×
×

به فکر آلبوم و کنسرت با یک ارکستر کلاسیک بزرگ هستم

  • کد نوشته: 45149
  • موسیقی ایرانیان
  • سه شنبه, ۵ام آذر ۱۳۹۲
  • ۳ دیدگاه
  •  آرتین ولی الهی: آنقدر بزرگ و صاحب نام هست که گفت و گو با او به بهانه خاصی نیاز نداشته باشد. اما سالروز تولدش که از امسال، با سالروز انتشار آلبوم موفق «عاشقانه ها» تقارن دارد، انگیزه ای شد که به سراغش برویم و پس از ماه های پر مشغله ی بعد از «عاشقانه ها»، با […]

  •  آرتین ولی الهی: آنقدر بزرگ و صاحب نام هست که گفت و گو با او به بهانه خاصی نیاز نداشته باشد. اما سالروز تولدش که از امسال، با سالروز انتشار آلبوم موفق «عاشقانه ها» تقارن دارد، انگیزه ای شد که به سراغش برویم و پس از ماه های پر مشغله ی بعد از «عاشقانه ها»، با او گپ بزنیم؛ او که بی تردید یکی از موفق ترین خوانندگان تمام دوران موسیقی پاپ ایران است و شاید جایگاهی دست نیافتنی داشته باشد. «احسان خواجه امیری» با مشیِ درستی که دنبال کرده و در نتیجه تلاشهایش، همه موفقیت ها را در این سالها به دست آورده و به عقیده من سخت ترین و مهم ترین کارش این بوده که زیر سایه نام بلند آوازه پدری چون استاد «ایرج» قرار نگرفته است…
    • تقریباً همه اهالی موسیقی روی این مسئله اتفاق نظر دارند که «احسان خواجه امیری» یکی از بهترین و موفق ترین هنرمندان موسیقی پاپ ایران است. رسیدن به این سطح از موفقیت، تو را اشباع نکرده است؟
    نه، هیچ وقت اشباع نمی شوم. انسان در طول تاریخ همیشه حریص بوده و همیشه خواستار چیز بیشتری بوده است. من هر روز خدا را بارها شکر می کنم. حتی روی صحنه، از ابتدا تا انتهای کنسرت شاید بیش از ده بار بگویم «خدایا شکرت». این کُدی است بین من و خدا و برای خودم قانون کرده ام که حتماً بگویم. خدا را شکر می کنم در این مسیری که تا به امروز پشت سر گذاشته ام، انتخاب های درستی سر راهم بوده و کمکم کرده است. شاید اگر یک انتخاب نابجا می کردم و قدم اشتباهی بر می داشتم، امروز اینجا نبودم و این قطعاً به خواست خدا بوده است.
    • هنوز هم تشویق های مردم، مانند روزهای اول تو را ارضا می کند و برایت همان لذت را دارد؟
    به نظرم الان خیلی لذت بخش تر از قبل است. نمی دانم… شاید آن روزها نمی توانستم این مسئله را درک کنم. وقتی هموطنانم را از نزدیک می بینم، احساس عجیبی به من دست می دهد و از آنها خیلی انرژی می گیرم. تمام تلاشم را می کنم تا این انرژی را به آنها برگردانم. همه چیز برایم مهمتر از گذشته است. به نظر خودم در طول روند کاری ام، چه در اجرا و چه در تولید آثار پیشرفت کرده ام.
    • آیا در موسیقی سقفی هم برای کارت در نظر گرفته ای و به این فکر کرده ای که تا کجا می خواهی ادامه بدهی؟
    نه… دوست ندارم زیاد به این مسئله فکر کنم. بالاخره هر کسی آغاز و پایانی دارد. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد! قطعاً این اتفاق روزی برای من هم رخ خواهد داد و فکر می کنم آن روز، تلخ ترین روز زندگی ام باشد که احساس کنم باید فعالیتم را کم کنم. نمی خواهم متوقف شوم.
    • البته می دانم که خیلی زود است، اما به این فکر نکرده ای که پایانش با اختیار خودت صورت بگیرد؟
    نه، اصلاً به آن فکر نمی کنم، چون خیلی اذیتم می کند. الان انرژی ام برای کار کردن، بیشتر از همیشه است و انگیزه هایم خیلی بیشتر شده است. البته خوب است که انسان هر روز بتواند پایان خود را متصور شود؛ شاید باعث شود برخی کارها را انجام ندهد و یا برنامه هایش را تغییر دهد. خوب است که گاهی تلنگری به خودمان بزنیم.
    • با توجه به جایگاه فعلی ات، پیشرفت بیشتر برای تو در مقایسه با خواننده ای که آلبوم اولش را منتشر می کند و کسی هم از او توقع چندانی ندارد، سخت تر است. با این اوصاف، چطور می خواهی روند رو به پیشرفتت را حفظ کنی؟ خیلی دشوار به نظر می رسد.
    بله، شاید از آن چیزی که فکر می کنی خیلی دشوارتر باشد. پیشرفت من در کارم با شیب ملایمی صورت گرفت و فروش آلبوم های اول و دومم به تدریج بیشتر شد. خیلی ها هستند که با همان آلبوم اول یا با یک تک آهنگ، هیت می شوند، اوج می گیرند و سوپراستار می شوند؛ اما برای من اینطور نبوده و کارهایم به مرور دیده شد. دوازده سال است که من در این حرفه مشغول به کار هستم، در حالی که بسیاری از هم دوره ای های من الان دیگر نیستند. امروز احساس می کنم اینکه کار جدیدی ارائه کنم، خیلی سخت است. به خاطر همین، از آهنگسازان و تنظیم کنندگان خوب کمک می گیرم؛ کارهایی که در گذشته خودم انجام می دادم. صرف نظراز انجام دادنِ کار، بحث لذت بردن از آن هم مطرح است. زمانی که آهنگی می ساختم، خیلی از آن لذت می بردم؛ فارغ از اینکه خودم آن را ساخته بودم و چون پولی از جیبم نرفته بود، به نوعی برایم درآمد بود. سالها خودم تنظیم و میکس می کردم و موسیقی فیلم می نوشتم. اما امروز احساس می کنم که چون احسان خواجه امیریِ خواننده، کمی مهم تر از احسان خواجه امیریِ آهنگساز، تنظیم کننده و صدابردار است، باید آن را بیشتر حفظ کنم.  به همین دلیل الان با کسانی کار می کنم که در موسیقی و صدابرداری از من بهتر هستند. از آنها کمک گرفتم تا خلأها را جبران کنم.
    • به نظرم «عاشقانه ها» موفق ترین آلبوم تو است. موافقی؟
    بله، صد در صد.
    •  آیا در کارهای های بعدی همین فضا را دنبال می کنی؟
    سعی می کنم بهتر از «عاشقانه ها» کار کنم. البته ساخت آلبومی بهتر از «عاشقانه ها» آن هم در این زمان، کمی مشکل است، چون خدا را شکر در این آلبوم همه چیز جفت و جور شد و اتفاقی افتاد که باید می افتاد. ما داریم تمام تلاشمان را می کنیم تا کار بهتری انجام دهیم که پخته تر باشد. اینکه آن اتفاق لازم بیفتد، دست خداست.
    • تولید آلبوم جدیدت با همان تیم قبلی صورت می گیرد؟
    نه، تغییراتی ایجاد شده و سعی کردم تیم کاری ام را قوی تر کنم، ولی خالقان «عاشقانه ها» همچنان در کنارم هستند.
    • آلبوم جدید مشخصاً با حضور چه کسانی تولید می شود؟
    قرار است «علیرضا کهن دیری» که آهنگ «سلام آخر» را ساخته، چند اثر در این آلبوم داشته باشد. همچنین قرار شده «بهروز صفاریان» هم به این تیم اضافه شود و با من همکاری کند. «روزبه بمانی»، «علیرضا افکاری»، «هومن نامداری»، «مهرداد نصرتی» و «حسین غیاثی» دیگر هنرمندانی هستند که در آلبوم جدیدم حضور دارند.
    • در این مدت کنسرت های زیادی داشتی که با استقبال هم روبرو شدند. فکر می کنم طرفدارانت دیگر از شنیدن «عاشقانه ها» و این کنداکتوری که در کنسرت ها داری سیراب شدند. برای تغییر و تحول کنسرت هایت برنامه ای داری؟
    امیدوارم اینطور که می گویی نباشد، چون «عاشقانه ها» یک سال و چند روز است که به بازار آمده و از انتشارش زمان زیادی نگذشته است. تلاشم را برای بهتر شدن کارهایم می کنم. یک سفر دو-سه ماهه به خارج از کشور برای کنسرت در پیش دارم. بین کنسرتها حدود یک هفته فاصله است و چون فرصت کافی دارم، سعی می کنم کارهای جدیدم را ضبط کنم و به جایی برسانم که شب عید آماده انتشار شوند و اگر اینطور نشد شاید شب عید کنسرت نگذارم یا کار دیگری بکنم… خیلی وقت هم هست که این دل مشغولی را دارم که فارغ از کارهای خودم، با یک ارکستر ملی کنسرت بدهم، یا اصلاً یک آلبوم در فضای موسیقی ملی با اشعار کلاسیک و در یک فضای دیگر تولید کنم. در واقع اول کنسرت را برگزار کنیم و بعد آن را منتشر کنیم. کار نسبتاً بزرگی است. اینها در ذهنم هست و نمی دانم مجال انجامش در آینده نزدیک پیش می آید یا نه…
    • برنامه ریزی ای هم برای این کار شده یا فقط در حد یک ایده است؟
    چند قطعه انتخاب شده و چند قطعه هم ساخته شده است. همانطور که گفتم پروژه نسبتاً بزرگی است و فکر می کنم جالب هم باشد.
    • برخی معتقدند این کنسرت های پی در پی و فشار ناشی از آن، گاهی باعث شده که برخی از اجراهایت کیفیت همیشگی را نداشته باشد یا خستگی هنگام اجرا، باعث شود صدایت – مخصوصاً در اوج آهنگ ها – آن صلابت همیشگی را نداشته باشد. موافقی؟
    به نظرم خودم، به تازگی راحت تر از گذشته حتی اوج ها را اجرا می کنم؛ نمی دانم شما که در کنسرت جدید من بودید نسبت به کنسرت های قبلی این احساس را داشتید یا نه. ولی خستگی امری کاملاً طبیعی است. شاید خستگیِ ناشی از اجرا در دو سانس کنسرت، معادل ده ساعت فوتبال باشد. شب که از سالن کنسرت به خانه می آیم، استخوانهایم درد می کند. مسئولیتهایی که بر عهده دارم و استرس، فشار زیادی به من وارد می کند…
    • واقعاً بعد از این همه سال، هنوز هم استرس داری؟!
    استرسِ اجرا نه؛ استرس اینکه همه چیز به موقع انجام شود، هر چیز سر جایش باشد و کنسرت با کیفیت خوبی برگزار شود، مرا درگیر می کند و انرژی زیادی می گیرد. ولی یک چیز خیلی جالبی که برای من اتفاق می افتد و اصلاً نمی توانم برای خودم توضیحش بدم، این است که زمانهایی هست که از فرط خستگی دارم از پا می افتم و به خودم می گویم ابداً نمی توانم روی صحنه بروم و توانش را ندارم، اما به محض اینکه به استیج قدم می گذارم، مردم را می بینم و با واکنش آنها روبرو می شوم، انگار یک آمپول تقویتی به من تزریق می شود! در بک استیج، در اوج خستگی هستم اما وقتی روی صحنه می روم، سرحال می شوم. احساس خیلی عجیبی است. مثلاً در روز دوم همین کنسرت اخیر، بسیار خسته بودم و برای سانس دوم واقعاً نمی توانستم روی صحنه بروم. اما وقتی وارد سالن شدم، یکباره انرژی گرفتم و در همان اجرا سرحال تر از قبل بودم، آواز خواندم، شوخی کردم و… . اما بالطبع خستگی اش زیاد است. دو سه روزِ بعد از کنسرت را کلاً باید استراحت کنی تا خستگی ات از بین برود.
    • احساس می کنم از آلبوم اول تا الان، به تدریج از فضای آوازی و سنتی فاصله گرفته ای. این مسئله آگاهانه صورت گرفته یا اتفاقی بوده؟
    نه، هیچ چیزی اتفاقی نیست. عمداً رخ داده ولی عمدی است که همراه با احساس بوده است. یعنی احساس من این روزها آن تحریرها و آن فضا را زیاد نمی پسندد. بیشتر سلیقه ای است. این نکات را مدیریت می کنم. به خودم می گویم چون خودم این کار را دوست ندارم، پس احتمالاً مخاطبینم هم مثل من دوست ندارند. در موسیقی وقتی کسی قطعه ای می سازد، باید در ابتدا خودش بتواند با آن ارتباط برقرار کند. وقتی خودش با آن کار ارتباط خوبی برقرار کند و بتواند از آن لذت ببرد، فکر می کنم آن اثر به خوبی شنیده می شود.
    • خیلی از اهالی موسیقی، از اوضاع و احوال موسیقی گله می کنند و آن را مناسب نمی دانند. آیا تو هم همین نظر را داری؟
    به نظر من شرایط فعلی، چندان بد نیست. خدا را شکر همه بچه ها سرشان شلوغ است. یک زمانی، مثلاً سال ۸۵ یا ۸۶، من با فاصله زیادی نسبت به بقیه کار می کردم، ولی الان خدا را شکر همه خوب کار می کنند و ده ها سانس کنسرت در سال برگزار می کنند و این خوب است. آزادی هایی داریم که در گذشته نداشته ایم. به طور کلی من شرایط را مساعد می دانم؛ هرچند ایده آل نیست و نقص های بی دلیلی هم وجود دارد که فکر می کنم به زودی برطرف خواهد شد. نگاهی که مدیریت جدید دارد، نگاهی است که تجربه زیادی پشتش هست. بالاخره آقای مرادخانی از بنیانگذاران این عرصه بوده اند و اشراف کاملی به اوضاع موسیقی دارند و در نتیجه فکر می کنم بسیاری از معضلات به تدریج از بین خواهد رفت.
    • فارغ از مسائل مدیریتی، بچه های موسیقی اتحاد و همدلی لازم را ندارند. فکری برای این مسئله کرده اید؟ متأسفانه این یک واقعیت است که موارد بسیاری از حسادت نسبت به یکدیگر در میان اهالی موسیقی وجود دارد…
    طی چندین جلسه با بچه های موسیقی دور هم نشستیم و هم صحبت کردیم. به نظر من جامعه موسیقی نسبت به حرفه های دیگر، خیلی یکدست تر و منسجم تر است. بالاخره در هر جامعه ای، افراد حسود و مغرور وجود دارند. من این حسادتی که می گویی را به غیر چند مورد که با آن مواجه شده ام، ندیده ام. ما همه با هم دوست هستیم، رفت و آمد خانوادگی داریم و گاهی به کنسرت های هم می رویم.
    • به نظرم این قضیه مقداری ظاهری است. در باطن هم ماجرا همین قدر که می گویی مثبت است؟
    بیشترش مثبت است. اگر بخواهیم آمار بگیریم شاید هشتاد درصد مثبت باشد، بیست درصد هم حسادت وجود داشته باشد که آن از ذات فرد بر می آید که مشکل شخصی دارد.
    • پس وضعیت را آنچنان حاد نمی دانی…
    نه. خیلی خوب است.
    • قطعاً عوامل زیادی باعث موفقیت هنرمندی در جایگاه تو می شوند. یکی از این عوامل می تواند مشاور یا مشاورین خوب باشد. با توجه به اینکه قبلاً گفته بودی چندان با استاد ایرج تبادل نظر نداشته ای، آیا از افراد دیگری مشاوره گرفته ای؟ کسانی بوده اند که در کارها با آنها همفکری مداوم داشته باشی؟
    من اگر موفقیتی داشته ام، بیش از همه چیز خواست خدا بوده و در نهایت به خاطر انتخاب های خوبی بوده که داشته ام. خیلی ها بودند که صدای بهتر و زیباتر و توانایی بیشتری داشتند، به کلاسهای مختلف رفته و درس موسیقی خوانده بودند و بیش از من برای موسیقی زحمت کشیده بودند، ولی چون انتخاب های درستی نداشتند به نتیجه مطلوب دست پیدا نکردند. همین انتخاب های درست باعث شد که افرادی در کنار من باشند که بتوانم بیشترین بهره را از وجودشان ببرم، چه از نظر فکری چه از نظر رفتار اجتماعی و چه از نظر نوع انتخاب هایی که در آینده خواهم کرد. این انتخاب ها خیلی مهم بوده است. در این سالها افراد بزرگی چون دکتر افشین یدالهی، اهورا ایمان و روزبه بمانی در کنارم بوده اند که قطعاً همنشینی با آنها خیلی تأثیرگذار بوده است.
    • امسال مراسمی برای تجلیل از استاد ایرج برگزار شد که اتفاق خوبی بود. استاد شجریان هم در آن حاضر شدند و از آواز استاد ایرج به عنوان «معیار آواز ایرانی» یاد کردند. به نظرت این مراسم چطور بود و چرا تو به عنوان فرزند استاد که خودت هم در موسیقی امروز کشور صاحب جایگاه هستی، در آن صحبتی نکردی؟
    من قصد نداشتم در آن مراسم حضور پیدا کنم و به اصرار مادرم، در نیم ساعت پایانی آن شرکت کردم. به نظرم قطعاً نیاز به برگزاری چنین مراسمی بود، اما باید خیلی باشکوه تر، مفصل تر و با برنامه ریزی بهتری برگزار می شد تا در شأن ایشان باشد. تنها اتفاق خوب آن مراسم، حضور استاد شجریان بود.
    • حال که اسم استاد «ایرج» به میان آمد، بگو چرا موافق کار کردن پدر نیستی؟
    به این خاطر که آنطور که انتخاب ها برای من مهم است، برای پدر مهم نیست. از طرفی اینقدر کار خوب دارد که من دوست ندارم با کارهایی که امروز می خواهد انجام بدهد، خاطره خوب کارهای قبلی در ذهن مردم مخدوش شود. طبیعتاً ایشان امروز صدای دوران جوانیشان را ندارند. انتخاب های خوبی هم نداشته اند. به آثار ایشان نگاه کنید؛ شاید بیش از هزار ترانه خوانده اند. ولی ما خواننده ای داریم که یکی دو ترانه خوانده ولی همان یک یا دو ترانه اش جزء کارهای جاودانه تاریخ شده است. در گذشته خواننده ای داشته ایم که دو دانگ صدا داشته و می توانست نُت های محدودی را بخواند، ولی کارهای بسیار خوبی خوانده است. مثلاً استاد بنان، از نظر فیزیکی صدای عجیب و غریبی نداشتند ولی آثار جاودانه ای نظیر «الهه ناز» اجرا کردند. پدرم در گذشته در انتخاب هایشان دقت زیادی نمی کردند.
    • درست برعکس تو…
    بله. مثلاً من در آلبوم گذشته واقعاً روی یک بیت، برای مطلع قطعه «احساس آرامش»، یک ماه زمان گذاشتم. به خاطر یک بیت ابتدای کار، دقیقاً یک ماه با روزبه بمانی کلنجار رفتیم و نتیجه این شد که امروز هست. روزبه برای آن مطلع چندین بیت گفت اما به دل من نمی نشست. بیش از یک ماه زمان گذاشتیم و آلبوم را نگه داشتیم، در حالی که کنسرت داشتیم و می خواستیم حتماً قبل از کنسرت آلبوم منتشر شود. تا اینکه این بیت آخری که روزبه گفت به نظرم خوب بود و رضایت دادم: «پی حس همون روزام، پی احساس آرامش / همون حسی که این روزا، به حدّ مرگ می خوامش…».
    • قبلاً در جایی گفته بودی که موفقیت  تو در سال های اخیر باعث شد که پدر هم انگیزه پیدا کند. نمی خواهی خودت با استاد ایرج همفکری کرده و کمکش کنی تا یادگاری دیگر از خودش به جای بگذارد؟
    خیلی دوست دارم ولی کار مشکلی است و نیاز به زمان دارد. دوست دارم که این کار را انجام بدهم، چون پدر از نظر فیزیکی هنوز صدای خیلی خوبی دارد. همین چند وقت پیش که برایم یک قطعه آواز خواند، دیدم هنوز خیلی خوب می خواند. به نظر من صدای ایشان بهترین صدای تاریخ موسیقی ایران است. از نظر توانایی و جنس صدا، نظیر نداشته و نخواهد داشت؛ یک استثنای تاریخی است…
    • چرا با اینکه آهنگساز خوبی هستی، ولی برای دیگران آهنگسازی نمی کنی و اینکه با توجه به کم کاری ات در این زمینه، چه شد که برای «امیر احسان فدایی» دو ملودی ساختی؟
    آن کارها برای سالها پیش است. زمانی قرار بود این کارها توسط ایشان اجرا شود که اصلاً آلبوم «سلام آخر» را هنوز منتشر نکرده بودم… به هر حال قطعاتی که اخیراً منتشر شده جدید نیست و اصلاً رغبت و رضایتی نداشتم که با ایشان کار کنم. خیلی هم تلاش کردم، ولی کارها را داده بودم…
    • بر می گردم به سوال قبلی و اینکه چرا  با وجود تقاضایی که از تو بوده، در زمینه آهنگسازی با دیگران همکاری نکرده ای؟
    هر آهنگسازی محدود است. همه ما می توانیم در روز چندین ملودی بسازیم، اما درجه یک نیستند. ما می توانیم تعداد محدودی آهنگ نسبتاً بکر با ویژگی های تازه ای بسازیم؛ حالا امروز دیگر بکر به معنای واقعی که اصلاً وجود ندارد. کار مشکلی است و طبیعتاً اگر بتوانیم چنین کاری انجام دهیم، فکر می کنم در مرحله اول خودمان مهمتر از هر کسی باشیم. پس برای خودمان می سازیم و می خوانیم. در نتیجه کاری که بخواهم در اختیار دیگران قرار دهم، درجه دو است؛ اگر درجه یک باشد طبیعتاً خودم می خوانم چون نمی خواهم کار درجه دو انجام بدهم. اگر از میان همه کارهایی که می سازم، سالی سه یا چهار آهنگ خوب مثل «کجایی» یا «میوه ممنوعه» ساخته شود، خیلی کار بزرگی انجام داده ام.
    • احسان خواجه امیری امضای مشخصی برای خودش دارد؟
    دقیق نمی توانم اشاره کنم. اما به طور کلی اگر هنرمندی امضایی برای خودش نداشته باشد و کارش منحصر به فرد نباشد، به جایگاه بالایی دست پیدا نمی کند. نمی خواهم بگویم هنرمند بزرگی هستم، اما همه هنرمندان مطرح در سطوح بالا، امضای خودشان را دارند و قطعاً کارشان منحصر به فرد بوده که به آن درجه رسیده اند.
    • خوانندگانی هستند که از تو تأثیر می پذیرند و حتی تقلید می کنند. در مورد آنها چه نظری داری؟
    من از لفظ «تقلید» استفاده نمی کنم. خدا را شکر اکثر کسانی که مثل من کار کرده اند، آثارشان خوب بوده است و باعث سربلندی من شده اند و حتی بعضی از کارهایشان را دوست داشته ام.
    • یعنی از این مسئله ناراحت نمی شوی؟
    نه، خوشحال هم می شوم. حتماً کارم تأثیرگذار بوده که کسی تلاش می کند مثل من کار کند.
    • فضای کارهای تو غالباً عاشقانه است. چه شد که امسال تیتراژ یک سریال پلیسی را اجرا کردی؟
    کاری که من برای این سریال خواندم، پلسیی نبود، بلکه عاشقانه بود. حال، عشق می تواند عشق به میهن باشد؛ چیزی که وجه اشتراک همه ما ایرانی ها است.
    • برنامه ات برای ماه های آینده چیست؟
    به احتمال زیاد بعد از ماه های محرم و صفر، برای برگزاری تور کنسرتهایم عازم آمریکا هستم. حدود یک ماه ایران نیستم و در این مدت می خواهم روی آلبوم جدیدم کار کنم.
    • با این وجود آلبوم بعدی ات امسال منتشر نخواهد شد. درست است؟
    آهنگهای آماده زیاد دارم، ولی تا به نتیجه دلخواه نرسم، منتشرشان نمی کنم. چون بعد از «عاشقانه ها» کار من خیلی سخت شد و توقعی که از من وجود داشت، خیلی بیشتر شد. در نتیجه باید تلاش بیشتری کنم.
    • در کنسرتهای خارج از کشور، همین گروه نوازندگان که در ایران با آنها کار می کنی همراهی ات می کنند؟
    نه، به غیر از «هومن نامداری» که رهبر ارکستر است، بقیه نوازنده ها از ایران نیستند.


    عکس‌ها: سعید عبداللهی
    با سپاس از: علی اکبر اکبری

    https://musiceiranian.ir/?p=45149
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *