×
×

چینی‌ها در کمین هزارگیسو

  • کد نوشته: 60819
  • 06 مهر 1393
  • ۰
  • hot-topic-logo اگر در اغلب گروه‌هایی که ساز قانون در آن نواخته می‌شود دقت کنید متوجه می‌شوید که دختری دارد با مهارت زیاد انگشتانش را روی ساز می‌کشد و نوایی که از نوازش دست‌های او شنیده می‌شود کمتر به آن طنین شناخته‌شده عربی و ترکی شبیه است چراکه از زمانی‌که ملیحه سعیدی اولین لیسانس ساز قانون را از دانشگاه هنرهای زیبا اخذ کرد نسلی از دختران نوازنده این ساز پرقدمت ایرانی را پرورش داد.
    + صدای سازهای وارداتی ایرانی نیست
    +دسیپلین خوب است اما خشک و خشن به درد نمی‌خورد و باید توام با پرورش باشد!

    چینی‌ها در کمین هزارگیسو
  • ملیحه سعیدی

    ملیحه سعیدی

    موسیقی ایرانیان – بیتا یاری: اگر در اغلب گروه‌هایی که ساز قانون در آن نواخته می‌شود دقت کنید متوجه می‌شوید که دختری دارد با مهارت زیاد انگشتانش را روی ساز می‌کشد و نوایی که از نوازش دست‌های او شنیده می‌شود کمتر به آن طنین شناخته‌شده عربی و ترکی شبیه است چراکه از زمانی‌که ملیحه سعیدی اولین لیسانس ساز قانون را از دانشگاه هنرهای زیبا اخذ کرد نسلی از دختران نوازنده این ساز پرقدمت ایرانی را پرورش داد. قانون از زمان آشور در ایران نواخته می‏شده و به هزارگیسو شهرت داشته است اما همچون عود برای مدتی در ایران مهجور ماند تا اینکه استاد روح‌الله خالقی زحمات زیادی برای بازگرداندن این ساز به زادگاهش انجام داد. روزگاری زنده‌یاد احمد ستوده همسر خانم سعیدی به تایید استاد قنبری‌مهر ساخت ساز قانون را آغاز و عمری صرف دخل و تصرف در آن کرد. اما اکنون واردات تمامی آن زحمات را از خاطره‌ها پاک کرده است و احتمال آن می‌رود که با عدم حمایت سازمانها و نهادها دیگر صنعت ساز‌سازی از کشور حذف شود. در دومین روز مهرماه و پس از به صدا درآوردن زنگ هنرستان موسیقی دختران توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از این استاد و نوازنده قانون که روزگاری مدیر هنرستان موسیقی دختران بوده درخصوص اوضاع هنرستان و آموزش موسیقی پرسیده‌ایم و از واردات سازهای بی‏کیفیت ترک و عربی قانون که طنین آشنای قانون ایرانی را تحت تاثیر قرار داده است.

     ‌حضور وزیر فرهنگ و ارشاد به مناسبت  اول مهر در هنرستان موسیقی دختران و به صدا در آوردن زنگ این  هنرستان را از سوی وزیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این‌گونه حرکت‌های نمادین تا پاسخگویی به بسیاری از نیازهای جامعه آموزشی موسیقی فاصله بسیاری ندارند؟
    نمی‌شود این‌گونه نگاه کرد چراکه سال تحصیلی تازه می‌خواهد شروع شود و باید عملکرد دولت را در سال جدید با این اقدام سنجید.

    ‌اما سال گذشته را که می‌توان ارزیابی کرد و عملکرد دولت و وزارت ارشاد در مورد هنرستان موسیقی را ارزیابی کرد.
    از عملکرد وزیر اطلاعی ندارم اما به نظر می‌رسد می‌خواهندکارهایی انجام دهند. اما در سال گذشته حرکت جدیدی نداشتیم.

    منظور از حرکت جدید چیست؟
    به هر روی باید تسهیلات بهتری را در سیستم آموزشی هنرستان موسیقی فراهم می‌کردند تا شعار تغییر کاملا در عمل احساس می‌شد. البته براساس شنیده‌ها می‌گویم که در دوره وزیر قبلی آشفته بازار بوده و به کمبود بودجه برخورده‌اند و به همین دلیل مسائل آن سال‌ها متعاقبا روی مشکلات بودجه‌ای هنرستان و… اثر می‌گذارد.

     ‌چندین ماه پیش استاد ظریف در مصاحبه‌ای اعلام کرد که وضعیت هنرستان موسیقی آنقدر نابسامان است که حتی شش ماه حقوق معلمانی چون وی را پرداخت نمی‌کنند آن هم استاد ظریف که سابقه بیش از نیم قرن تدریس در کارنامه خود دارد و باید با احترام و افتخار با آنان برخورد شود.
    البته حقوق معوقه استادان پرداخت شد اما بسیار دیر. باید گفت امثال استاد ظریف و من برای حقوق به هنرستان نمی‌رویم ما از روی عشق کار می‌کنیم چراکه آنچه پرداخت می‌شود آنقدر ناچیز است که نمی‌توان آن را حقوق ارزیابی کرد. این مبلغ را به ما ندهند بهتر است. حتی مایلم خرج هنرستان کنند تا به‌عنوان حقوق پرداخت شود. مثلا ما برای هفت شاگرد تخصصی در ماه ۲۵۰ هزارتومان می‌گیریم در صورتی که مدرک درجه یک هنری (معادل دکترا) داریم و در مقایسه با یک دکتر که برای یک عمل معمولی چند ده میلیون تومان می‌گیرد قابل مقایسه نیست. البته تقصیر هنرستان نیست بلکه تقصیر آنهایی است که ما را با آموزش و پرورش و دروس عمومی آموزشی مقایسه می‌کنند.

    فکر نمی‌کنید این مساله تهدیدی برای کیفیت آموزش موسیقی است؟
    بله هست. آنهایی که با عشق کار می‌کنند می‌مانند اما برخی می‌روند و معلمان جدید می‌آیند که کم تجربه هستند و این موضوع روی آموزش و موسیقی به‌شدت تاثیر می‌گذارد. نگاه کنید به  گذشته که به غیر از معدود هنرجوی خوب، از هنرستان آنچنان عملکرد شایسته‌ای دیده نشده است. هنرجویانی که بتوانند چهره شاخصی بشوند و حرکت ارزنده‌ای انجام بدهند کم پرورش یافته.

    یعنی عملکرد هنرستان موسیقی روزبه‌روز رو به افول بوده است؟
    بله. نگاه کنید الان ارکستر سمفونیک و ملی تعطیل هستند. نوازنده‌ها به سختی گروهی گرد هم می‌آورند اما درآمد ندارند. یک بُعد و مساله مهم کار هنری درآمدی است که از آن حاصل می‌شود که امروزه جوانان نمی‌توانند درآمدی داشته باشند. ما می‌خواهیم متخصص تربیت کنیم نه اینکه جوانان دیپلمه درکنار خیابان ساز بزنند تا بتوانند امرار معاش کنند.که امری بسیار زشت برای تحصیلکردگان هنرستان است.

    ملیحه سعیدی

    ملیحه سعیدی

    شرایط روزی که شما وارد هنرستان شدید با امروز چه تفاوت‌هایی وجود دارد؟
    روزی که وارد هنرستان شدم ساز را به خوبی می‌شناختم چراکه مادرم نوازنده ویولن بود. آن زمان تلویزیون سازها را نشان می‌داد و ما ساز را می‌شناختیم. اکنون نشان نمی‌دهند و نمی‌دانم چرا صدای ساز را پخش می‌کنند اما تصویرش هنوز ممنوع است؟ زمانی در هنرستان معلمان خوب خارجی داشتیم همین‌طور معلمان با تجربه و باسابقه ایرانی. فارغ‌التحصیلان خوبی هم داشتیم به‌طور مثال اغلب کسانی که امروزه در حال فعالیت هستند از هنرستان موسیقی در زمان ریاست استاد دهلوی بیرون آمده‌اند مثل آقای روشن‏روان، واثقی، تهرانی، خودم، خانم افتاده و ذاکری و در زمان استاد خالقی امثال استاد ظریف و استاد اطرایی بیرون آمدند که با اینکه سن بالایی دارند هنوز هم دارند کار می‌کنند. در بخش کلاسیک هم همینگونه بودند که در هنرستان عالی موسیقی تحصیل می‌کردند. اما امروزه باید برای هنرجویان روز اول سازها را بنوازیم تا صدای سازهای ایرانی را بشنوند و یکی را انتخاب کنند اما این کافی نیست.

