ایسنا نوشت: مهرداد اسکویی، منوچهر طیاب را دردانه نازنین ایران زمین و سرباز واقعی فرهنگ میداند که قلبش برای این «کهن بوم و بر» میتپیده است.
این مستندساز که از درگذشت منوچهر طیاب بسیار متاثر است، میگوید: چه بازی غم انگیزی دارد روزگار که در فاصلهای بسیار کم شاهد رفتن خسرو سینایی و منوچهر طیاب هستیم، دو هنرمندی که ستونهای مستحکم سینمای مستند ما بودند.
اسکویی از عشق سرشار طیاب به ایران زمین هم سخن میگوید: با رفتار، دانش و آگاهیاش به ما یاد میداد این سرزمین چقدر عزیز است و باید برایش کار کرد و مسئولیت داریم گوشه گوشهاش را که ناشناخته مانده، به نسل جوان بشناسانیم. در روزگاری که هر یک از مدعیان، بخشی از این آب و خاک را به تاراج میبرند، او با تمام وجود خویش برای این کشور کار کرد.
اسکویی با اشاره به پژوهشها و جستجوهای بسیار طیاب برای ساخت فیلمهایش اضافه می کند: پژوهشهای او آنچنان عمیق و زیاد بود که فیلم، مجال کافی برای آن را نداشت و این چنین بود که این تحقیقات را در کتاب هم گردآوری میکرد.
این مستندساز، طیاب را هنرمندی تجربهگرا میداند و ادامه میدهد: اطلاعاتی که در فیلمهایش ارایه میدهد آنچنان عمیق و درست است که آثارش در مراکز علمی جهان به نمایش در میآمدند و این به دلیل سلامت پژوهشهای او بود.
به گفته اسکویی، یکی از مهمترین ویژگی های آثار طیاب، دراماتیک بودن آنهاست و این همه برآمده از دانش عمیق او در حوزه درام و ادبیات است.
این هنرمند از طیاب به عنوان «دانشی مرد»ی یاد میکند که در مستندهایش بخوبی به جغرافیا، تاریخ، مردمشناسی، فرهنگ و … توجه داشته و همین ویژگیها سبب شده آثار او خشک نباشند بلکه با بهرهگیری از ضرباهنگ موسیقی و به کار گیری درست درام، مخاطب با اشتیاق روایت این آثار را دنبال کند.
اسکویی با ستایش طیاب به عنوانی هنرمندی که همواره در حال مطالعه بوده، میگوید: پژوهش جزو ارکان اصلی زندگی او و خسرو سینایی بود و این دو هنرمند بر تمام حوزهها اشراف داشتند؛ تسلطی که متاسفانه امروزه در مستندسازی ما دیده نمیشود و جوانان ما خیلی کوتاه و به سرعت، مراحل تحقیق را سپری میکنند. اما بزرگانی مانند منوچهر طیاب حتی به خبررسانی کارهای خود اهمیتی نمیدادند.
او، طیاب را سرباز واقعی حوزه فرهنگ میداند و میافزاید: جانش را برای این کهن بوم و بر گذاشت. همیشه رخت سفر بر تن داشت. چندین سفر را با هم رفتیم و شناخت او از مناطق گوناگون و وسواس و حساسیتش در حوزه تحقیق، همانند پژوهشگران قرن ۱۹ و ۲۰ بود.
اسکویی درباره دیگر ویژگیهای شخصیتی طیاب میگوید: در او ذرهای بخل، کینه یا حسد نمیدیدی. روح و جانش زلال و یگانه بود و همواره پیگیر کار ما بود و با چه دقت و حساسیتی کارهایمان را دنبال میکرد.
او که به عنوان راوی در ساخت مستند «زاگرس گاهواره تمدنی کهن» در کنار طیاب بوده است، با تاکید بر لزوم توجه بیشتر به چهرههایی مانند منوچهر طیاب ادامه میدهد: وزارت ارشاد مسئولیت دارد درباره مفاخر کشور کتاب، فیلم و اسناد تهیه کند. اینها دردانهها و فرزندان واقعی کشورمان هستند که یک به یک از دست میروند.
اسکویی که از بسیاری از مفاخر ایران زمین عکاسی کرده است، خاطرنشان میکند: همه ما شعار ایران دوستی سر میدهیم ولی در نهایت به فکر گذران زندگی خود هستیم. کمشمار هستند کسانی مانند ایرج افشار، خسرو سینایی، منوچهر ستوده یا منوچهر طیاب. گویی جهان هستی اینان را به عنوان پیامبران فرهنگ برگزیده است.
او که پیش از آخرین سفر طیاب، این هنرمند را در مراسمی دیده است، اضافه میکند: در آن دیدار به ایشان گفتم میخواهم از شما عکاسی کنم و او گفت من که هستم، فقط برای درمان به وین میروم و زود برمیگردم. برو سراغ کسانی که بزرگتر هستند یا آنان که گوشهگیری اختیار کردهاند. وقتی از سفر بازگشتم، قراری خواهیم گذاشت نه فقط برای عکاسی بلکه برای گپ و گفت و صحبت کردن از تازهترین کتابی که نوشتهام.
اسکویی میگوید: تقدیر مجال نمیدهد. ۵۰ ساله شدهام. در این مدت عزیزان زیادی از دست دادهام؛ پدرم، پدر همسرم، خسرو سینایی و حالا هم منوچهر طیاب و گویی یاد نگرفتهام که این بزرگان قرار نیست همیشه بمانند و نباید منتظر ماند. ناگهان میبینی که رفتهاند.
او در پایان سخنان خود اضافه میکند: تنها چیزی که آرامم میکند این است که شصت هفتاد سال عاشقانه برای این سرزمین کار کرد و لذتش را برد. تا آخرین لحظه پرسش داشت. او دانشآموزِ پیوسته فرهنگ، تاریخ، جغرافیا و … بود.
منوچهر طیاب هنرمند سرشناس عرصه سینمای مستند بامداد ۴ شهریور ماه در وین بر اثر سرطان درگذشت.
۲۴۱۲۴۱
دیدگاهتان را بنویسید