موسیقی ایرانیان – آمن خادمی: هوشنگ ظریف ذاتا یک معلم موسیقی است و بعد از این ۵۵ سال هنوز از تدریس خسته نشده است. هنوز از بودن در میان جوانان انرژی میگیرد و از صمیم قلب علاقهمند است جوانان در عرصه موسیقی پیشرفت کنند. او فارغالتحصیل هنرستان موسیقی است و حق مطلب را برای تفکر هنرستانی ادا کرده است. نسلی که اعتقاد دارد موسیقی ایرانی را نباید به ردیفها و گوشهها محدود کرد؛ چرا که میتوان از آن در سطح جهانی بهره برد.هوشنگ ظریف به هنرمند مودب عرصه موسیقی معروف است. او خوش میپوشد، کلام و صدایش سنگین و باوقار است و معمولا از آدمها به خوبی یاد میکند و دوست ندارد حرفهایش منجر به رنجش دیگران شود. ظریف موسیقی ایران این روزها ۷۵ زمستان از زندگی خود را پشت سر میگذارد ولی عشق به تدریس در وجود او مانده و هنوز برای یاد دادن آنچه در وجودش هست تلاش میکند. این هنرمند از حضور اساتیدی چون موسی معروفی، روح ا… خالقی، جواد معروفی و حسین تهرانی بهرهمند شد. پس از فارغالتحصیل شدن در سال ۱۳۳۷ به استخدام وزارت فرهنگ و هنر در آمد. هوشنگ ظریف از سال ۱۳۴۲ به مدت ۱۷ سال به تدریس تار در هنرستان موسیقی پرداخت و از جمله شاگردان وی میتوان حسین علیزاده، داریوش طلایی، ارشد طهماسبی و حمید متبسم را نام برد. هوشنگ ظریف سالها سولیست تار در ارکسترهای متعدد سازمان ملی وابسته به وزارت فرهنگ و هنر در اجرای برنامههای موسیقی ارکسترهای مذکور در سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران بود، او اجراهای متعددی با گروه استاد فرامرز پایور داشتهاست و با این گروه در کشورهای اروپایی و آسیایی زیادی به اجرای موسیقی ایرانی پرداختهاست. با این هنرمند گفتوگویی انجام دادهایم که در زیر آمده است:
شنیدهام که شما از اعضای شورای سیاستگذاری بیست و نهمین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر هستید، اوضاع جشنواره امسال را چطور ارزیابی میکنید؟
استعداد جوانان در موسیقی ایرانی همه ما را در هیات انتخاب آثار شگفتزده میکرد که کاش میشد برای تمام جوانان این مملکت کاری کرد و راه را برای شکوفایی استعدادهای آنها باز گذاشت. حضور جوانان با استعدادهای خارقالعاده در جشنواره موسیقی فجر همیشه من را یاد این موضوع میاندازد که کاش مسئولان سهم بیشتری از بودجه کشور را به فرهنگ اختصاص میدادند تا شاهد بسیاری از نابسامانیها نباشیم.با نگاهی به آثار و اجرای جوانان در بخش نسل دیگر ناخودآگاه به آینده موسیقی ایران خوشبین میشوم و امید است این بخش هر سال پربارتر شود. استعداد جوانان نیازمند همراهی پیشکسوتان موسیقی است؛ چراکه بسیاری از آنها ذهن خلاقی دارند ولی راه استفاده کردن از آنها را نمیدانند؛در همین راستا برگزاری کارگاههای آموزشی در طول سال و جشنواره میتواند به پرسش بسیاری از این جوانان پاسخ دهد و از طرفی دیگر این رویه منجر به پاشیدن بذر امید در دل پیشکسوتان میشود و آنها را امیدوارتر میکند.
