×
×

گفت وگوی مفصل با سرپرست و خواننده گروه موسیقی خورشید

  • کد نوشته: 37911
  • 08 تیر 1392
  • ۰
  • مجید درخشانی یکی از بزرگ‌ترین نوازندگان و آهنگسازان موسیقی ایرانی است که سال ۱۳۸۴ پس از سال‌ها دوری از وطن دوباره به ایران بازگشت و فعالیت هنری خود را در داخل کشور ادامه داد. با درخشانی و خواننده جوان این گروه مجتبی عسگری به گفت وگو نشستیم تا راهکارهای آشتی دوباره مردم با آواز ایرانی را بررسی کنیم.

    گفت وگوی مفصل با سرپرست و خواننده گروه موسیقی خورشید
  • 635079431943673271موسیقی ایرانیان – زینب مرتضایی فرد: مجید درخشانی یکی از بزرگ‌ترین نوازندگان و آهنگسازان موسیقی ایرانی است که سال ۱۳۸۴ پس از سال‌ها دوری از وطن دوباره به ایران بازگشت و فعالیت هنری خود را در داخل کشور ادامه داد.

     او که ساز تخصصی اش تار است، بسیار زیبا می نوازد و وقتی قبل از مصاحبه در دفتر کارش شروع به نواختن می کند، شنیدن صدای سازش از نزدیک برایمان بسیار دلچسب و شیرین است.

    او پس از ورود به ایران گروه موسیقی خورشید را هم تشکیل داد و در این گروه بیشتر با خوانندگان و نوازندگان مستعد جوان کار کرده است، از این خوانندگان می توان به محمد معتمدی و علیرضا قربانی اشاره کرد.

    او این روزها خواننده جوان دیگری به نام مجتبی عسگری را به گروه خورشید آورده است، خواننده ای که هر چند هنوز چندان شناخته شده نیست، اما توانایی او در زمینه آواز ایرانی بر استادان موسیقی ایرانی اثبات شده و بسیاری او را می ستایند و معتقدند می تواند پرچمدار آواز ایرانی باشد.

    با درخشانی و خواننده جوان این گروه مجتبی عسگری به گفت وگو نشستیم تا راهکارهای آشتی دوباره مردم با آواز ایرانی را بررسی کنیم.

    گروه خورشید بزودی تور کنسرت هایی را برگزار می کند و سیزدهم و چهاردهم تیر در اصفهان روی صحنه می رود.

    ایده اولیه شکل گیری گروه موسیقی «خورشید» از کجا شکل گرفت؟

    درخشانی: سال ها پیش از این که به ایران بیایم همیشه در ذهنم بود یک گروه موسیقی بزرگ تشکیل دهم که در آن سازهای ایرانی روی صحنه بروند؛ یک ارکستر ملی با سازهای ملی. ممکن است خیلی ها بگویند ۲۰ عدد سه تار را نمی توان کنار هم گذاشت، اما من می گویم می شود.

    بسیاری از اهالی موسیقی می گویند امکان انجام چنین کاری به دلیل نقایصی که سازهای ایرانی دارد، وجود ندارد.

    درخشانی: سازهای ما در ارکستر نقص دارد. من این را می پذیرم و می دانم که به خاطر پوستی بودنشان و هزار دلیل دیگر این کار دشوار است، اما من این کار را با یک گروه ۳۰ نفره انجام داده ام. وقتی می توان با ۳۰ نفر گروه موسیقی سنتی روی صحنه برد، حتما با ۶۰ نفر هم می شود. خیلی آرزو داشتم این کار را انجام دهم که در دوره های قبل از طرف ارشاد هم وعده داده بودند بودجه هایی برای این کار اختصاص می دهند، اما در عمل به جایی نرسید تا این که خودم دست به کار شدم و با بچه های موسیقی دانشگاه هنر و دیگر نوازنده ها حرف زدم و همین جوانان اظهار علاقه کردند که این کار انجام شود و بعد هم گروه موسیقی «خورشید» با ۳۰ نوازنده تشکیل شد. اولین اثر این گروه هم آلبوم موسیقی «فصل باران» بود که با صدای علیرضا قربانی ضبط و منتشر شد و تقریبا اولین اثری بود که به صورت گروه نوازی ضبط شده بود و حجم ارکستر کاملا متفاوت بود. این کار ادامه پیدا کرد و چند آلبوم هم منتشر شد. البته ترکیب نوازنده ها تغییر کرد، اما پایه اصلی گروه همچنان پا بر جاست و تمرین دارد.

    تشکیل و حفظ گروه موسیقی در ایران کار دشواری است. می خواستم ابتدا از شما این نکته را بپرسم که چگونه طی این سال ها گروه خورشید را سر پا نگه داشته اید؟

    درخشانی: مسلما بسختی. در کل اوضاع به گونه ای پیش رفته که برگزاری کنسرت در کشورمان کار دشواری است. به عنوان نمونه می توانم به آخرین کنسرتی که با گروه خورشید داشته ایم، اشاره کنم. این کنسرت در تالار وحدت برگزار شد و بعد از یک سال تمرین و برنامه ریزی ما متضرر هم شدیم، چون دخل و خرج با هم نخواند.

    چرا؟

    درخشانی: خودتان بهتر می دانید و بارها درباره هزینه های جنبی برگزاری کنسرت هم صحبت شده است. به این مورد می توان مراحل دشوار گرفتن مجوز را هم اضافه کرد. ضمن این که زمان برگزاری کنسرت ما چند بار تغییر کرد و همین موضوع هم تاثیر خوبی روی مخاطب ندارد. ابتدا تالار وحدت شهریور را برای برگزاری کنسرت ما تعیین کرده بود که با برگزاری جلسات اجلاس مصادف شد و تغییر کرد. البته مسئولان تالار وحدت از موضوع برگزاری اجلاس در این تاریخ مطلع بودند، اما به ما چیزی نگفته بودند! بعد هم دیگر تاریخ خوب پیدا نکردیم تا کنسرت در اسفند سال گذشته و روزی که برای برگزاری کنسرت و آمدن مخاطبان مناسب نبود، برگزار شد.

    تا جایی که به خاطر دارم سال ۱۳۹۰ هم این اتفاق در کرج برای شما افتاد و کنسرت تان به دلیل سفرهای استانی لغو شد.

    درخشانی: اتفاقا اسفند سال گذشته در اهواز هم این اتفاق برایمان افتاد، باز هم به خاطر سفرهای استانی. به هر حال چنین اتفاقاتی برای گروه موسیقی مشکلاتی ایجاد می کند. در هر صورت ما فکر نمی کردیم این کنسرت از نظر مالی برایمان سودی داشته باشد، اما در انتظار ضرر هم نبودیم. ولی شد… گرانی سالن، تبلیغات و چنین مسائلی موجب می شود کار کردن واقعا دشوار شود. من ابتدا مسائل مالی را مطرح کردم، اما همه چیز در همین مسائل خلاصه نمی شود و پشتیبانی و حمایت دست کم از طرف مراکز و ارگان های مربوط به موسیقی نیست. به همین دلیل هم از مردمی که به کنسرت می آیند و پشتیبان و حامی موسیقی هستند، تشکر می کنیم و به همین راضی هستیم.

    فکر می کنم در اردیبهشت هم اجرایی داشتید؟

    درخشانی: بله. در چند استان اجراهایی داشتیم، اما مجبور شدم گروه را کوچک کنیم و با همین گروه کوچک در گرگان، سمنان و… اجراهایی را داشتیم. اما برنامه ای در اصفهان داریم که سعی کرده ام دوباره گروه را بزرگ کنم. اعضای گروه حدود ۹ سال است که با من کار می کنند، فکر می کنم بتوانید درک کنید انتخاب اعضا از میان این دوستان برای یک گروه کوچک تر چقدر دشوار است، ولی مجبوریم این کار دشوار را انجام دهیم. چون هزینه ها در نمی آید.

    پشیمان نیستید که به ایران بازگشته اید؟

    درخشانی: نه. برای این که اینجا در ایران طی این هشت سال لااقل با گروهم هشت آلبوم موسیقی خوب منتشر کرده ام و همین اتفاق بسیار خوبی است. شاید اگر آلمان بودم تا امروز فقط دو آلبوم موسیقی منتشر کرده بودم. کسانی که تجربه مهاجرت دارند حرفم را بهتر می فهمند. خارج از گود بودن و فعالیت هنری انجام دادن دشوار است.

    چرا؟

    درخشانی: ببینید من خارج از ایران نوازنده حرفه ای ندارم. بخشی کاملا آماتور هستند و برخی آثاری که تولید می شود حرفه ای نیست. در خارج از کشور خبری از گروه و جمع های موسیقی به شکلی که در ایران وجود دارد، نیست. جمع کردن گروه از کشورهای مختلف هم هزینه های زیادی دارد. اما ایران پر است از نوازنده هایی که برای کار با اشتیاق جمع می شوند. اینجا من هر روز درگیر موسیقی هستم و از این اتفاق بسیار خوشحالم. مثلا اگر ایران نبودم مجتبی عسگری خواننده جوان و مستعد گروه خورشید را از کجا پیدا می کردم.

    اتفاقا می خواستم سوالی در این زمینه از آقای عسگری بپرسم. بسیاری از خوانندگان موفق موسیقی پاپ، موسیقی ردیف و دستگاهی را بخوبی می شناسند و حتی مدتی در این زمینه فعالیت کرده اند.  اما بعد به این دلیل که فکر می کنند این موسیقی مخاطب چندانی ندارد که برای هنرمند کف بزند و هورا بکشد سراغ موسیقی پاپ می روند. شما در آواز ایرانی بسیار موفق هستید و تا کنون چند آلبوم موسیقی منتشر کرده اید، اما چنان که باید و شاید آثارتان دیده نشده است. چرا باز هم در زمینه موسیقی ایرانی فعالیت می کنید و مانند بسیاری سراغ موسیقی پاپ نرفته اید؟

    عسگری: فعالیت در عرصه آواز سنتی به گونه ای نیست که بتوان گفت فرد یک شبه تصمیم گرفته وارد آن شود یا رهایش کند و برود. خوانندگان موفق موسیقی ایرانی کسانی هستند که در اوان کودکی این استعداد خود را کشف کرده و به مرور آموزش دیده و این توانایی خود را پرورش داده اند. هیچ کس نمی تواند ناگهانی از موسیقی سنتی وارد پاپ شود یا بعکس.اگر اصل این استعداد و علاقه به آن در یک فرد وجود داشته باشد، اتفاقی که شما گفتید نمی افتد. آواز ایرانی دلبستگی عمیق می خواهد و کسی که وارد وادی آن شود نمی تواند آن را رها کند و سراغ موسیقی دیگری برود.

    و اگر برود؟

    عسگری: قطعا دلبستگی اش چندان عمیق نبوده.

    درخشانی: خب می گویند مخاطب نداریم و مجبور می شویم برویم  سراغ موسیقی پاپ.

    عسگری: به نظر من دوستانی که از موسیقی سنتی به پاپ می روند مشکلات دیگری دارند و شاید از ابتدا یک مسیری را اشتباه رفته اند. این موضوع ربطی به پرمخاطب بودن یا کم مخاطب بودن موسیقی ندارد.

    درخشانی: این نیست که مخاطب نباشد. همیشه مخاطب موسیقی ایرانی محدود بوده است. شنونده های موسیقی سنگین در همه دنیا کم هستند. شما اگر بهترین کنسرت موسیقی کلاسیک دنیا بروید می بینید نسبت به دیگر موسیقی هایشان مخاطبان کمتری دارند. موسیقی سنتی ما مثل شعر حافظ است، فهم آن تعمق و پختگی می خواهد. موسیقی ای نیست که بتوانی گذرا آن را بشنوی و فهم آن زمان می خواهد.

    مشکل برقراری ارتباط با آواز ایرانی مربوط به دوره ماست یا پیش از این هم مطرح بوده است؟

    درخشانی: به نظر من این مشکل مربوط به دوره ماست. مردم ایران همیشه ثابت کرده اند آواز ایرانی اگر با کیفیت اجرا شود آن را دوست دارند. نمونه اش آوازهای مرحوم بنان و استاد شجریان است که همیشه اقبال عمومی داشته است. یا زنده یاد ایرج بسطامی هم تنها با تصنیف هایش مطرح نشد و مردم آوازهایش را هم دوست داشتند. مردم آوازی را که با صداقت خوانده شود دوست دارند. اگر بنا باشد خواننده چیزی را حفظ کند و برای مردم بخواند مسلما دوستش نخواهند داشت. خواننده ای که آواز می خواند مانند سولیستی است که بخواهد بداهه نوازی کند. درست زیر ذره بین است و تمام حواس ها سمت اوست. اگر در آوازخوانی ضعیف باشد ارتباط میان موسیقی و مخاطب قطع می شود.
    اجازه دهید در قالب یک تجربه هم درباره این موضوع توضیح دهم. در بخش آواز اغلب خواننده ها ضعیف هستند و همین باعث می شود وقتی به بخش آواز می رسیم شنونده اظهار ملامت می کند و حتی این خستگی را به زبان می آورد. بیشتر اوقات هم بعد از کنسرت می گوید بخش آواز طولانی بوده است. همین باعث شده من هم به اغلب خواننده ها بگویم این بخش را کوتاه می کنیم و زیاد روی آواز ایرانی مانور نمی دهیم.

    از اقبالی که به آواز قدما می شود حرف زدید. به نظر شما دلیل اصلی این اقبال چیست؟

    درخشانی: آواز قدما حرکت دارد. در مکتب های قدیم می بینیم حرکت، دور و ریتم آواز در یک خط همگام با هم حرکت می کنند و همین آوازشان را جذاب می کند. از یک دوره ای آواز بسیار کند و لخت شده و حتی من به عنوان یک نوازنده از آن لذت نمی برم. ولی به هر حال شیوه آواز چند خواننده جوان از جمله آقای عسگری می تواند دوباره مخاطبان را با آواز ایرانی آشتی دهد.

    اما از برخی دوستان اهالی موسیقی شنیده ام آواز آقای عسگری خسته کننده نیست. من هم برخی آثار ایشان را شنیده ام و به نظرم جذاب آمد.

    درخشانی: دقیقا این تجربه خود من هم هست و بعد از کنسرت هایی که با آقای عسگری داشتم خیلی ها به من گفتند که خواننده تان آوازهای خوبی داشت. ایشان از معدود کسانی است که خود من هم روی صحنه دوست داشتم بیشتر آواز بخواند. ایشان باعث شد من تشویق شوم بیشتر از آواز استفاده کنم.

    چرا آواز در ایران افت کرده است؟

    درخشانی: کلاس های آواز بی روح شده اند و استادهای آواز اغلب فقط بلد هستند بگویند این درآمد اول است و آن دوم و آن سوم و…. یعنی آموزش آواز در کشورمان مشکل پیدا کرده است. در کلاس ها دیگر وارد عمق و ظرایف آواز نمی شوند و شاگرد فقط شده یک طوطی که همه را حفظ کرده و هر وقت هم می خواهد آواز بخواند همان حالتی را که یاد گرفته می خواند. هیچ برنامه ای برای آموزش آواز وجود ندارد و خواننده وقتی ردیف ها را یاد می گیرد فکر می کند دیگر خواننده شده است! این تصور کاملا نادرست است. اینجا تازه شروع کار خواننده است که از این مرحله رد شود و برود سراغ چند مکتب و بر اساس آنها شروع کند آواز کار کردن.

    عسگری: در پاسخ به این که چرا آواز به این مسیر افتاده است، دو بحث مطرح می شود. یکی این که آواز خوان خوب کم پیدا می شود و آوازخوان های ما اغلب به دنبال تصنیف خوانی رفته اند و بیشتر هدفشان این است که خواسته های بازار را تامین کنند. دومین نکته این که ما آوازخوان خوب هم زیاد داریم، اما کارهای این گروه زیاد شنیده نمی شود. در حال حاضر رادیو و تلویزیون هم فقط تصنیف پخش می کنند. ما نیاز داریم مانند دوره برنامه هایی چون گل ها و…. در یک برنامه مشخص فقط آواز پخش کنیم. در پایان کار هم یک تصنیف پخش شود. به همین دلیل هم مردم کمتر با آواز ارتباط برقرار می کنند و بیشتر تصنیف می شنوند. شعر خوب کمتر استفاده می شود تکنیک و صداهای خوب وجود داشت و تمام سلیقه مردم را در نظر می گرفت. اما امروزه نسل جدید فقط ریتم می شنود و اگر شرایط به همین شکل پیش برود شاید او هیچ وقت آواز خوب نشنود. البته قصد ندارم بگویم تصنیف در موسیقی کشور ما جایگاه پایینی دارد.

    راه حلی هم برای برقراری دوباره این ارتباط وجود دارد؟

    درخشانی: ما به هر چه بشنویم عادت می کنیم اگر مردم آواز بشنوند به آن عادت می کنند. به نظرم راهکار این است که صدا و سیما مردم را با آواز آشتی دهد. قبلا مردم در قهوه خانه ها موسیقی های سنگینی را می شنیدند یا اوایل پیروزی انقلاب موسیقی که از صدا و سیما پخش می شد موسیقی سنتی سنگین و ارزشمندی بود و مردم هم از آن استقبال می کردند، برنامه گل های رنگارنگ و تکنوازان هم به همین شکل بودند و طرفداران زیادی داشتند. اصل موضوع این است که گوش مردم باید آموزش بییند.

    عسگری: این روزها موسیقی سنتی قوی پخش نمی شود. همین سلیقه شنونده را نابود می کند. نوازنده های خوب سازنده شده اند و نمی خواهند بپذیرند نوازندگی و آهنگسازی خیلی فرق دارند.

    درخشانی: البته شورای شعر صدا و سیما بسیار قوی است، اما فکر می کنم باید بخش موسیقی قوی تر شود و کارهایی تولید شود که ذائقه مردم را ارتقا دهد. بگذارید من اینجا فرصت را مغتنم بدانم و مانند همه اهالی موسیقی از روند گرفتن مجوزها هم گلایه کنم. روش مجوز گرفتن در وزارت ارشاد وحشتناک شده است. آن قدر اذیت می کنند که فرد خسته می شود. اگر دست هایی پشت صحنه است که نمی خواهد کنسرت برگزار شود به ما اطلاع بدهند. می خواستم در سمنان که زادگاهم است کنسرت برگزار کنم. دو سال است برای مجوز اقدام کرده ام می گویند هیچ مشکلی نیست اما مجوز را صادر نمی کنند! مجوز آموزشگاه در شهر خودم را بدون هیچ دلیلی به من نمی دهند. یعنی باید حتما دولتی باشم که به من مجوز بدهند؟ برنامه هایی داشتم که بتوانم سطح موسیقی را در این شهر ارتقا دهم. چون جوان علاقه مند زیاد دارد اما آ ن قدر آزارم دادند که منصرف شدم. آن وقت به افرادی به راحتی مجوز می دهند که… .

    ظاهرا گرفتن مجوز کنسرت این روزها بیش از قبل دشوار شده است.

    عسگری: یک اتفاق کوچک به نام گرفتن مجوز آن قدر بزرگ شده که شده مایه استرس اعضای گروه و یادش می رود که چه می خواسته اجرا کند.

    درخشانی: قبول دارم که شعر باید کنترل شود، اما موسیقی را چگونه می خواهیم کنترل کنیم؟ هیچ جای دنیا برای موسیقی مجوز نمی گیرند. مشکل دیگری هم وجود دارد و آن این است که اعضایی در شورای موسیقی وزارت ارشاد نشسته اند که خودشان بلد نیستند آهنگ بسازند. اگر یک شورای فنی با صلاحیت وجود داشته باشد ما هم خوشحال می شویم ایرادهای کارمان را بفهمیم.

    به عنوان یک نوازنده درباره دستمزد ناچیز این قشر هم حرفی دارید؟

    درخشانی: خب اگر نوازنده مطرح باشد به طور غیرعادی دستمزدش بالا می رود. همه این نوازندگان هم دوستان خوب ما هستند، اما برخی بی رویه دستمزدشان را گران کرده اند پس مجبور می شویم برویم سراغ جوان ترها. اما اغلب سنتی ها دستمزدشان بالا نرفته.

    دستمزد خواننده ها چطور آقای عسگری؟

    عسگری: بستگی به انصاف خواننده هم دارد، اما خب شهرت بیاید دستمزد بالا می رود. اما من با این که زندگی ام از خوانندگی می گذرد دنبال دستمزد نیستم. اگر دنبال تعیین قیمت بالا بروم بیزینس من شده ام. به خاطر دارم برای ضبط قسمتی از آلبوم «تا نفس باقی است» آقای درخشانی را دعوت کردیم. من گفتم آقای درخشانی اگر بیاید از پس دستمزدشان چگونه برآییم، اما ایشان همین که قبول کردند برای جوانی که هیچ اسم و رسمی ندارد بزنند، بسیار ارزشمند است. آقای فرج پوری هم همین طور. از همین جا بود که یاد گرفتم ارزش موسیقی و هنر را باید با چیزهای دیگری سنجید.

    شما اکنون به شکل کاملا مستقل در موسیقی کار می کنید. فکر می کنید تا چه زمانی مستقل بمانید و برای کسب درآمد دست به کارهایی که دوست ندارید، نزنید؟

    عسگری: اگر می خواستم این مسیر را بروم تا به حال رفته بودم. اما امیدوارم این اتفاق نیفتد. اما تائید استادان بزرگی چون شجریان که می گویند من می توانم پرچمدار آواز ایرانی بین خواننده های جوان باشم برایم بسیار ارزشمندتر از سود مالی است. استاد شجریان به من گفتند که دوست دارم پرچم آواز را به دست بگیری و دنبال خواندن قطعاتی برای شهرت نباشی. من هم دارم همین کار را می کنم.

    درخشانی: مطمئن هستم نمی رود.

    در جامعه ما، این روزها نسل جوان کمتر به سمت موسیقی سنتی و اصیل ایران می رود و کمتر به این نوع موسیقی علاقه نشان می دهد، به نظر شما دلیلش چیست؟ برای آشنایی بیشتر این نسل با موسیقی سنتی ایران چه کار باید کرد؟

    درخشانی: نسل جوان چند دسته هستند، کسانی که در خانواده هایی بزرگ شدند که از دوران کودکی با این موسیقی آشنا شدند طبعا وقتی بزرگ می شوند علاقه مندی به این نوع موسیقی و خاطره ای که از این موسیقی در ذهنشان نقش بسته در وجودشان باقی می ماند. ما از این نوع جوان ها که موسیقی ایرانی کار می کنند، کم نداریم ولی نباید انتظار داشت که استقبال از این نوع موسیقی، یک استقبال عمومی باشد چون موسیقی سنتی، موسیقی سنگینی است و معنویت در آن وجود دارد مثل اشعار حافظ و برای نسل جوان شنیدن این نوع موسیقی شاید کمی سخت و سنگین باشد. آدم باید به یک درکی از این موسیقی برسد تا بتواند با آن ارتباط برقرار کند. این نوع موسیقی دارای ظرایف و پیچیدگی های زیادی است که همین باعث ماندگاری و یکنواخت نشدنش شده به همین دلیل انتطار نداریم که همه نسل جوان جذب بشوند و هر کاری هم بکنیم جذب نخواهند شد کما این که در هیچ جای دنیا هم چنین اتفاقی نیفتاده یعنی نسل جوان موسیقی خودش را دارد و از یک سنی هم ممکن است از نظر فکری و ذهنی تکمیل بشود و برگردد به این نوع موسیقی. چیزی که مسلم است این که این یک روال طبیعی است و اشکال نه از موسیقی ایران است و نه از نسل جوان.

    شما تجربه سرپرستی گروه شهناز را دارید. اعضای این گروه بیشتر جوان هستند، دلیل این که بیشتر با جوانان کار می کنید، چیست؟ آیا کار کردن با کسانی که همنسل خودتان هستند و در کارشان تجربه دارند برای شما راحت تر نیست؟

    درخشانی: نه، چون همنسلان خودم هرکدام درگیر کارهای دیگری هستند. یک عده مدرس هستند، یک عده ارکستر دارند و یک عده هم در صدا و سیما استخدام هستند و آنجا باید کار کنند، یک عده کلا کار نوازندگی را کنار گذاشتند و وارد کار اداری شدند و در شوراهای موسیقی استخدام هستند و من متاسفانه با این دوستان انگیزه مشترکی ندارم برای این که من هدفم بیشتر یک کار جمعی است در موسیقی که متاسفانه در ایران کم اتفاق می افتد و همه به طرف کارهای فردی کشانده شدند.

    دلیل این اتفاق چیست؟

    درخشانی: لازمه کار جمعی این است که آدم تعدادی نوازنده در اختیار داشته باشد و هیچ کدام از همنسلان من برای چنین کاری وقت ندارند و وقت هم نخواهند گذاشت یعنی باید یک کار دیگرشان را تعطیل کنند، اما نسل جوان بسیار با اشتیاق می آید و بعلاوه در نوازندگی جمعی، ارکستر نوازی و گروه نوازی توانایی دسته جمعی چه از نظر نت نوازی به شکل موسیقی و چه از نظر وقتی که برای این کار می گذارند خیلی بهتر هستند.

    گروه خورشید این روزها فعالیت تازه ای هم دارد؟

    درخشانی: کنسرت هایی در شهرهای مختلف خواهیم داشت. کنسرت های قبلی مان هم باعث شد آلبوم تازه ای با حمایت دکتر پازوکی منتشر کنیم که شهریور به بازار می آید. با ارکستر بزرگ ضبط می شود. سیزدهم و چهاردهم تیر در اصفهان برنامه داریم.

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *