موسیقی ایرانیان – سودا مولائی: مصباح قمصری نوازنده و آهنگساز موسیقی ایرانی، هفته پیش گفتگویی با رسانه ها درباره متد نوازندگی سازهای باس داشت و در این گفتگو وی به انتقاد از نوع نگاه متداول به مقوله ی ابداع ساز پرداخت که در بین مخاطبین بازخورد های مثبت و منفی بسیار داشت. درباره ی این حواشی با او به گفتگو نشستیم که در ادامه می توانید دنبال کنید.
مصاحبه ی قبلی شما بازتاب های موافق و مخالف زیادی داشت، علت این موضع گیری ها را در چه میبینید؟ همچنین راجع به ساز کمانچه ی باس ادعا می شود که این ساز سالها پیش تر ابداع شده، نظر شما در اینباره چیست؟
ببینید در فرهنگ ماست که حرف ها و فکر های جدید را به راحتی نپذیریم، ما ایرانی ها درست است که مهمان نوازیم ولی کسی را به راحتی در اندرونی خانه خود راه نمی دهیم. البته این کاملا خوب و درست است و از نظر من نشان از پیشینه ی محکم دارد. دیدگاه های نو برای تثبیت و پذیرفته شدن نیاز به زمان دارند و این کاملا طبیعی است.
راجع به کمانچه ی باس هم باید عرض کنم من در مصاحبه ی قبلی گفته بودم این ساز پیش از من هم بوده، این مسئله را زیاد باز نکرده بودم چون می خواستم راجع به نوع نگاه به خط باس حرف بزنم. دیدگاهی که شامل متد نوازندگی، تنظیم و آهنگسازی، متد آموزشی، سازسازی و خیلی فاکتور های دیگر میشود که گویا به علت ملموس تر بودن و وجود یک سری پیشفرض ها، بخش سازسازی اش بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.
بم کمان چگونه شکل گرفت؟
من موقعی که می خواستم روی یک ساز باس برای پرورش این دیدگاه کار کنم، فکر کنم ۱۷ سالم بود، به دنبال سازی بودم که امکانش باشد آن را با انگشت نواخت. در خیابان بهارستان سازی دیدم که شبیه کمانچه بود ولی خیلی بزرگتر و خاک زیادی بر روی آن نشسته بود. وقتی راجع به خرید آن با فروشنده که فکر کنم آقای فروزنده بود صحبت کردم دقیقا یادم هست به من گفت «اخه این سازو میخوای چیکار بچه؟» به هر حال موقعی که تصمیم گرفتم روی این ساز کار کنم از دوستان شنیدم استاد قنبری مهر نمونه های خیلی بهتری از این ساز را ساختن که به سراغ آنها رفتم. چند سازنده ی دیگر هم این ساز را جزء سازهایشان روی میخ دیوار داشتند. نمیدانم مبدع این ساز دقیقا چه کسیست در نتیجه ترجیح میدهم اسمی نیاورم. به هر حال چون خودم نجاری بلد نبودم، به چند سازنده سفارش ساخت کمانچه ی باس رو دادم. ولی صدای حاصله از این سازها با آن چیزی که در ذهنم پرورش داده بودم خیلی فاصله داشت. در نتیجه روی یکی از آنها که به ذهنیت من نزدیک تر بود و ساخت آقای مانی جفرودی بود، شروع به کار کردم. آقای پیتر بیفین(peter biffin) سازنده ای است که روی سازهای فیدل خیلی از کشورها از جمله کمانچه ی ایرانی ابداعات بسیار جالبی کرده است، بنده از ایشان هم چیزهای بسیار ارزنده ای یاد گرفتم. و چون با صدابرداری و علم آکوستیک آشنایی دارم، بر اساس آن صدایی که خلعش را در موسیقی ایرانی حس کرده بودم، روی کمانچه ی باس کار کردم.
تغییرات حاصله بسیار زیاد بود و صدا بسیار متفاوت با کمانچه ی باس اولیه، اولین تفاوت ایکوال و یکنواخت و نرم شدن پیتزیکاتوها بود که خیلی برام اهمیت داشت. دوم همهمه ای که یکی از علت هایش نازک بودن پوست و بلندی خرک بود از بین رفت. سوم رجیستر را یک اکتاو بم تر کرده بودم و…. (به من حق بدهید که راجع به تغییرات آکوستیکی درون کاسه صحبت نکنم). و بخاطر این که با سازنده های کمانچه ی باس به مشکل بر نخورم از اسم بم کمان برای این ساز کاملا نو استفده کردم، در اولین آلبوم منتشر شده هم توضیحات مختصری در این باره داده شد.
بعد از اولین آلبوم ها، چندتن از سازسازهایی که سابقا با آنها کار کرده بودم، با من تماس گرفتند و آمار باورنکردنی ای از سفارشات کمانچه باس را خبر دادند، کم کم اسم گروه هایی را شنیدم که شروع به استفاده از کمانچه ی باس کرده اند، و این اغاز حرکت بسیار خوبی بود که همچنان ادامه دارد، در واقع این ساز از روی میخ دیوارها برداشته شد و راهش را به گروه ها باز کرد. سازی با رجیستر صوتی، رنگ و تمبر صدا، نوع نوازندگی، و اسم بم کمان پیش از ان وجود نداشته است، ولی حتما پس ازاین توسط افراد خوشفکری ساخته و نواخته خواهد شد.
چرا بم کمان را با ظاهر متفاوت تر از کمانچه ی باس نساختید؟
خب این کار چندان مشکلی نبود. درواقع ساخت ساز با ظاهر جدید برای تثبیت یک ابداع بسیار ساده ست ولی من بیشتر علاقه به ارائه ی نگاه های نو به ابزار قدیمی دارم.
از همه ی این صحبت ها باید گذشت، من در مصاحبه ی قبلی گفتم که ابداع ساز تنها یک حلقه از یک زنجیر بلند است. ابداع ساز باید وسیله ای برای هدف والاترباشد و آن تغییر و ارتقای دیدگاه است. داشتن یک خط باس در موسیقی، به یک زنجیره ملزومات بستگی دارد که یکی از حلقه های این زنجیر، سازسازی است و تأکید زیادتر از اندازه بر سازسازی تکیه بر ابزار گراییست.
دیدگاهتان را بنویسید