شما از جمله پیشکسوتانی هستید که همیشه در قامت یک مدرس دلسوز برای هنرجویان جوان بودهاید، دغدغههای این نسل را چه میبینید؟
شاید اگر این جوانان به آینده شغلی خود اطمینان داشتند کمتر کسی از وضعیت تکراری موسیقی و آثار منتشر شده گله میکردند.خب در زمان ما هر هنرجویی بعد از اینکه از هنرستان موسیقی فارغالتحصیل میشد سریع به استخدام اداره فرهنگ و هنر در میآمد اما متاسفانه هم اکنون این همه علاقه مند به موسیقی وجود دارد اما برای آنها بازار کار نیست و بسیاری از جوانان بعد از فارغالتحصیلی در بهترین شرایط در آموزشگاههای مشغول به تدریس میشوند. یکی دیگر از ویژگیهای نسل جوان در حال حاضر،تاکید بیش از اندازه جوانان روی نوازندگی به صورت تکنیکی است؛البته این روش بسیار خوب است ولی موسیقی ایرانی روح لطیفی دارد که اگر درست با اجرهای تکنیکی تلفیق نشود نمیتواند مطلب را برساند و در ذوق مخاطب میزند.موسیقی و ادبیات دو رکن به هم پیوسته موسیقی محسوب میشود که اگر نتوان مفهوم شعر در موسیقی را رعایت کرد و به صرف اجرای تکنیکی روح شعر را نایده گرفت، موسیقی ایرانی دیگر حال و هوای ایرانی ندارد؛ البته این بدان معنی نیست که جوانان دنبال تجربهگرایی نباشند ولی در عین حال تجربه باید اصالتها و تعهد به موسیقی ایرانی نیز حفظ شود.
چه عاملی باعث شده است که شما در این سن هنوز در هنرستان تدریس کنید؟
دوستان دعوت کردند و من هم پذیرفتم و هم اکنون در هنرستان دختران مشغول به تدریس هستم. البته من شغل معلمی را دوست دارم و زمانی که در بین جوانان هستم احساس شادمانی و نشاط میکنم. قاعدتا وقتی در میان همسن و سالان خودم هستم چنین احساسی را ندارم؛ چراکه همه میگویند چرا باید کار کنیم و الان زمان استراحت است ولی جوانان پرانرژی و شاد هستند و من را یاد جوانیهای خودم میاندازند. برخی موارد اینقدر حسهای این جوانان تازه و ناب است که آدم خجل میشود که نمیتواند کاری برای آنها کند.
شما جزو نسل هنرستانیهای موسیقی بودید که تغییر و تحول اساسی در موسیقی ایرانی و نوع آهنگسازی آن به وجود آوردید، وضعیت هنرستانها اکنون چگونه است؟
زیاد تعریفی ندارد. خیلی مادران برای اینکه اوقات فراغت دختران خود را پر کنند آنها را به هنرستان میفرستند تا ساز یاد بگیریند ولی متاسفانه کسی اصلا حواسش به موسیقی و ساز نیست. زمان ما اگر کسی استعداد نداشت وی را به هنرستان موسیقی راه نمیدادند اما الان بعضی با پارتی بازی میتوانند دیپلم خود را بگیرند بدون اینکه در آینده موسیقی تاثیری داشته باشند.
یکی از هنرمندان از وضعیت حقالتدریسها در هنرستانها گلهمند!
وضعیت معلمان همیشه جالب نبوده است. بعضی مواقع اینقدر مشکلات زیاد است که آدم نمیداند از کدام یک صحبت کند .متاسفانه الان حق التدریسی زیاد جالب نیست و ساعتی ۶ هزار تومان است که هیچ جایی را پر نمیکند مگر اینکه کسی عشق تدریس باشد و از آنجایی که هنرجویان گرایشی به یادگیری ندارند و برای پر کردن اوقات فراغت به هنرستان آمدهاند دیگر دل و دماغی از آدم نمیماند. البته صحبت کردهایم و قرار است وضعیت حقالتدریسها درست و بسامان شود.شاید یکی از دلایل افت کیفیت آموزش به همین دلیل باشد.مثلا یک هنرمند که عمری در این عرصه کار کرده است چرا باید هنوز دغدغه مالی داشته باشد؟!چرا باید یک هنرمند اینقدر تامین نباشد که در سن پیری نگران خرج و مخارج بیمارستان و کهولت سنش باشد؟!شما تصور کنید وضعیت ما که استخدام وزارت فرهنگ و هنر بودهایم اینگونه است چه برسد به نسلی که بعد فارغالتحصیلی باید شغل دیگری غیر از موسیقی برای خود انتخاب کند!
