×
×

گفتگویی از گوشه و کنار موسیقی با جعفر زاده!

  • کد نوشته: 55555
  • موسیقی ایرانیان
  • چهارشنبه, ۲۱ام خرداد ۱۳۹۳
  • ۰
  • زمستان ۱۳۹۲، برای برخی از گروه های موسیقی که پس از دو ماه محرم و صفر کنسرت های خود را برگزار می کردند، آنچنان آغاز رضایت بخشی نبود. نه از آن جهت که کیفیت کارها پایین بوده یا در برگزاری آن ها کم کاری و اهمال شده باشد. از آن جهت که استقبال مخاطبان ازبرخی از این کنسرت ها چشمگیر نبوده است. در سراسر کشور از پایتخت گرفته تا دیگر استان ها و شهرستان ها زمزمه هایی بود با این مضمون که با وجود صرف هزینه های بالای برخی گروه ها در تبلیغ و معرفی کارها پیش از اجرا، کمی در استقبال از آن کنسرت ها کم لطفی شده بود. هر کدام از آن گروه ها هم دلیلی برای این رخداد عنوان می کرد.
    مانی جعفر زاده اما، از این قاعده مستثنی بوده و جزو هنرمندانی به شمار می آمد که در آن ایام، از استقبال خوب و مقبول مخاطبان، ابراز رضایت می کرد.
    +موسیقیِ من و جهانِ ذهنیِ من خیلی خصوصی و شخصی ست، ترجیح می‌دهم که فقط مخاطبان خیلی خیلی به‌خصوصِ خودش را داشته باشد. این‌جوری خوش‌حال‌تر هستم

    گفتگویی از گوشه و کنار موسیقی با جعفر زاده!
  • مانی جعفر زاده

    مانی جعفر زاده

    موسیقی ایرانیان – حمیده موسوی: زمستان ۱۳۹۲، برای برخی از گروه های موسیقی که پس از دو ماه محرم و صفر کنسرت های خود را برگزار می کردند، آنچنان آغاز رضایت بخشی نبود. نه از آن جهت که کیفیت کارها پایین بوده یا در برگزاری آن ها کم کاری و اهمال شده باشد. از آن جهت که استقبال مخاطبان ازبرخی از این کنسرت ها چشمگیر نبوده است. در سراسر کشور از پایتخت گرفته تا دیگر استان ها و شهرستان ها زمزمه هایی بود با این مضمون که با وجود صرف هزینه های بالای برخی گروه ها در تبلیغ و معرفی کارها پیش از اجرا، کمی در استقبال از آن کنسرت ها کم لطفی شده بود. هر کدام از آن گروه ها هم دلیلی برای این رخداد عنوان می کرد.

    مانی جعفر زاده اما، از این قاعده مستثنی بوده و جزو هنرمندانی به شمار می آمد که در آن ایام، از استقبال خوب و مقبول مخاطبان، ابراز رضایت می کرد.

    کنسرت «صدای مناظر مخدوش» از جمله اجراهایی بود که موانع طبیعی، همچون سرما و بارش برف و بوران و موانع (غیر طبیعی)، همچون گرانی بلیط، تعویق و تأخیر در برگزاری و غیره و ذالک، پل ارتباطی را بین مخاطبان و اجرای این اثر حتی المقدور، مخدوش نساخته و نتیجه آن هرچه بود خوشایند بود و خاطره ای خوش گردید. این بارقرار بوده، جعفرزاده اثری جدید را در تابستان پیش رو به روی صحنه ببرد. اما این اجرا ظاهرا برای برگزاری دچار تعلیق شده و تمرینات نیز متوقف شده است. گفتگویی که در ادامه می خوانید، به بهانه فعالیت های کنونی مانی جعفر زاده، دلیل توقف تمریناتش و … صورت گرفته است. هر چند در میان این مصاحبه، از مقوله هایی دیگر نیز سخن به میان آورده ایم.

    • از شرایط فعلی تمرینات کنسرت «خاطرات خیاط خیابان لاله زار» برای ما بگویید. با توجه به اینکه تعدادی از اعضای گروهتان ظاهراٌ در خارج از کشور به سر می برند یا عازمند.

    خلاصه‌ی مطلب این است که تمرین‌ها آغاز نیافته،متوقف شده‌اند. دلیلِ این ماجرا هم چند مطلب است که چون فراتر از کار مرا شامل می‌شود، بازگو می‌کُنم تا توضیحی باشد بر اوضاعِ فعلیِ کُنسرت و خصوصن کُنسرتِ کلاسیک در ایران وگرنه دیر و زود شدنِ کارِ من آن‌قدرها مهم نیست که بخواهد در رسانه‌ای بازگو بشود:

    چنان که می‌دانید و در رسانه‌ها هم آمده بود بنا داشتیم نظر به زمانی که «تالارِ رودکی» در اختیار ما قرار داده بود، اجرایِ کنسرتِ «خاطراتِ خیاطِ خیابانِ لاله‌زار» را در روزهایِ هفت،هشت و نُه شهریورماه بر صحنه ببریم. این کُنسرت شامل قطعاتی بود برای چهار نوازنده‌یِ «ویلن‌سل» و یک راوی.دو نفر از نوازنده‌گان برجسته‌یِ این ساز که من الزام داشتم در این کار در خدمت‌شان باشیم، در فاصله‌یِ زمانیِ منتهی به کُنسرت در بیرون از ایران خواهند بود، یعنی آقای«آیدینِ احمدی‌نژاد» در روزهای پایانی مرداد تشریف ندارند و آلمان هستند و خانم «آتنا اشتیاقی» هم در «شهریور» حضور ندارند و نمی‌توانیم از حضورشان استفاده کُنیم. از سوی دیگر تقویمِ اجرای موسیقی در ایران بسیار پیچیده است به این معنا که اگر شما اجرایی را در «شهریور»ماه لغو کُنید. بلافاصله بعد از آن به ماه‌هایِ «محرم» و «صفر» برخورد می‌کُنید و عملن امکانِ اجرا را تا «دی» از دست خواهید داد. «دی» ماه فصلِ امتحان‌هایِ دانشجویی‌ست، بعد جشنواره‌ها در «بهمن»ماه آغاز می‌شوند و… این است که اگر در «شهریور» ماه اجرا نرویم که خُب نمی‌رویم بعید است زودتر از «دی» ماه یا «اسفند» ماه، بتوانیم اجرایی داشته باشیم، تازه مشروط براین که در آن زمان‌ها «رودکی» خالی باشد وگرنه چاره‌ای جُز اجرا در بهار سالِ آینده باقی نمی‌ماند.

    • این مجموعه سازها و نوازندگان آیا، همان اکیپ «صدای مناظر مخدوش» هستند که در کنار شما حضور خواهند داشت؟

    چنان که عرض کردم نسخه‌یِ فعلی برای چهار «ویلن‌سل» و یک راوی است. امّا نظر به روحیه‌یِ نوازنده‌گانِ هم‌ساز که چندان رغبتی به هم‌کاری با هم نشان نمی‌دهند دارم «پارتیتور» و تنظیم را تغییر می‌دهم به دو «ویلن‌سل»، یک «ویُولا» و یک «ویلن» اگر این ترکیب قطعی بشود سه نفر از نوازنده‌گان «صدای مناظرِ مخدوش» در این اجرا هم در کنار من خواهند بود یعنی «علی جعفری پویان» نوازنده‌یِ «ویلن»، «سهراب برهمندی» نوازنده‌یِ «ویُولا» و «آتنا اشتیاقی» نوازنده‌یِ یکی از «ویلن‌سل»ها. برای آن «ویلن‌سل» دیگر هم احتمالن یا دوستِ عزیزم آقای «آیدینِ احمدی‌نژاد» و یا هنرمندِ گرامی خانم «نگار نوراد» هرکدام که در آن زمان وقت داشته باشند و بتوانند ما را همراهی کُنند به ما خواهند پیوست.

    • این کار آیا شامل چند بخش است؟ یعنی فضاها دچار تغییر می شود یا یک روند، بدون انقطاع، شکستگی و کاملاٌ در یک خط تا پایان اجرا ادامه دارد؟

    همان ساختارِ «صدایِ مناظرِ مخدوش» را خواهد داشت یعنی «موومان»ها از پِیِ هم خواهند آمد و بخش‌های مختلفِ داستان را بی وقفه و بی«آنتراکت» روایت خواهند کرد.

    • اسم کارهای جدید شما بسیار مُلفِتِ نظر است. نمی دانم انرژی خاصی دارد و نظر هر کسی را به خود جلب می کند. این نامگذاری ها بر اساس چیست؟ تعمد خاصی آیا در انتخاب آن ها وجود داشته است؟

    این لطفِ شماست و خوش‌حال‌ام که با نام‌های کارهایِ من ارتباط گرفته‌اید و البته امیدوارم با خود کارها هم ارتباط گرفته باشید! گمان می‌کُنم نام یک اثر تا اندازه‌یِ زیادی نقشِ «کلید» را برایِ یک اجرا ایفا می‌کُند. مهم است که این کلید دروازه‌یِ دژِ مستحکمِ معنایِ اثر را بر رویِ مخاطب باز کُند که اگر بکُند نیمی از ماجرایی که در ذهنِ هنرمند است، پیش از شروع اجرا شکل گرفته است لابد. خلاصه این که بله نامِ اثر همیشه مهم است برای من.

    • به فکر اجراهایی با اشعار کلاسیک و موزون نیز بوده اید؟ و در پرونده کاری شما آیا از این دست اجراها نیز بوده یا خیر؟

    یک‌بار روی حسابِ رفاقت با یک دوستِ خیلی بزرگ‌تر از خودم، سفارش تنظیم موسیقی‌های آلبومی را پذیرفتم از ترانه‌های «گل‌ها»ی قدیمی که خُب کلام داشتند. حاصل کار چیزِ پرتِ مهملی از کار درآمد! چون ترکیبِ نگاهِ معاصر من و «موسیقیِ گل‌ها» خیلی مسخره است، که بود! گاهی هم باز برای معاش‌ام برای برخی مجموعه‌های چرند تلویزیونی موسیقی نوشته‌ام که تیتراژشان موسیقیِ با کلام داشت که البته هیچ یک از آن ترانه‌ی تیتراژها کار من نیست و به کسی دیگر سپرده شده است، امّا من به عنوانِ مدیر موسیقیِ پروژه مسئول‌شان هستم بی‌شک. یعنی مسئول چیزی که موردِ تاییدم نیست و دوست‌اش ندارم!. از همه‌یِ آن کارها بدم می‌آید. امید دارم دیگرهیچ‌وقت این‌جور کارها به‌ام پیشنهاد نشود، در این مدتِ اخیر هم اگر پیشنهای این‌جوری‌ای شده رد کرده‌ام، چون خوش‌بختانه حالا دیگر به اندازه‌ی لازم شناخته شده‌ام و پول‌ِ این‌جور پروژه‌ها را نیاز ندارم. سلیقه‌یِ تهیه‌کُننده‌گان و کارگردانان و مدیرانِ کج سلیقه‌یِ شبکه‌های سیماست. سلیقه‌یِ من نیست. من اساسن مدت‌هاست که نثر را به نظم رجحان می‌دهم و موسیقیِ بی‌کلام را بر موسیقی کلام‌مند. سلیقه‌ی من نثر است و موسیقیِ بی‌کلامِ کلاسیک معاصر.

    هرچند که هنوز هم گاهی برای خودم غزل می‌گویم.

    • در رابطه با نظرتان حول ابداع ها و حرکت های نو در موسیقی سنتی تا حدودی خوانده ایم که می توان گفت برای شما قانع کننده نبوده این رخداد. بحثی که پیش می آید در این میان، این است که شاید برخی از هنرمندان، اصطلاحاٌ سبک کار خود رادر این ژانر، با هدف موج سواری یا هر هدف غیر هنرمندانه ای اصلاٌ، به سمت و سویی دیگر سوق داده باشند و مثلاٌ نام موسیقی تلفیقی را بر آن نهاده اند. اما همه ی این هنرمندان آیا هدفشان همین است؟ می بینیم که خب این اتفاقات و این تغییر و تلفیق ها در موسیقی نسل جوان رخ می دهد غالباٌ. می توان دلیل آن را آیا همان جوان بودن آن ها نیز دانست؟ اینکه ذهن به روز یک آهنگساز، انرژی مضاعف آن در عصر سرعت و مدرنیته و میل به انطباق با این سرعت، میل به تنوع در هر چیز، چارچوب شکنی و غیره و ذالک، باعث این حرکت ها شده باشد؟ اینکه مثلاٌ ماندن در ردیف نوازی ها و المان های سنتی برای آن ها کافی نیست. مسلماٌ آن ها برای ابداع و ایجاد خلاقیت که نباید الزاماٌ به موسیقی کلاسیک و یا هر شاخه دیگری به جز موسیقی سنتی روی بیاورند درست است؟

    اول این که با شما موافق نیستم. همه‌یِ این دست «نو آوری»ها از سوی جوانان ارائه نمی‌شود. بخشی از آن هم محصول کار پیش‌کسوتانِ صاحب نام است. ولی این که همه‌شان از نظرِ من تجربه‌های بد و ضعیفی هستند و برآمده از تمایل به جلب توجه‌های سخیف و بازاری و برآمده از حداقل دانشِ فنی و تئوریک لازم، البته یک‌سانِ‌شان می‌کُند. این که روزگار و زمانه کسی را متقاعد بکُند که ساختمانِ موسیقایی یک هنرِ با سابقه را بدل بکُند به پدیده‌ای عوامانه و سطحی توجیهِ موجهی نیست به‌نظرم. بارها گفته‌ام و باز هم می‌گویم هر هنرمندی حق دارد،تجربه کُند. من فقط معتقدم تعدادِ این جور تجربه‌ها در موسیقیِ سنتی ما دارد زیاد می‌شود، آن‌قدر زیاد که اصل ماجرا که همان صیانت از فرهنگِ شنیداریِ سنتی ایرانی‌ست در حالِ فراموشی‌ست. مضاف بر این که این جور تجربه نیاز به سواد هم دارد کسی که از «هارمونی» در گام تعدیل نشده‌ی موسیقی سنتی حرف می‌زند، مسلمن سواد «هارمونی» ندارد. حالا هر سن و سالی که می‌خواهد داشته باشد. حرف غلط، غلط است مهم نیست که چه کسی می‌گویدش.

    • بنده هم البته عرض کردم غالباٌ در بین جوانان، نه تماماٌ. حالا این نقد از نظر شما آیا بر خوانندگان نیز وارد است؟ به این معنی که خواننده ای سنتی مثلاٌ، دست به تجربه ای بزند در زمینه خوانندگیِ موسیقیِ پاپ یا هر نوع دیگری…

    این نقد بر هر کسى که کارى را الکى وُ بى هوده و با نگاهِ بازارى انجام بدهد وارد است. کارى که از سر بى مسئولیتى انجام شده باشد کارى ست غیر مسئولانه، مضر براىِ فرهنگ. دیگر فرقى نمى کند یک خواننده در یک آلبوم تجربه اش کرده باشد یا من به عنوان آهنگسازِ یک مجموعه ى تلویزیونى. هردو رفتارمان غلط بوده و بر آمده از بى مسئولیتى و خودخواهى و مال پرستى.

    • آیا پروژه ی جدید و مشخص شده ای، در زمینه موسیقی فیلم در برنامه های آینده کاری خود دارید یا خیر؟

    در زمینه ى تلویزیون از اسفند ماه به این سو همه ى پیشنهاد ها را رد کرده ام، حضورم در پروژه هاى تلویزیونى را منوط کرده ام به کیفیتى که در ذهن ام دارم و البته بعید است که در سیما چند سالى یک بار هم اتفاق بیافتد. امسال اما دو،سه کارِ سینمایى دارم که ،بسیار کارهاى خوبى شده اند و در زمانِ خودش درباره شان حرف خواهم زد. کمى صبر کُنید.

    • در گفتگویی راجع به آثار اجرایی تان عنوان کرده بودید که تفاوت در اجراهای شما مشهود است و سعی شده یک کار به کار قبلی شباهت نداشته باشد.مثلاٌ اینکه یک مجموعه را با چند ساز بی ارتباط به هم بسته اید و کاری دیگر را با چند ساز کاملاٌ مشابه. مطمئناٌ این روش بسیار ایجاد تکلف می کند در اجرا. رهبری کار، تنظیمات و غیره و ذالک. هدفتان تجربه ای جدید در کارهایتان است با نتیجه ای جدید یا صرفاٌ به جهت ابداع این کار را می کنید و نتیجه هر چه شد، بشود؟

    این نگاه به ارکستراسیون در آغاز از یک گرفتاری شروع شد و آن این که چه نوازنده‌گانی را در ایران و در دست‌رس دارم و می‌توانم برای‌شان بنویسم. بعدتر این جمع شدنِ سازهای نامالوف یا کم‌تر مألوف کنار هم در آهنگسازی و ارکستراسیون برای من نوعی چالش به وجود آورد که دیدم سر و کله زدن با آن را دوست دارم ، این شد که بدل شد به یکی از مولفه‌های کارهای‌ام. در یک آنسامبل نامالوف، پیدا کردن و نوشتنِ یک «پرسپکتیوِ» صحیح خیلی کارِ دشواری‌ست. اگر زیاد ادامه‌اش بدهید از یک‌جایی می‌شود،بازی شما با ذهنیت‌ خودتان موقع نوشتن موسیقی. یک جور مرض است! و البته حالا دیگر امضای کارِ من هم هست و مخاطب می‌آید به سالن که ببیند من برای کدامِ سازها و ترکیب‌های موسیقایی چه جور «پرسپکتیو»ی نوشته‌ام.

    • آثار شما آیا به گونه ای هست که مخاطب عام هم بتواند با آن ها به راحتی ارتباط برقرار کند؟ مثلاٌ مخاطبی که پیشینه ی آگاهی اش در این زمینه بسیار محدود و ناچیز باشد حتی؟

    خیر. ساده بگویم من نه از مخاطبِ عام و نه از هیچ موضوع عامِ دیگری خوش‌ام نمی‌آید. هر وقت هم می‌بینم که کسی به سمتِ عام شدن می‌رود از او فاصله می‌گیرم. این را از سر تفاخرنمی‌گویم. تفاخر به چه؟ که هستم که بخواهم به چیزی ( هرچیز نداشته‌ای) تفاخر بکُنم؟ دارم روحیه‌ام را، روحیه‌ی منزوی و خلوت خواه خودم را توضیح می‌دهم .مدلِ روحیه‌ام این است که دوست دارم موضوعِ ذهن‌ام را با کسی که آن موضوع را به خوبیِ خودم می‌شناسد در میان بگذارم. این است که می‌گویم بابت نوشتن موسیقی برای مجموعه‌ها یا فیلم‌های تلویزیونی شرمسار خودم مانده‌ام. چون مخاطبان‌شان خیلی وسیع‌اند و من اصلن برایِ دریافته شدن در چنین وسعتی بضاعت و استعداد ندارم. این که تالار «رودکی» را دوست دارم هم همین است،غیر از این که تنها تالار استاندارد این مملکت است که می‌شود در آن بدون ابزار صدابرداری ساز زد، موضوع محترم دیگرش آن است که هر کسی پا به آن نمی‌گذارد نه به عنوان مخاطب و نه به عنوان هنرمند. کوچک است و برای جماعت عام‌پسند، طمع برانگیز نیست.

    موسیقیِ من و جهانِ ذهنیِ من خیلی خصوصی و شخصی ست، ترجیح می‌دهم که فقط مخاطبان خیلی خیلی به‌خصوصِ خودش را داشته باشد. این‌جوری خوش‌حال‌تر هستم.

    https://musiceiranian.ir/?p=55555
       
    برچسب ها مانی جعفر زاده

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *