×
×

باید موسیقی را به رسمیت‌ بشناسیم

  • کد نوشته: 45176
  • 06 آذر 1392
  • ۰
  • داریوش پیرنیاکان چندی پیش در جشن خانه موسیقی در سخنرانی‌ای که – به عنوان سخنگوی خانه موسیقی- انجام داد نقدهای صریح و بی‌پروایی را به وضعیت موسیقی در ایران عنوان کرد. او در این سخنرانی ضمن اشاره به وضعیت بد سالن‌های اجرای کنسرت و مجوزهای وزارت ارشاد به مساله‌یی اشاره کرد که سال‌ها بود دغدغه بسیاری از موزیسین‌ها به شمار می‌آمد. به هر روی او بعد از گذشت نزدیک به دو ماه از این مراسم در گفت‌وگوی زیر به شرح صحبت‌هایش پرداخت و همچنان بر مطالبات موسیقایی‌اش پافشاری کرد.
    +آنجایی که موسیقی مورد ظلم و ستم قرار می‌گیرد و از آن استفاده ابزاری می‌شود، حرام است

    باید موسیقی را به رسمیت‌ بشناسیم
  • P-08-1نیوشا مزیدآبادی: داریوش پیرنیاکان چندی پیش در جشن خانه موسیقی در سخنرانی‌ای که – به عنوان سخنگوی خانه موسیقی- انجام داد نقدهای صریح و بی‌پروایی را به وضعیت موسیقی در ایران عنوان کرد. او در این سخنرانی ضمن اشاره به وضعیت بد سالن‌های اجرای کنسرت و مجوزهای وزارت ارشاد به مساله‌یی اشاره کرد که سال‌ها بود دغدغه بسیاری از موزیسین‌ها به شمار می‌آمد. او از علمای فقه درخواست کرد تا وضعیت موسیقی در ایران و استفاده از صدای بانوان را با توجه به شرع اسلام مشخص کنند. این سخنرانی با استقبال موزیسین‌ها و حضاری که در سالن بودند، مواجه شد. این سخنان واکنش‌های زیادی را از سوی برخی رسانه‌ها و حوزه علمیه قم در پی داشت. از طرف دیگر اعضای خانه موسیقی از مضمون سخنان پیرنیاکان اعلام برائت کردند. پیرنیاکان معتقد است «این کار به مصلحت انجام شده بود.» بعد از این اتفاقات داریوش پیرنیاکان استعفای خود را از سمت سخنگوی خانه موسیقی اعلام کرد. هرچند شورایعالی خانه موسیقی با این استعفا موافقت نکردند. برای عده‌یی مخالفت با این استعفا، حمایت از پیرنیاکان و بیان موضع واقعی خانه موسیقی نسبت به سخنانش، تلقی شد. به هر روی او بعد از گذشت نزدیک به دو ماه از این مراسم در گفت‌وگوی زیر به شرح صحبت‌هایش پرداخت و همچنان بر مطالبات موسیقایی‌اش پافشاری کرد.

    بالاخره خانه موسیقی بعد از سال‌ها حرفی را مطرح کرد که با بیانیه‌های هر سالش تفاوت داشت و سخن دل بسیاری از موزیسین‌ها، خصوصا بانوان موسیقی بود. چطور شد که بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال از انقلاب اسلامی به فکر مطرح کردن این مسائل افتادید و این مطالباتی که مطرح کردید با اعضای دیگر خانه موسیقی هماهنگ شده بود؟
    مطالباتی را که من مطرح کردم مطالبات تمامی اهالی موسیقی است. محال است کسی موزیسین باشد و تلویزیون ایران را به خاطر نشان ندادن ساز نقد نکند. در واقع این مساله موضوعیت هم ندارد چون مردم در سالن‌های کنسرت ساز را می‌بینند اما در تلویزیون اجازه این کار وجود ندارد. مسائلی هم که من مطرح کردم از زبان یک موزیسین بود چون من در جایگاه فقهی ننشسته‌ام و تخصص این کار را ندارم. در این گفت‌وگو هم قاطعانه اعلام می‌کنم که همه کس باید تخصص طرف مقابلش را به رسمیت بشناسد. من در آن سخنرانی در جایگاه فقهی ننشستم بلکه از حضرات آیات عظام و آقایان فقها در کمال خیرخواهی درخواست کردم کم و کیف این موضوع را مشخص کنند. هرگز هم نمی‌خواستم با آنها مخالفت کنم. من در آن سخنرانی مثالی زدم از مرحوم برکشلی که وقتی معاون وزیر ارشاد شد، همان موقع اعلام کرد «من معتقدم که نباید جلوی موسیقی را گرفت.»

