذهنتان بود؟
یک توضیح لازم است. آقای قربانی به دلیل تعدد کنسرتها و مشغلهشان نتوانستند همکاری کنند یا بیشتر به دلیل دلخوری که به دلیل ناکام ماندن اپرای حافظ که با بزرگواری آن را خوانده بودند از من داشتند، نمیدانم. ولی آقای قربانی، شجریان یا هر کس دیگری که انتخاب میکردم به صرف اینکه در کنسرتها یا آلبومهایشان صدایشان را شنیدم نمیخواستم که همانگونه شود و تکرار مکررات شود چراکه اینجا اپراست و کاراکتر با وسعت صدای قابل توجهی باید نقشها را در شرایط مختلف اجرا کند. برای همایون شجریان که خواننده برجسته و آقای قربانی که خوانندهای عالی است و آقای شاهزیدی که دیگر در میانسالی هستند و از اوج خودشان دور شدهاند احترام قائلم. برای محمد معتمدی اول متن را ارائه کردیم و بعد توضیحات من را شنیدند تا اینکه گزینه مطلوبی شد و بینهایت عالی کار کردند. برای اینکه سعدی هم نگاه نافذ یک مومن را دارد، هم یک آموزگار بزرگ است و هم دردمند است و ابعاد گوناگونی دارد. زمانی که عاشق است بیحد و حصر است، زمانی که عارف است بازهم بیحد وحصر عارف است و زمانی که متعبد است و بازهم به نهایت باید مومنانه نقش بیان شود و زمانی که دردمند است باید آن را در این نقش ببینیم و انصافا محمد معتمدی به درستی چنین کاری کرده است و امیدوارم تمام کسانی که از صدای او لذت میبرند یا لذت نمیبرند و انتقادهایی به او دارند بعد از دیدن اپرا متوجه شوند که انتخاب من بسیار آگاهانه بوده است.
* همانگونه که اشاره کردید سعدی کاراکتری دارد پخته و دنیادیده، سرد و گرم روزگار را بسیار چشیده و کوهی از تجربه است و تجربیاتش را عالمانه ضمن رعایت اعتدال بیان میکند همین دلیل مخالفتی است که برای کاراکتر صدایی معتمدی ایجاد شده است و انتظار میرفت او برای این نقش انتخاب نشود.
شما چنین انتظاری دارید. چراکه در اپرا نباید فکر کنید بازیگر راسا نقشی را اجرا میکند.
در اپرا کارگردان و آهنگساز سمت و سوی خواننده را تعیین میکنند. ضمن اینکه من حقیقتا در مواردی در حین ضبط به معتمدی صدها آفرین میفرستادم چراکه اثر را بسیار خوب درک میکرد. در اثر کار خوانندگی را باید ارزیابی کنید و به نظرم معتمدی شاهکار خوانندگی خود را در اپرای سعدی نشان داده است. فراتر از مولانا و حافظ. پختگیای در صدای او به وجود آمده که بهترین حالت در این نقش را دارد. من وسواس معتمدی را نمیشناختم اما امروز که قطعاتش را خوانده بارها و به کرات از من خواسته که جلسات دیگری برایش بگذاریم تا برخی قسمتها را با حالت و قدرت بهتری بخواند و ما همین کار را خواهیم کرد. یعنی تا لحظه آخری که اپرا روی صحنه میآید، معتمدی بارها و به کرات به استودیو خواهد آمد و این نقش را بهعنوان اثر جاودانه خواننده- بازیگری خود به یادگار خواهد گذاشت. طبیعی است که من هم دغدغه و دلشوره این را دارم که اپرای سعدی تکرار مکررات نباشد. درست است که معتمدی همان کسی است که شاید ذهنیت صدایش را در بین علاقهمندانش زنده کند اما وسعت صدایش و نحوه خوانندگی او در اپرای سعدی فرق دارد. ضمنا محمد معتمدی کارگردانی خوانده و با بازیگری آشناست و اینگونه نیست که به یک خواننده در اپرا بگوییم بفرمایید هر قطعهای را که خواستید و به هر گونهای که دلتان میخواهد بخوانید. محمد معتمدی به دهها جلسه در استودیو تن سپرد و زمانی که آمادگی نداشت از خواندن یک کلام هم پرهیز میکرد. دغدغه محمد معتمدی برایم یک امتیاز بزرگ بود که به آن احترام میگذارم و به علت رفاقت و دوستی یا همکاریاش در دیگر اپراها با من نبوده است. در اینجا اسیر روابط نشدم و از ۴۰ خواننده تست گرفتم و زهی سعادت که او نقش سه شاعر را خوانده است.
در دنیای بازیگری و سینما و تئاتر هم اگر نگاه کنید میبینید که بازیگر اگر قدر است هم نقش هملت را بازی میکند و هم نقش لیرشاه و نقشهای مختلف را اگر به در آثار برشت نگاه کنید هلنا وایگل نقشهای اول را همیشه میگرفت چون شایستگی خود را اثبات کرده است.
* خوانندگی اپرا با اجرای نقش فرق میکند. چراکه صدا نقش بازی نمیکند و خواننده همیشه با صدای شناخته شده خودش است.
در اپرای حافظ هم معتمدی تنها خوانندگی نمیکرد بلکه بازی میکرد. اما در اپرای سعدی اصلا لیبرتو اجازه نمیدهد کسی فقط خوانندگی کند و باید بازیگری-خوانندگی کند.
* میشود بگویید در کدام بخش اپرا، لیبرتو اینگونه خوانندگی را مقید کرده است، چراکه کاراکتر صوتی هر خواننده مشخص است.
شما صحنه فینال اپرای سعدی را خواهید دید و گفتوگوی او با شیخ طوس را. که چقدر زیبا بازیگری کرده است. بازیگری با خوانندگی. همینجاست که نطفه اپرای ملی دارد دائما بستهتر میشود. اینگونه نیست که خواننده را بیاوریم و هرگونه بخواند بپذیریم. در تمام لحظات ضبط با خوانندگان هستم و خواننده باید نقشآفرینی بکند. بنابراین هم موسیقی کار کاملا متفاوت است و هم خوانندگی آن. و سعدی گام بلندی است برای معتمدی، چراکه توانمندیهایی در او حضور و بروز کرده است و دوستداران موسیقی ایرانی متقاعد خواهند شد که بهروز غریبپور بیگدار به آب نمیزند.
* آهنگساز اپرای سعدی را چگونه انتخاب کردید؟
امیر بهزاد بیش از ۱۲ سال است با من کار میکند. آهنگسازی بینظیر که به دلیل تواضع و سن کم او همکاریاش با من در حد بازسازی موسیقی اپرای لیلی و مجنون بوده است و ادیت همه اپراها و نمایشهایی که در این سالها کارکردهام. از ۲۶۴۲ روز گرفته تا اپرای لیلی و مجنون همکار من بوده است. نشست و برخاست من با امیر بهزاد بیش از همه آهنگسازها بوده است و من ریسک کردم و از این ریسک بسیار راضی هستم. چراکه او موسیقی کلاسیک بیشتر کار میکند و در امر فوقالعادهای است و متواضعانه در گوشهای به خودسازی مشغول است. میدانستم که این کار با تمام اپراهایم متفاوت است، چراکه چهره دیگری از اپرای ملی را میخواستم نشان بدهم و جا بیندازم و به همین دلیل باید شبانهروز با همدیگر زندگی کنیم. ما نزدیک یکسال است حداقل روزی چهار، پنج ساعت یکدیگر را میبینیم و روی موسیقی کار میکنیم. در این اپرا از وجود بابک نصیریخواه نیز برای رهبری و تنظیم گروه کر استفاده کردیم. اینها انسانهایی هستند که نیازمند آنند که فردی رویشان سرمایهگذاری کند. چنانچه در مورد بهزاد عبدی این کار را کردم. بهزاد عبدی را در جامعه موسیقی آنچنان نمیشناختند و با اپرای عاشورا درباره او ریسک کردم و اکنون او یکی از سرآمدان موسیقی ایران است. در مورد امیر بهزاد نیز چنین رویهای را انتخاب کردم.
* در این اپرا نیز موسیقی کلاسیک را همراه با موسیقی ایرانی خواهیم شنید؟
بله، حتی قطعاتی داریم از عبدالقادر مراغی و موسیقیهای نواحی، موسیقی چینی و هندی چراکه سعدی سفر میکند و باید رنگانگی موسیقی داشته باشیم. وقتی سعدی در بتخانه سومنات حضور پیدا میکند تمام موسیقی سراسر با سازهای هندی نواخته شده است یا وقتی در مقبر فراعنه حضور پیدا میکند. موسیقی با تم عربی نواخته شده است بنابراین رنگارنگی در آهنگسازی دارد که بیتعریفپیش میتوانم بگویم اثر بینظیری ساخته است.
* انتقاد دیگری درباره انتخاب خواننده مطرح میشود که چرا همواره دنبال خوانندگان مطرح برای اپراهایتان هستید و به خواننده خوب گمنام آنها را نمیسپارید؟
این هم خلاف نظر شماست. زمانی من از وصال علوی در اپرای حافظ برای ایفای نقش سعدی استفاده کردم که ناشناخته بود و حتی در نظرم بود که سعدی را وصال علوی بخواند و ایشان نامی ندارد جز در استان فارس، اما بعد از اینکه متن کامل شد باید خواننده ای انتخاب میکردم که این ابعادی را که توضیح دادم، داشته باشد. با اینکه وصال علوی را بسیار دوست دارم و انسان بسیار شریفی است، وسعت صدایش در مقایسه با معتمدی نیازمند کار فراوان است. او در شیراز است و من در تهران هستم و چنین انتظاری نمیرفت که دست به چنین ریسک بزرگی بزنیم. زمانی که من از خوانندگان دیگر برای اپراهایم استفاده کردم نامی نداشتند. زمانی که محمد معتمدی را در اپرای عاشورا استفاده کردیم تا نقش حُر را بازی میکرد کسی او را نمیشناخت. اما شایستگی و توانمندی خودش نشان داد که او میتواند از قدرهای روزگار باشد.
* اما فراز و فرود در اجراهای او در یکسال بسیار زیاد است و حتی بعد از درخشش در اجرایی میتوان خستگی صدای او را در کنسرت بعد شنید.
هر هــنـرمندی نیازمند مراقبت و مراقبه است هم از جانب خودش، هم از جانب دیگران. و معتمدی به این درک رسیده است که چنین کاری باید بکند. معتمدی هم ممکن است ضعفهایی داشته باشد، اما دلسوز ندارد. دیگران به او نگاه دلسوزانه ای که من دارم، ندارند. بین این خوانندگان همایون شجریان از شرایط ویژهای برخوردار است، چراکه زیرسایه استاد بزرگی چون استاد شجریان بزرگ شده است، در خانوادهای بزرگ شده که از لحظه تولدش تاکنون هنرمندان و نوازندگان بزرگ درکنارش بودهاند و آداب مراقبه و مراقب را میداند. احترام زیادی برای او قائلم، اما معتمدی خودش معلم خودش بوده و در جستوجوی نام و اعتبار برای خودش و من هم سعی کردم در هر کاری بهترین رد و نشان از او باقی بماند. خوانندگانی که داریم از سالار عقیلی تا دیگران برایشان احترام زیادی قائلم. از سالار عقیلی خواستم در اپرایی بخواند گفت آخر استاد این عروسکی است و دیدم هیچ دیدی نسبت به اثر ندارد و با وجود اینکه از گفته او جا خوردم برایش احترام قائلم و صدای خوبی دارد. قربانی، همایون و معتمدی جواهرات بینظیر موسیقی ما هستند و سعی کردم که از این جواهرات مانند برلیان در برابر نور رنگهای متفاوتی داشته باشند و خواهید دید که همینطور هم شده است.
* خوانندگان زن اپرا چه کسانی هستند؟
سحر محمدی و روشنک کیمنش هستند؛ روشنک کیمنش خواننده کلاسیک است و نقش همزاد سعدی را بازی میکند.
دیدگاهتان را بنویسید