×
×

به بهانه کنسرت اخیر وی در ایران

  • کد نوشته: 52074
  • موسیقی ایرانیان
  • سه شنبه, ۱۹ام فروردین ۱۳۹۳
  • ۱ دیدگاه
  • پارسال با وجود نبود بودجه در وزارتخانه‌ها و تورم بالای اقتصادی، جشنواره موسیقی فجر توانست با درایت و رایزنی‌های دبیر بخش بین‌الملل گروه‌هایی را به ایران بیاورد که شاید سال‌ها آرزوی همگان شرکت در کنسرتی از آنها بود، کوارتت ولفرت بردروده یکی از چهار گروه دعوت شده بود که دو شب در تالار ایوان شمس به اجرا پرداخت.
    +دنیای بداهه نوازان جاز کوچک است

    به بهانه کنسرت اخیر وی در ایران
  • 7513p6-5بیتا یاری: اجرای گروه‌های خارجی در ایران امکانی نیست که همیشه میسر باشد و بعد از گرانی یک‌باره ارز در سال ۹۱ این مهم بعید به نظر می‌رسید. نمونه‌اش کنسرت حسین علیزاده و ژیوان گاسپاریان که به همین دلیل برگزار نشد. پارسال با وجود نبود بودجه در وزارتخانه‌ها و تورم بالای اقتصادی، جشنواره موسیقی فجر توانست با درایت و رایزنی‌های دبیر بخش بین‌الملل گروه‌هایی را به ایران بیاورد که شاید سال‌ها آرزوی همگان شرکت در کنسرتی از آنها بود؛ گروه‌هایی که نه تنها حضورشان در ایران مغتنم بود، بلکه باعث حیرت همگان شدند که چگونه برای جشنواره ایران، چنین اقبالی میسر شده است. کوارتت ولفرت بردروده یکی از چهار گروه دعوت شده بود که ۲ شب در تالار ایوان شمس به اجرا پرداخت؛ اجراهایی حیرت‌انگیز و پر از خلاقیت که تحسین و شعف مخاطبان را برانگیخت. جدا از گروه رامیزقلی‌اف که چندین بار در ایران حضور داشته و ضرورتی برای اجرای او در جشنواره نبود و به نوعی آن را می‌توان وصله ناجور و سفارشی جشنواره دانست، بخش بین‌الملل با اجرای تنها چند گروه خارجی برگزار شد. اما کیفیت موسیقی‌های شنیده شده و بدایع و نوآوری‌های اجرای این گروه‌ها موجب شد که در ارزیابی‌های این بخش، نگاه‌ها را به خود معطوف سازد و نشان داد که با بالابردن کیفیت جشنواره با اعتماد به دبیر بخش و عدم دعوت از گروه‌هایی که سابقا در ایران به اجرا پرداخته‌اند، می‌تواند زمینه‌ساز مطرح شدن جشنواره در منطقه باشد. بخش بین‏الملل ویترین خوبی برای نشان دادن قدرت و کیفیت فستیوال است. جشنواره موسیقی فجر با تمام نواقصی که داشته و ایراداتی که بر آن وارد است، اگر می‌خواهد به اعتبار و کیفیتی برسد، باید تجربه عملکرد این دوره دبیر آن را بیشتر به‌کار گیرد. با ولفرت بردروده سرپرست کوارتت بردروده در مورد اجرا در ایران به گفت‌وگو پرداخته‌ایم.

    ابتدا از نحوه دعوت گروه‌تان به جشنواره موسیقی فجر بگویید که چه زمانی و از سوی چه کسی از شما برای حضور در این فستیوال دعوت شد؟ و اولین عکس‌العمل شما به این دعوت چه بود؟
    گروه (بند) ما را رامین صدیقی به فستیوال دعوت کرد. آلبوم‌های ضبط‌شده ما توسط EMC را می‌شناخت. با نوازنده درام گروه ما ساموئل روهرر که ۲، ۳ سال پیش همراه ما در فستیوالی به اجرا پرداخته بودیم، در ارتباط بود. اولین عکس‌العملم تعجب بود که از ایران دعوتنامه دریافت کردم، چراکه ایران نخستین کشوری نیست که وقتی بخواهم به موسیقی جاز فکر کنم، به اجرا در آن بیندیشم. اما مشتاقانه منتظر بودم به کشوری بیایم که در تمام این چند سال اخیر در مطبوعات غربی از آن به خوبی یاد نمی‌شود. فقط برای اینکه ببینم و احساس کنم که این کشور واقعا شبیه کجاست؟ می‌توانم بگویم که من غرق ایران شدم و به نوعی احساس ارتباط نزدیک با مردمی که در ایران دیدم می‌کردم، ارتباطی خیلی نزدیک‌تر از موزیسین‌ها و مردم کشورهای دیگر که در سال‌های گذشته دیده‌ام.

    آیا قبل از اجرای جشنواره به ایران آمده بودید؟ اگر جواب‌تان منفی است می‌خواهم بدانم تصور شما درمورد کشورم قبل از آمدن به آن چه بود؟
    تا قبل از اجرا در جشنواره موسیقی فجر هرگز به ایران نیامده بودم و به نوعی ایران کشوری ممنوعه به نظر می‌رسید. البته می‌دانم که ایران یا همان پرشیا یکی از قدیمی‌ترین تمدن‌ها را داراست و به شعرهایش مشهور است.

    دو شب در ایران اجرا داشتید، این اجراها چطور بود؟
    به اعتقادم ۲ کنسرت زیبا داشتیم و به روشنی مشخص بود که شنوندگان شگفت‌زده شده‌اند. قدرشناسی و تقدیری که از سوی مخاطبان می‌رسید و ارتباطی که با شنوندگان در حین اجرا برقرار شده بود، بسیار انرژی دهنده بود.

    آیا از سطح موسیقی در ایران اطلاعاتی داشتید؟ یا با موسیقی دستگاهی، فولک، نوین و… ما آشنایی داشتید؟
    تجربه‌ای از موسیقی ایرانی نداشتم. اما عمیقا به آن علاقه‌مندم. آنچه در رادیو شنیدم و چند سی‌دی که مستقیما از ایران خریدم و با خود آوردم، مرا تکان دادند و همین‌طور اکنون نیز این سی‌دی‌ها را در اینجا گوش می‌دهم. یک آلبوم از رضا عسگرزاده به همراه ۵ سی‌دی از دیگر موزیسین‌های ایرانی را از ضبط صوت ماشینم خارج نمی‌کنم. در آنها ارتباطاتی با موسیقی خودم را می‌شنوم. بی‌نهایت زیبا هستند.

    ماحصل تجربه اجرا در ایران برای شما و گروه‌تان چه بود؟
    از آنجایی که ما در چندین کشور و دور از هم زندگی می‌کنیم بعد از سفر نتوانستیم با هم صحبتی داشته باشیم. اما واقعا می‌توانم بگویم که برای همه ما تجربه بزرگی بود که تا مدت‌ها با ما خواهد بود. برای شخص من این گونه بود که احساس ارتباط نزدیک با مردمی که می‌دیدم داشتم. توضیح دادنش کمی مشکل است. در بسیاری از کشورها یک نوع گپ فرهنگی (فاصله فرهنگی) را احساس می‌کنید، اما اصلا این مساله را در ایران احساس نکردم و این همان اتفاق غیرمنتظره و غافلگیرکننده مثبت برای من بود.

    تمایل دارید دوباره در ایران برنامه اجرا کنید؟
    البته!

    فرصت کردید به تماشای دیگر برنامه‌های جشنواره موسیقی فجر بروید؟
    متاسفانه نشد، چراکه تنها ۳ روز در ایران بودم. امیدوارم که این فقط یک شروع باشد.

    جشنواره موسیقی فجر ایران را در چه سطحی ارزیابی می‌کنید؟
    با نگاهی که به جدول برنامه‌ها انداختم به نظرم جشنواره بسیار متنوعی از موسیقی جاز، کلاسیک، سنتی و مدرن ایرانی می‌رسید. گرچه بسیاری از هنرمندانی را که در آنجا اجرا می‌کردند، نمی‌شناسم، اما از جشنواره‌هایی که تنها روی یک نوع موسیقی تمرکز ندارند، واقعا لذت می‌برم.

    از تکنیک و نوازندگی‌تان به‌طور مختصر بگویید. اینکه چطور آن را آموختید و چگونه اعضای گروه را گردهم آوردید. لطفا درباره تیم و قطعات اجرا شده نیز توضیح دهید
    سخت‌ترین سوال همین است، چراکه اگر بخواهم تاریخچه گروه را از زمان ابتدایی و اینکه چطور شروع شد بگویم، طولانی می‌شود. بگذارید این‌طور شروع کنم که در حقیقت دنیای بداهه‌نوازان (مخصوصا جاز) نسبتا کوچک است. در نتیجه ارتباط با افرادی که دورتر زندگی می‌کنند از این قاعده مستثنی نیست. نمونه خیلی واضح آن ارتباط من با نوازنده درام گروهم است. ما سال‌ها در گروه خواننده سوئیسی سوزانه آبوئهه که ۳ آلبوم با EMC ضبط کرده، نوازندگی کرده‌ایم. ۲ نفر دیگر اعضای گروه را در فرصت‌های متفاوتی دیدم. در زمان خاصی از همه‌شان پرسیدم که آیا مایلند تحت نام من کوارتتی را تشکیل دهیم؟ چراکه می‌دانستم همه آنها نوازندگانی صاحب رای هستند که در جایگاه عضو یا لیدر گروه بوده و باتجربه‌اند. خلاصه همگی موزیسین‌هایی بودند که به نظرم می‌توانستند موسیقی مرا به سطح بعدی ببرند و اینگونه به نقش‌آفرینی رسیدیم. تعدادی قطعه ساخته‌شده داشتم اما بعد از اولین قرارمان شروع کردم به نوشتن آهنگ‌ها و طرح‌ها با این تغییرات خاصی که در ذهنم داشتم. اخیرا موسیقی ما شامل آهنگ‌های ترکیبی شده، اما با رویکرد آزادی مطلق و فضا برای بداهه‌نوازی اغلب همانند پلی برای آهنگ بعدی عمل می‌کند. در حین بداهه‌نوازی اگر همه با جو و فضایی که می‌خواهیم داشته باشیم، همراهی کنند، همه‌چیز پیش خواهد رفت.

    اگر بخواهید موسیقی خودتان را دسته‌بندی کنید، در چه دسته و ژانری آن را قرار می‌دهید؟
    اگر بگویم جاز، راحت‌ترین راه برای خلاص شدن انتخاب کردم، چراکه موسیقی بداهه با برخی نقاط ثابت و قابل درک مثل ملودی‌های ثابت و هارمونی‌هاست، اما موسیقی ما مجموعه‌ای از تاثیرات همه احساسات شخصی، تحصیلات و علایق‌مان است. زمینه هرکدام از ما کاملا متفاوت بود از جاز تا کلاسیک گرفته تا پاپ، مینی‌مال، الکترونیک و موسیقی فولک. حدس می‌زنم که ما داریم سعی می‌کنیم (یا این اتفاق به سادگی افتاده) تمام اطلاعات موسیقایی‌مان را در یکدیگر به صورت یک صوت و پیام ادغام کنیم.

    در حین گوش دادن به هر ۲ آلبوم شما (currents و Post scriptum)‌ و مخصوصا وقتی تجربه کنسرت زنده شما را داریم – که در آن موزیسین‌ها آزادی عمل گسترده‌تری برای بداهه‌نوازی دارند – ارتباطی بین قطعات برای پیداکردن وجود دارد و کل رپرتوار به صورت یک مجموعه نسبتا روایی است. گویی که بند یا هر یک از سازها قصه‌ای را می‌گویند یا کاراکتری را بازنمایی می‌کنند. آیا این نوع دراماتولوژی عمدی است یا فقط کشف شخصی من به عنوان یک شنونده است؟
    اشاره زیبایی بود. بله، کنسرت‌هایی که برگزار کردیم گرایشی به ارتباط قطعه‌ها پیش آمده است. این چیزی نیست که ما قبلا در موردش زیاد صحبت کرده باشیم اما یک نیاز موسیقایی است. شخصا دوست دارم کنسرت‌ها را به صورت یک قصه ببینم که همه قطعات به هم مربوط هستند و این همان چیزی است که طی سال‌ها رشد پیدا کرده است. در واقع درست می‌گویید ما عمدا سعی می‌کنیم تمام تکه‌ها را در یک قصه ذوب کنیم. کشف و بازگو کردن این داستان به شنونده مربوط است.

    https://musiceiranian.ir/?p=52074
       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *