×
×

گفتگو با نویسنده‌ ایرانی که کرونا گرفت و بهبود یافت

  • کد نوشته: 373004
  • 14 فروردین 1399
  • ۰
  • گفتگو با نویسنده‌ ایرانی که کرونا گرفت و بهبود یافت

  • عباس حسین‌نژاد، شاعر، نویسنده کتاب «مناجات» یکی از افرادی است که توانست با این بیماری مبارزه کند و حالا ده روزی است در منزل به سر می‌برد تا طول دوران نقاهت سپری شود و از قرنطینه به نوعی خارج شود.

    گفت‌وگویی با وی صورت گرفت تا حال او را در این ایام نوروز جویا شویم، از کرونا و روزهای سخت بیماری بپرسیم، از بیمارستان فیروزگر و بیمارانی که هر یک با علائمی به آن مراجعه می‌کردند.

    * چه می‌کنید در روزهای پس از بستری شدن از بیمارستان؟

    با خانواده در منزل هستم، اما با رعایت نکات قرنطینه‌. (می‌خندد)

    * صحت کامل حاصل شده؟ مشکل خاصی ندارید؟

    الحمدالله،‌ امروز دوازدهمین روز قرنطینه است و طبق اعلام پزشکان باید ۱۴ روز در قرنطینه بدون تماس با اطرافیان باشم، برای همین در منزل تنها فرزندانم را از دور می‌نگرم.

    * چه شد؟ با چه نشانه‌هایی از بیماری به پزشک مراجعه کردید؟

    اصل مشکل و علامت ابتلا به کرونا تنگی نفس بود، از یک هفته پیش از بستری حالت خفقان در ریه داشتم و قفسه سینه‌ام اذیت می‌شد، به پزشک مراجعه کردم گفتند چیزی نیست، اما به ندرت تنگی نفس اذیت می‌کرد، به بیمارستان مجدد مراجعه کردم اجازه ورود به اورژانس را هم نمی‌دادند می‌گفتند ورود به اورژانس خطر ابتلا به کرونا دارد، اما روز چهاردهم به دکتری مراجعه کردم و با دستگاهی کوچک اکسیژه خون مرا اندازه گرفت و گفتند روند کاهشی دارد باید به اورژانس مراجعه کنید، عکس ریه گزینه مهم بود که صورت گرفت و پس از آن نتیجه قطعی آمد که باید در بخش کرونا بیمارستان بستری شوید، به بیمارستان دولتی فیروزگر رفتم و بستری شدم.

    * سابقه قبلی بیماری را نداشتید؟

    اصلا به هیچ وجه!

    * طی روزهای گذشته ارتباطی با فردی که مبتلا به کرونا شده باشد را هم نداشتید؟

    نمی‌دانم، اما تنگی نفس آزارم می‌داد که به دکتر مراجعه کردم.

    * از فضای بیمارستان و رسیدگی‌ها بگویید.

    یکی از جذابیت‌های بیمارستان فیروزگر تنوع جالب غذایی بود،  از کوفته تبریزی تا ماهی به بیماران می‌دادند. البته پیش از ورود به بیمارستان کم اشتها شده بودم و میلی به غذا نداشتم، با بدنی رنجور و ضعیف وارد بیمارستان شدم، حتی نماز نمی‌توانستم بخوانم، برایم رکوع و سجود بسیار سخت بود.

    * روزی که از بیمارستان مرخص شدید به کرونا چه نگاهی داشتید؟

    الان به همه نصیحت می‌کنم نترسید، چه به دوستان داخل و چه دوستان خارج کشور؛ این روزها خصوصا در اینستاگرام دایرکت‌های بسیار از افراد مختلف دریافت می‌کنم، همه از ترس کرونا حرف می‌زنند، حتی یک نفر دیروز پیام داد که مبتلا به کرونا شده‌ام چه کنم؟ گفتم نترس چون ایمنی بدن با ترس کاهش می‌یابد، نترسی مشکل تو حل می‌شود. فقط ۱۰ روز باید طاقت بیاوری.

    نکته مهم این است که اصل ماجرا نامیدی است که نباید در فرد رخنه کند، آقای نادری که الان نماینده مجلس شده‌اند نیز این روزها مبتلا به کرونا شده، اما او می‌گوید:”چیزی که کرونا را شکست می‌دهد امید است”،‌ با ایشان موافقم.

    من نیز تلاش می‌کنم در متن، نوشته و شعر به همه امید دهم، این هم آزمایشی از میزان ترس بود، اما روزهای ابتدایی بیمارستان بسیار ترسناک بود و ترسیده بودم، اخبار مرگ و میر را می‌شنوی، و همه آرزوهایت به یک چشم بهم زدن مهر باطل به خود می‌بیند و نمی‌دانی چه سرنوشتی در انتظار توست،‌ این نگران کننده است،‌ ترس روزهای اول اینطور بود.

    * فضای بیمارستان برای تفکراتی اینگونه هم بی تـأثیر نیست؟

    بله دو هم اتاقی داشتم که هر کداممان با یک علائم خاص مراجعه کرده بودیم، یکی با بدن درد،‌ یکی تب و من با تنگی نفس آمده بودم،‌ فارغ از این فضای بیمارستان بسیار آرام بود،‌ هرچند پرستارها بسیار خسته بودند، افراد مسن بسیار از درد به پرستارها مراجعه می‌کردند. برخی حالشان بد بود و سرفه‌های عجیب می‌کردند، اما کادر بیمارستان به خوبی از پس کار بر می‌آمدند.

    * در صحبت‌هایتان به ادعیه اشاره کرده‌اید، یکی از تفاوت‌های ما ایرانی‌ها با بیماران و مردمان سایر کشورها توسل به دعا و ادعیه و مناجات‌ها و ائمه(ع) است، با توجه به اینکه در ماه شعبان قرار داریم در این باره هم بفرمایید.

    اینکه به قدرت نامتناهی وصل باشی حس خوبی است، من خیلی پیام از جانب دوستان در زمینه دعا داشتم، افرادی را نمی‌نشاختم اما برایم نذر کرده و پیغام می‌دادند، برخی دوستان را یک بار فقط دیده بودم اما ۴۰ حدیث کسا برایم نذر کرده بودند،‌ از این دعاها بسیار داشتم پیام‌هایی از این دست بسیار می‌رسید، دوستی در سفر افریقا دارم، به کلیسا رفته بود و در جمع افراد حاضر در کلیسا به بیماری من اشاره کرده بود اینها برایم انرژی بخش بود. در کنار همه این موارد خواندن قرآن بسیار مؤثر بود. دعاهایی که حضرت آقا فرمودند و دعای نور هم بسیار اثر داشت.

    * مدت زیادی در بیمارستان بودید؟

    روز هشتم باید از بیمارستان مرخص می‌شدم، اما به من گفتند سحرگاه تب کمی داشتید. طبق پروتکل بیمارستان افراد تب هرچند کم هم داشته باشند از بیمارستان مرخص نمی‌شوند، از این رو باید دو روز بدون تب در بیمارستان باشی‌ تا ترخیص شوی، دو روز دیگر ماندم و بعد مرخص شدم.

    ۲۴۱۲۴۱

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *