موسیقی ایرانیان – آمن خادمی: فضلاله توکل علاوه بر سنتور کاملاً بر نوازندگی ویلن تسلط دارد. شاید به همین علت بود که نوازندگان مطرح ویلن ایران حاضر به همکاری با دیگر نوازندگان بنام سنتور و هم دوره فضلاله توکل نمیشدند. پرویز یاحقی بارها شیوه سنتور نوازی فضلاله توکل را منحصربهفرد خوانده بود و او را بی رقیب میدانست. از ویژگیهای جالب این هنرمند مانند دیگر هنرمندان زمانش، صراحت در لهجه بود. این هنرمند قریحه ترانهسرایی نیز داشته و دارد و بسیاری از ترانههای وی را اکبر گلپایگانی خوانده است و معتقد است که صدای وی ترانههایش را هضم میکند. با اینکه نزدیک به ۷۲ سال از سن فضلاله توکل میگذرد اما هنوز دقیق است و تاریخ برخی از اجراها را دقیق با ذکر سال و ماه میگوید. فضلاله توکل در سنتورنوازی شیوه خاص و منحصر به فرد در مقایسه با هنرمندان به اصطلاح گلهایی داشت. او در نواختن سنتور و همچنین آهنگسازی دارای سبکی مخصوص به خودش است . چنانکه به قول معروف تا مضرابش روی ساز میآید مشخص میشود که این سنتور فضلاله توکل است. سبک آهنگسازی وی کاملاً دلنشین،عامیانه و به روز است. شاید بتوان گفت وی، تنها آهنگسازی است که مطابق با زمان، آهنگها را خلق میکند. این هنرمند در حدود سن ۷ سالگی شاگردی استاد حسین تهرانی را پیدا کرد و نزد ایشان دوره تنبکنوازی را طی کرد. در سن ۹-۸ سالگی پدرش برایش سنتوری خرید و او نزد یکی از معلمان موسیقی مدارس آن موقع به نام آقای خائفی دوره ابتدایی سنتور نوازی را فرا گرفت. سپس بهعلت ماموریت پدر در شیراز به شاگردی آقای بهادر نوذری در آمد و بعد در طی این دوره مدت ۱۰ سال دورههای مختلف ردیف نوازی ایران را با استاد علی تجویدی شروع کرد و همین دوستی شاگرد و استاد باعث شد که او به دعوت استاد تجویدی در سال ۱۳۳۵ به عنوان نوازنده سنتور در ارکستر شماره ۲ رادیو آن زمان به سرپرستی استاد تجویدی پذیرفته شود و به فاصله یکسال بعد در ارکستر شماره ۳ رادیو به سرپرستی استاد پرویز یاحقی نیز به عنوان نوازنده ارکستر پذیرفته شود. در سال ۱۳۳۷ به دعوت زنده یاد داوود پیرنیا به عنوان تک نوازنده سنتور به برنامه گلها راه یافت و گلهای صحرایی شماره ۵ (دردستگاه شور) و برگ سبز شماره (۶۵) به همراهی آواز زنده یاد محمودی خوانساری و تنبک ناصر افتتاح اولین اجراهای تکنوازی او هستند که سپس در برنامه گلها به عنوان سولیست و تکنواز باقیماند و آثار زیادی از ساز نوازی او در برنامههای مختلف گلها (گلهای جاویدان- برگ سبز- گلهای رنگارنگ و یک شاخه گل) به جا مانده است. بعد از اخذ دﻴﭙﻟﻢ به کشور انگلستان رفت و در دانشگاه کمبریج موفق به اخذ فوق لیسانس در رشته اقتصاد شد. از سال ۱۳۴۵ بعد از مراجعت از انگلستان مجددا همکاریش را با رادیو آن موقع ادامه داد از سال ۴۶-۴۵ با ساختن آهنگ «قهر و ناز» با صدای اکبر ﮔﻟﭙﺎیگانی به جرگه آهنگسازان ﭙﻴﻭست و در این رشته هم موفق بود. این نوازنده سنتور تا قبل سال۱۳۵۷ همکاری زیادی با خوانندگان مشهور آن دوره داشته است و سبک آهنگسازی وی کاملاً حال و هوای آن روزگار را بیان میکند. از سال ۱۳۵۷ که همکاری او با رادیو قطع و مجدداً در سال ۱۳۷۲ این همکاری شروع شد و او با همکاری شادروان اسدا… ملک ارکستر همنوازان را در صدا و سیما بنا نهادند که تکنوازیهای بیشماری حاصل این همکاری است که نوارهایش در آرشیو صدا و سیما موجود است .از سال ۱۳۷۲ همکاری او با آقای ﮔﻟﭙﺎیگانی با آهنگهای عشق و آهسته آهسته که به صورت نوار و کاست و CD در اختیار مرم قرار گرفت، شروع شد و در سال ۱۳۷۴ آلبوم آوازه خوان را با ۸ ترانه جدید که همه آهنگها و اشعارش از خود فضلاله توکل است در اختیار عموم قرار گرفت که این آهنگها نیز مورد توجه و لطف مردم قرار گرفت .از سال ۱۳۷۸ضمن همکاری با آقای ﮔﻟﭙﺎیگانی و ارائه دو آلبوم (مست عشق و عقیق) همکاریش را با علیرضا افتخاری شروع کرد و حاصل این همکاری آلبوم نسیما بود که این آلبومها نیز مورد توجه و عنایت مردم قرار گرفت. از سال۱۳۸۰ تاکنون آهنگهای وی کاملاً رنگ و بوی امروزی و مدرن میگیرد نمونه بارز آن آهنگسازی آلبوم نسیما، غم زمانه، خاطرات جوانی با صدای علیرضا افتخاری است که مورد استقبال فراوان دوستداران موسیقی ایرانی قرار گرفت. وی در ۱۳ سالگی با استاد غلامحسین بنان آشنا شد و همین سرآغازی برای شاگردی در خدمت بنان شد. به گفته توکل صریحاللهجه بودن از ویژگیهای مرحوم بنان بود که باعث شد چهرههای شاخصی پا به عرصه موسیقی بگذارند و در عین حال باعث دلگیری عدهای دیگر نیز شد. به گفته توکل، ساده خواندن و بیان درست موسیقی منجر شد تا بهترین آثار استاد خالقی و مرتضی خان محجوبی را غلامحسین بنان بخواند.به مناسبت تولد زندهیاد غلامحسین بنان که در اردیبهشت سال ۱۲۹۰ به دنیا آمد با این هنرمند گفتوگویی انجام دادهایم:
درباره چگونگی آشنایی خود با استاد بنان بفرمایید.
آشنایی من با استاد بنان توسط پدربزرگم صورت گرفت. آن زمان پدربزرگم باغ بزرگی در خیابان امیرانتظام (امیریه) داشت که روزهای چهارشنبه تا جمعه هنرمندان در آن باغ جمع میشدند. آن زمان من ۱۲- ۱۳ سال داشتم و علاقهمند هنر موسیقی بودم. افتخار آشنایی با مرتضی خان محجوبی نیز در منزل پدربزرگم برای من ایجاد شد. همچنین با رهی معیری از طرف خانواده مادری نسبت داشتیم و در منزل پدربزرگم نیز بیشتر با ایشان آشنا شدم.
آیا با استاد بنان با وجود اختلاف سنی زیاد هم قطعه ضبط کردید یا اینکه در محافل خصوصی به اجرای برنامه میپرداختید؟
در آن جلسهها و همنشینیهایی که در باغ پدر بزرگم داشتند به من اظهار لطف میکردند و با ساز من حقیر میخواندند و همین باعث شد من به عنوان نوازنده و شاگرد به مدت ۴- ۵ سال از مکتب ایشان کسب فیض کنم. آن زمان دستگاه ضبط نبود و از این ضبط صوت سیمیها بود که متاسفانه هیچکدام از این آثار هماکنون موجود نیست؛ البته بعدها مرحوم پیرنیا یک برنامه موسیقی با عنوان «یک شاخه گل» در رادیو راهاندازی کردند که ۱۵ دقیقه طول میکشید و در این برنامه افتخار داشتم در محضر استان بنان باشم. در این برنامه موسیقایی استاد مهدی خالدی (ویلن)، استاد عبادی (سه تار)، استاد تهرانی (ضرب) نیز حضور داشتند. وقتی این اسامی را مرور میکنم میبینم که با اینکه من از بچگی شروع به یادگیری موسیقی کردم ولی از جای خوبی شروع کردم و خوش شانس بودم که این اساتید به من اجازه دادند در کنارشان ساز بزنم؛ چراکه این امکان برای هر کسی مهیا نبود و از این بابت خدا را شاکرم.
درباره ویژگی تصنیفخوانی و آوازخوانی استاد بنان توضیح بفرمایید.
صدای ایشان از نظر آکوستیک و صداشناسی صدای باس بود و چون دوره آموزشی دیده بودند توانستند با هنرمندان شاخص زمان خود یعنی کلنل علی نقی وزیری، استاد خالقی، استاد صبا فضای خوبی برای تمرین و رشد هنر موسیقی فراهم کنند. آن زمان هنرستان موسیقی مانند یک موسسه بزرگ هنری بود که اساتید نامبرده، کار خود را از ساعت ۸ صبح آغاز میکردند و تا هشت شب با ارکسترهای متنوع تمرین میکردند. کلنل علی نقی وزیری که پدر موسیقی این مملکت است، هنرجویان را در هنرستان موسیقی جمع کردند و آموزش موسیقی را به صورت درست و استاندارد و به صورت خط موسیقی یاد دادند. ناگفته نماند اولین دوره ردیفهای موسیقی ما را کلنل علی نقی وزیری برای ساز تار در برلین چاپ کرد؛ اغلب شاگردهای ایشان تار میزدند؛ البته روحا… خالقی و ابوالحسن صبا از شاگردان ایشان ویلن میزدند که آنها ردیف موسیقی را یاد گرفتند و روی ساز ویلن پیاده کردند و اینگونه شد که کمکم ردیف موسیقی ایرانی به صورت نت درآمد و خط موسیقی در مملکت راه افتاد.
استاد بنان را بهترین اجراکننده سبک وزیری- خالقی نام نهادند. درباره این سبک اجرایی توضیح دهید.
هر هنرمندی برای خودش یک مکتبی دارد و این هم جزو ویژگی موسیقی ملی ماست. موسیقی ملی ما حالتی دارد که در موسیقی غربی نیست به فرض مثال شما اگر بخواهید «سرناد» اثر شوپن یا سمفونی «شماره ۹» اثر بتهوون را اجرا کنید، این امکان برایتان مهیا نیست که در آن تغییراتی اعمال کنید اما موسیقی ما به دلیل آنکه فضای آن وسیع است هر هنرمندی بر اساس ذوق و سلیقه خودش میتواند سبک و شیوه خاص خود را داشته باشد. به فرض مثال ویلن درابتدا مختص به ابوالحسن خان صبا و بعد شاگردان ایشان یعنی مهدی خالدی،علی تجویدی، مجید وفادار، پرویز یاحقی، همایون خرم و اسدااله ملک بود که هر کدام از این هنرمندان دوباره برای خود شیوه و بیان خاص داشتند. به تبع سبک ویلننوازی به سازهای مضرابی مثل سنتور یا تار که آقای شریف یا جلیل شهناز و دیگر دوستان مینواختند نیز سرایت کرد. منظور اینکه ویژگی موسیقی ملی ما در این است که هر هنرمندی میتواند ذوق و استعداد خودش را پیاده کند وقشنگی و زیبایی آن در همین است. به فرض مثال مضراب آقای ورزنده، من، استاد پایور با همدیگر متفاوت است و هر کس درباره موسیقی ایرانی آشنایی داشته باشد میتواند تشخیص دهد که این صدای ساز سنتور متعلق به من است یا آقای پایور یا آقای ورزنده!ویژگی مهم این سبک آهنگسازی دقیق، استفاده از اشعار دقیق و مناسب، ارکستراسیون استاندارد و سازبندی دقیق و مهمتر از همه استفاده از نت استاندارد بود.
اینکه میگویند آقای بنان بهترین اجرا کننده سبک وزیری و خالقی است به دلیل توانایی ایشان بوده یا همنشینی و دوستی با این اساتید این اتفاق افتاده است؟
هم توانایی آقای بنان منحصر به فرد بوده است و هم با زنده یاد خالقی و وزیری دوستی دیرینه داشتند؛ در همین راستا دو مولفه برای این اجرا نیاز بود.استاد بنان به دلیل اینکه با آقای وزیری و شاگردان ایشان چون خالقی، صبا و… همنشین بودند دائما از حال و روحیات همدیگر خبر داشتند و موسیقی این اساتید در گوش و ذهن آقای بنان جاری شده بود؛ در همین راستا ناخودآگاه تواناییهای آقای بنان نیز به این سمت هدایت شد. به فرض مثال خواننده یا نوازنده جوانی که شاگرد من هست دنبالهرو مکتب و شیوه من است. این است که گوش راهنمای موسیقی است و اینکه میگویند گوش فلانی خوب میشنود به این دلیل است که موسیقی را خوب هضم میکند، حس میکند و بیان میکند.
در سال ۱۳۳۴ آقای بنان رئیس شورای عالی موسیقی در رادیو شد، در آن دوره چه اتفاقی برای موسیقی افتاد؟
من آن زمان خیلی بچه بودم و ۱۲-۱۳ سال بیشتر نداشتم و خودم از آن طلبههای پرشور موسیقی بودم که سعی میکردم به رادیو راه پیدا کنم ولی اجازه نمیدادند؛چرا که باید از هفت خوان رستم عبور میکردی. اما آقای بنان اینقدر مقام والایی داشتند که دنبال ریاست نبودند؛ چرا که ایشان ریاست دل مردم را به عهده داشتند و مردم صدای ایشان را دوست داشتند.آن زمان جشنهایی در مملکت بود مثلا برای نوروز و دیگر جشنهای سال از آقای بنان هم دعوت میشد و جالب که اجراهای ایشان همیشه باشکوه و با استقبال وسیع مردم برگزار میشد. به فرض مثال یکبار در گراند هتل در خیابان استانبول یک کنسرت داشتند که پدرم برایم بلیت خریدند و مرا به آنجا بردند و استقبال به طور وصفنشدنی بالا بود.
یکی از مولفههای مهم در موسیقی تلفیق درست شعر و موسیقی که استاد بنان خیلی خوب آن را اجرا میکردند…
آقای بنان، بیان موسیقایی خوبی داشتند؛ چراکه نه ترانهسرا و نه آهنگساز بودند. ایشان اجرای خوب و حس خوبی داشتند. شما قطعه موسیقی «کاروان» اثر زنده یاد مرتضی خان محجوبی در دستگاه دشتی و شعر رهی معیری را گوش کنید که این کار بعد از ۴۵ سال هنوز بوی عطر نویی و تازگی میدهد. بهترین آثار محجوبی را استاد بنان به بهترین نحو اجرا کرد. یا شعر «من از روز ازل» یا قطعه «ای لاله آتشین» در افشاری از شاهکارهای ایشان محسوب میشود.
درباره مرکبخوانیهای استاد بنان توضیح بفرمایید…
مرکب خوانی را زندهیاد خالقی وارد ترانهسازی کردند به فرض مثال در قطعه «می ناب» چندین گردش در ردیف موسیقی دارد و آن زمان چون میکس نبود خواننده باید آن را زنده با ارکستر اجرا میکرد و بنابراین آقای بنان خیلی توانایی داشتند و تسلط این هنرمند دراین زمینه عالی بود.
درست خواندن و در گام مناسب خواندن یکی از ویژگیهای منحصر به فرد استاد بنان به شمار میآید؛ در صورتی که الان هر کسی در گام بالا بخواند میگویند خوب میخواند. نظر شما در این باره چیست؟
یک زمانی چون میکرفون و آمپلیفایر نبود، میگفتند هر کسی که بلند بخواند حتما صدایش بهتر است؛ در صورتی که اینگونه نبود. یادم هست میگفتند استاد تاج در اصفهان وقتی در میدان شاه آواز میخوانند صدایش تا پل خواجو شنیده میشد در صورتی که این صحبتها توهم بود و اینگونه نبود در واقعیت. البته آقای تاج خوب میخوانند اما داد زدن و جیغ زدن در موسیقی معنا ندارد.موسیقی یعنی شنیدن اصوات شیرین و زیبا ولی زمانیکه این حس همراه با داد و هوار باشد دیگر نمیتواند دلنشین باشد؛ البته اگر در گوشهای یک تحریر بلند باشد بد نیست ولی اگر از اول تا آخر موسیقی همین باشد دیگر آرامشی در موسیقی احساس نمیشود و دیگر نمیتوان اسم آن را موسیقی نهاد و چیزی شبیه دعواست. این روزها دیگر مردم اعصاب ندارند که بخواهند صدای جیغ و داد بشنوند. یادم هست یکی از همین خوانندههایی که معروف است و جیغ و داد میکند در مهمانی بودیم و برایش شرط گذاشتم که اگر جیغ نزدند با وی ساز میزنم.
واکنش مردم بعد از اینکه آقای بنان آثاری مثل الهه ناز، می ناب، کاروان و… را خواندند به چه صورت بوده است؟
واکنش مردم عالی بود. اولا آن زمان ضبط صوت نبود و رادیو هم در هر خانهای نبود. یادم هست آن زمان منزل ما در خیابان خراسان بود که در کوچه ما فقط دو خانواده برق داشتند؛ آن هم چه برقی! لامپ را که روشن میکردی باید یک چراغ قوه هم میانداختی تا نور آن دیده شود(با خنده)؛ شبیه نور شمع! آن زمان آقای بنان شبهای شنبه در رادیو با ارکستر شماره یک برنامه اجرا میکرد که رهبر آن آقای خالقی بود. همچنین جمعه برنامه «شما و رادیو» بود که هنرمندان را دعوت میکردند و ترانههایی که مورد توجه مردم بود دوباره بازپخش میشد که مردم دوباره گوش دهند. آثار و ترانههای استاد بنان هم همیشه مورد استقبال بود.
چرا بسیاری از آثار موسیقایی امروز دیگر نمیتواند مانند گذشته ماندگار شود و مردم دیگر آن را زمزمه نمیکنند…
اولا دولت خوب حمایت نمیکند.در ابتدا که مخالفتهای زیادی علیه هنر موسیقی بود. اما خیلی از هنرمندان با چنگ و دندان موسیقی را حفظ کردند و اینها همه از عشق به موسیقی است. حتی آلبوم «عشق و آهسته» به خوانندگی آقای گلپا را من در خانهام با دستگاه تاسکای ژاپنی ضبط کردم. اصلا فکر نمیکردم یک روزی بساط کاست، نوار، سیدی و این تشکیلات دراین مملکت به وجود آید.بحث مهم دیگر اینکه مردم کمتر با آثار موسیقی خوب سرو کار دارند. به فرض مثال یک زمانی رادیو و تلویزیون خیلی از موسیقی حمایت میکرد و به فرض یادم هست در زمان آقای بنان رادیو ۱۴ ارکستر داشت و مردم دائما با موسیقی خوب سر کار داشتند اما اکنون اینگونه نیست .صدا و سیما خوراک درست موسیقی به مردم نمیدهد و مسئولان این شبکه یا آثار قدیمی پخش میکنند یا اقدام به پخش آثار دست چندم که ارزش هنری ندارد میکند. از طرفی این شبکههای خارجی با رنگ و لعابهایی چون مراسم حرکات موزون سعی در جذب مخاطب دارند که به دلیل کم کاری رسانههای داخلی موفق هم شده اند؛این در حالی است که مثلا مگر بانو قمر ملوک وزیری گروه رنگ وارنگ برای جذب مخاطب داشتند؟! وقتی ترانه و آثار خوب ما از رادیو و تلویزیون پخش نمیشود مردم چه چیزی گوش دهند؟!
واکنش آقای بنان نسبت به موسیقی
عامهپسند و کوچه بازاری چه بوده است؟
استاد بنان بسیار بزرگوار و در عین حال بسیار صریحاللهجه و رک بودهاند یعنی اگر از چیزی خوششان نمیآمد تظاهر نمیکردند و آشکارا صحبت میکردند. شاید به همین دلیل خیلیها از ایشان خاطره خوش ندارند که بسیار هنرمند جدی و رکی بودند. حالا که خودم پا به سن گذاشتهام میبینم چقدر تفکر استاد بنان و بزرگان آن زمان درست بوده است و چقدر در راه اعتلای موسیقی گام برداشتند. روحشان شاد.
استاد اهل پارتی بازی در رادیو و این حرفا هم بودند!
اصلا و ابدا! اگر کسی صدای خوب، ذوق، شوق و شعور داشت و از موسیقی و ادبیات آگاهی داشت با استقبال از وی حمایت میکرد ولی اگر کسی آگاهی نداشت میگفت شما برو اول آگاهیتان را ببرید بالا و بعد بیایید امتحان ورودی رادیو بدهید.
شاخصترین هنرمندی که از فیلتر ایشان عبور کردهاند …
آقای شجریان یکی از چهرههای شاخصی بود که در زمان ایشان وارد رادیو شدند. آن زمان آقای شجریان چند سالی بود که از مشهد به تهران آمده بودند و چندین بار به صورت متوالی برای رادیو امتحان ورودی دادهبودند ولی شورای موسیقی به وی مجوز صدا نمیداد. آن زمان شورای موسیقی مرتضی حنانه، حبیب اله بدیعی، علی تجویدی، مشیر همایون شهردار، همایون خرم بودند و در اواخر هم مرا دعوت کردند. این داستان ادامه داشت تا اینکه یک روز استاد مهرتاش به من زنگ زدند و گفتند تو میتوانی بیایی خانه من .منهم گفتم با کمال احترام .آن روزها در روز دوشنبه ایشان شاگردانش و برخی از هنرمندان موسیقی را دعوت میکرد و معمولا آبگوشتی هم بار میگذاشتند و بعد از صرف نهاراز شاگردانش میخواست که به همراه تار ایشان بخوانند. آنجا من با آقای شجریان آشنا شدم.آقای مهرتاش به من گفتند که من چند تا شاگرد از جمله جمال وفایی، محمدرضا شجریان و محمد منتشری دارم و دوست دارم صدای آقای شجریان را بشنونی و نظر دهی! استاد مهرتاش گفت که در کار آقای شجریان کارشکنی میکنند. منهم گفتم حتما صدایش خوب است(با خنده). یادم هست آن روز یک درآمد همایون زدند و به آقای جمال وفایی گفتند یک خط بخوان و ایشان خواندند و بعد به آقای شجریان گفتند که من پس از شنیدن صدای ایشان دیدم صدایی خوبی دارند و گفتم استاد مهرتاش همایون را باید اینطوری مثل آقای شجریان خوند.بعد از آن به آقای بنان زنگ زدم و ایشان گفتند که ایشان را ببرم رادیو و اولین کارشان در رادیو یک «برگ سبز» به همراه ساز من و ویلن آقای یاحقی بود در دستگاه سهگاه همچنین خوانندههای دیگری مثل گلپا، عبدالوهاب شهیدی، محمودی خوانساری هم جزو هنرمندانی بوند که در زمان استان بنان به رادیو راه پیدا کردند.
دیدگاهتان را بنویسید