موسیقی ایرانیان: «ای رنگ مرگ! / وقتی آمدی… / وقتی به آغوشت فرو ریختم/ رنگهایم برانگیخته… گویندت: / روزگاری او/ رنگ روح بود/ اندرون شعرهای سپید» این بخشی از شعر بلندی است که روزی شاعری سرود که او را صدای پرطنین هنر کردستان نام گذاشتند؛ شاعری که هفته گذشته در بیمارستانی در غربت، این جهان را ترک کرد: «شیرکو بیکس»؛ شاعری که روزی «احمد شاملو» شاعر بلندآوازه ایرانی گفت اگر او را قبل از «لورکا» شناخته بود؛ اشعار او را ترجمه میکرد.
شامگاه پنجشنبه تالار وحدت میزبان نام شیرکو و یاد او و اشعارش با حضور چهرههای سرشناس و صاحبسبک فرهنگ و هنر ایران از دیاران کرد بود؛ هنرمندانی که آمده بودند تا از شاعر بزرگ همریشه و همزبانشان بگویند. «شهرام ناظری» یکی از هنرمندانی بود که در این مراسم از شیرکو گفت و برایش خواند. او «پرواز شاهگل بلندآوازه» شیرکو بیکس را به خلق آزاده کُرد، ملت ایران، شاعران، ادیبان و نویسندگان جهان و به انسان و انسانیت را تسلیت گفت و افزود: «باید تدارک بهتری برای این اجرا از پیش وجود میداشت اما این مهم نیست چون ما برای کسی کار میکنیم که تمام آثار جاودانهاش را در نابسامانیها خلق کرده است.»
«میرجلالالدین کزازی» اما این شاعر بزرگ کرد را چنین توصیف کرد: «شیرکو بیکس آوایی است از ژرفای تاریخ سرزمین کردستان. پرآوازگانی چون شیرکو بیکس اگر به تن بمیرند، در مینو به جان زندهاند و در گیتی نیز به نام.»این استاد زبان و ادب فارسی و شاهنامهپژوه با بیان اینکه هر جا کردان باشند، گرمی، شور، مهربانی، آزادی، رادی، کُردی و مردی هست، افزود: « فزونتر از اینهمه، هرزمان ما کردی را میبینیم در جامه ویژهای که کردان به تن میکنند و سخنی را از زبان او میشنویم، به ژرفای تاریخ و فرهنگ ایرانزمین بازمیگردیم.»
کزازی کردستان را دروازه تاریخ دانست: «هر کس از آن بگذرد به سرزمین تاسهخیز نیاکانی بازمیگردد. شما همین نام را بگیرید؛ شیرکو بیکس. آوایی است از ژرفای تاریخ این سرزمین. کردستان و کردان نابند و نژاده در روزگاری که برترین ویژگی آن آمیختگی و آرایش است، این نابی ارزش بسیار دارد ما آن را در سرودههای کردی هم میتوانیم یافت. در میان گویشها و زبانهای بومی ایرانی، ادب کردی برترین و مایهورترین است.»
به گفته کزازی: «شیرکو بیکس در ظاهر بیکس اما به واقع پُرکس است»: «کسان او شمایید و این نکوداشت، نکوداشت دوستدار زیبایی و فرهنگ و ادب است. یکی از دریغهای بزرگ من این است که به ژرفی با آفریدهها و سرودههای این سخنور نامدار آشنایی ندارم اما میدانم که این سخنور یکی از سالاران سترگ در سخن کردی است. به هیچروی مایه شگفتی نیست که از دامان ادب کردی چنین سخنور پرشوری برخیزد با آوازهای جهانی.»
کزازی به گویشهای مختلف ادبی ایران اشاره کرد و گفت: « ادب کردی برترین و مایهورترین است. از اینروی به هیچ شیوهای نمیتوان در شگفت افتاد که مردی چون شیرکو بیکس سخنوری شگفت بشود و چنین بزم بشکوهی در بزرگداشتش برپای دارند. او مرد هنر و زیبایی و آزادگی است و من به یکایک شما کردان میگویم هر چند که اگر پرآوازگان به تن بمیرند، در مینو به جان زندهاند و در گیتی نیز به نام.»
«قطبالدین صادقی» که این مراسم به همت او برگزار شده بود نیز از شیرکو بیکس گفت. صادقی به سابقه آشنایی خود با این شاعر بزرگ اشاره کرد و گفت: «نخستینبار در سال ۱۳۵۳ صدای شیرکو را در رادیو انقلاب کردستان شنیدم و با خواندن نمایشنامه کاوه آهنگر او در سال ۱۳۵۵ برای نخستینبار نامش را شنیدم و با خواندن نمایشنامههایش به یادگیری زبان و خواندن ادبیات کردی علاقهمند و مشغول شدم. در سال ۱۳۵۷ نخستین ترجمه اشعارش را به فارسی خواندم.»
صادقی از مبارزات شیرکو بیکس با حزب بعث عراق و سفر اجباریاش به ایران تعریف کرد و به دیدار او با شاملو اشاره کرد: «شیرکو بیکس در سالهای دهه ۹۰ میلادی به ایران آمد. من در روزهای آغازین حضورش، با اشتیاق به دیدارش رفتم و او را بسیار افسرده دیدم. از سر همدلی و احساس وظیفه در دو مجله معتبر «آدینه» و «دنیای سخن» گفتوگوهایی را با او ترتیب دادم و او در هر دو گفتوگو تاکید کرد که هنر از سیاست رسمی جداست و این آواز همدلی و رفاقتی بود که تا پایان زندگیاش ادامه داشت. او در این سفر، دیدار شاملو را از من خواست. در آن دیدار تفاهم دو شاعر استثنایی را که وزن شعر و آبروی تغزل شرق عالم را به دوش داشتند، از نزدیک دیدم.»
«ناظم عمر دباغ»، نماینده اقلیم کردستان عراق در ایران، نیز در پیامی درگذشت شیرکو بیکس را تسلیت گفت: «ما امروز یکی از قلههای شعر کردی را از دست دادهایم. امروز یکی از مدافعان حقوق زنان عرصه را خالی میکند، اما لشکر مدافع حقوق زنان روبهفزونی است. امروز یکی از بزرگان شعر کردستان عینک و قلمش را زمین میگذارد و سیگارش را خاموش میکند، اما هیچکس نمیتواند جلوی آزادی را بگیرد.»
دیدگاهتان را بنویسید