    رادیو- تلویزیون هم باید موسیقی پخش کنند چون معتقد بود اگر موسیقی پخش نشود، از رادیو ترانزیستوری‌هایی که آن زمان در تمام ایران وجود داشت موسیقی ایرانی پخش می‌کنند و لابه‌لای آن حرف‌ها و فرهنگ‌هایی را که خودشان می‌خواهند به مردم القا می‌کنند. حرف من هم همین بود. من گفتم باید موسیقی امروز کشورمان را به بهترین نحو در تمامی شاخه‌ها معرفی کنیم چون پیشرفت تکنولوژی کار را به جایی رسانده که باعث ناهنجاری‌های زیادی در اجتماع می‌شود. در حال حاضر ۳۴ سال از این قضیه گذشته است و باید مساله موسیقی را مشخص کنیم چون من از این حجم از موسیقی‌های زیر زمینی و بی‌مفهوم که در مملکت پخش می‌شود و کسی جوابگو هم نیست، احساس خطر می‌کنم. ما باید بتوانیم این موسیقی‌ها را کنترل کنیم و زیر چتر فرهنگی کشور خودمان بیاوریم. در غیر این صورت ناهنجاری‌های زیادی به همراه دارد. ما می‌توانیم موسیقی را به شاخه‌های مختلف تقسیم کنیم. مثلا «موسیقی و امنیت»، «موسیقی و ناهنجاری‌های اخلاقی»، «موسیقی و اجتماع» و… الان نمی‌توانیم بگوییم در کشور موسیقی نباشد. کسی هم نگفته نباشد اما باید برای شاخه‌های مختلف آن برنامه‌ریزی کنیم.

    این سخنرانی متفاوت شما در همان روزهای اول واکنش‌های مختلفی را متوجه خود کرد. عده‌یی از این واکنش‌ها مثبت بود و تعداد دیگر منفی. به غیر از واکنش‌های تندی که در برخی رسانه‌ها مطرح شد، واکنش‌های دیگری هم داشتید؟

    واکنش‌ها مختلف بود. مثلا از طرف بسیج هنرمندان برای من نامه‌یی نوشتند که بسیار مودبانه و مدلل بود و من از آنها بسیار سپاسگزارم و قصد پاسخگویی به آن را دارم اما متاسفانه باز هم به صحبت‌های من مراجعه نکرده و دریافت‌شان را از حرف‌هایم در سایت موسیقی نوشته بودند و مطمئنم اگر خود صحبت‌های من را می‌شنیدند، آن نامه را نمی‌نوشتند چون از لابه‌لای نامه‌اش فهمیدم یک انسان خردورز و عاقل آن را نوشته است و با عقلانیت با این قضیه برخورد کرده است. البته ناگفته نماند که هجمه‌های زیادی به من شد و می‌شود. مثلا در یک روزنامه (هر چند در شأن روزنامه‌نگاری نیست) به من توهین کردند که بسیار ناراحت شدم چون آدم‌ها می‌توانند به من شدید‌ترین انتقاد‌ها را بکنند اما فحش دادن در روزنامه شأن روزنامه‌نگاری نیست. ما انسان‌های عاقل و بالغی هستیم و باید با عقلانیت با هم گفت‌وگو کنیم نه اینکه به هم توهین کنیم. من باز هم از گفته‌هایم دفاع می‌کنم. چون یک بخش مهم از جامعه هنری ما موزیسین‌های خانم هستند که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت.

    یکی از این واکنش‌ها، واکنش جناب وزیر ارشاد بود که بعد از آن درباره صدای خانم‌ها صحبت‌های زیادی کردند. مثلا گفتند صدای خانم‌ها اگر ایجاد مفسده نکند، اشکالی ندارد. اما مشخص نشد به زعم ایشان مفسده یعنی چه و چه نگاهی به این مساله دارند.
    از نظر من هم که فقیه نیستم خیلی چیزها می‌تواند مفسده ایجاد کند. ایجاد مفسده تنها یک مساله اخلاقی نیست، مفسده یعنی رواج دادن خلاف واقعیت یک چیز. مثلا ممکن است در جامعه خیلی از موسیقی‌ها رواج داشته باشد که من به عنوان یک موزیسین می‌گویم اصلا آنها را موسیقی نمی‌نامم و لازم هم نیست که حتما بگوییم حرام هستند. به نظر من وقتی موسیقی مبتذل می‌شود، باید حرام هم محسوب شود. اما متاسفانه ما معمولا خود ظرف را مورد سوال قرار می‌دهیم و مظروف را نادیده می‌گیریم. اگر در موضوع دقیق‌تر شویم، اینکه چه کسانی و در چه جایی از موسیقی استفاده می‌کنند مهم است. من به عنوان یک موزیسین و یک هنرمند متعهد می‌گویم که اگر موسیقی در جای ناشایست مورد استفاده قرار گیرد، درست نیست. به نظرم آنجایی که موسیقی مورد ظلم و ستم قرار می‌گیرد و از آن استفاده ابزاری می‌شود، حرام است. به همین دلیل آقای جنتی به نقل از علما گفتند که صدا نباید «مفسده» داشته باشد. من هم با این نظر موافق هستم و این یعنی آن کسی که موسیقی‌ای را ارائه می‌کند و همین طور موسیقی‌اش نباید فاسد باشد که ایجاد مفسده کند. به همین دلیل خیلی از فقها هم با نظر وزیر موافق هستند.

    اما تجربه‌هایی که پس از انقلاب در موسیقی داشتیم کاملا با تجربه‌های پیش از انقلاب متفاوت است. مثلا در این سال‌ها اگر خواننده خانمی برنامه‌یی هم اجرا کرده اکثرا (جز در یکی، دو مورد موسیقی پاپ) در زمینه موسیقی سنتی ایرانی بوده که سخت می‌توان باور کرد که مفسده ایجاد می‌کند.
    تا آنجایی که من می‌دانم منظور این نیست که در این سال‌ها فساد وجود داشته بلکه نگاه آقایان به قبل از انقلاب است. ما موزیسین‌ها هم با بسیاری از موسیقی‌هایی که در آن زمان وجود داشت، مخالف بودیم و هنوز هم هستیم. از این زاویه می‌توان گفت چون نگاه مراجع به قبل از انقلاب است، درست می‌گویند اما ما می‌گوییم باید نگاه جدیدتری داشته باشیم. ما درخواست‌مان این است که ۳۴ سال پیش را نادیده بگیرند و نگاه امروزی‌تری به قضیه داشته باشند. از نظر ما هم آن موسیقی‌ها خوب نبود. از این رو در جشن خانه موسیقی این بحث را مطرح کردم که یکی از برجستگی‌های مذهب شیعه، اجتهاد پویاست. مجتهد می‌تواند مسائل روز را تبیین و با شرع تطبیق دهد و رای صادر کند. مگر حضرت امام نگفت اگر در شطرنج، شرط‌بندی نباشد مشکلی ندارد چون با اجتهادی که داشت فهمید شطرنج در دنیای امروزی تنها یک بازی فکری است. درخواست من هم از فقها این بود. هر چند متاسفانه منظور من بد برداشت شد و گفتند که من جای فقیه نشسته‌ام. من هرگز چنین کاری نکردم! من آرای دو نفر را در آن سخنرانی مطرح کردم که یکی نظر یک اسلام شناس، دکتر علی شریعتی بودو دیگری رای آیت‌الله نایینی. من با مطرح کردن این آرا از فقها درخواست کردم که وضعیت موسیقی در ایران را بررسی و این موضوع را برای موزیسین‌ها روشن کنند. بنده باز هم با احترام از آنها درخواست می‌کنم این مساله را تبیین کنند چون تخصص آنهاست. علاوه بر این اگر ما صورت مساله را پاک کنیم، آسیب می‌بینیم. باید موسیقی را به رسمیت بشناسیم چون تجربه نشان داده که هر وقت صورت مساله را پاک می‌کنیم در باطن خلاف جریان عمل می‌شود و نابسامانی به وجود می‌آورد. امروز یک ضرورت اجتماعی است که مساله موسیقی را روشن کنیم تا به مسیرهای بد سوق داده نشود. منظورم هم درباره همه ژانرهای موسیقی است چون معتقدم همه نوع موسیقی‌ای باید در یک جامعه وجود داشته باشد و نباید این زنجیره را از هم گسست. در هر صورت حرف‌های من بد فهمیده شد. من نگفتم که فقیه هستم و موسیقی حرام نیست! من اصلا به کسی توهین نکرده‌ام و بیرون از تخصص خودم هم حرف نزده‌ام. من در همین گفت‌وگو از کسانی که عکس‌العمل نشان دادند خواهش می‌کنم به صحبت‌های من مراجعه کنند و اگر جنبه حقوقی داشت، مطرح کنند. کل قضیه همین بود. من احساس کردم جامعه به جایی رسیده که باید این مطالبات را مطرح کرد و این حرف‌ها را گفت.

    بنابراین فضای باز سیاسی امروز را در این مساله بی‌تاثیر نمی‌دانید. چون اگر به هشت سال دوره آقای احمدی‌نژاد رجوع کنیم هرگز چنین صحبت‌هایی با این صراحت در جشن‌های خانه موسیقی مطرح نشد. شما چقدر فضای سیاسی امروز را در تصمیم‌تان برای این سخنرانی موثر می‌دانید؟ چون در آن جلسه آقای مرادخانی هم حضور داشتند و مورد انتقاد قرار گرفتند که چرا موقع صحبت‌های شما سالن را ترک نکردند.

    صحبت‌های من درباره مجوز و سالن کنسرت و… مربوط به وزیر ارشاد و معاون هنری‌اش نیست چون هنوز مدیرکل‌های استان‌ها هم تغییر نکرده‌اند. آقای مرادخانی هم پخته‌تر از این حرف‌هاست که اگر کسی درباره چیزی صحبت کند که میلش نباشد، بلند شود و سالن را ترک کند. این پختگی او را نشان می‌دهد و کسانی که او را نقد می‌کنند باید خوشحال باشند که یک معاون هنری با این عقل و درایت در راس کار قرار گرفته است، که حرف مخالف را هم با تمام ابعادش گوش می‌کند، تا بتواند در آن مقامی که هست کارش را انجام دهد. این نقطه قوت مرادخانی است و نباید ایراد گرفت. جناب آقای جنتی هم همین طور هستند. من چند بار در مصاحبه هایم گفته‌ام ما در عرض این ۳۴ سال وزیر ارشادی نداشتیم که مستقیما از موسیقی حرف بزند و دفاع کند. این درایت جنتی را نشان می‌دهد. شاید او هم به این نتیجه رسیده که اگر الان به وضع موسیقی رسیدگی نشود، در همه جنبه‌های فرهنگی‌مان افسار گسیختگی رخ می‌دهد که بعدا نمی‌توانیم آن را کنترل کنیم.

    البته صحبت‌های من بی‌تاثیر از فضای سیاسی امروز کشورمان نیست. هرچند نمی‌خواهم مخالفان دولت روحانی این را حربه‌یی برای نقد دولت بدانند و با لحن خود بگویند حالا که فضا باز شده مطرب‌ها هم صحبت می‌کنند. این فضای باز سیاسی خواست مردم بوده و آنها براساس مطالباتی که داشتند به جریان فکری روحانی رای دادند که اعتدال را در پیش بگیرد. اعتدالی که در آن همه آحاد ملت با هر فکر و اندیشه‌یی راحت بتوانند حرف بزنند و زندگی کنند.
    به نکته دیگری هم باید اشاره کنم. در آن نامه‌یی که از طرف بسیج هنرمندان برای من آمده بود، اشاره کرده بودند این انقلاب بود که به موسیقی آبرو داد. شکی در این نیست ولی ما هم جزو همین مردمی بودیم که انقلاب کردند. چه کسانی اوایل انقلاب آن سرودها و آن فضای موسیقی هیجانی و آن همه کار ماندگار را ساختند و اجرا کردند؟ همین موزیسین‌ها بودند که به همراه مردم انقلاب کردند و به آنها شور و هیجان دادند. چطور می‌شود که الان بد می‌شوند؟ بعضی وقت‌ها این طور تلقی می‌شود که عده‌یی متولی انقلاب بودند و آمدند هنرمندان را از منجلاب نجات دادند. در صورتی که هنرمندانی که به زعم آنها در منجلاب بودند اصلا در ایران نماندند. پس نمی‌توان گفت آن هنرمندانی را که آثار زیادی ساختند و سرودهای بسیاری اجرا کردند آنها از منجلاب نجات داده‌اند. ما در منجلاب نبودیم. ما نوازندگان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی هستیم که بعد از انقلاب هر کس آمد گفت باید این مرکز حفظ شود چون چه از نظر اخلاقی و چه از نظر موسیقایی نقطه ضعف نداشتیم بنابراین نباید این ارزش‌ها را نادیده گرفت.

    با اینکه شما به حضور صدای زنان در موسیقی ایران تاکید دارید اما تا به حال حتی یک اجرای مشترک با یک خواننده زن نداشتید. این در حالی است که برخی موزیسین‌ها چه در خارج از ایران و چه در داخل حداقل یک اجرا با یک خواننده زن داشته‌اند. چرا خود شما تا به حال چنین کاری را نکرده‌اید؟

    من خوشبختانه یا متاسفانه تقریبا ۱۴ سال است که از فضای اجرایی هنر دور مانده‌ام و تمام انرژی‌ام را روی خانه موسیقی و دانشگاه گذاشته‌ام هرچند دوست داشتم چنین اجرایی داشته باشم و در خارج از ایران برنامه‌هایی بگذارم. بعد از این هم در فکر هستم و این کار را خواهم کرد. این مساله که عنوان کردید را قبول دارم اما این ایراد را می‌توان نه به لحاظ تفکری بلکه به لحاظ کم کاری به من گرفت. آخرین کنسرت‌های من با محمدرضا شجریان در سال‌های ۷۸-۷۷ بود و بعد از آن فعالیت گسترده‌یی نداشتم. از طرفی هم نمی‌خواستم در داخل ایران از صدای خانم‌ها به عنوان زیر صدای گروه استفاده کنم.

    پیش از این تصور می‌شد پافشاری کردن برای استفاده از صدای خانم‌ها کمی دشوار باشد اما بعد از صحبت‌های آقای جنتی به گونه‌یی این تابو شکسته شد. شما چقدر به صحبت‌های ایشان امید دارید و آیا فکر می‌کنید به زودی اجرای خانم‌ها به عنوان تک خوان در کشورمان عملی شود؟

    با اینکه فشارهای زیادی به من وارد شد اما من خوشبین هستم. تمام صحبت‌هایی هم که کردم از روی خیرخواهی و دلسوزی و انتقاد دلسوزانه بود. به نظر من تا موضوعی مورد انتقاد قرار نگیرد، راهش باز نمی‌شود. با صحبت‌های من در آن مراسم این موضوع در معرض نقد قرار گرفت و بالاخره در جایی خودش را نشان خواهد داد و اگر یک سال دیگر انجام نشود بالاخره میسر خواهد شد. این قضیه تابویی است که باید شکسته شود و کسی بهتر از جناب آقای جنتی نمی‌تواند این کار را انجام دهد چون هم دروس حوزوی خوانده و هم فرزند فقیهی چون آیت‌الله جنتی هستند و عقبه مذهبی دارند.

    شما اشاره کردید که سال‌های زیادی را صرف امور خانه موسیقی کرده‌اید اما با این همه بعد از این سخنرانی خانه موسیقی از شما حمایت نکرد و اعلام کرد که صحبت‌های شما صرفا تفکرات خود شما بوده و به خانه موسیقی ربطی ندارد. شما از این مساله آزرده خاطر نشدید؟

    بهتر است به همین جمله بسنده کنم که شاید این کار به مصلحت بوده است.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *