فردین خلعتبری در گفتوگویی مجازی که شامگاه گذشته در صفحه انجمن سینمای جوان ایران برگزار شد با اشاره به قراردادی بودن موسیقی در سینما، اظهار کرد: باید بدانیم که کارگردان وظیفه دارد ذهن مخاطب را هر کجا میخواهد ببرد. گاهی ارتباط ارگانیکی بین موسیقی و تصویر وجود ندارد، اما به اصرار کارگردان یا آهنگساز کار پیش میرود و پس از مدتی تبدیل به عادت میشود.
وی ادامه داد: هنگامی که موسیقی یا جلوههای صوتی روی فیلم قرار دهیم در حقیقت یک قرارداد شکل میگیرد و این همان تصرف دراماتیک است. برای مثال، تصویر نمای دورِ دو نفرِ در حال مکالمه است. به طور طبیعی مکالمه آنها از این فاصله قابل تشخیص نیست، اما کارگردان با استفاده از دو میکروفون به مخاطب القا میکند که میتواند صدای شخصیتها را بشنود. در سینما همه چیز قرار داد است، در درام هزار کار میکنیم تا به آنچه میخواهیم برسیم، نه آنچه واقعاً است.
خلعتبری درباره روند تکامل موسیقی در سینما، افزود: در ابتدا موسیقی به صورت زنده در سالنهای سینما اجرا میشد. به صورتی که همزمان با پخش تصاویر پیانو نیز به صورت زنده در سالن نواخته میشد. این موسیقی برای پر کردن فضاهای خالی در فیلم و همچنین جلوگیری از همهمه و پرت شدن حواس مخاطب در زمان سکوت استفاده میشد. پس از آن صدا ضبط و در حاشیه فیلم قرار گرفت. این موسیقی معمولاً کلاسیک بود به طوری که اگر سینما در ایران به وجود میآمد، احتمالاً موسیقی درویشخان رونق پیدا کرده و همه به فکر خرید تار بودند. در سینمای ناطق سهم موسیقی در فیلم کم و نقش آن مهمتر میشود. همچنین زمانی موسیقی جایگزین دیالوگ شد، برای مثال پویانمایی «تام و جری» را به خاطر بیاورد. در حال حاضر نیز موسیقی ارتباط ذهنی با مخاطب برقرار میکند. این موسیقی قاعده و قانونی ندارد و تمامش قراردادیست.
عضو کانون آهنگسازان سینمای ایران با اشاره به ضرورت وجود موسیقی در فیلم، گفت: بسیاری از فیلمسازها از موسیقی متن در فیلمشان استفاده نمیکنند و تنها به استفاده از آن در تیتراژ میپردازند. این مسئله شاید به همان موضوع عادت مرتبط باشد و کارگردان برای جلوگیری از همهمه و پرت شدن حواس مخاطب از موسیقی در سکوت تیتراژ استفاده کند. گاهی از افکتهای صوتی برای پر کردن فضا استفاده میشود. به عنوان یک آهنگساز با چندین سال سابقه فعالیت، هرگز از نبود موسیقی متن در فیلم پریشان نشدهام، چراکه گاهی همه چیز در فیلم خوب پیش میرود و منظور به طور کامل رسانده میشود در آن فیلم دلیلی برای استفاده از موسیقی وجود ندارد. اگر هم کارگردان بخواهد از موسیقی استفاده کند، به دلیلی فراتر از عادت نیازمند است.
خلعتبری با تأکید بر اهمیت خواسته کارگردان در تولید موسیقی فیلم، ادامه داد: گاهی کارگردان موسیقی را میخواهد که قبلاً شنیده است و گاهی چیزی را میخواهد که خودش هم نمیداند چیست. همین موضوع باعث ساخت صدایی نو میشود و موسیقی مسیری را طی میکند که در حالت عادی طی نمیکند و برای آهنگساز بسیار خوشایند است. برای مثال زمانی که تصاویری از فیلم در اختیار من قرار میگیرد، من با دیدن آن تصاویر متأثر شده و ایده تازهای کشف میکنم. من ترجیح میدهم فیلم مبدأ خلاقیت باشد، نه ذهن. انتخاب موسیقی برای فیلم کاملاً قراردادیست، من میتوانم موسیقی که از تکنوازی یک نفر است و حس نمای نزدیک را به من میدهد بر روی نمای نزدیک کار کنم و در مقابل میتوانم همان موسیقی را بر روی نمای دور قرار دهم. به هیچوجه نمیتوان گفت این کار اشتباه است، اما من تأکید میکنم که سازنده با قصد و هدف مشخص دست به این عمل بزند.
وی با اشاره به ضرورت موسیقی به همراه تصویر، خاطرنشان کرد: موسیقی به طور خالص و به تنهایی میتواند یادآور مسائل متفاوتی شود. برای نمونه یک موسیقی مشخص ممکن است برای فردی خانه پدریاش، برای دیگری بدهکاری مالی و برای فرد دیگر عشق را یادآوری کند. در حال حاضر و هرچه بیشتر پیش میرویم، بیشتر به این نتیجه میرسم که به دلایل زیادی از جمله پیشرفت تکنولوژی و عادت مخاطب به دیدن خلق موسیقی به همراه تصویر ضرورت دارد و موسیقی که با تصویر همراه است دیگر نه موسیقی است و نه تصویر، بلکه سینماست. به اعتقاد من موسیقی مانند هر هنر دیگری دارای خط و هارمونی است به همین دلیل میتواند در یک لحظه تصویر یک کل را از فیلم به ما نشان بدهد در صورتی که نمیتوان کل فیلم را در یک کلمه خلاصه کرد.
عضو کانون آهنگسازان سینمای ایران درباره انتخاب موسیقی در فیلم کوتاه، افزود: فیلمهای کوتاه معمولا به علت بودجه کم نمیتوانند موسیقی جدیدی را به آهنگساز سفارش دهند و از موسیقیهای از پیش ساخته شده استفاده میکنند. از نظر من این کار خیلی هم عالیست به شرط آن که حق کپیرایت در آن رعایت شود و هم چنین به سراغ استفاده از موسیقیهایی که قبلاً در فیلمها استفاده شده است نروند، چراکه این کار فیلم شما را به نسخه درجه دو و درجه سه آن فیلم تبدیل میکند. گاهی نیز ممکن است موسیقی به طور اشتباه انتخاب شود و جا بیوفتد. از نظر من این اشتباه بهتر از استفاده از موسیقی همان فیلم قبلی است.
خلعتبری با اشاره بر نقش موسیقی نوشت در فیلم، اظهار کرد: موسیقی نوشت -موسیقی که پیش از ساخت فیلم، توسط نویسنده در فیلمنامه مشخص شده است- گاهی میتواند کارگردان را پریشان کند، اما به اعتقاد من موضوع خوشایندی است، چراکه اگر بدانیم نویسنده در زمان نوشتن به چه موسیقی اندیشیده یا چه موسیقی بر او تأثیر گذاشته است و همان را کشف و استفاده کنیم، بسیار به فیلم کمک خواهد کرد. گاهی نیز این موسیقی به اشتباه انتخاب شده است و برای استفاده از آن باید بخشی از عناصر فیلم تغییر کند. در آن شرایط آهنگساز با تکیه بر تجربیاتش باید ایده مناسب را پیدا کند. من اعتقاد دارم اگر اصرار بر وجود یا حذف موسیقی نوشت در فیلم وجود نداشته باشد، کار به درستی پیش خواهد رفت چرا که اصرار و تأکید کار را خراب میکند.
وی درباره امضا داشتن اثر موسیقی، خاطرنشان کرد: من واقعاً نمیدانم قاعده و قانون این کار چیست و چگونه میتوان به امضا دست یافت، اما اگر موسیقی ذات کلیشهای نداشته باشد و بدون تقلید انجام شود، با گذشت زمان برای آهنگساز امضا ایجاد میکند. اینکه مخاطب بدون دیدن نام آهنگساز در تیتراژ بتواند تشخیص دهد که اثر متعلق به چه کسی است، باعث خوشبختی یک آهنگساز است.
دیدگاهتان را بنویسید