مهر نوشت: مهران غفوریان به مرور تجربیات و خاطرات خود از اجرای برنامه تلویزیونی «اعجوبهها» طی سال گذشته و حضور متفاوت در برنامهای با محوریت کودکان پرداخت.
مهران غفوریان را بیشتر با سریالهای کمدی و نقشهای طنازانهاش میشناسیم. این چند سال اخیر هم بیشتر در «خندوانه» دیده شد و با استندآپ کمدیهایش به صحنه رفت. او زمستان سال گذشته اما یک تجربه متفاوت روی آنتن شبکه سه داشت که به اجرای برنامهای با محوریت تواناییها و مهارتهای کودکان مربوط میشد.
برنامهای که ابتدا بسیاری تصور کردند قرار است یک «عصر جدید» دیگر و این بار برای کودکان باشد اما هر کودکی با هر میزان از مهارت و حتی علاقه و سرگرمیهای خاص خود میتوانست مهمان مهران غفوریان باشند که برخلاف برنامههای کودک او را «عمو» خطاب نمیکردند.
مهران غفوریان با استایل و فضایی متفاوت و کت و شلوارهایی که به قول خودش از مراسم عروسیاش دیگر نپوشیده بود در این برنامه دیده شد و حالا بعد از یک فصل و شاید آخرین فصل اجرای آن به سوالات ما درباره این تجربه پاسخ داد.
شما سال گذشته برنامهای با نام «اعجوبهها» اجرا کردید که نمونهای از یک برنامه خارجی بود، چقدر از خود نمونه اصلی اطلاع داشتید و چطور اجرای این برنامه را پذیرفتید؟
سروش گل محمدی تهیهکننده «اعجوبهها» به من فیلمی از برنامه «little big shots» را نشان داد که نمونه آن در ۵۲ کشور اجرا میشد. مثلا در هند این برنامه را آمیتاب باچان اجرا میکند و یا در نسخه آمریکایی استیو هاروی اجرا را بر عهده دارد.
من نمونههایی از این برنامه خارجی دیدم و برایم جذاب بود. از طرف دیگر از زمانی که پدر شدهام حسم نسبت به بچهها عوض شده است. حسی که پدرانهتر به بچهها نگاه میکند و با عشق و علاقه با بچهها حرف میزند و این دلایل روی تصمیم من برای اجرای برنامه تاثیر گذاشت.
«اعجوبهها» هم با همان ساختاری پیش رفت که در همه دنیا و براساس مدل آمریکایی کار شده است. ساختاری که مثل «عصر جدید» نمیشود به ترکیب آن دست زد و همه کشورها اجرایش میکنند و البته ما هم در کشور خود آن را ایرانیزه میکنیم. الان دیگر در هیچ کجا بحث کپی مطرح نمیشود به ویژه که برخی هم انتقاد میکنند که برنامه کپی است خب این ساختاری است که در بسیاری کشورها ساخته میشود و ما هم این ساختار را استفاده کردهایم.
البته بخشی از انتقادی که برخی به کپی بودن این مسابقات دارند، به دلیل استفاده از این ساختار بدون رعایت کپی رایت است.
من کپی رایت را قبول دارم اما به نظرم این غلط است که بگوییم چون برنامهای کپی است بد است و نباید ساخته شود. چه آزاری داریم که بخواهیم نسخهای از یک برنامه را که آزمون و خطایش هم مشخص است تفاوتهایی را در آن ایجاد کنیم تا مشابه برنامه دیگری نباشد. تفاوتهایی هم البته دارد و این هم طبیعی است چون من استیو هاروی نیستم و بچهها هم ایرانی هستند.
گفتید استیو هاروی نیستید اما همان اوایل عدهای شباهتهایی بین شما و هاروی هم پیدا کردند. مثلا شما هم مثل او کمدین هستید و یا استایلی که داشتید مثل او کت به تن میکردید.
ظاهر من شبیه هاروی نیست. تاکیدی هم نداشتیم که شبیه هاروی شوم و این خیلی خندهدار است که بخواهم شبیه هاروی شوم چون من خودم هویتی دارم و کمدین هستم و سی سال است در کشور خودم کار میکنم. عدهای هم میگفتند سیبیل گذاشتهام که شبیه او شوم اما این کار اصلا چه فایدهای دارد!
با اینکه اجرای این برنامه را بر عهده گرفتید اما چندان به خاطر ندارم که در برنامههای کودک یا حتی در فیلمهای کودک بازی کرده باشید!
بله جالب است که بگویم من تا حالا حتی یک فیلم کودک بازی نکردهام و جز یک بار که در فیلم «پرواز مرغابیها» را به کارگردانی علی شاهحاتمی حضور داشتم نمیتوانید فیلم دیگری را پیدا کنید چون اصلا علاقهای به کار کودک نداشتم.
یک بار ایرج طهماسب برای حضور در «کلاه قرمزی» دعوتم کرد. ماجرا به این ترتیب بود که من با همسرم به پشت صحنه این مجموعه رفته بودیم و آقای طهماسب و آقای جبلی به من گفتند سال بعد صداپیشگی یک کاراکتر را بر عهده بگیرم من هم خیلی خوشحال شدم. به هر حال طهماسب و جبلی پشت این کار هستند و «کلاه قرمزی» اثر درخشانی است. با این حال این فرصت پیش نیامد و فکر کنم سال بعد از آن دعوت اصلا مجموعه را نساختند!
در فیلمهای سینمای کودک چرا نتوانستید حضور پیدا کنید؟
من خیلی پیشنهاد بازی در فیلم سینمایی کودک رد کردم و صادقانه بگویم اصلا علاقهای به حضور در کار کودک نداشتم. نه اینکه بخواهم بگویم از وقتی پدر شدم به کار کودک علاقمند شدم و حتی هنوز هم شاید بسیاری از کارهای کودک را رد کنم. با این حال «اعجوبهها» میان اینها فرق میکرد. من قسمت آخر «اعجوبهها» به پشت صحنه رفتم و خیلی گریه کردم چون دلم برای همهشان تنگ میشد. همه بچهها را در آن قسمت در برنامه دیدم و به حدی احساساتی شده بودم که گریهام را نگه داشتم تا در صحنه و جلوی بچهها گریه نکنم. این بچهها خیلی برای من جذاب بودند. اصلاً نمیدانید همه این بچهها برای من کادو میآوردند و این برای من خیلی جذاب بود. من همه این کادوها را نگه داشتهام از علیرضا اقدم که برایم با مقوا یک جیپ ساخته بود تا پسری که برایم طناب آورده بود تا پسری که برایم کادوی بلوچی آورده بود.
دیدگاهتان را بنویسید