    عده‌ای را دکتر داریوش صفوت حمایت کردند از جمله آقایان حدادیان، مشکاتیان، علیزاده، گنجه‌ای، فرهنگفر، خانم پریسا، من و… در اختیارمان ضبط امپکس قرار داده بودند و نوار ریل داشتیم و کار و تحقیق می‌کردیم.

    برای پیشرفت هنر باید از زمان کودکی اقدام کرد. در خارج از ایران این مساله برقرار است اما در کشور ما مشکلات زیاد است و نمی‌شود این مساله را جا انداخت. به‌طور مثال در ۱۴ استان کشور خانم‌های نوازنده اجازه حضور روی صحنه را ندارند. فرهنگسراها اجازه تدریس ندارند آن هم فرهنگسراهایی که با قیمت پایین‌تر امکان حضور هنرجویان بیشتری را فراهم می‌کردند تا با بالابردن تعداد هنرجو وقت مفید برای جوانان ایجاد کنند و از آنها در برابر بطالت محافظت کند چراکه موسیقی باعث می‌شود جوانان فقط روی آموختن و تمرین متمرکز شوند و به حواشی دیگر توجه نکنند.

     ‌باتوجه به اینکه امکان نمایش سازها در تلویزیون وجود ندارد آیا هنرجویان تازه‌وارد به هنرستان به‌طور کلی با سازهای ایرانی آشنا هستند؟
    نه، هنرجویان تازه وارد سازها را نمی‌شناسند؛ تنها پیانو، ویولن و گیتار را می‌شناسند. حتی در روز اول مهر در حضور وزیرارشاد این بحث مطرح شد که آقای وزیر اعلام کردند داریم شرایطی مهیا می‌کنیم که هنرجویان و هنرمندان را برای کنسرت به خارج از کشور بفرستیم. به نظرم داخل مملکت خودمان مهم‌تر است تا خارج از کشور. به هر حال موسیقی همیشه به‌شدت مهجور بوده است.

    شما چطور ساز خود را انتخاب کردید؟
    در هنرستان ساز تخصصی من ویولن بود چون مادرم نوازنده ویولن بود. شاگرداول ویولن نیز شدم. صدای ساز قانون را در دانشگاه شنیدم آن زمان ساز دومم بود و اولین لیسانس قانون را من گرفتم. آن زمان که قانون را انتخاب کردم هیچ رپرتواری برای قانون نبود. کتابی نداشت و من خودم کم کم این کار را به انجام رساندم و تحقیق بیشتری کردم و با دعوت استاد صفوت در مرکز حفظ و اشاعه کار تحقیق را ادامه دادم و تا امروز که ساز قانون از مهجوریت درآمده و در گروه‌ها از آن استفاده می‌کنند و شاگردان زیادی تربیت کرده‌ام.

     

    چرا فکر می‌کنید هنرستان دوران آقای خالقی و آقای دهلوی آنقدر پربار بوده که شاگردانش هنوز در سن هفتاد سالگی کار می‌کنند اما دیگر بعد از ریاست استاد دهلوی دیگر هنرستان آن هنرستان سابق نشد؟
    جدیت در کار و علایق هنرجویان که باعث پرورش می‌شود متفاوت شده بود.

    شما و امثال شما نسل بعد از استاد دهلوی هستید. چرا نتوانستید مثل استادان خود در آموزش و پرورش هنرجویان خوب همپای آنان باشید و شاگرد تربیت کنید؟
    ما نیز نسل تربیت کرده‌ایم اتفاقا نسل خوب اما متاسفانه جایگاه ندارند. جایی ندارند که بخواهند کارشان را ارائه بدهند. به‌طور پراکنده شاگردان نخبه‌ای که می‌بینید حاصل تلاش ما هستند که طی سال در سالن‌های کشور کنسرت می‌دهند. هرچند راه برای ارائه دادن کار و هنرشان نیز بسته نیست.

    چرا دیگر دوره طلایی هنرستان تکرار نشد؟
    آموزش و پرورش در تدوین دروس هنرستان به‌گونه‌ای عمل کرده که درس‌های غیرموسیقی بیشتر از موسیقی است. این‌گونه هنرجو نمی‌رسد روی تمرین ساز و درس‌های موسیقایی تمرکز کند. در دوره ما این‌گونه نبود و ما هر روز کلاس موسیقی داشتیم.

    شنیده‌ام که شماها نیز دروس اینچنینی داشته‌اید حتی می‌دانم که به خانم اطرایی و استاد ظریف، استاد معروفی درس قرآن در هنرستان آقای خالقی آموزش می‌دادند.
    بله، یادگرفتن مباحث دیگر حتما باید باشد اما کسی که تشنه فراگیری موسیقی است چه چیز را باید ارجح بداند؟ ما از سال نهم به بعد دیگر تماما درس تخصصی داشتیم اما الان ترتیب و تنظیم درس‌ها ناجور است. مثلا هنرجو یک سال تئوری موسیقی می‌خواند و بعد از یک سال وقفه دوسال بعد دوباره تئوری و هارمونی می‌خواند. مشخص است که هنرجو چیزی در ذهنش نمی‌ماند و نمی‌آموزد چراکه روش غلط است و بازهم مقصر معلم‌ها نیستند. مقصر کسانی هستند که پشت میز تصمیم گرفتند چه درس‌هایی برای هنرجوی موسیقی درس داده شود و این دروس را تصویب کردند و آموزش و پرورش هم آنها را تایید کرد. اکنون به‌گونه‌ای شده که هر دیپلمه‌ای که خارج از محیط هنرستان‌ توانسته سازی را به صدا دربیاورد وارد دانشگاه می‌شود تا در چهار سال دانشگاه بشود نوازنده و بعدش کار می‌خواهد. مسلم است که نمی‌تواند یک نوازنده خوب یا آهنگساز یا تنظیم‌کننده خوبی باشد. چراکه دانشگاه جایی نیست که بیاموزیم بلکه جایی است که باید آموخته‌هایمان را در آنجا پرورش داده و تجزیه و تحلیل کنیم.

    شما به‌عنوان استاد با سابقه و کسی که دوران مختلف هنرستان و آموزش‌های آن دوران را دیده است آیا پیشنهاد نکردید که دروس و سرفصل‌های کتاب‌های هنرستان تغییر کند؟
    از ما درخواست نمی‌کنند و ما آنها را نمی‌شناسیم که پیشنهادی بدهیم. اما نامه‌های زیادی به آموزش و پرورش نوشتیم ولی قبول نمی‌کنند. تنها برای ارتقای سطح هنرجویان زمانی که رئیس هنرستان دختران بودم توانستم یک سری کلاس‌هایی را تا غروب برگزار کنم تا هنرجو بهتر و قویتر شود. اما اکنون ساعت دو به بعد هنرستان تعطیل است.

     ‌نتیجه مکاتبات شما چه شد؟
    آموزش و پرورش نامه‌ها و پیشنهادات ما را قبول نمی‌کند چراکه آموزش هنری وزارت ارشاد زیرنظر آموزش و پرورش قرار گرفته است و هنرستان زیرنظر آموزش و پرورش است. اما قبلا برعکس بود و حالا آموزش و پرورش ارجح است و تنظیم‌کننده تعداد واحدهای هنرجویان موسیقی آموزش و پرورش است. این‌گونه است که هنرجویان موسیقی توانمند نمی‌شوند و باید از قبل آموخته‌های زیادی داشته باشند و پیشتر ساز زده باشند.

    چرا از تدریس در دانشگاه کناره گرفتید؟
    برای اینکه هنرجوی صفر کیلومتری که می‏آمد سر کلاس و تازه می‌خواست ساز زدن بیاموزد مدرک لیسانس می‌خواست آخر من چگونه می‌توانستم به آنها مدرک لیسانس بدهم؟ هنرجو تازه باید بنشیند ساز بزند و تا نتواند خودش را به مرحله‌ای برساند چگونه آنالیز ردیف در دانشگاه به آنها بدهم؟ در کل ایران یک هنرستان موسیقی دختران است و یک هنرستان پسران. این دو هنرستان بار همه آموزش را باید به دوش بکشد.

    فکر نمی‌کنید عدم وجود نظم و انضباط کاری و ثبات مقررات مربوط به هنرستان از عوامل تضعیف هنرستان موسیقی و در نتیجه ضعف هنرجویان شده است؟ با توجه به اینکه نظم و سختگیری و دسیپلین استاد دهلوی هنوز در خاطر بسیاری از استادان وجود دارد.
    دسیپلین خوب است اما خشک و خشن به درد نمی‌خورد و باید توام با پرورش باشد. به نظرم دسیپلین خشک استاد دهلوی عامل مهم تقویت هنرستان و هنرجویان نبود بلکه هر کسی مستعد بود خودش را بالا می‌کشید. به‌طور مثال آن زمان هم از یک کلاس ۲۰ نفر دیپلم موسیقی گرفتند اما تنها یکی دو نفر شناخته شدند وگرنه اکنون تعداد انگشت‌شمار موزیسین از آن دوره نداشتیم و همه موزیسین بودند.

    چقدر حمایت از هنرجویان موسیقی در رشد آنها موثر است؟
    در موسیقی کسی که تحصیل می‌کند باید حمایت شود و گرنه به جایی نمی‌رسد. فکر کنید کتابم را با هزار گرفتاری و سختی به چاپ رسانده‏ام اما ناشر آن را توزیع نمی‏کند و تنها در انتشارات خودش محبوس کرده تا همه از او بخرند و هیچ قانونی نیست تا از من نویسنده حمایت کند تا همگان دسترسی راحت به آموزش داشته باشند. و یا نبود قانون کپی‌رایت که به ضرر مایی است که آلبوم منتشر می‌کنیم. اینها عواملی است که خیلی‌ها را دلزده می‌کند تا این رشته را رها کنند.

    ‌با این وضعیت آیا به آینده موسیقی در کشور خوش‌بین هستید؟
    نه. موسیقی درکشور ما نمایشی شده است. ما اکنون در شهرستان‌ها امکان اجرا نداریم. چرا جنسیت هنرمند باید مانع کارش شود؟ خانم‌ها در کار بسیار جدی‌تر هستند و به دلیل مهر و عاطفه‌شان در نوازندگی بهتر می‌توانند عمل کنند.

    شنیده‌ها حاکی است که امسال در داوری بخش ساز قانون جشنواره جوان بسیار حرف و حدیث پیش آمده و حتی عده‌ای از شرکت‌کنندگان به داوری‌ها معترضند. چرا؟
    خود من در جشنواره به‌عنوان داور حضور داشتم اما داوری‌ها به صورت گروهی بود و حاصل جمع نظر گروهی است. من و آقای علیزاده و خانم خواجه در گروه داوری بودیم. من به تنهایی ارزیاب کل شرکت‌کنندگان بودم.

    با توجه به حجم بالای واردات ساز قانون به کشور پس از فوت همسر شما، روانشاد احمد ستوده، آیا فکر نمی‏کنید که دیگر صنعت ساز قانون در ایران متوقف شده است؟ آن هم بعد از تلاش زیادی که همسر شما روی این ساز صرف کرد تا جایی که استاد قنبری‌مهر تنها ساز ساخت دست همسر شما را برای استفاده شاگردانش توصیه می‏کرد.
    عده‌ای سودجو با زد و بند توانسته‌اند ساز از سوریه وارد کنند که این سازها به قدری ضعیف و ناشیانه ساخته شده که نمی‏توان برای هنرجوی مبتدی نیز از آنها بهره گرفت.

    چرا به واردات سازهای بومی از خارج از کشور که تهدیدی جدی برای هنرمند صنعت‏گر ایرانی است اعتراضی نمی‏کنید؟
    به کجا شکایت ببریم؟ زمانی که همسرم احمد ستوده زنده بود وامی تقاضا کردیم تا کارگاهی برای سازهای مختلف و بالاخص قانون دایر کنیم. سه سال پس از فوت همسرم اعلام کردندکه ۱۵ میلیون تومان آماده وام است که دیگر لازم نبود. ما تمام دارایی‌مان را روی ساختن و توسعه و بومی‌سازی ساز قانون گذاشتیم اما کسی حمایتی نکرد. حتی طرحی را که پسرم برای کارگاه ساز‌سازی ارائه کرده بود را فرد دیگری برداشت و ارائه کرد و توانست وام بگیرد و دست آخر هم کارخانه تولید ‌ام‌دی‌اف از آن حاصل شد نه کارگاه سازسازی. حتی کسی هم پیگیر نشد که ببینید با آن وام چه ساخته شد. آن‌وقت برویم به واردات ساز اعتراض کنیم؟ اصلا به کجا باید اعتراض کنیم آن هم وقتی که هنوز ساز و موسیقی تکلیف مشخصی ندارد. پسر من نیز چون از پدر این هنر را آموخته گاهی قانون می‌سازد اما برای تامین هزینه‌های زندگی نمی‌تواند تمام وقتش را روی این کار بگذارد.

    چرا سازمان میراث فرهنگی کمکی نمی‌کند؟ مگر این ساز جزء میراث چند هزار ساله این سرزمین نیست؟ مگر همان‌ سازی نیست که در گذشته‌های دور به نام هزارگیسو شناخته می‌شده؟
    نمی‌دانم چرا میراث فرهنگی کمکی به حفظ این ساز نمی‏کند. پسر و همسرم با آنها مکاتبه کردند اما اتفاقی حاصل نشد. ضمنا مگر در مساله ثبت تار به نام جمهوری آذربایجان بی‌تفاوت و منفعل بودن مدیران میراث فرهنگی را ندیدید؟ حالا عده‌ای از سوریه و عده‌ای از ترکیه این ساز را وارد می‌کنند و با قیمت‌های چندین برابر قیمت واقعی می‌فروشند.

    یعنی هنوز جای شکرش باقی است که پای چین به این آشفته‌بازار باز نشده است؟
    آنها هم درصدد هستند و بازار ترک‌ها و عرب‌ها را تهدید خواهند کرد.

     ‌با توجه به نکات مختص ساز‌سازی و ابعاد و ظرافت‌هایی که در ساختن ساز توسط هنرمند ایرانی رعایت می‌شود و به تعبیر استاد محمدرضا درویشی هنر ایرانی به علت ظرافت ذاتی، در ساختن ساز نیز آن را رعایت کرده و درنتیجه طنین و صدای ساز ایرانی ظرافت و خیال‌انگیزی بیشتری دارد آیا فکر نمی‌کنید هنگامی که ساز قانون ساخت ترکها یا اعراب وارد شود دیگر صدای آن ایرانی نیست؟ آن هم با زحمات زیادی که همسر شما روی پرده‌گردان‌های سازهای ساخت دست خود کشید تا صدایی متفاوت از نوع عربی و ترک آن ایجاد کند.
    بله صدای سازهای وارداتی ایرانی نیست. اکثر هنرجویانی که این سازها را خریده‌اند برای تغییر صدای آن به پسرم مراجعه می‌کنند تا آنها را تغییر دهد. اما به غیر از اسکلت جعبه پسرم تمام بخش‌های دیگر ساز را باید از نو بسازد و روی آن کار بگذارد.

    با این تفاسیر نه مولف و مصنف از این ساز حمایت می‌کند و نه میراث فرهنگی.
    بله، این ساز، از زمان آشور در ایران نواخته می‌شده و اصالتا ایرانی است و با دلیل و مدرک می‌توانم آن را اثبات کنم اما هیچ نهادی نیست که اگر از تولید آن حمایت نمی‌کند لااقل مانع واردات این ساز شود تا طنین این ساز دستخوش هجوم نشود وقتی حمایت نشود همین می‌شود که در آینده نزدیک دیگر‌ سازی در ایران تولید نشود. چینی‌ها در کمین هنر ما هستند همان‌گونه که صنایع‌دستی ما را با کالای کپی و تقلبی در کشور خودمان بی‌ارزش کرده‌اند.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *