موسیقی ایرانیان – غزاله سعادتی: امینا… رشیدی متولد شهرستان کاشان، نخستین خواننده ایرانی آشنا با خط بینالمللی موسیقی (نت) هنرآموخته در کلاسهای رایگان شبانه هنرستان موسیقی ایران، ساختمان قبلی تالار رودکی در سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۲۸ شمسی نزد استادان موسیخان معروفی و دکتر مهدی فروغ و پیش از این تاریخ فراگیری مقدمات تارنوازی نزد آقایان حسن نقشپور و مسعود معارفی و نیز آموزش خط و نقاشی در مدت تحصیل در دبستان شاهپور و دبیرستان پهلوی کاشان از استاد علی اکبر صناعتی و بعد از تحصیلات ادامه آموزش نقاشی در کاشان نزد آقایان محمود دبیر الصنایع و نقشپور نام برده تا رسیدن به مرحله طراحی. آهنگسازی و خوانندگی رشیدی در رادیو تهران-ایران-از سال ۱۳۲۷ شمسی آغاز و تا پایان سال ۱۳۴۴ بهطور مداوم و مستمر ادامه داشته و در ظرف این مدت بیش از ۱۲۰ آهنگ ساخته و با همکاری نوازندگان هنرمند، آقایان حبیبا… بدیعی، همایون خرم، عباس شاپوری، انوشیروان روحانی، رضا یاوری و جمعی از عزیزهنرمندان در رادیو اجرا کرده است. او غیر از آهنگهایی که خود ساخته است، تعدادی آهنگ(ترانه)از دیگر اساتید موسیقی ایران همچون آقایان موسی معروفی، علی تجویدی، همایون خرم، عباس زندی و دیگران را نیز به طور زنده و مستقیم در رادیو خوانده است. در حدود نیمی از آهنگهای یاد شده در سالهای قبل از ۱۳۳۴، یعنی پیش از رسیدن ضبط صوت به ایران در رادیو اجرا شده و بدین جهت اثری از آنها برجای نمانده است.اما بخشی از نیم دیگر آن آثار از سال ۱۳۷۸ تا این زمان در ۵ کاست و CD بنامهای «عطر گیسو»، «من عشقم»، «افسونگر»، «دلم تنگ است»، «چاوشی» با… از قطعه (چاووشی)سروده مهدی اخوان ثالث و
«چشم شب» محتوی ۵۰ آهنگ –ترانه و آواز-در ایران منتشر شده است- و دو کاست به نامهای «شهر افسانهها» و «زمستان» در سال آینده انتشار خواهد یافت. اشعار ترانههای یاد شده را شاعران و ترانهسرایان مشهور ایران، آقایان ابوالقاسم حالت، رهی معیری، فریدون مشیری، مهرداد اوستا، تورج نگهبان، بیژن ترقی، دکتر مهدی حمیدی شیرازی، عبداله الفت، پرویز وکیلی و … سرودهاند. رشیدی آهنگهای بسیاری نیز روی اشعار شاعران نوپرداز، آقایان مهدی اخوان ثالث، نادر نادرپور، فریدون مشیری، نیما یوشیج، منوچهر آتشی، نصرت رحمانی و دیگران ساخته که فقط یکی از آنها –زمستان-سروده مهدی اخوان ثالث برای اولین بار در سال ۱۳۴۸ بهوسیله ارکستر بزرگ رادیو ایران با تنظیم سیروس شهردار اجرا و پخش شده و امید است درآینده بقیه آن آهنگها بهوسیله خود رشیدی یا دیگر خوانندگان اجرا شود. شغل اصلی رشیدی سردفتری اسناد رسمی بوده است.او دارای دو فرزند دختر و پسر به نامهای افسانه و صباح است که دارای ذوق موسیقی هستند. رشیدی در نویسندگی و شاعری نیز دستی دارد. اشعار بعضی از ترانههایش را منجمله «دریا» خود ساخته است. سفرنامهای از او به نام «از کاشان تا کاناری، جزایر قناری» محتوی گزارش سفرهای متعدد او به کشورهای اروپا تا جزایر قناری با چاشنی طنز و انتقاد و شعر و موسیقی در سال ۱۳۷۲ توسط انتشارات سنایی تهران و دومین کتابش به نام «خاطرهها و نغمهها-عطر گیسو» محتوی بخشی از نیم قرن خاطرات رادیویی هنری و یادداشتهای ادبی، اجتماعی و سیاسی و مطالبی نو و ناگفته در ارتباط با هنرمندان موسیقی و نویسندگان و شاعران معروف ایران با چاپی نفیس در ۶۵۰ صفحه و ۲۶۰ تصویر از آنان بهوسیله انتشارات عطایی تهران درمعرض نظر و مطالعه علاقهمندان به هنر و ادبیات قرار گرفته است.
این کتاب با ادای احترام به فرهیختگان جهان موسیقی – بهعنوان مقدمه- شروع و با اتوبیوگرافی نویسنده به شیوهای خاص، ابتکاری، طنز آمیز و محاکمه مانند ادامه یافت و با گزارشهای ویژهای در دودهه ۳۰ و ۴۰ در رادیو ایران در مورد هنرمندان، ظهور برنامه «گلها» و شان نزول آن، ایران و همچنین گزارشی مفصل و پرهیجان در مورد مسابقه و جدال بین مدعیان شعر نو و کهن در نیم قرن اخیر، کارنامه مطبوعات در سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰٫ یادداشتهایی درباره دکتر محمد مصدق، اسرار… محمد مسعود مدیر روزنامه مرد امروز و مطالب متنوع دیگری در هر زمینه در این کتاب منتشر شده و سرانجام با نتها و اشعار ۳۸ آهنگ –ترانه- در کاستهای نامبرده پایان میگیرد. با نظری گذرا بر مطالب خاطرهها و نغمهها چنین برمیآید که این هنرمند کاشانی در اکثر هنرهای رایج زمان کم و بیش دستی داشته و نمونههایی از آن هنرها در این کتاب منعکس شده است و میتوان گفت که چاپ کتابی با این فرم و محتوی، آنهم از طرف یک هنرمند اهل موسیقی، کمسابقه و این، نمایانگر دلبستگی و علاقه شدید مولف به موسیقی و ادبیات ایران و سایر هنرهاست و از نظری دیگر سادهنویسی، صداقت، حقگویی نیز وجه مناسب (خاطرهها و نغمهها)است. کتاب نامبرده دو شاخه دیگر نیز دارد .اولی دلبستگی عمیق نویسنده به زادگاه خود، شهر کاشان است که در سرتاسر کتاب به مناسبتهایی خاص از ضربالمثلها، خاطرات مربوط به هنرمندان مشهور کاشانی الاصل نام میبرد و دومین، ارادت مخصوصی است که مولف نسبت به نویسندگان و محققان ارجمند ایران، امثال پروفسور فضلا… رضا، دکتر شفیعی کدکنی، مهدی اخوان ثالث، نجف دریابندری و بالاخص دکتر باستانی پاریزی دارد که در موارد بسیار در جهت تایید نظرات خود از نوشتههای ایشان مدد میگیرد. این خواننده معتقد است موسیقی در کشور ما مانند یک آشفته بازار عجیب و غریب است و هرکس هرکاری که دوست دارد انجام میدهد در نتیجه این موضوع سبب شده است که موسیقی دچار هرج و مرج شود. همچنین در چند سال اخیر آهنگساز خوب نداریم و به همین دلیل خلاقیت در موسیقی مرده است و چون موسیقی مناسبی برای ارائه نداریم به همین دلیل موسیقیهای قدیمی دوباره رواج پیدا کرده است. موسیقی بسیار آشفته است و نیاز به حمایت متولیان فرهنگی دارد همچنین وی بر این باور است موسیقیهای امروزی ساعت مصرف دارد و این مشکل خوانندگان مطرح است و برای ماندگاری یک اثر وجود آهنگساز، خواننده و شاعر بسیار مهم است. این خواننده میگوید مسئولان هنری ما میتوانند افکار عمومی را بسازند و به درستی فرهنگسازی کنند، همچنین مسئولان دلسوز باید سطح آگاهی و سطح سلیقه مردم را افزایش دهند. به بهانه مشکلات موسیقی با این خواننده پیشکسوت گفتوگویی انجام دادهایم که از نظرتان میگذرد.
به طور کلی وضعیت موسیقی را در کشورمان چگونه ارزیابی میکنید؟
موسیقی در کشور ما مانند یک آشفته بازار عجیب و غریب است و هرکس هرکاری که دوست دارد انجام میدهد. بهعنوان مثال چه خوانندگان پاپ و چه خوانندگانی که در جا میزنند و میخواهند موسیقی سنتی را ارائه دهند فقط براساس افکار شخصی خودشان این کارها را انجام میدهند در نتیجه این موضوع سبب شده است که موسیقی دچار هرج و مرج شود.در حال حاضر ما سه نوع موسیقی داریم که شامل موسیقی سنتی، موسیقی پاپ و موسیقی محلی است. موسیقی سنتی یادگار زمانهای قدیم است. زمانیکه اعراب به ایران حمله کردند و اسلام به ایران آمد این موسیقی به سمت موسیقی مذهبی (مداحی) رفت که موسیقی سنتی امروزه به موسیقی مذهبی نزدیکتر است. همچنین موسیقی پاپ که موسیقی امروزی و مدرن است از لحاظ شعر و آهنگ قابل قبول نیست و موسیقی دیگر ما موسیقی محلی و مقامی است. موسیقی محلی ایرانی سیاستزده شده است و مسئولان صداوسیما بنا به سیاستها و برنامههای موردنظر خود این نوع موسیقی را از صداوسیما پخش میکنند. ما نیاز به موسیقیهای به روز داریم. صداوسیما باید توجه کند جامعه در حال پیشرفت است و موسیقی هم باید پیشرفت کند زیرا ما در هزاره سوم زندگی میکنیم. همچنین علت دیگر این است که در چند سال اخیر آهنگساز خوب نداریم و به همین دلیل خلاقیت در موسیقی مرده است و چون موسیقی مناسبی برای ارائه نداریم به همین دلیل موسیقیهای قدیمی دوباره رواج پیدا کرده است. به نظر من وضعیت موسیقی بسیار آشفته است و نیاز به حمایت متولیان فرهنگی دارد زیرا اگر این روند ادامه یابد چیزی از موسیقی ما باقی نمیماند. متاسفانه در چند سال اخیر موسیقی از مسیر اصلی خود خارج شده است و به دست کسانی افتاده که با موسیقی آشنایی ندارند و این موضوع سبب شده است روز به روز موسیقیهای غیر اصیل و نامناسب به گوش مخاطبان برسد مهمترین مساله در حوزه موسیقی این است که ممیزیها برداشته شود البته این به معنای این نیست که بدون نظارت کتاب یا آلبومی را منتشر کنند بلکه میتوانند با نظارت دقیق و کارشناسانه آثار مناسب را منتشر کنند تا مردم نیز با اثر خوب آشنا شوند. به نظر من باید به پیشکسوتان توجه بیشتری شود زیرا هنرمندان بسیاری برای هنر این مملکت تلاش کردند و باید از آنها تشکر و قدردانی شود همچنین راه را برای هنرمندان جوان بازتر کنند تا هنر خود را ارائه دهند زیرا اگر نتوانند بعد از سالها تحصیل و کوشش هنر خود را عرضه کنند دچار دلسردی میشوند.
در عرصه موسیقی سنتی مخاطبان و مسئولان چگونه میتوانند به ارتقای آن کمک کنند؟
به طور کلی مسئولان هنری ما میتوانند افکار عمومی را بسازند و به درستی فرهنگسازی کنند. به نظر من مسئولان باید سطح آگاهی و سطح سلیقه مردم را افزایش دهند نه اینکه موسیقیهای بیکیفیت را گسترش دهند. یادم میآید اساتید وقتی دیدند موسیقی هفت دستگاه زیاد خواهان ندارد در نتیجه جمعی از اساتید مانند موسیخان معروفی، اسماعیل مهرتاش، ابوالحسن خان صبا و… در وزارت فرهنگ آن زمان دور هم جمع شدند و موسیقی هفت دستگاه را ضبط کردند یعنی اینکه موسی خان معروفی آنها را تنظیم کرد و به نت نوشت و تدوین کردند و در موزه گذاشتند. در آن دوره همه اساتید میخواستند موسیقی ما به روز شود در نتیجه الان هم به جای آنکه دوباره به عقب برگردیم و تکرار مکررات کنیم بهتر است در موسیقی هم به روز شویم. همچنین آهنگسازان باید ردیف را یاد بگیرند اما نوآوری داشته باشند و مسئولان افکار عمومی مدرن ریشهدار را گسترش دهند.
آیا وضعیت رسیدگی به هنرمندان موسیقی در وضعیت مطلوبی قرار دارد؟آیا دولت در این راستا کمکی کرده است؟
برای جواب دادن به این سوال خودم را مثال میزنم زیرا از نزدیک شاهد کمتوجهی به پیشکسوتان بودهام. در دهه ۸۰ اولین آلبوم من بعد از ۳۰ سال به نام «عطر گیسو» روانه بازار موسیقی شد. در این مدت بارها اعلام کردم که متاسفانه ما آهنگساز خوب نداریم و در این چند سال به چشم خودم دیدم که هیچ خلاقیتی در موسیقی وجود ندارد و به دلیل کمتوجهی موسیقیدانان پیشکسوت هم دلسرد شدهاند و از این عرصه کنارهگیری کردهاند. من بارها در مصاحبههایم گفتم تنها کسی که از دهههای ۳۰ و ۴۰ که اوج موسیقی ایران بوده مانده است من هستم که در این چند سال آثاری در دست انتشار دارم که در ادامه همان آثار دهههای موسیقی است و از مسئولان خواستم تا از من حمایت کنند تا این آثار را منتشر کنم اما تاکنون کسی به من گوش نکرده است و حتی ارکستری در اختیار من قرار ندادند تا این آثار را ضبط و ثبت کنم. امیدوارم به زودی تغییر نگرشی اساسی به وجود آید.
به نظر شما چه اصولی برای ماندگاری یک اثر لازم است؟
برای ماندگاری یک اثر وجود آهنگساز، خواننده و شاعر بسیار مهم است. در ابتدا آهنگساز ملودی را میسازد و شاعر ترانهسرایی میکند و در ادامه خواننده بر اساس احساس خود آن را میخواند در نتیجه این سه نفر باید بتوانند حس خود را به خوبی منتقل کنند. امروزه اکثر آهنگسازان اشعار بزرگان مانند سعدی، حافظ و مولانا را بر میدارند و روی آنها ملودی میگذارند که این کار اصلا آهنگسازی نیست و در واقع ضربیخوانی است زیرا مصرعها و بیتها با هم یکی است پس در نتیجه به این افراد نمیتوانیم آهنگساز بگوییم.
به نظر شما فرهنگسازی در زمینه موسیقی چگونه باید صورت گیرد؟
به نظر من صداوسیما نقش مهمی میتواند در فرهنگسازی داشته باشد، همچنین مسئولان باید از هنرمندان حمایت کنند تا هنرمندان موسیقی آثار خوبی را ارائه دهند در نتیجه اگر همه دست به دست هم دهیم و مخاطبان هم پذیرا باشند به راحتی میتوانیم فرهنگسازی کنیم.
چه فرقی بین موسیقیدانان قدیم و جدید است؟
همه ما باید براساس زمان پیش برویم و همراه با زمان تغییر کنیم. در سال ۱۳۲۷ که من به سفارش موسی خان معروفی بهعنوان خواننده به رادیو رفتم در آن زمان آهنگهای کلاسیک و سنتی میخواندند و من همیشه در این فکر بودم که یک نوآوری در موسیقی به وجود آورم البته استعداد باید در نهاد هر آدمی باشد تا بتواند نوآوری به وجود آورد. متاسفانه الان خوانندگان آهنگساز ندارند و به همین دلیل آهنگهای قدیمی را دوباره بازسازی میکنند و میخوانند البته باز هم نمیتوانند شور و حال قدیم را دوباره به وجود آورند زیرا خواننده جدا میخواند و نوازندگان جدا مینوازند درصورتی که در گذشته همه با یک ارکستر آثار موسیقایی خود را ضبط میکردند. همچنین باید ذوق و شوق در هر موسیقیدانی وجود داشته باشد بهعنوان مثال من یک آهنگی به نام دریا دارم زیرا من بچه کویر هستم و اولین بار در سال ۱۳۳۲ به شمال رفتم در ابتدا توفان شد ولی وقتی چند ساعتی گذشت تازه زیباییهای دریا را دیدم و در همان جا شعر و آهنگی ساختم و قطعه دریا را خواندم. این قطعه در آن سالها خیلی گل کرد زیرا تا به حال هیچ آهنگسازی درباره دریا آهنگی نساخته بود و سوژه عمیقی بود که تا به آن روز کسی به آن نپرداخته بود ولی متاسفانه تا به امروز هیچکسی آنطور که باید توجهی نشده است درصورتیکه همیشه از کاه، کوه میسازند ولی بیتفاوت از کنار کوه میگذرند.
وضعیت اقتصاد موسیقی را چطور ارزیابی میکنید؟
ما از اول که وارد رادیو شدیم دستمزد نداشتیم و از روی عشق و علاقه کار میکردیم. بعد از سه سال دستمزدی را برای ما تعیین کردند که هر جلسه به هر خواننده ۱۴ تومان میدادند و آقای بنان که پیشکسوت بود ۲۵ تومان میگرفت.به طور کلی ما برای پول موسیقی اجرا نمیکردیم ولی همه ما میدانیم که باید باشد زیرا اقتصاد موسیقی موضوع مهمی است .در گذشته اسپانسر ما دولت بود اما الان قضیه متفاوت است و متولیان موسیقی حمایت نمیکنند.بهعنوان مثال ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک به دلیل نبود بودجه تعطیل شدهاند ولی دولت باید توجه داشته باشد که به هنرمندان پروبال دهد.
مهمترین مشکل خوانندگان ما چیست؟
من جوانان زیادی دیدم که استعداد و صدای خوبی دارند و فقط نیازمند حمایت هستند. متاسفانه الان رابطه در این حوزه گسترش یافته است و این موضوع سبب شده است جوانان نتوانند به مراحل بالاتری برسند. متاسفانه موسیقیهای امروزی ساعت مصرف دارد و این مشکل خوانندگان مطرح است.
چه برنامهای برای آینده دارید؟
هم اکنون در تدارک و برنامهریزی برای ضبط یک آلبوم هستم اما متاسفانه به دلیل وضعیت نامناسب نشر موسیقی نمیتوانم زمان دقیق انتشار آن را بگویم. همچینن یک کتاب در دست انتشار دارم اما این اثر نزدیک به پنج سال است که مجوز انتشار نگرفته است. این کتاب شامل ۷۰۰ صفحه و ۴۸۰ عکس از هنرمندان، سیاستمداران، مورخان و… است، همچنین این کتاب به ادبیات، موسیقی، تاریخ موسیقی، زندگی موسیقیدانان همراه با طنز و شعر اختصاص دارد.میخواستم این کتاب را به دوستانم علی تجویدی، پرویز مشکاتیان و… تقدیم کنم اما عمرشان کفاف نداد. حالا میترسم عمر خودم نیز به سرآید و آرزوی چاپ این کتاب را به گور ببرم. تعداد موارد حذفی نزدیک به ۸۰ مورد بوده است. به همین دلیل منتشر نشدن کتاب بهتر از اصلاح این موارد است. بهعنوان مثال؛ یک تابلو نقاشی اثر اکبر تجویدی(برادر علی تجویدی) با شعری از باباطاهر در کتاب آورده شد که ممیزان ارشاد میگویند شعر باباطاهر باید از کتاب حذف شود.همچنین از دیگر موارد اصلاحی میتوان به حذف عکس ابوالحسن خان صبا و دختر وی که پیانو مینوازد، حذف عکس بنده به همراه همایون خرم در انجمن فرهنگی آمریکا، حذف داستان رفت و آمدها به خانه بروجردیها در کاشان که بارها در تلویزیون آن را روایت کردهام، حذف برخی طنزها از مجله توفیق و… اشاره کرد.
دیدگاهتان را بنویسید