سمیه صابری میگوید: اگر زنی تصمیم بگیرد در عرصه نجاری و ساز سازی و دیگر مشاغل مشابه فعالیت کند به محض آنکه اره دست بگیرد و شروع به کار کند، مشکلاتش آغاز خواهد شد، زیرا حضور خانمها در مشاغل سخت از نظر عوام وجهه جالبی ندارد. حتی گاه پیش آمده که از سوی آقایان و دیگر افراد جامعه تحقیر شدهایم و ما را مسخره کردهاند.
به نقل از ایلنا، در حال حاضر تعداد بانوان فعال و کاربلد در سبکها و بخشهای مختلف از آقایان کمتر نیست. طی این سالها حتی فضا برای فعالیت خوانندگان زن نیز تاحدودی فراهم شده و آنها میتوانند به اتفاق اعضای گروهشان کنسرتهایی را برای بانوان اجرا کنند، که در نوع خود اتفاقی مثبت به حساب میآید. اتفاق مثبت دیگری که طی سالهای اخیر رخ داده، حضور بانوان در عرصه سازسازی است؛ پیشهای که ظاهرا کاری مردانه و سخت به حساب میآید و همچنان نسبت به فعالیت زنان در آن مقاومتهایی وجود دارد. با این وجود، در حال حاضر کم نیستند زنانی که نزد استادان مختلف سازنده ساز شاگردی میکنند و پس از مدتی به طور مستقل به فعالیت خود ادامه میدهند و سپس وارد بازار کار میشوند.
سمیه صابری یکی از بانوان سازساز است که در استان خراسان و شهر قوچان زندگی میکند و حال چند سالی است به صورت حرفهای به ساخت کمانچه و برخی دیگر از سازهای ایرانی مشغول است.
یه عنوان یکی از بانوان سازنده ساز درباره سختیهای فعالیت در این عرصه توضیح دهید.
کلا زنان برای فعالیت در مشاغلی که جامعه آنها را مردانه میداند و ساز سازی نیز یکی از آنهاست، با مشکلات بسیاری مواجهاند. آنها اغلب از سوی آقایان جدی گرفته نمیشوند. اگر زنی تصمیم بگیرد در عرصه نجاری و ساز سازی و دیگر مشاغل مشابه فعالیت کند به محض آنکه اره دست بگیرد و شروع به کار کند، مشکلاتش آغاز خواهد شد، زیرا حضور خانمها در مشاغل سخت از نظر عوام وجهه جالبی ندارد. حتی پیش آمده که از سوی آقایان و دیگر افراد جامعه تحقیر شدهایم و ما را مسخره کردهاند. مثلا اینکه میگویند شما را چه به این کارها! به خانه برو و خانهداری و آشپزیات را بکن. اینطور مسائل زیاد پیش میآید و از این جملات زیاد شنیدهام. اما بزرگترین مشکل در زمینه فعالیتهای حرفهای بانوان در عرصه ساز سازی، رقابت با آقایان است. بهر روی اگر بخواهیم وارد بازار کار و میدان رقابت با آقایان شویم، باید به دشواریهای آن نیز تن دهیم.
باید به چوببری برویم الوار بخریم و آنها را در ابعاد مورد نظرمان برش بزنیم و تازه پس از آن سختیهای دیگر در مراحل بعد آغاز میشود، زیرا باید با دستگاه خراطی و اره فلکهای و دیگر ابزارآلات سنگین کار کنیم و خب همه اینها به زور بازو احتیاج دارند
جدا از حاشیههای این رشته برای بانون، اصولا ساز سازی حرفهای دشوار است، حتی برای آقایان!
دقیقا همینطور است. اتفاقا دومین مسئله ساز سازان خانم نیز همین است زیرا این شغل بسیار سخت و سنگین است. شما حساب کنید باید به چوببری برویم الوار بخریم و آنها را در ابعاد مورد نظرمان برش بزنیم و تازه پس از آن سختیهای دیگر در مراحل بعد آغاز میشود، زیرا باید با دستگاه خراطی و اره فلکهای و دیگر ابزارآلات سنگین کار کنیم و خب همه اینها به زور بازو احتیاج دارند. با توجه به اینکه نظر عوام نسبت به فعالیت خانمها در شغلهایی چون ساز سازی منفی است، سختیهای کار را نیز به مشکلات و باقی مسائل اضافه کنید.
شما همه مراحل ساخت سازهایتان را خودتان انجام میدهید؟
بله انجام همه کارها به عهده خودم است.
شما ساکن پایتخت نیستید و در قوچان زندگی میکنید. به هرحال فعالیت در مشاغل به ظاهر مردانه در استانها و شهرهایی که مردم آنها تفکر سنتی دارند، کمی سختتر است. سازندگان و فروشندگان و هنرمندان حوزه موسیقی تا چه حد شما را به عنوان سازنده خانم پذیرفتهاند و چگونه توانستهاید آن اعتبار شغلی لازم را کسب کنید؟
واقعا بیان کردن مشکلاتی که طی این سالها برای ورود به عرصه رقابت و رسیدن به جایگاه فعلیام بر خود هموار کردهام بسیار سخت است، اما با همه اینها، خدا را شکر فرهنگ برخورد با فعالان و سازسازان خانم تا حدودی جا افتاده است. از طرفی، من پنج برادر دارم که همه آنها سازنده ساز هستند و این موضوع به نحوه فعالیت من و پذیرفته شدنم از سوی دیگر سازندگان، کمک کرده و باعث شده نسبت به دیگران راحتتر وارد فضای موسیقی شوم و مهرم و سازهایم بهتر مورد توجه قرار گیرد.
از چه مقطعی وارد عرصه ساز سازی شدید و چه مراحلی را تا به رسیدن به جایگاه فعلی پشت سر گذاشتید؟
اواخر سال ۱۳۹۴ پا به این عرصه گذاشتم. نزدیک به دو سال نزد یکی از برادرانم شاگردی کردم و به یادگیری تکنیکها و مقولات مهم این رشته پرداختم، که البته از این کار درآمد نیز داشتم. پس از جدایی از برادرم با مشکلاتی مواجه شدم و اصطلاحا زمین خوردم؛ زیرا تازه متوجه شده بودم که تمام کارهای اصلی را او انجام میداده است. پس از جدایی از برادرم تازه فهمیدم بسیاری از مقولات را یاد نگرفتهام و با مسائلی که در پی آنها ایجاد میشد، مواجه نشده بودم، اما باید کارگاهم را راهاندازی میکردم و صد در صد مستقل میشدم و به تنهایی کارها را انجام میدادم. طی این روند، حدود هشت ماه ابتدایی کار برایم سخت و وحشتناک بود و فشارهای بسیاری را متحمل شدم، تا اینکه جزییات کار را یاد گرفتم و پس از هشت، نه ماه، به مرور خودم را با شرایط وفق دادم. حال نیز خدا را شکر روی پای خودم ایستادهام و در زمینه ساخت سازها کاملا مستقل عمل میکنم، ما با این حال همچنان خودم را مبتدی میدانم. این را هم بگویم که همچنان برای انجام بهتر امور از برادرم راهنمایی میگیرم، زیرا در حرفه ساز سازی هرچه بیاموزیم و تجربه کنیم باز هم کم است. از طرفی الگوها و طرحهای متنوعی در زمینه ساخت سازهای مختلف ارائه میشود و هر چه میگذرد با صداهای متنوعی مواجه میشویم و به عنوان سازنده باید خودمان را بروز کنیم.
با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی و تورم و گرانی اقلام و اجناس، گمانم این بود که سازهایم فروش نروند، اما خوشبختانه اینگونه نشد. از بازار فروش آثارم راضی هستم و میتوانم بگویم اوضاع فروشم بهتر از قبل شده نه بدتر
پس از آنکه به طور مستقل به ساخت و ارائه ساز پرداختم، دو سال اول فروش نداشتم، البته نه اینکه به طور کامل موفق به فروش سازهایم نشوم، اما بسیار کم و انگشتشمار بود. موفقیتم در این بخش به واسطه حمایتهای استاد صمد برقی (نوازنده و آهنگساز) حاصل شد. همیشه گفتهام و میگویم که آقای برقی برای فروش سازهایم زحمات بسیاری کشیدهاند و همواره از ایشان که بسیار بزرگوار است، ممنونم. در ادامه، پس از آنکه سازهایم روانه بازار شد و نوازندگان آنها را تهیه کردند، نام و مهرم تا حدودی مورد توجه قرار گرفت، که البته به نظرم در این زمینه هنوز آنطور که باید مطرح نشدهام. با توجه به وضعیت نابسامان اقتصادی و تورم و گرانی اقلام و اجناس، گمانم این بود که سازهایم فروش نروند، اما خوشبختانه اینگونه نشد. در کل از بازار فروش آثارم راضی هستم و میتوانم بگویم اوضاع فروشم بهتر از قبل شده و بدتر نشده است.
در شش، هفت ماه گذشته که کشور درگیر بحران کرونا بوده، وضعیت فعالیت به چه شکل بود؟
با وجود بیماری کرونا، طی چند ماه گذشته با اوضاع بغرنجی مواجه بودهام. به مدت سه ماه از ابتدای فروردین تا اواخر خردادماه، حتی یک مشتری هم نداشتم، اما پس از آن وضعیت کمی بهتر شد. گویا مردم بیماری کرونا و زندگی بر اساس آن را پذیرفتهاند و حال نیز کارگاهها و آموزشگاهها و دیگر مشاغل مرتبط با موسیقی، به نوعی فعالیت خود را از سر گرفتهاند. در حال حاضر با وجود بحران بیماری تاحدودی از فعالیتهایم راضیام. در این مدت سفارشهایی را پذیرفتهام و مشغول انجامشان هستم.
اداره ارشاد استان خراسان و شهر قوچان، همچنین انجمن موسیقی تا چه حد شما را به عنوان یکی از فعالان عرصه ساز سازی حمایت کرده است؟
واقعا هیچ حمایتی از من و کارگاهم نشده و انجام همه امور به عهده خودم بوده است. همسر من سازنده کمانچه بود و متاسفانه مدتی قبل از دنیا رفت. دستگاههایی که دارم و حال قدیمی شدهاند به ایشان تعلق داشتهاند و کارگاهم را نیز خودم دایر کردهام. اینکه مثلا وزارت ارشاد یا دیگر نهادهای ذیربط با ارائه تسهیلات و وام حمایت و کمکی کرده باشند، خیر اینگونه نبوده است. در ایام کرونا نیز هیچ حمایتی از ما وجود نداشته است. حتی شایعه شد که نهادهای مربوطه حق بیمه سه ماه اول سال ما را پرداخت میکنند که این اتفاق نیز نیفتاد. متاسفانه طی مدتی که کارگاهم را دایر کردهام، هیچکدام از مسئولان سراغم نیامدهاند و هیچ دید و بازدید و ملاقاتی صورت نگرفته است. چند سال پیش، یکی از خبرنگاران گفتگویی با من ترتیب داد. تازه پس از این اتفاق بود که اداره ارشاد و بسیاری از هنرمندان متوجه شدند خانمی در قوچان کارگاه ساز سازی دایر کرده است. شما حساب کنید اگر برادرانم سازنده ساز نبودند و از من به عنوان سازنده خانم حمایت نمیکردند به سختی میتوانستم در کارم مطرح شوم و توجهات کم و بیش فعلی نیز وجود نداشت.
برای خانمهای علاقمند به رشته ساز سازی چه پیشنهادی دارید؟
واقعیت این است هرکسی به سراغ این شغل نمیآید، زیرا همانطور که گفتم کار سختی است، بخصوص برای خانمها. از طرفی سازسازی به جز وجهه حرفهای و شغلی مقولهای دلی است و عشق و هدف بسیار محکمی میخواهد، تا فرد در ادامه از تصمیمش منصرف نشود و آنرا در نیمه راه رها نکند.
خودتان در مقاطعی از ادامه راه منصرف نشدید؟
آن اوائل زمانی که به کارگاه برادرم رفت و آمد میکردم، همسرم به تازگی فوت کرده بود و فرزند کوچک داشتم. شرایط روحیام مناسب نبود و به لحاظ مالی نیز وضعیت بدی داشتم. بنا به همین دلایل بارها و به دفعات در بسیاری از روزها به نوعی از ادامه فعالیت منصرف میشدم و میگفتم مرا چه به ساز سازی! با شنیدن حرفهایی از آقایان مبنی بر اینکه به خانه روم و خانهداری و بچهداری و آشپزی کنم، گاه میگفتم بهتر است به سراغ شغلی زنانهتر بروم و مثلا مغازه لباس فروشی باز کنم اما عشق و هدفم مانع عملی کردن چنین تصمیماتی میشد و برای ادامه راه مصمم تر میشدم.
به نظرم اگر اداره ارشاد از سازندگان ساز و افرادی که در این عرصه مشغول به فعالیت هستند، لااقل با ارائه وام و تسهیلات حمایت کند، اتفاقات بهتری رخ خواهد داد. شاید اگر من نیز از ابتدای فعالیت مورد چنین حمایتی قرار میگرفتم با دشواریهای کمتری مواجه میشدم و زودتر در کارم پیشرفت میکردم و مطرح میشدم.
دیدگاهتان را بنویسید