حمیدرضا نصیری فرد نوازنده و مدرس دف و سازهای کوبه ای، به تازگی اثر تازه خود را تحت عنوان «بامداد» در قالب تکنوازی راهی بازار موسیقی کرده است. این اثر با چیدمانی ۲۲ قطعه ای منتشر شده و نصیری فرد گفته است که نتنگاری قطعات آن نیز به زودی به صورت کتاب ارائه خواهد شد.
به گزارش «موسیقی ایرانیان»، حمیدرضا نصیری فرد، در گفتگویی با خبرنگار ما گفت: «اگر بگوییم حال و هوای موسیقی ما این روزها اصلا خوب نیست قطعا حرفی کلیشه ای و تکرار مکررات خواهد بود. برخی از ژانرهای موسیقی در ایران کاملا در خطر حذف شدن هستند و قطعا موسیقی بی کلام و تولیدات تکنوازی در رأس این لیست قرار خواهند گرفت.»
وی افزود: «بسیاری از مراجعین برای فراگیری ساز دف، به طور کلی از موسیقی سنتی و مقامی خوششان نمی آید و به ندرت قطعاتی از آن ها شنیده اند. بسیار جای تاسف دارد سازهای سنتی و اصیل ما در قالبی خارج از جایگاه خود به دیگران معرفی می شوند. برای مثال همنوازی دف با فلان قطعه پاپ بسیار محبوب تر می شود از همنوازی دف با قطعه خزان استاد مشکاتیان. آثاری مانند دف و نی بیژن کامکار یا در ژانر تکنوازی حلقه هستی مهرداد کریم خاوری کمتر تولید می شود یا اگر هم بشوند حتی از درون خانواده موسیقی هم مورد حمایت قرار نمی گیرد. مدرسین ما از افراد آوانگارد یا از بزرگان موسیقی ایران کمتر نامی را برای هنرجو به زبان می آورند. جای تاسف دارد هنرجوی موسیقی سنتی ما نامی از اساتیدی چون لطفی، مشکاتیان، پایور، علیزاده و … نشنیده باشد.»
این مدرس و نوازنده عنوان کرد: «معتقدم امروزه جامعه ی دف نوازی از تمامی بخش های موسیقی کشور حال و روز بدتری دارد. خط کشی ها و دسته بندی های شدیدا متعصبانه ای در حال رشد است. خیلی از مدرس ها ذهنیتی برای هنرجو می سازند که فقط فعالیت های خود و اصطلاحا تیم خود را بشنوند و ببینند. متاسفانه بسیاری از این هنرآموزها بیشتر از موسیقی و هنر به هنرجو تعصب و این گونه خط کشی ها را می آموزند. خیلی از هنرآموزها حتی از رشد هنرجوهای خود نیز بیم دارند، خیلی از آنها هنرجو را به سمت خلق کردند سوق نمی دهند. فراموش کردیم که مقصود هنر باید به خلق باشد وگرنه سالیان سال پیش هنر تمام می شد! نام پرستی نیز در موسیقی سنتی ما به یک آفت بزرگ تبدیل شده؛ قدیم ترها خود یک اثر شنیده می شد، اما حالا انگار نام صاحب اثر جلوتر از اثر می دود! فلان نوازنده مطرح یا فلان خواننده عزیز هر چیز بنوازد و بخواند از دید مخاطب تمجید و ستایش می شود بدون آنکه به کیفیت اثر توجه شود. نه حتی مخاطب عام بلکه از درون خانواده موسیقی نیز، خیلی ها به این نام پرستی ها کشیده شده اند.»
نصیری فرد همچنین گفت: «ما مخاطبمان را تنبل کرده ایم. آثار کوتاه، نوشته های کوتاه حتی بسیاری از مخاطبین به اصطلاح پر و پا قرص موسیقی هم حوصله ی خواندن نوشته هایی طولانی مانند این متن را ندارند. یادمان رفته جایگاه اصلی یک اثر درون یک آلبوم است نه در یک پست فضای مجازی، همانطور که جایگاه اصلی عکس یک عکاس در نمایشگاه و یا کتاب است. یادمان رفته فضای مجازی قرار بود ویترینی برای تبلیغ آثار باشد نه آنکه به اصل تبدیل شود.»
او در پایان خاطر نشان کرد: « متاسفانه فرهنگ غلطی در جامعه جا افتاده که مخاطب به هیچ عنوان حاضر نیست برای تولیدات موسیقی هزینه کند و آنها را بخرد. همه دنبال کالای رایگان هستند، در صورتی که به همین مخاطب که خود امروز یک هنرجو است؛ آموزش داده نمی شود که اگر امروز حمایت نکند فردا روزی هم حمایت نخواهد شد. خود من شخصا به دور از هر نام و بدون توجه به اسم و رسم ها بسیاری از تولیدات همکاران خود را تهیه میکنم. حتی با وجود آنکه گاها از این عزیزان آثارشان را به صورت هدیه دریافت میکنم. زنده ماندن چرخه ی هنری وابسته به زنده ماندن چرخه ی اقتصادی هنرمند است. و به راستی که این روزها هر مولفی که با هزینه های سنگینِ چند ده میلیونی اثری را منتشر میکند دل شیر دارد و شایسته ی حمایت و تقدیر است.»
دیدگاهتان را بنویسید