موسیقی ایرانیان- حمیده موسوی: همنوازان «اقبال» به سرپرستی بابک راحتی و خوانندگی سجاد مهربانی، گروهیست که در زمینۀ موسیقی دستگاهی فعالیت میکند و به تازگی اثری را با نام «گشایش» ارائه کردهاست. این آلبوم تازهترین اثر از راحتی نوازندۀ تار، سه تار و دوتارشمال خراسان است که طبق گفتۀ این آهنگساز و نوازنده، با ایده و هدف «بازخوانی» و بازآفرینی» ارائه شده است. بخش «بازخوانی» شامل آثاری ارزشمند است که از بزرگان و استادان گذشتۀ موسیقی ایران به یادگار مانده است و به علل متعدد کمتر شنیده و شناخته شده است. در همین راستا، قطعاتی با تبعیت از الگوها و کلیدواژگان این نوع موسیقی «بازآفرینی» شده است.
بابک راحتی فراگیری موسیقی را با ساز دوتار نزد استاد حاجقربان سلیمانی آغاز کرده است، همچنین فراگیری موسیقی دستگاهی را در سال ۱۳۷۲ با ساز سهتار نزد رضا ایرانمنش و شاهپور هدایتی در مشهد و ساز تار را به صورت خودآموز فراگرفته است.
وی از سال ۱۳۸۱ نزد استاد داریوش پیرنیاکان دوره های ردیف میرزاحسینقلی و ردیف عالی استاد شهنازی را سپری کرده و پس از آن فراگیری ردیف و موسیقی قدیم را نزد اساتید مجید کیانی، داریوش طلایی و محمدرضا لطفی ادامه داده است. از فعالیتهای پژوهشی و اجرایی او میتوان به تألیف مقالاتی در زمینههای موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی شمال خراسان در فصلنامۀ ماهور، کنسرتهای پژوهشی سبکشناسی و رپراتور دوتار شمال خراسان در همایش موسیقی خراسان و ماوراءالنهر، اجرای کنسرتهای متعدد با گروههای مختلف از جمله گروه «هفتگاه» به سرپرستی استاد داریوش طلایی و همچنین سرپرستی و تشکیل گروه همنوازان «اقبال» اشاره کرد.
با نگاهی به انتشار آلبوم «گشایش» و در جهت آشنایی بیشتر با بابک راحتی و گروه همنوازان «اقبال»، گفتگویی با این هنرمند داشته ایم که در ادامه میخوانید.
- لطفاً درخصوص آغاز کار این آلبوم و مدت زمان سپریشده تا انتشار آن توضیح دهید.
شاید برای شما و خوانندگان این مطلب جالب باشد؛ از اولین جلسۀ تمرین تا لحظهای که سیدی این اثر را بهصورت چاپشده تحویل گرفتیم دقیقاً سه ماه سپری شد: از اوایل آذرماه تا اوایل اسفندماه سال ۹۲. این مدت برای تولید آلبومی با محتوای موسیقی کلاسیک ایرانی شاید بیسابقه باشد و برای ما تجربهای تکرارناپذیر محسوب میشود. ما بهنوعی برای انتشار کار محدودیت زمانی داشتیم و من مصر بودم این پروژه انجام شود که خوشبختانه عملی شد و با رضایت اسپانسر کار هم همراه بود. طرح کلی اثر و مجموعهای از قطعات قدیمی را از مدتها قبل در ذهن داشتم برای یک مجموعه در بیات اصفهان. رِنگ آن را قبلاً ساخته بودم، پیشدرآمد و ضربی بیات راجع، تکنوازیها و سازوآوازها بهطور طبیعی در جلسات تمرین و در ارتباط با فضای کلی کار تدوین شد. البته باید اشاره کنم من و دیگر دوستان این مجموعه از سالها قبل در این زمینه به آموزش و کسب تجربه پرداختهایم و طبیعتاً ارائۀ کار در مدت سه ماه با پشتوانۀ کار و مطالعۀ چندین سال عملی شدهاست.
- چه انگیزهای شما را به بازخوانی و بازآفرینی نوعی از موسیقی قدمایی وا داشته است؟
موضوعاتی مانند بازخوانی، بازآفرینی و… اصولاً زمانی جدی میشوند که مقولهای «مهم» در وضعیتی نامناسب یا در حال رنگ باختن باشد و بهنظر من و بسیاری از همکاران من، موسیقی دستگاهی ایران، حداقل امروز، در چنین وضعیتی قرار دارد. من با انواع دیگر موسیقی رایج در ایران، مانند موسیقی پاپ یا موسیقی زیرزمینی یا… کاری ندارم، ولی جریان کلی موسیقیای که آن را تحت عنوان موسیقی جدی میشناسیم بهسرعت به سمت پاپیولار شدن در حرکت است. فلسفۀ وجودی این جریان، در ظاهر و آنطور که بارها بیان شده و میشود، «نوآوری» است. این بهاصطلاح نوآوری («بهاصطلاح» میگویم چرا که این واژه در اثر استفادۀ بیش از حد ظرفیتش از معنای واقعی تهی شده است) نوعی اپیدمی و جریان غالب در موسیقی کنونی ایران است که انواع و اقسام و اَشکال متنوع دارد: از تلفیق و استفادۀ ابزاری از شعر و کلام و اختراع سازهای جدید گرفته تا ایجاد فضاهای غریب، مُدهای خودساخته و حتی اجرای قطعات ژانر پاپ با آنسامبل ایرانی. با وجود این، ظاهر رنگارنگ ذات و فرم این آثار (حداقل امروز) بسیار شبیه به هم، شناختهشده و آشناست تا جایی که میتوانم بگویم نوآوری در موسیقی معاصر ایران خود به یک سنّت تبدیل شده است. اینکه انواع گرایشها در موسیقی ایرانی یا یکییکی حذف و کمرنگ شوند و یا در نهایت اوضاعی را که توضیح دادم بپذیرند و به آن جریان کلی بپیوندند به معنای تکمحصولی شدن موسیقیست، آن هم محصولی پاپیولار که دغدغۀ اصلیاش جذب مخاطب بیشتر و در نتیجه شهرت و درآمدزایی بیشتر است. من در واقع مشغول توصیف وضعیت وخیم یک فرهنگ موسیقایی هستم. بالندگی و پویایی هر فرهنگ موسیقایی تا حد زیادی از تنوع سبکها و نگرشها و ایدههای موسیقایی و همچنین آگاهی هنرمندان و مخاطبان از جایگاه و کارکرد هریک از این ژانرها و سبکها ناشی میشود. تا فراموش نکردهام باید بگویم طبیعتاً این صحبتها مطلق نیست و من منکر وجود آثار بدیع و تأثیرگذار ـ که مصداق بارز نوآوری و نواندیشی در موسیقی ایرانی هستند ـ نیستم. بگذریم… شما دربارۀ موسیقی قدما پرسیدید. ببینید، موسیقی قدمایی در واقع خودْ هدف ما محسوب نمیشود. هدفْ پرداختن به موسیقی دستگاهی ایران با در نظر گرفتن معیارها و ویژگیهای اصیل آن است تا جایی که در شرایط امروز عملیست و تا حدی که دانش و تجربۀ ما اجازه میدهد. از آنجا که موسیقی ما از این معیارها روزبهروز بیشتر فاصله میگیرد بدیهیست آثار قدما بهترین مرجع برای کار ما محسوب میشوند. اتفاقاً ما سعی کردیم در این اثر بهنوعی نشان دهیم که کار کلاسیک ایرانی قرار نیست الزاماً از قدما باشد (چه اینکه در روزگار معاصر هم آثار کلاسیک ارزشمندی از سوی استادان فن و دانش موسیقی ایرانی ارائه شده است)، وگرنه پیشدرآمد و رنگ و… را نیز از آثار قدیمی انتخاب میکردیم و این کار را راحتتر هم میکرد.
- چه اندازه فکر میکنید درخصوص بازآفرینی توانستهاید موفق باشید بیآنکه این اثر کاری کاملاً تقلیدی و محصورشده در قالب موسیقی مورد نظرتان بوده باشد؟
فروتنانه باید بگویم نظر شخصی خودم دربارۀ این اثر مثبت است. بازخورد کار نیز (در میان اهل فن) قابل قبول و حتی بهتر از آن بود که پیشبینی میکردیم. اما من در کل با استفاده از واژههایی از قبیل «تقلید» یا «محصور شدن» موافق نیستم و بهنظرم این واژهها بار منفی به موضوع میدهند. واقعیت این است هر اثر هنری مادامی که بخواهد در یک ژانر یا سبک مشخص قرار بگیرد الزاماً باید از قواعد آن سبک پیروی کند و این مسئله فینفسه نه تنها از ازرش کار نمیکاهد بلکه خودْ ارزش و ویژگی طبیعی محسوب میشود. موضوع تقلید هم وضعیتی مشابه دارد. اگر امروز موزیسینی تحتتأثیر «بیان شخصی» یک موسیقیدان یا استاد آثاری را ارائه کند مسئلۀ تقلید میتواند موضوعیت داشته باشد، بهخصوص اگر آن استادِ مرجع حضور و حیات هنری داشته باشد. اما در آثار کلاسیک اساساً بیان فردی و شخصی موزیسین الگو قرار نمیگیرد. ردیف و بسیاری از آثار قدیمی در واقع مرجع «بیانی فرهنگی» محسوب میشوند و ذاتاً کارکرد الگو و معیار دارند و طبیعتاً مسئلۀ تقلید (از دید نقصان و آسیب) در این موضوعات منتفیست.
- کدام جزئیات در «نوع کلاسیک موسیقی دستگاهی»، این آلبوم را از آلبومهای مشابه آن متمایز میسازد؟
متأسفانه آمار تولید آثار مشابه این اثر (بهلحاظ ژانر) بسیار اندک است. البته در نسل کنونی، که تا حدی به مشکلات تولید این قبیل آثار در مواجه با مخاطب عام و به تبع آن توجیه اقتصادی برای ناشران و… باز میگردد. از طرفی من نمیتوانم بگویم هرآنچه را به نام موسیقی سنتی یا دستگاهی یا عناوینی از این قبیل روانۀ بازار میشود شنیدهام یا میشنوم. آثار مشابهی که در این لحظه به خاطر دارم، برای مثال، آثاریست که استاد من، محمدرضا لطفی با همکاری تنی چند از موسیقیدانان این نسل در قالب گروهِ بازسازی ارائه میکردند. همین معدود بودن در فضای کلیِ موسیقی ایرانی تا حدودی آن را متمایز میکند. به بیان دیگر، خود ژانر کلاسیک و سعی بر ارائۀ اثر در این ژانر آن را از خصایص غالب و رایج آثار امروزی متمایز میکند.
- عنوان کردهاید که این اثر روایتیست گروهی. تا چه حد کل مجموعه از آغاز با تفکر سازنده اثر همراه و موافق بوده است؟ آیا در این زمینه اعضای گروه نظراتی مغایر با ایده و هدفتان ارائه کردهاند؟
هستۀ اصلی همنوازان اقبال متشکل است از من و دو دوست گرامیام محمد میرزایی و کژوان ضیاءالدینی. باید بگویم ما در مدت زمانی قابلتوجه با هم رابطۀ دوستانه و هنری داشتهایم و از سلایق و اهداف موسیقایی هم مطلعیم و تا حد زیادی همفکر و هممکتب هستیم. از این رو، هیچگونه اختلافنظر بنیادی با هم نداریم. در اثر «گشایش» من طراح کار بودم و دوستان دیگر آنچه من از ایشان خواستم را اجرا کردند و البته در تکنوازیها آزادانهتر عمل کردیم. در آثار بعدی، ممکن است دوستان دیگر ایدههایشان را ارائه و به انجام برسانند و من صرفاً نقش سرپرستی گروه را داشته باشم. دوست گرامی آقای سجاد مهربانی که خوانندۀ این اثر و کار بعدی ما هستند هم سابقاً خوانندۀ گروه بازسازی شیدا بودهاند و چند سال زیر نظر مستقیم استاد محمدرضا لطفی تعلیم آواز دیدهاند و تجربۀ ارائۀ چند کنسرت و سیدی با همکاری گروه بازسازی شیدا را دارند، همچنین علاقهمند و پیگیر سبکهای قدیمیتر آواز ایرانیاند و ما امیدواریم بتوانیم در این راستا همکاری مداوم و مفیدی داشته باشیم. در واقع، سه نفر از اعضای این مجموعه نوازندگان سابق گروه بازسازی شیدا هم بودهاند و زیر نظر استاد لطفی کار موسیقی و گروهنوازی را تجربه کردهاند. محمد میرزایی، سجاد مهربانی و آقای سهیل الهدادیان که نوازندگی تنبک را به عهده دارند و خوشبختانه همگی اعضای این گروه نوازندگانی هستند باتجربه و مقید به اخلاق حرفهای.
- هدفتان از ارائۀ اثری از نوع کلاسیک، که به فراخور فضای خود خیل خاصی را جذب میکند، چیست؟
شما سؤال و جواب را با هم مطرح کردید! هدف ما از ارائۀ موسیقی کلاسیک ایرانی جذب مخاطب خاص این ژانر و در واقع فعالتر کردن رابطۀ بین موسیقیدان و مخاطب این ژانر بودهاست.
- مثالی از یکی از قطعات آلبوم خود بزنید که با بازآفرینی، در عین تعهد به فاکتورهای موسیقی بزرگان، قالبی جدید و نگرشی نو ارائه داده باشد و این موضوع در آن بهخوبی مشهود و اصطلاحاٌ منجر به ایجاد اثری خلاقانه شده باشد.
همانطور که پیشتر اشاره کردم هدف ما در این گونه آثار ارائۀ قالبی جدید یا الزاماً نگرشی نو نیست. بدیهیست اگر اینگونه بود عنوان دیگری برای این اثر در نظر میگرفتیم. آنچه مد نظر شماست بیشتر مقولۀ «آفرینش» است. بازآفرینی بیشتر بر ارائۀ قالبها و نگرشهای از پیش موجود دلالت دارد که به هر دلیل امروز کمرنگ شده است، مثلاً قالب رِنگ که در این اثر سعی کردم آن را بر مبنای اصیلترین نمونهها بازآفرینی کنم، همینطور پیشدرآمد که امروز جای خود را به قطعاتی مقدمهمانند با حالتهای متفاوت از پیشدرآمد داده است، حال یا با همین عنوان یا با نام دیگر. عناوینی مانند پیشدرآمد، رنگ، تصنیف، عناوینی رایج و شناختهشدهاند؛ از این رو، شاید صرفاً ساختن پیشدرآمد یا رنگْ کار خاص و متمایزی به نظر نیاید. اما موضوعی که در این اثر میتواند متفاوت باشد توجه و سعی بر نزدیکتر شدن به الگوهای مثالی و مرجع این قطعات است. با این اوصاف، فکر میکنم قطعۀ ضربی بیاتراجع پاسخ بهتریست به سؤال شما که آواز آن بازخوانیست و کلیت قطعه در رابطه با آن آواز با رِنگوارهای در انتها برای گروه تنظیم شدهاست.
- چه شد که استاد اردشیر کامکار را برای همکاری در این اثر انتخاب کردید؟
قبل از هر صحبتی لازم میدانم از همکاری و لطف ایشان تشکر کنم. استاد اردشیر کامکار از مهمترین و تأثیرگذارترین نوازندگان معاصر کمانچه هستند و در واقع به معرفی نیاز ندارند. نقش ساز کمانچه در این کار بسیار مهم بود و چون کار باید در سبکی خاص و قدیمی اجرا میشد حتی با نوازندۀ مسلط به تکنیک ساز هم نتیجۀ دلخواه ما حاصل نمیشد. باید از نوازندهای استفاده میکردیم که علاوه بر تسلط فنی، با لحن و شیوۀ نوازندگی قدیمیتر این ساز هم آشنا باشد. چند نوازنده در میان دوستان بودند که بنا بر دلایلی از جمله محدودیت زمانی با آنها موفق به همکاری نشدیم. از طرفی طی سالها شخصاً نوازندگی و اجراهای درخشان جناب کامکار را در گروههای عارف و کامکارها دنبال کرده بودم و مانند بسیاری از همکارانم میدانستم که ایشان بهویژه در کار ضبط بهترین گزینه هستند و دوست داشتم شرایطی فراهم شود تا فرصت همکاری با ایشان را داشته باشیم. خوشبختانه کار مورد پسند ایشان واقع شد و درخواست همکاری با ما را پذیرفتند. این مسئله محکی برای ارزیابی کیفیت کار در نظر خودمان هم بود و بر روحیۀ جمعی و کار ما تأثیر مثبت داشت. همانطور که میدانید ایشان جز گروه عارف و کامکارها با کمتر گروهی همکاری داشتهاند، بهویژه گروههای جدیدتر. ایشان با فروتنی تمام، با کیفیتی عالی همان چیزی را که برای بخش کمانچه در نظر گرفته بودیم با رعایت جزئیات و بدون دخل و تصرف، در کوتاهترین زمان، عیناً اجرا کردند و این در واقع برای ما تجربهای منحصربهفرد و آموزنده بود. جز اثر «گشایش» در کار بعدی ما هم (بخش رهاب) ایشان نوازندگی کمانچه را انجام دادهاند. در اینجا لازم میدانم از دوست قدیمی و نوازندۀ باتجربۀ عود، آقای آرمان سیگارچی برای همکاری در این اثر تشکر کنم. ایشان بهرغم مشغلۀ فراوان نوازندگی عود این مجموعه را مهربانانه و بهنحو احسن انجام دادند.
- گروه همنوازان اقبال را از چه سالی تشکیل دادهاید؟
تقریباً از سال ۹۰
- خروجی این گروه موسیقی در این سالها چه بوده است؟
تمرکز ما در این مدت بیشتر بر ضبط بوده است. گشایش را ارائه کردیم. آلبوم دیگری هم در مرحلۀ میکس داریم. اجراهایی هم داشتهایم که بیشتر در فضای خاص دانشگاهی بوده است.
- آیا این آلبوم را برای آیندۀ نزدیک به اجرای زنده خواهید رساند؟
بله، مشغول تدارک اجراهایی در تهران و شهرستانها هستیم.
- جزئیات بیشتری را از برنامههای پیشروی «همنوازان اقبال» بگویید لطفاٌ.