اشاره کردید که استخدام وزارت فرهنگ و هنر هستید ..
بله !من پس از سه ماه بعد از سالی که دیپلم گرفتم در سازمان فرهنگ و هنر استخدام شدم و از همان زمان بیمه شدم.متاسفانه هم اکنون این قیبل استخدام برای جوانان که آینده درخشانی هم دارند وجود ندارد و آنها مجبورند از راههای دیگر غیر از موسیقی نان خود را تامین کنند.داشتن بیمه برای یک شخص و بهویژه هنرمند که کارش کارمندی نیست از اهمیت بسزایی برخوردار است.متاسفانه در سن پیری هزار بیماری به سراغ آدم میآید که نیازمند داروهای مختلف است ولی بسیاری از داروها شامل بیمه نمیشود و فقط چند قرص ساده مثل آسپرین، قرص سرماخوردگی (با خنده) را میتوانیم با بیمه دریافت کنیم. مثلا من چندی پیش که چشمانم را جراحی کردهام مجبور شدهام بخشی از هزینههای آن به همراه تمام داروها را خودم پرداخت کنم.
وضعیت صدا و سیما و برخورد آن با موسیقی ملی را چطور میبینید؟
بدون شک یکی از دلایلی که مردم کمتر از موسیقی ملی استفاده میکنند یا تمایلی به خرید چنین آثاری ندارند به این برمی گردد ذائقه مردم تغییر کرده است. یکی از وظایف رسانه ملی حمایت از موسیقی ردیف و دستگاهی است اما صدا و سیمای ما در قبال این مسئولیت شانه خالی میکند و تبدیل به مصرافگرای صرف شده است. وقتی موسیقیهای بی کیفیت و دسته چندم از رسانه ملی به خورد مردم داده میشود از نبود کارشناس موسیقی در این رسانه متعجب میشوم؛چرا که درصد بسیاری از فروش پایین آثار موسیقی کلاسیک ایرانی و همچنین گرایش مردم به سمت موسیقی مصرفی به دلیل تبلیغ روزمره این گونه آثار از تلویزیون است.
بسیاری از کارشناسان موسیقی اعتقاد دارند که برای انبوه موسیقیهای تولید شده بهتر است یک شبکه موسیقی داشت …
ایده بسیار خوبی است و میتواند کمک شگرفی به جوانان کند. با بسیاری از جوانان که صحبت میکنم آنها دغدغه دیده نشدن و توجه را دارند. اگر بتوان این شبکه را مانند دیگر شبکههای موج شبکههای نمایش، آی فیلم، تماشا و… راهاندازی کرد حجم وسیعی از تولیدات موسیقی میتواند از این راه پخش شود و دست مخاطب را برای انتخاب و گوش دادن به انواع ژانرهای موسیقی باز گذاشت.همچنین میتوان با برگزاری میان برنامههای کوتاه درباره انواع موسیقی اطلاعات به مخاطبان داد؛ چراکه بسیار از مخاطبان هنوز فرق سه تار و کمانچه را نمیدانند و این نشاندهنده این است که آنها این سازها را ندیدهاند. از طرفی دیگر یکی از معضلات فعلی موسیقی کشیده شدن استعدادهای خوب به سمت موسیقی مصرفی است. شاید در وهله اول این جوانان فقط به بهانه دیده شدن کارشان به سمت شبکههای برون مرزی میرود اما بعد از مدتی تاب و تحمل سختگیرهای موجود و پلههای وزارت ارشاد برای گرفتن مجوز را ندارد؛ در همین راستا به جای اینکه در خدمت موسیقی و ارتقای فرهنگ موسیقی باشد به فکر جذب مخاطبان این شبکهها است.
چه خبر از کتاب آموزشی که قرار بود برای هنرجویان منتشر کنید؟
این کتاب با عنوان شور و متعلقات براساس آثار موسی خان معروفی است که برای هنرجویان نوشته شده و به تازگی منتشر شده است.
دیدگاهتان را بنویسید