مهرراز شیری- وقتی سخن از پیانو در موسیقی ایران به میان میآید، نام استاد جواد معروفی پیش از هر نامی به ذهن خطور میکند؛ استاد موسیقی و نوازنده و آهنگسازی چیرهدست که شاگردان بسیاری را پرورش داد. افلیا پرتو، یکی از شاگردان برجسته او بوده که در نخستین روز از دیماه به دنیا آمده و امروز هشتادودومین سالروز تولدش را جشن میگیرد. به مناسبت میلاد او که یکی از شاخصترین زنان موسیقیدان ایرانزمین است، به سراغ او رفتیم و نقبی به خاطرات گذشته زدیم. او از تأثیر عمیق جواد معروفی بر موسیقی معاصر ایران گفت و البته آرزو کرد در آیندهای نزدیک، جهان از شر کرونا رهایی یابد و بار دیگر موسیقیدانان و دوستداران موسیقی، بیواسطه با یکدیگر ملاقات کنند.
متن گفتوگو با افلیا پرتو را در ادامه میخوانید:
چه اتفاقی سبب شد به سمت موسیقی بروید؟
در خانوادهای هنرمند و اهل موسیقی متولد شدم و پرورش یافتم. پدرم به خوبی ویولن و سهتار را در سطح استادی مینواخت. برادرم نیز هنرجو بود و با مدرک لیسانس ویولنسل از هنرستان عالی موسیقی فارغالتحصیل شد. از کودکی در محیطی بزرگ شدم که هنرمندان موسیقی در آن رفت وآمد داشتند. برایم دلچسب بود که خودم نیز به سمت موسیقی بروم و راهم را پیدا کنم.
چه مسیری را در عرصه موسیقی تا به امروز طی کردید؟
بعد از کلاس پنجم ابتدایی به هنرستان ملی موسیقی رفتم؛ هنرستانی که استاد روحالله خالقی پایهگذاری کرد. دیپلم موسیقی در رشته پیانو از هنرستان ملی موسیقی گرفتم، در ادامه با مدرک لیسانس موزیکولوژی و سپس فوق لیسانس مدیریت امور فرهنگی با شاخه موسیقی از دانشگاه فارابی فارغالتحصیل شدم.
استادان تأثیرگذار در مسیر زندگی هنری شما چه کسانی بودند؟
زمانی که تحصیل میکردم، همه استادان بنام وقت مانند استاد ابوالحسن صبا، حسینعلی وزیریتبار، روحالله خالقی، مهدی مفتاح، حسینعلی ملاح، زرینپنجه، حسین تهرانی، موسیخان معروفی و استاد جواد معروفی در هنرستان تدریس میکردند. نسل من در دامان چنین استادانی پرورش پیدا کرد. ساز تخصصی من پیانو است، بنابراین به واسطه شاگردی در محضر استاد جواد معروفی، تحت تأثیر ایشان قرار گرفتم و در حقیقت هر چه در پیانو دارم، از وجود این استاد فقید است.
به عنوان فردی که محضر استاد جواد معروفی را درک کرده، درباره تأثیرگذاری او در عرصه موسیقی ایرانی صحبت کنید…
استاد جواد معروفی ارتباط خاصی بین موسیقی کلاسیک و ایرانی ایجاد کرد. ایشان در نوازندگی ساز پیانو پیشرو بود و نوآوریهای زیادی در زمینه نوازندگی این ساز انجام داد که برای غیر ایرانیها نیز قابل درک و فهم بود. هنوز هم از قطعاتی که ایشان تصنیف کرده، بهره میبریم و در حقیقت نوآوریهای استاد معروفی در زمانه کنونی نیز قابل استفاده است. ایشان روح بزرگ، خلاقیت فوقالعاده و دانش بسیاری داشت. استاد معروفی از شاگردان استاد وزیری بود و از مدرسه موسیقی وزیری فارغالتحصیل شد.
اگر بخواهید استاد جواد معروفی را در یک جمله تعریف کنید، چه میگویید؟
هر جملهای در توصیف ایشان بگویم، رسا نیست. استاد معروفی؛ دنیای ذوق، مهربانی، استعداد و خلاقیت بود. استادان فوقالعاده دیگری مثل مرتضی محجوبی و مشیر همایون شهردار نیز روی پیانوی ایرانی، کار کردند، اما آنها به سبک سنتی، پیانوی ایرانی میزدند، ولی استاد معروفی با استفاده ازهارمونی و آکوردهایی که برای دست چپ در ارتباط با ملودی دست راست مینوشت، از موسیقی غربی نیز بهره برد. او قطعاتی را که مینوشت به گونهای تنظیم میکرد که حال و کیفیت موسیقی ایرانی داشت، اما در عین حال از موسیقی غربی نیز بهرهمند بود.
شما نخستین بانویی هستید که با پیانو، موسیقی ایرانی را اجرا کردید؛ درست است؟
همه در ایران فکر میکنند اولین هستند، اما من اولین نفر نیستم. اطمینان دارم قبل از من، خانمهایی بودند که با پیانو، موسیقی ایرانی اجرا کردهاند، ولی شناخته نشدهاند. آنها در جمعهای خانوادگی مینواختند، اما کارشان در جامعه بروز و ظهور نداشت. من در هنرستان موسیقی بودم و بدین ترتیب همه مرا شناختند. هنرجویان هنرستان موسیقی ملی و شاگردان استاد خالقی بعد از فارغالتحصیلی، در سطح جامعه به عنوان معلم موسیقی، تکنواز و گروهنواز پخش و شناخته شدند. پیشتر نیز بسیاری بودند، اما شناخته نمیشدند. نسل ما شناخته شد و به همین دلیل همهجا از ما نام میبرند.
استاد راهنمای پایاننامه شما، دکتر داریوش صفوت بود. چه تصویری از دکتر صفوت در ذهن دارید؟
روانشاد دکتر داریوش صفوت، رئیس مرکز حفظ واشاعه موسیقی، انسانی وارسته، شریف، اهل معرفت و اخلاق بود. یادش به خیر باد. من از محضر او استفاده بسیاری کردم. هر فردی به محضر استاد صفوت میرسید، باید معرفت و اخلاق را مد نظر قرار میداد و بعد از تلمذ نزد او، حتماً به اخلاق پایبند میشد.
شما رهبری ارکستر گروه بانوان پیش از انقلاب را هم در کارنامه دارید. از این ارکستر چه خاطرهای دارید؟
ارکستر گروه بانوان را مرحوم «احمد فروتن راد» در اواخر دهه۳۰ تشکیل داد و چهرههایی مانند آقای پورتراب و خانم زرینپنجه در قامت رهبر فعالیت کردند. اما زمانی که من مشغول به کار شدم، دهه۴۰ بود و مدتی سرپرستی گروه ارکستر بانوان را بر عهده داشتم. بعد از فارغالتحصیلی از هنرستان، خودم به عنوان نوازنده در ارکستر حضور داشتم. رهبر ارکستر به معنای امروز نبودم، بلکه در حین نوازندگی، رهبری نمیکردم. این ارکستر همدوش تمام ارکسترهای وزارت فرهنگ و هنر وقت فعالیت کرده، به سفر میرفت، برنامه اجرا میکرد و در مجموع ارکستر فعالی بود.
درباره سرپرستی گروه «یاران» بعد از انقلاب هم برای ما بگویید…
«یاران»، گروه بزرگی نبود و در واقع «یار» بودیم. ما سه نفر بودیم؛ من همراه با خانم «خاطره پروانه» و خانم «نوشین عقیلی» نوازنده ماهر دف، نزدیک به ۴۰ برنامه با یکدیگر اجرا کردیم. بعد از درگذشت خانم «پروانه»، مدتی اصلاً کار نکردم و سپس با خانم افسانه ملک همکاریمان را آغاز کردیم. خانم ملک نیز از هنرمندان خوب و پیشکسوت ماست. در ادامه خسته شدیم و دیگر کار را کنار گذاشتیم.
از همکاری با بانوانی که در گروه «یاران» نام بردید، خاطرهای در ذهن دارید؟
اجرای برنامه سراسر خاطره است. به یاد دارم اوایل دهه هشتاد اجرایی در تالار وحدت داشتیم، اما خانم خاطره پروانه، برادرش را در همان ایام از دست داد. من به او گفتم: «اجرای کنسرت را لغو کنیم تا شما با فراغ بال بتوانید در مراسم عزاداری برادرتان شرکت کنید.» اما خانم «پروانه» گفت: «ما به مردم قول دادیم پس باید به روی صحنه برویم و برایشان اجرا کنیم.»
بانو پروانه با وجود تألم و تأثر بسیار، با خوشرویی در صحنه حاضر شد و ما توانستیم کنسرت را با وجود شرایط نامساعد روحی او به خوبی اجرا کنیم. بعد از پایان اجرا وقتی به پشت صحنه رفتم، دیدم خانم پروانه نشسته و به پهنای صورت اشک میریزد. او از نظر روحی، انسانی محکم و قوی بود، اما بعد از پایان اجرا دیگر نتوانست تحمل کند، بغضش ترکید و اشکها مثل قطرات باران سرازیر شد. وقتی حالت خانم «پروانه» را دیدم، دستش را بوسیدم.
شما جزو بانوانی هستید که بعد از انقلاب هم روی صحنه رفتید و به اجرای برنامه پرداختید. اگر بخواهید شرایط اجرای موسیقی برای بانوان پیش و بعد از انقلاب را با همدیگر مقایسه کنید، چه خواهید گفت؟
راستش اوضاع اجرای موسیقی بانوان قبل از انقلاب با شرایط برگزاری کنسرت برای بانوان در بعد از انقلاب قابل مقایسه نیست. نیمی از ظرفیت سالنهای کنسرت گروههای بانوان به خاطر اینکه آقایان امکان حضور ندارند، معمولاً خالی است. البته خوشبختانه در اجراهای ما در گروه «یاران» همیشه سالنها پر بود، اما این وضع به طور کل در اجراهای بانوان وجود دارد.
اجراهای موسیقی بانوان بعد از انقلاب با فراز و نشیبهایی مواجه شد. درباره محدودیتها و مشکلات بانوان صحبت کنید…
وقتی برای بانوان اجرا میکنید، نصف جمعیت شنونده را دارید. وقتی خانوادهای قصد تماشای برنامه را داشته باشد، پدر و پسر خانواده اجازه حضور ندارند. طبیعتاً جمعیت، نصف میشود و پُر کردن سالن، کار بسیار مشکلی است. البته سالنهای ما همیشه پر از جمعیت بود، ولی نمیتوانستیم از هر شعری استفاده کنیم.
از طرفی همانطور که گفتم صدای خواننده زن را فقط خانمها باید بشنوند. مشکلات دیگری نیز بر سر راه ما بود. کارها نباید ضبط میشد و در واقع هر چه کار کردیم، به هوا رفت و هیچچیزی باقی نماند، در حالی که برنامههای زیادی اجرا کردیم و مورد پسند طبقه هنرشناس قرار گرفت.
طبیعتاً مشکلاتی که برای ما وجود داشته، برای تمام موزیسینهای خانم بوده است. برای ساز، اشکالی نیست، ولی برای خواننده محل اشکال است و صدای خواننده را نباید آقایان بشنوند. اصولاً معتقدم جنسیت در کار هنر نباید مد نظر باشد و به نظر من جنسیت، نقشی ندارد. هر فردی بتواند کار خوبی ارائه دهد، باید در جامعه معرفی شود. باید به چنین فردی بهویژه جوانان میدان بدهند تا پیش بیایند و کار خود را عرضه کنند. اگر ایرادی وجود دارد، رفع کنند و اگر کارشان خوب است، شنوندهها بهره ببرند.
درباره آثار خودتان بیشتر توضیح بدهید.
آهنگسازی، حرفه و رشته من نبوده است، نوازندگی خواندهام و در طول سالهای فعالیتم بیشتر نوازندگی و تکنوازی میکردم، بنابراین بهجز آثاری چون «پروانهها»، «مادر»، دعایم کن» و… قطعات زیادی را آهنگسازی نکردم. در واقع صرفاً آثاری که شعرش را دوست داشتم یا خانم «پروانه» از من خواستند را نوشتم.
با گروه «یاران» اجرایی داشتید و تعدادی از قطعات قدیمی را روی صحنه بردید که با استقبال زیادی مواجه شد…
در برنامههای خودمان هم از موسیقی قدما و هم از موسیقی زمان حاضر استفاده میکردیم، به همین دلیل قطعات درخور و مناسب از همه نوع موسیقی در برنامه داشتیم.
در طول سالهای تدریس، شاگردان زیادی برای فراگیری نوازندگی ساز پیانو نزد شما آمدند. آیا از میان آنها، فردی توانست در این عرصه به چهرهای اثرگذار بدل شود؟
سه تن از شاگردانم در کانادا مشعول به تدریس موسیقی و ساز پیانو هستند. یک نفر از آنها دکترای موسیقی دارد. البته حتماً میدانید در کشوری چون کانادا به هر کسی اجازه تدریس موسیقی نمیدهند و فرد باید مجوزهای مختلفی را کسب کند تا بتواند به دیگران موسیقی بیاموزد. تعدادی از شاگردانم نیز امروز در ایران مشغول تدریس هستند. یکی از آنها وقتی در کودکی نزد من میآمد، مدام میگفت: «این قطعات سخت است». به او میگفتم: «وقتی بزرگ شدی، نمیدانی قرار است کجای دنیا ساکن باشی. ممکن است به دردت بخورد، پس امروز یاد بگیر تا فردا افسوس نخوری.» اکنون خوشحالم شاگردانم رفتهاند و روزگار خوبی دارند. سعی کردم هر چه را که از استادانم به ویژه استاد معروفی آموختم، به نحو احسن و با توجه به شرایط روز، به شاگردانم منتقل کنم.
همسرتان در مسیر موسیقی چقدر همراه شما بود؟
من و همسرم در هنرستان ملی موسیقی با یکدیگر همکلاس بودیم. ساز تخصصی همسرم آقای علیرضا ایزدی؛ ویولنسل بود و ساز دومش کمانچه بود. او در ارکستر اپرا، ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی حضور داشت. همسرم جزو اولین شاگردان هنرستان بود که در ارکستر «گلها» حاضر شد و با هنرمندان بزرگ رادیو همکاری داشت.
ما با همدیگر در هنرستان بزرگ شدیم. آنزمان دختر و پسر به شکل مختلط سر کلاس حاضر میشدند. البته دخترها یک طرف و پسرها در طرف دیگر مینشستند. روی رفتار ما هم در هنرستان، نظارتی جدی وجود داشت و باید موازین اخلاقی را رعایت میکردیم. ازدواجی عاشقانه داشتیم. بعد از فراغت از تحصیل با توجه به اینکه از دوران کودکی همدیگر را میشناختیم با یکدیگر ازدواج کردیم. او در طول زندگی و هنر، همیشه پشتیبان من بود و هیچوقت مرا تنها نگذاشت. همسرم از من حمایت کرد و مشوق جدیام بود.
هیچگاه اثر مشترکی با همسرتان تولید نکردید؟
خیر، به قدری سرمان شلوغ بود که هیچوقت همکاری دونفره به ذهنمان خطور نکرد. همیشه مشغول کار با گروهها و انجام برنامههای دیگر بودیم.
آیا فرزندان شما در موسیقی فعالیت دارند؟
موسیقی در زندگی من جریان دارد. دو فرزند دارم؛ پسرم مهندس کامپیوتر و دخترم آرشیتکت است. هیچگاه من و همسرم نخواستیم آنها را مجبور کنیم در موسیقی فعالیت کنند.
نظرتان درباره شرایط امروز موسیقی در کشورمان چیست؟
آثاری با کیفیت خوب ساخته میشود، برخی آثار در حد متوسط است و بعضی آثار را هم باید کارهایی ضعیف بدانیم که مطابق سلیقهام نیست و نمیپسندم. در مجموع بسیاری از آثاری که امروز پخش میشود شلوغ است و کیفیت و حال و هوای موسیقی سنتی ایران را ندارد. من با نوآوری مخالف نیستم و خودم جزو کسانی هستم که نوآوری در موسیقی ملی را تأیید میکنم، ولی از موسیقی شلوغ نمیتوانم تعریف کنم. برخی از آثار، حس آرامشی را که باید به شنونده منتقل کند، در خود ندارد. بعضی از قطعات به قدری شلوغ هستند که اسمش را موسیقی «قال» گذاشتهام، نه موسیقی «حال».
نظرتان درباره کنسرت موسیقی آنلاین در شرایط کرونا چیست؟
باید بگویم امان از کرونا که در حال نابودی دنیاست. متأسفانه کرونا تعطیلی برنامهها را به دنبال داشته و سبب شده هنرمندان و مخاطبان نتوانند در سالنهای موسیقی با هم روبهرو شوند. مردم نمیتوانند به کنسرت بروند و آنچه دوست دارند را ببینند و بشنوند. امیدوارم خدا یاری کند و واکسن کرونا به زودی در دسترس همگان قرار بگیرد و این بیماری ریشهکن شود. در شرایط کنونی، بودن کنسرت آنلاین بهتر از نبودنش است، ولی آن حال و هوایی که فرد در سالن بنشیند و اجرای از نزدیک را حس و لمس کند، تفاوت بسیاری دارد.
شب یلدا را پشت سرگذاشتیم. نگاه شما به آیینهایی چون یلدا چگونه است؟
باید فرهنگ، آداب، آیینها و سنتهای ایرانی نظیر شب یلدا را حفظ کنیم. اکنون به خاطر شیوع ویروس کرونا نمیشود برنامههایی چون یلدا را همراه با شبنشینیهایش به جا آورد. البته امکان دید و بازدید در این ایام به صورت مجازی فراهم است و میشود از تکنولوژی برای دیدار با همدیگر بهره برد. باید دستورالعملهای بهداشتی را رعایت کرد و دور هم جمع نشد، به امید روزی که زندگیها خیلی زود به روال عادی برگردد.
اول دیماه زادروز شماست. چه آرزویی دارید؟
آرزو دارم تمام جهان در صلح و دوستی باشد. دلهره و اضطراب «فردا چه میشود» برای مردم ایران بیمعنا شود. همچنین آرزومندم فضا برای جوانان در موسیقی به قدری آماده باشد که روز به روز پیشرفت کنند. همچنین از وجود استادان موسیقی بیشتر بهره ببرند.
دیدگاهتان را بنویسید