همانطور که عرض کردم، آلبوم بعدی این گروه ضبط شده و در مرحلۀ میکس است که در دو بخش به دو مایۀ مهم رهاب و دلکش پرداختهایم. در بخش رهاب که دوست گرامی، کژوان ضیاءالدینی، آن را طراحی کردهاست آوازی بر مبنای آوازهای خوانندۀ شهیر ایران، ابوالحسن اقبال آذر، ارائه شدهاست و در بخش دلکش آواز بر مبنای صفحۀ دلکش استاد ادیب خوانساریست. مجموعهای از قطعات قدیمی و ساختههای خودمان هم در کار گنجانده شدهاست. همینطور ایدههایی برای کارهای بعدی داریم و در واقع برنامهریزی دو اثر بعدی را انجام دادهایم. باید اشاره کنم همکاری همنوازان اقبال صرفاً به ارائۀ کار در قالب آنسامبل محدود نمیشود و برای مثال ارائۀ مجموعهای از تکنوازیها و یا دو نوازی و… را هم بر مبنای ایدههای موسیقایی که پیش خواهد آمد در نظر داریم. آخرین نکته دربارۀ همنوازان اقبال این است که ما اساساً کیفیت و گزیدهکاری را بر شرکت در ماراتون تولید سیدی و اجرای کنسرت (که امروزه بعضاً خود به هدف تبدیل شدهاست!) ترجیح میدهیم.
- زمینۀ آشنایی شما با زندهیاد حاج قربان سلیمانی از کجا و چگونه آغاز شد؟
این موضوعیست جدا و مفصل. بهاختصار میتوانم بگویم این آشنایی به سالهای ۶۷-۶۸ برمیگردد. پدر من رابطۀ دوستانه و نزدیکی با ایشان داشتند و بهطور کلی با اغلب موسیقیدانان منطقۀ قوچان مراوده و رفاقت داشتند و من هم در اکثر ملاقاتها و محافل هنری و موسیقایی همراه پدرم بودم. از سال ۶۸ که اولین ملاقات را در روستای علیآباد قوچان و در منزل استاد با ایشان داشتم تا واپسین لحظات حیات ایشان این رابطه هر روز عمیقتر شد و ادامه داشت. در واقع ما رابطۀ خانوادگی داشتیم. من قبل از آنکه بخواهم بهطور جدی به نواختن دوتار بپردازم بهواسطۀ این حشرونشر تمامی قطعات و مقامهای دوتار را از استاد سلیمانی بارها و بارها شنیده بودم و بهاصطلاح برایم ملکۀ ذهن شده بود.
- در ارتباط با موسیقی مقامی چه فعالیتهایی را تا به حال ارائه دادهاید و آیا علاقهمند به ارائۀ مجموعهای از این نوع موسیقی نیز در قالب یک آلبوم هستید؟
در رابطه با ساز دوتار باید بگویم جایگاه و حساسیت خاصی برای این ساز و موسیقی قائلم و بهطبع فعالیت من در این حوزه بیشتر در راستای معرفی و اشاعۀ درست این فرهنگ موسیقایی بوده و هست. از سال ۸۱ که در تهران هستم به آموزش این موسیقی، به همان سبک و سیاق قدیم و اصیل، پرداختهام. کنسرتهای پژوهشی برگزار کردهام و در راستای پژوهشهای میدانی و مطالعات تئوریکی که داشتهام مقالاتی در این حوزه منتشر کردهام که از آن جمله «تئوری مُدال موسیقی بخشیهای شمال خراسان» است. مجموعۀ این مقالات در فصلنامۀ ماهور به چاپ رسیدهاست. در حال حاضر، بیشتر دغدغۀ حفظ و ثبت و ضبط این موسیقی را دارم تا برای مثال ارائۀ سیدی در این زمینه. با این اوصاف، ایدههایی برای کار و ضبط دارم و مشغول پردازش آنها هستم. حساسیت اصلی من در این زمینه ارائۀ موسیقی شمال خراسان به شکل اصیل آن و با همان سیاق بخشیها و پرهیز از آمیختگی با عناصر موسیقی و فرهنگ شهری معاصر و تأثیرپذیری از آن است. بالعکس در بعضی از آثاری که (در چهارچوب موسیقی شهری) تصنیف کردهام از موسیقی خراسان الهام گرفتهام که در آینده آنها را ارائه خواهم کرد.
دیدگاهتان را بنویسید