موسیقی ایرانیان – سودا مولائی: شش هزار و دویست و پنجاه نفر از مخاطبان سایت «موسیقی ایرانیان» در نظرخواهی «از قطعه رسمی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی با صدای «احسان خواجه امیری» راضی هستید؟» شرکت کردند و ۶۵ درصد از این کاربران اعتقاد داشتند که این قطعه موسیقایی راضی کننده نبوده است.
به گزارش خبرنگار موسیقی ایرانیان، انتشار قطعه «دروازه های دنیا» با صدای احسان خواجه امیری که چندی پیش به عنوان ترانه رسمی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی برزیل در دسترس مخاطبین قرار گرفت، واکنش های مختلفی را از سوی اهالی هنر، ورزش، رسانه و مردم در پی داشته است که باعث شد موسیقی ایرانیان نظرخواهی در این زمینه طراحی کند و از مخاطبین خود درخواست کنند به این سوال پاسخ دهند که آیا از این کار به عنوان قطعه رسمی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی راضی هستند یا رضایت نداشته اند.
در این نظرخواهی که به مدت یک هفته برگزار شد، شش هزار و دویست و پنجاه نفر شرکت کردهاند و ۶۵ درصد از این کاربران اعتقاد داشتند که این قطعه موسیقایی راضی کننده نبوده است، ۳۵ درصد مخاطبین نیز گزینه «بله، راضی هستم» را انتخاب کردند.
شایان ذکر است،این قطعه «دروازه های دنیا» نام دارد که توسط احسان خواجه امیری آهنگسازی شده و کار سرایش ترانه این قطعه برعهده روزبه بمانی بوده و تنظیم این کار نیز به صورت مشترک توسط بهروز صفاریان و فرشاد حسامی انجام شده است.
روزنامه فرهیختگان نیز در پرونده ای مفصل با حضور هنرمندانی همچون «اردشیر کامکار»، «بهزاد عبدی»، «رضا صادقی»، «بهنام صفوی»، «رضا یزدانی»، «شهرام شکوهی»، «علی لهراسبی» و «زایا سلیمان» به این موضوع پرداخته است که در ادامه می توانید از طریق سایت موسیقی ایرانیان دنبال کنید.
رهام ملکی: حیرتانگیز بودن موسیقی ارائهشده به جام جهانی آنقدر ابعاد مختلفی داشت که وقتی با اهالی موسیقی پاپ در این خصوص صحبت میکردیم متوجه محافظهکاریهای رایج در موسیقی برای ارزیابی این آهنگ میشدیم. بهطوری که هیچیک حاضر به اظهارنظر رک و صریح نبودند و شاید در حاشیه و لفافه حرفهایی میزدند. تنها زایا سلیمان بود که حرفهای مشخصی را مطرح کرد و اندکی از روابط جاری و حاکم بر فدراسیون فوتبال گفت. به هر روی انتظار و توان موسیقی در کشور ما فراتر از آن چیزی است که به جام جهانی عرضه شده است و درصحبتهای سایر موزیسینهای مطرح عرصه پاپ میتوان از لابهلای کلمات متوجه هزار نکته ناگفته شد.
رضا صادقی، خواننده پاپ و ترانهسرا:
این کارها جرات میخواهد
نظرتان در مورد موسیقی جام جهانی با صدای خواجهامیری که بهعنوان موسیقی رسمی تیم ملی فوتبال ایران در برزیل معرفی شد، چیست؟
کار خیلی خوبی بود و من دوستش داشتم. با یکبار شنیدن نمیتوان گفت یک کار خوب است یا بد یا چقدر با سلیقه عامه مردم جور است. باید ترانهها را چندین بار شنید تا بتوان در مورد اینکه تا چه اندازه با معیارهای ذهنی آنها تطبیق دارد تصمیم گرفت.
هنرمندانی که در این کار تلاش کردند، همگی خوب بودند. بهروز صفاریان، روزبه بمانی و خواجهامیری، همه اینها در زمینه شعر و موسیقی این ترانه خیلی زحمت کشیدند و باید از ته دل به آنها یک خستهنباشید گفت.
بسیاری از افرادی که منتقد این ترانهاند بر این باور هستند که این آهنگ نسخه کپیبرداریشده از مشابه خارجی آن در سالهای گذشته است. آیا واقعا اینطور است؟
این را نمیدانم و در موردش نمیتوانم اظهارنظر کنم ولی فکر نمیکنم کاری که خواجهامیری بخواهد برای جام جهانی بخواند کار کاور و کپیشدهای باشد. اما در صورتی که این کار به راستی کپیبرداری شده باشد قابل دفاع نیست!
خودتان چه؟ تصمیم ندارید برای جام جهانی ترانهای بخوانید و منتشر کنید؟
طرفدار تیم ملی هستم ولی معتقدم خواندن چنین کارهایی جرات میخواهد و من این جرات را ندارم و فکر هم نکنم بخواهم کاری در این سبک انجام بدهم.
زایا سلیمان، آهنگساز و سرپرست پیشین ارکسترهای خواجهامیری و فرزاد فرزین :
مگر خواننده دیگری وجود ندارد؟
صدای نفس خواجهامیری هم برای فدراسیون مقبول است چه برسد به ترانه!
گفتوگو با زایا سلیمان نوازنده، آهنگساز و سرپرست بسیاری از ارکسترهایی که با همراهی احسان خواجه امیری و فرزاد فرزین برگزار شده است. او تنها کسی است که در مورد موسیقی جام جهانی تعارفات معمول را از رفاقت جدا میکند و بدون محافظهکاری نظر کارشناسی خود را ارائه میدهد.
نظر شما در مورد ترانه تیم ملی که با صدای احسان خواجهامیری منتشر شده چیست؟
کار را گوش دادم و متاسفانه خوشم نیامد.
به چه دلیلی از این قطعه راضی نبودید؟
کاری که برای تیم ملی خوانده میشود به دلیل آنکه یک مناسبت ملی است باید از حالتی حماسی برخوردار باشد و از آنجایی که صدای خواجهامیری حماسی نیست طبیعتا این صدا هم مناسب فوتبال نیست. ایکاش در انتخاب خواننده دقت بیشتری بهخرج میدادند. من سالها با خواجهامیری بودهام و باهم کنسرت دادهایم به کمک همدیگر جا افتاده و معروف شدهایم اما خوانندگان خوبی داریم که میتوانستند برای این ترانه مناسبتر باشند افرادی مثل نیما مسیحا یا خوانندگان دیگر.
بسیاری از کارشناسان موسیقی پاپ معتقدند این کار کاور و کپی است؟
من در جریان کاور بودن کار نیستم ولی در هر صورت این ترانه به هیچوجه مناسب فوتبال نبود حال اگر کپی هم باشد که چه بدتر.
آهنگسازی کار چطور بود؟
شعر و آهنگ کار در اینجا اصلا ملاک قرار نگرفته است. اگر چه آهنگسازان ما تواناییهای خوبی برای ساختن سرود تیم ملی دارند اما آنچه که دردآور است این مساله است که متاسفانه در کشور ما زمانی که یک خواننده به خوبی جا بیفتد هر کاری هم که بکند همه آن را قبول دارند، نمونهاش آقای خواجهامیری که هر کاری اجرا کند در نگاه طرفدارانشان مقبول است، جریان آهنگسازی هم همینطور است؛ کافی است کسی به هر طریقی معروف شود برای هر کاری که از وی منتشر میشود همه او را تحسین میکنند.
برای فدراسیون هم مهمتر از اهمیت ترانه و موسیقی حضور خواجهامیری در این ترانه بوده است. ببینید این کار هرچقدر هم بدتر میشد اگر خواجهامیری خواننده این کار بود قطعا مقبول فدراسیون واقع میشد. حتی اگر خواجهامیری در این ترانه فقط نفس هم میکشید بازهم فدراسیون ایشان را قبول میکرد.
چرا؟
مشخص است؛ کار را به ایشان سفارش دادهاند. حتی رئیس مرکز موسیقی هم با این ترانه مخالف بود. خیلی بد است که همه محکوم به شنیدن هستیم بدون اینکه نظرمان را بیان کنیم. این روزها هر اتفاقی در مملکت ما میافتد از شادی و جشن و سرور تا افتتاح یک کارخانه یا شرکت همه سریعا سراغ احسان خواجهامیری میروند بدون آنکه توجهی به سایرین داشته باشند، مگر خواننده دیگری در این کشور وجود ندارد؟
شما تصمیم دارید کاری با مضمون تیم ملی با صدای خواننده مورد علاقهتان ساخته و منتشر کنید؟
خیر، چون که هیچ اتفاقی نمیافتد؛ وقتی کاری میسازیم افکارمان درگیر میشود که آیا شنیده خواهد شد؟ آیا به گوش مخاطب خواهد رسید و در آخر هم میبینیم که اینچنین نمیشود. پس نمیسازیم و اعصابمان هم خرد نمیشود. وقتی برای یک کاری ارزش قائل نمیشوند چرا باید برایش زحمت کشید.
آیا حرف ناگفته ای دارید؟
سال گذشته گفتم که کنسرتهای پاپ رونقی نخواهند داشت و این کشتی به گل مینشیند همینطور هم شد؛ اکثر کارها کاور وکپیبرداری؛ بدون بنیه و زحمت شدهاند؛ خواننده پلیبک میخواند، کارها ماندگار نیستند و میبینیم که استقبال از کنسرتهای پاپ روزبهروز کمتر میشود.
بهنام صفوی، خواننده پاپ:
حاشیهسازی نکنید
در مورد کلیت ترانه نمیخواهم نظری بدهم؛ چون الان که این ترانه تولید شده باید همه حامیاش باشیم؛ الان وقت صحبت کردن در مورد اینکه این کار کاور بوده یا خیر نیست چون با این سخنان چیزی عوض نخواهد شد و هرحرفی علیه آن باعث ضربه به تیم ملی و حاشیهسازی برای آن میشود. شخصا تصمیم به انتشار اثری با مضمون تیم ملی ندارم چراکه تاکنون حس تولید یک اثر ملی در من ایجاد نشده است. فقط تاکید میکنم که باید از تیم ملی حمایتی همهجانبه کرد، از خود تیم گرفته تا موسیقیاش!
رضا یزدانی، خواننده پاپ- راک:
مساله شخصی است
ترانه موسیقی جام جهانی را پسندیدم، احسان از دوستان خوب من است و حداقل هفتهای یکبار همدیگر را ملاقات میکنیم اما نظردادن در مورد اینکه یک کاری ممکن است خوب یا بد باشد مسالهای کاملا شخصی است و نمیتوان آن را بهطور کامل نفی یا تایید کرد. طبیعی است هر کسی که خواننده ترانه تیم ملی میشد و کاری فوتبالی میساخت موافقان و مخالفانی نیز داشت. خودم نیز یک ترانه فوتبالی ساخته و اجرا کردهام که در مجموعه یار دوازدهم به کارگردانی محمدحسین لطیفی همزمان با جام جهانی در قالب دیویدی منتشر خواهد شد. اگرچه صدای احسان خواجهامیری صدای احساسی و عاشقانه است اما این ترانه قطعا طرفدارانی را نیز برای خود داشته، همانطور که مخالفتهایی نیز با آن میشود.
شهرام شکوهی، خواننده پاپ:
ترانه باید قوی و فراگیر باشد
نظرتان در مورد آهنگ جام جهانی چیست؟
کلیت اثر برای من قابل قبول است و منکر این نمیتوان شد. کسانی که در امر ساخت این موزیک دخیل بودند همه افراد کارکشتهای هستند که سالهاست در این زمینه فعالیت میکنند منتهای مراتب نظرکلیتری دارم.
برای اینکه چنین کاری ساخته شود باید اثری باشد که عمومیت بیشتری داشته باشد و عامهپسندتر باشد. جام جهانی در عین حال که مهم است و اتفاق شادی محسوب میشود نیز باید آهنگ شادی داشته باشد، به همین دلیل خوانندهای باید این کارها را انجام دهد که تونالیته صدا و سبک خوانشاش بیشتر به سمت ترانههای شاد متمایل باشد. گرچه در خوب بودن کار خواجهامیری هیچ شکی نیست. اما به نظرم ترانه باید آنقدر قوی و فراگیر باشد که توسط هواداران تیم ملی در استادیومها بهعنوان یک شعار خوانده شود.
خودت قصد داری آهنگی در مورد تیم ملی و به مناسبت جام جهانی بخوانی؟
نه، چون من خودم اعتقادی به خواندن ترانه برای سیستمهای مناسبتی ندارم، به نظرم این نوع سیستمها برای یک هنرمند آفت محسوب میشوند، طرفدارانم از من انتظار اجرای کاری در سطح خودم دارند ولی وقتی توقعاتشان برآورده نمیشود من و سابقه کارهای قبلیام زیر سوال میرود.
از طرف دیگر همانطور که در سوال قبلی هم گفتم، چنین کارهایی به دلیل ملی بودنش باید آنقدر فراگیر باشند که اکثر مردم و طرفداران فوتبال آن را بپسندند، دقیقا همانند ترانههای باشگاههای مختلف و تیمهای ملی سایر کشورها.
آیا در تصمیم شما برای نخواندن یک ترانه ملی، مسائل مالی نیز دخیل است؟
نه، گرچه انجام هر کاری یک هزینهای دارد اما فکر نکنم مسائل مالیاش چندان مهم باشد؛ همین مسائل مالی یکی از آفتهای این کارهاست، زمانی که کاری اجرا میشود میگویند فلانی برای اجرای یک کار پول گرفته و پولپرست است وقتی هم که کار نمیکنی میگویند چون پول نگرفته کار نمیکند. برای من بعد مالی قضیه چندان مهم نیست. در ضمن خیلیها این روزها هستند که برای جام جهانی آهنگ میسازند و ترانه میخوانند بدون دریافت هیچ هزینهای.
علی لهراسبی، خوانده پاپ:
کار دستهجمعی بهتر است
ذهنیتم این بود که اگر قرار است کاری در سطح ملی انجام شود، تمام بچههای موسیقی درگیرش شوند، تنوع صدایی در کار وجود داشته باشد و یک ترانه چندصدایی با حضور بزرگان موسیقی پاپ از قدیم تا جدید تولید شود. با این شرایط هر کسی یک قسمتی از کار را میخواند و موسیقی ملیتر میشد، جدای از اینکه این کار خوب یا بد بود که بنده در مورد آن اظهارنظر نمیکنم چون احسان را خوانندهای کاربلد میدانم و بر این اعتقادم که وی ترانههایش را با دقت و وسواس خاصی انتخاب و اجرا میکند، اما معتقدم نحوه ارائه این کار به هیچوجه درست نبود و بهتر بود به نوع ارائهاش توجه بیشتری شود و حتی یک کلیپ ویدئویی نیز به مناسبت این کار ساخته شود. اگر کار به صورت گروهی بود شخصا بسیار دوست داشتم که یکی از چندین خوانندهای باشم که قسمتی از اجرای کار را برعهده میگیرد اما متاسفانه دستور کار چیز دیگری بود. ضمنا خودم فوتبالی هستم و همین الان که دارم با شما مصاحبه میکنم در راه مسکو برای شرکت در مسابقات فوتبال هنرمندان هستم اما وقتی من را برای اجرای این ترانه نخواستهاند من هم نیازی به خواندن آن نمیبینم.
مصاحبه با اردشیر کامکار و آهنگساز آهنگ جام جهانی سال ۱۹۹۸ فرانسه:
تلویزیونکلیپ ترویجکننده پهلوانی را پخش نکرد!
لیلا موسیزاده:
* به پیشای جوانان ایران زمین/ به میدان درآیید و گامی نهید
صعود بهیادماندنی ایران به جام جهانی فوتبال در ۸ آذر سال ۱۳۷۶ اتفاقی نبود که به راحتی میسر شده باشد و هموار شدن راه ایران بسیار سخت و دور از انتظار بود چنان که پس از شکستهای متوالی آنگاه که بر تیم استرالیا پیروز شدیم جشنی ملی سراسر کشور را فراگرفت. آن روزها هنوز مساله ساختن آهنگی برای تیم ملی چندان مرسوم نبود و بازار داغی برای آهنگسازی به این منظور به وجود نیامده و ضمنا دغدغهای به فدراسیون فوتبال افزوده نشده بود. اما شور فوتبال در مردم آنچنان موج میزد که هر هنرمندی اگر آن روزها برای تیم ملی فوتبال اثری میخواند در حقیقت نهتنها حمایتی از ورزشکاران کرده بود، بلکه زحمات آنان را ارج نهاده و بر محبوبیت خویش افزوده بود، چراکه ابتکار خوبی محسوب میشد. برای جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه از صداوسیما کلیپی چندبار پخش شد که در آن شهرام ناظری در دستگاههای همایون و چهارگاه آواز میخواند و روحیه شکستناپذیری را ترویج میکرد. هرچند این کلیپ تنها چندبار پخش شد اما خاطره آن همچنان باقی است. با اردشیر کامکار نوازنده کمانچه و آهنگساز قطعه در این خصوص گفتوگو کردهایم.
چطور شد به فکر ساختن آهنگی برای جام جهانی افتادید؟ آیا شما هم به فوتبال علاقه دارید؟
تا حدی فوتبالی هستم و بازیهای فوتبال تیم ملی را دنبال میکنم. کاری که در سال ۱۹۹۸ برای جام جهانی فرانسه تهیه شد به سفارش محمدعلی چاووشی شکل گرفت، چراکه از تولیدکنندگان برنامه برای صداوسیما با من صحبت کرد و گفت میخواهد کاری اینگونه تولید کند. در آن شرایط وضعیت فوتبال ایران بهگونهای، بسیار حساس شده بود. یادم هست در بازیای مقابل تیمی عربی شکست خورده بودیم و صعود به جام جهانی شاید شدنی نبود. شعر را از ایشان گرفتم که برای جام جهانی سروده بود. روی آن کار کردم و ارسلان برادرم آن را تنظیم کرد تا همراه ارکستر سمفونیک بتوانیم اجرا کنیم. شهرام ناظری هم لطف کرد و آواز آن را خواند.
به سفارش صداوسیما موسیقی را ساختید؟
البته این درخواست چون برای کلیپ بود باید از صداوسیما پخش میشد. در واقع برای صداوسیما تولید شد. اما مستقیما برای آقای چاووشی آهنگ را ساختم که خودشان تولیدکننده هستند و بخشی از تولیداتشان در صداوسیما پخش میشود.
درخواست صداوسیما ساخت کلیپ بود یا آهنگ؟
تولید کلیپ که آهنگ اختصاصی دارد. آقای چاووشی روی آهنگم کلیپ ساخت و آن را آماده کرد که برای جام جهانی باشد.
چطور شد همایون و چهارگاه را از دستگاهها برای ساختن آهنگ انتخاب کردید؟
آنگونه که ما پیشتر در اینباره با آقای چاووشی صحبت کرده بودیم منظورمان این بود که آهنگ بهمنظور یادآوری رسم پهلوانی حین شکست برای امیدواری به آینده باشد. چون بازی آنروز را ناجوانمردانه باختیم و به تیم ملی ما ظلم شد. حتی بچههای تیم فوتبال ناامید شده بودند چراکه بعد به استرالیا رفتند تا نتیجه صعود به جام جهانی را مشخص کنند. آن زمان میخواستیم حسی شاهنامهای به قطعه بدهیم؛ شاهنامهای و القای روحیه مردانگی که شکست نباید ناامیدکننده باشد و اولین گام پیروزی است و نباید از شکست بترسیم. به هر روی مضمونی اینگونه داشت که ما میخواستیم روی این مضمون آهنگ بسازیم. ما مبنای کار را روی شاهنامه و روحیه پهلوانی گذاشتیم و بر مبنای آموزههای شاهنامه این کار را انجام دادیم. یعنی ملودیهای این قطعه را سعی کردم براساس نقالی یا موسیقی زورخانهای بسازم. برای همین آن را در همایون و چهارگاه ساختم که مناسب این موسیقی و روحیهای است که میخواستیم و کار کردیم.
معیار شما برای انتخاب آقای ناظری بهعنوان خواننده چه بود؟ آیا خواننده دیگری نمیتوانست آن را بخواند؟
آقای ناظری صدای حماسیای دارد و ضمنا خواننده معروفی است. اگر خواننده معروفی برای تیم ملی آهنگی بخواند در روحیه تیم ملی و حمایت از آنان تاثیرگذارتر است.
فکر میکنید برای آهنگ جام جهانی آیا موسیقی اصیل باید محور عمل قرار بگیرد یا موسیقی پاپ؟
به نظرم شکل موسیقی مهم نیست، بلکه محتوا و کیفیت مهم است؛ یعنی اینکه خوب کار انجام شود. اگر کاری درست و خوب اجرا شود به نظرم با ارزش خواهد بود.
چرا صدای حماسی را مناسب کار خود میدید، در صورتی که بنان آهنگ ای ایران را در دستگاه دشتی خوانده که صدای قلندرانهای ندارد، اما کار خوب و جاویدانی از آب درآمده است. فکر نمیکنید صداهای دیگری را نیز میتوانستید انتخاب کنید؟
البته برداشتها فرق میکند. صدای بنان قلندرانه و زورخانهای نیست اما صدایی حماسی است ولی صدای بنان به نقالی و فرم خواندن زورخانهای نمیخورد ولی صدای آقای ناظری به این فضا میخورد.
چرا صداوسیما پخش کلیپ تولید شده را خیلی زود کنار گذاشت و به غیر از یکی دو بار دیگر پخش نکرد؟
نمیدانم به چه علت دیگر پخش نشد. شاید نمیخواستند برای جاهای دیگر هم استفاده کنند!
یعنی موسیقی یکبارمصرف بود یا کلیپش راضیکننده نبود یا شعر و مضمونی که در آن به کار رفته بود دیگر قابل استفاده نبود؟
نه موسیقی یکبارمصرف نبود، چراکه بیشتر جنبه پهلوانی و ازخودگذشتگی و درس گرفتن از شکست داشت و شعرش بسیار زیبا بود. باید از مسئولان صداو سیما بپرسیم چرا آن را دیگر پخش نکردند. اما با «به نام خداوند جهانآفرین» شروع میشد تا میرسید به «شکست اولین گام پیروزی است.»
بسیاری اعتقاد داشتند این موسیقی به علت ارکسترال بودن و اینکه روی دستگاه چهارگاه که لحنی حماسی دارد، ساخته شده بود برای جام جهانی و فوتبال نشاط کافی را نداشت و بسیار برای شنونده سنگین بود.
امکان دارد، چراکه ما زیاد جنبه نشاط را در نظر نگرفتیم و بیشتر جنبه حماسی را در نظر داشتیم. ما میخواستیم آن روح پهلوانی که در زورخانه ها هست را در این آهنگ نشان دهیم، چراکه تفکر پهلوانمنشی پشت آن بود. شاید به قول شما خیلی بانشاط نبود یا نوع موسیقیای که کار شد به هرحال برای شنونده عادی سنگین بود.
فکر میکنید اکنون چه نوع موسیقیای به این منظور باید تولید شود؟
به هر حال هر ارزشی از موسیقی بخواهند همان را به دست میآورند. یعنی هر چقدر برایش هزینه کنند همانقدر میتوانند بهره بگیرند. باید برای اینگونه کارها یک فراخوان بدهند و جایزهای درنظر بگیرند که مثلا به ساخته هر کسی که اول شود فلان قدر جایزه را میدهند و فلان ارکستر در داخل یا خارج برای ضبط و اجرای اثر در اختیارش قرار گیرد. شاید اصلا از عهده من برنیاید که چنین کاری بسازم چراکه لازمه آن، این است که به آن عشق داشته باشی و بتوانی از عهدهاش برآیی. خیلیها ممکن است موزیسین خوبی باشند اما از عهده این کار برنیایند، چراکه کار خیلی سطحی میشود که هر کسی یک ملودی بسازد و یک شعر هم بگوید و اجرا کند و تمام.
انتقادی که این روزها به علت موسیقی ساخته شده برای جام جهانی به فدراسیون فوتبال میشود، این است که میگویند جنس صدای احسان خواجهامیری مناسب ایجاد شور پیروزی در روحیه تیم ملی نیست.
جنس صدا مهم است. اما جدا از صدایی که میگویید حتی نوع اجرا نیز مهم است. بهطور مثال برای همین اثری که برای جام جهانی ۹۸ ساختم و ارسلان تنظیم کرد فضاهایی در ذهنم بود که میخواستم اجرا کنم اما امکاناتش را نداشتم.
مثلا میخواستم از سازهای ضربهای استفاده کنم، چراکه بهکار بردن سازهای ضربهای به آن تحرک میداد و حرکتی ایجاد میکرد، اما تنها توانستیم ضرب زورخانهای را اجرا کنیم.
چرا نتوانستید آنچه مدنظر داشتید را اجرا کنید یا اگر موافقتی لازم بود چرا موافقت نشد؟
مساله موافقت کسی نبود بلکه امکاناتش را نداشتیم. من حتی میخواستم از سازهای الکترونیک استفاده کنم؛ یعنی پرکاشنهایی را بهکار ببرم که حجم داشته باشد و به نوعی تداعیکننده این مساله باشد که بهطور مثال صدهزارنفر دارند طبل میزنند. اما این امکان را نداشتیم که آن را در استودیو اجرا کنیم. به همین خاطر موسیقی کمحجم شد و تنها ارکستر سمفونیک آن را اجرا کرد که میدانید برای شنونده عادی سنگین است و ممکن است خوشایند نباشد.
بسیاری با آهنگی که برای جام جهانی فوتبال تولیدشده مخالفند و جنس صدای خواننده و نوع آن را زیرسوال بردهاند، اما بسیاری هم بر این باورند که جنس صدای خواننده مهم نیست مهم جذابیت اثر است. نظر شما چیست؟
بله من هم بر این باورم. احسان خواجهامیری هم خواننده خوبی در موسیقی پاپ است و صدای زیبایی دارد. اما اینکه چگونه از او استفاده شده مهم است و نوع آهنگ. اگر ما آنزمان از شهرام ناظری برای خوانندگی روی قطعه استفاده کردیم به خاطر تن صدایشان بود که حال موسیقی پهلوانی و حماسی را داشت و به این فضا میخورد وگرنه ما اصراری نداشتیم که حتما برای این خواننده آهنگ بسازیم، مهم خوب خواندن و درآوردن آن چیزی بود که ما در نظر داشتیم که برای نوع کار ما صدای آقای ناظری بسیار خوب بود. کار احسان خواجهامیری را نشنیدم که بگویم خوب است یا بد، اما اینکه از صدای خواننده چگونه استفاده شود وظیفه موزیسین است.
مصاحبه با بهزاد عبدی آهنگساز جام جهانی سال ۲۰۰۶ آلمان: خسته نباشند!
بهزاد عبدی آهنگسازی است که کارهای بسیاری را در کارنامه خود دارد. در این سالها آهنگهای او برگزیده مجامع ورزشی چون آکادمی ملی المپیک برای قطعه پهلوان در سال ۸۷ شده است. او آهنگسازی برای جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان را به انتخاب کمیته فرهنگی فدراسیون فوتبال برعهده داشته و قطعهای به نام «عزم و ایمان» را بهخوانندگی امیرتاجیک ساخته است. همان سالی که شنیده میشد علیرضا عصار نیز با حمایت ایران خودرو در صدد تولید قطعهای است که بعدها به نام «ایران من» شنیده شد. آن سال فدراسیون فوتبال اعلام کرده بود که خواننده اثر انتخابی را به جام جهانی برای برپایی کنسرت میفرسند تا علاقهمندان ایران نیز مانند سایر کشورها از برنامههای جنبی جام جهانی بهره ببرند. اقدامی که شاید در برابر حضور ستارههای مطرح موسیقی پاپ خارجی در آلمان مقرون به صرفه به نظر نمیرسید و درست نبود و حتی کنسرت خالی از مخاطب را رقم زد. با بهزاد عبدی درخصوص پیشنهاد آهنگ ساخته شده گپی کوتاه زدهایم.
لطفا درخصوص آهنگی که برای جام جهانی سال ۲۰۰۶ ساختید و امیر تاجیک خوانندگی آن را برعهده داشت،بگویید که پیشنهاد کار از چه سازمان یا نهادی به شما ارجاع داده شد یا چطور شد که شما در این پروژه آهنگسازی کردید؟
ماه مارس سال ۲۰۰۶ بود که با نظر بخش فرهنگى فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامى ایران قرار شد با شعرى از استاد على معلم دامغانى و خوانندگى امیر تاجیک و با اجرای ارکستر فیلارمونیک اوکراین قطعهاى براى ملىپوشان فوتبال ایران نوشته و اجرا شود که این کار با کیفیت خیلى خوبی انجام گرفت.
به خاطر دارم آن سال آقای عصار نیز آهنگی را همزمان با آقای تاجیک خوانده بودند که به پشتیبانی مالی ایران خودرو صورت گرفته بود. آیا به شما پیش از آهنگسازی و قرارداد امکان تعدد ارائه آهنگ اعلام شده بود و شما در جریان بودید که رئیس فدراسیون فوتبال آن را میخواهد یا سفارش آهنگ را به کسی دیگری داده است؟
ایران خودرو نهادى بود که بهطور مستقل براى فوتبالیستهای کشور قطعهاى را به آقای عصار سفارش داد که آن کار نیز کار موفقى بود، ولی سفارش فدراسیون فوتبال نبود. سرود ملیپوشان همان قطعهاى بود که امیر تاجیک خواند و من نوشتم.
در قرارداد شما آیا برگزاری کنسرتی در آلمان نیز قید شده بود؟ گویا قراردادها چنان تنظیم شده بودند که از ایران خواننده اثر را به جام جهانی اعزام کنند تا در آنجا برای علاقهمندان ایران کنسرت بدهد! شما در جریان بودید و آیا کنسرتی در آلمان سال ۲۰۰۶ دادید؟
در قراردادى که با من تنظیم شده بود این موضوع لحاظ نشده بود. اگر سفرى انجام گرفت با هماهنگى خود فدراسیون و هنرمندان دیگر بود.
چگونه آقای معلم دامغانی شاعر این قطعه شد؟ آیا با انتخاب مدیران فرهنگی فدراسیون مواجه شدید یا خودتان شعر را پیشنهاد کردید؟
انتخاب استاد معلم براى سرودن شعر فوتبالیستها، البته با پیشنهاد من بود و با استقبال دوستان در فدراسیون روبهرو شد. چون سرود ملیپوشان باید از مختصات ملى و تاریخى برخوردار باشد و با تکیه بر اصول فرهنگى ایران سروده شود و چه کسى بهتر از استاد على معلمدامغانى.
آیا پیش از این قطعه، اثری درخصوص ورزش ارائه داده بودید و آیا انتخاب فدراسیون را ناشی از آن میدانید؟
خیر من قطعات دیگرى داشتم که شاید در انتخاب فدراسیون موثر باشد اما دو سال بعد سرود ملى المپیک نیز توسط من نوشته شد و ارکسترناسیول اوکراین آن را اجرا کرد.
آهنگی که شما ساختهاید چه ویژگیهایی دارد که آن را برای فوتبال و ورزش مناسب میدانید؟
موسیقىاى که من نوشته بودم همانگونه که اشاره شد تنها ساختارى ورزشى نداشت، بلکه دارای ساختاری بود که بر شعر استاد معلم که آن نیز بر اساس اصول و افتخارات ایران بود، تکیه داشت. به همین سبب اثر من اثرى ملى تلقى مىشد، نهفقط اثرى براى فرحبخشى و روحیه دادن به بازیکنان. نگاه من نگاهی ملى بود مانند سرود ملى کشور عزیزمان.
خاطرم هست که در زمان خودش آهنگ بازتابهای متفاوت و بعضا ناخوشایندی داشت. بازتابها را چگونه ارزیابی میکنید؟
البته من این موضوع را به یاد ندارم و حتى ویدئویی که براى آن ساخته شده بود با استقبال درخورتوجهی مواجه شد. البته طبیعى است که هر اثر هنرى موافقان و مخالفان خود را داشته باشد و این اثر نیز از آن بى نصیب نماند.
آهنگی که امروز برای جام جهانی ۲۰۱۴ ساخته شده را چگونه ارزیابی میکنید. آیا آن را در حد توان موسیقی امروز ایران چه؛ پاپ و چه کلاسیک و اصیل میبینید؟
خسته نباشید به دوستان عزیزم مىگویم.
آیا تمایل دارید دوباره روی سفارشات اینچنینی کار کنید؟ یعنی به دردسرش میارزد یا نه؟
بله، چراکه نه. هرکارى براى وطن براى من باعث افتخار است.
دیدگاهتان را بنویسید