«موسیقی بیکلام برای هر کس معنای متفاوتی دارد، ممکن است وقتی که مخاطبان به آوای سازها گوش میسپارند، یک نفر از ویولن خوشش بیاید و فرد دیگری از سازهای بادی و به فراخور حس و حالی که دارند درک متفاوتی از آن موسیقی داشته باشند. ولی زمانی که موسیقی باکلام است، محوریت کار کلام میشود و مخاطب با توجه به متن کلام و مفهوم مورد نظر شاعر پیش خواهد رفت.»
بخشی از صحبتهای کیوان ساکت که در مصاحبه با ایسنا عنوان شده است.
این نوازنده و آهنگساز قرار است ۲۲ و ۲۳ آبان ماه به عنوان سولیست تار و سهتار همراه با ارکستر ملی، کنسرتی را با آهنگسازی خودش در تالار وحدت به روی صحنه ببرند.
این کنسرت به رهبری مهمان نصیر حیدریان با اجرای قطعاتی از جمله آرزوی بزرگ، رقص ایرانی، خاطره، رقص شیرازی، کرانه، شوق دیدار، غم وشادی، راپسودی چهارگاه، راز مهتاب، حرکت دائمی، مادر، چهارمضراب بیات شیراز، سرمست، سرمست، گفتگو، رقص گیلکی و رستاخیز برگزار خواهد شد.
به همین بهانه گفتوگویی با کیوان ساکت داشته ایم که در ادامه میخوانید:
برداشتهای متفاوت از موسیقی به فراخور درک مخاطب
در ابتدا از ساکت میخواهیم که توضیحاتی را درباره کنسرت پیشرو به ما ارائه دهد، میگوید: این کنسرت با آهنگسازی خود من برگزار خواهد شد؛ چراکه معمولا زمانی که قرار باشد در جایی ساز بزنم قطعات خودم یا بزرگان موسیقی ایران و جهان را مینوازم. به هر حال به دعوت بنیاد رودکی تصمیم گرفته شد یک کنسرت موسیقی بیکلام با محوریت تار و ارکستر ملی برگزار کنیم تا اتفاقی در ماههای پایانی سال ۹۸ باشد.
او ادامه میدهد: موسیقی بیکلام یکی از مهمترین بخشهای موسیقی هر قوم و ملت است؛ به همین دلیل آشنا کردن مردم با موسیقی بیکلام یک رسالت بزرگ است. کسانی که میتوانند از موسیقی بیکلام لذت ببرند شاید از لحاظ اندیشه و درک هنری، جایگاه ویژهای داشته باشند. به نظر من موسیقی بیکلام یکی از مهمترین بخشهای هنری موسیقی دنیا است و بزرگترین آثار ماندگار موسیقی جهان که در ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال گذشته توسط افرادی مانند باخ، موتسارت، بتهوون و… ساخته شدهاند، بیکلام بودهاند.
این هنرمند میگوید که موسیقی با کلام هرچند خیلی زیبا و همه پسند است، ولی واسطهای است بین موسیقی که اجازه نمیدهد شنونده بدون ترجمه در دریای بیکران نتها شناور شود.
او تصریح میکند: زمانی که یک قطعه موسیقی بیکلام برای چند نفر پخش میشود، هرکس به فراخور درک و استنباطش از موسیقی، احساسی که حین گوش دادن به اثر دارد و روحیه خود، برداشت خاصی خواهد داشت. ولی زمانی که کلام روی موسیقی گذاشته میشود، شنوندگان را به یک سمت میبرد؛ یعنی اگر کلام حماسی باشد، همه حماسی فکر خواهند کرد و اگر عاشقانه باشد، عاشقانه فکر خواهند کرد.
موسیقی به ترجمه نیاز ندارد
این هنرمند موسیقی با بیان اینکه موسیقی جزو هنرهایی است که نباید ترجمه شود، میگوید: کلام به صورت غیرمستقیم موسیقی را ترجمه میکند و اجازه نمیدهد هر کسی خودش وابسته به درکی که دارد از موسیقی لذت ببرد. درک و لذت بردن از موسیقی بیکلام به تربیت شنیداری نیاز دارد و فرد باید درک بالایی از موسیقی داشته باشد تا زمانی که آن را میشنود، بفهمد. در کشور ما چون اغلب مردم با موسیقی آشنا نیستند و بیشتر به شعر علاقهمند هستند، تنها به شعر فکر میکنند، در صورتی که موسیقی بیکلام است که میتواند بین ملیتهای مختلف ارتباط برقرار کند. به گونهای که میتوان بدون دانستن زبان آلمانی یا روسی از موسیقی بیکلام آنها لذت برد و کاملا با آن ارتباط برقرار کنید.
او در همین راستا گریزی هم به موسیقی پاپ که کلام در آن محوریت دارد، میزند و میگوید: در این نوع موسیقی صدای خواننده، شعر و ریتم خیلی برجسته است. اصولا این موسیقی پاپ از لحاظ بافت و هارمونی خیلی سادهتر از انواع دیگر موسیقی است؛ به همین دلیل ریتم در آن خیلی برجستهتر از انواع دیگر موسیقی است، البته دلیل این امر برای تأثیر گذاشتن روی مخاطب جوان است.
موسیقی را در مدرسه تدریس کنیم
او در بین صحبتهای خود به این امر اشاره کرد که اصلیترین هدف از برگزاری این کنسرت، رساندن موسیقی خوب به گوش مخاطب است. از او سوال میکنیم که برای آشنایی مردم با موسیقی خوب چه برنامه بلندمدتی را میتوان در نظر گرفت؟
پاسخ میدهد: صدا و سیما و آموزش پرورش باید در این راستا با حضور کارشناسان برنامههای بلندمدت را برنامهریزی کنند، به گونهای که صدا و سیما مدام موسیقی خوب را پخش کند و آموزش و پرورش نیز درس موسیقی و سرود را از اول ابتدایی در مدارس قرار دهد تا کسانی هم که نمیخواهند موسیقیدان یا نوازنده شوند، با موسیقی آشنایی کافی داشته باشند. این امر همانند زمانی است که یک فردی میخواهد مهندسی یا پزشکی بخواند و باید در یک حدی زبان مادری خود را بلد باشد و یا یکسری کلیات و اصول آشنا باشد.
او ادامه میدهد: از لحاظ علمی اثبات شده است که آموزش موسیقی از کودکی و پافشاری کمتر بر دروسی که در آینده خیلی به کار دانشآموزان نمیآید، باعث خواهد شد تا جامعه آرامتر باشد و آمار جرم و بزه کاهش بیابد.
این موسیقیدان بیان میکند که حضور در گروههای موسیقی باعث میشود که فرد احترام گذاشتن به دیگران را یاد بگیرد؛ زیرا در یک گروه موسیقی گاهی باید متوقف شوند تا دیگر نوازندگان نقش خود را ایفا کنند. در چنین حالتی این فرد یاد خواهد گرفت تا در جامعه نیز به حقوق مادی و معنوی که برایش تعیین شده است، احترام بگذارد.
او ادامه میدهد: هر چقدر که یک فرد بیشتر به موسیقی بپردازد، این خصلت در او قویتر خواهد شد.؛ به عنوان نمونه در ۱۰۰ سال اخیر که آمار جرم و بزه در سطح وسیعی در ایران افزایش یافته است، نام یک هنرمند واقعی و بزرگ موسیقی را در بین آن افراد نمیبینید؛ به همین دلیل جوامعی که این امر را فهمیدهاند به آموزش و اشاعه موسیقی و هنر در سطح وسیع اهمیت میدهند.
ساکت باری دیگر تأکید میکند که موسیقی ناب نیاز به تربیت شنیداری دارد و اضافه میکند: اگر شما هر بلیط اپرا را یک میلیون تومان بفروشید و تالار وحدت پر شود، هزینه یک شب آن تأمین نخواهد شد؛ چراکه عوامل زیادی از جمله ارکستر، خوانندگان، کارگردان و … برای ساخت برنامه یک شب از اپرا همکاری میکنند. ولی در تمام کشورهای دنیا مجانی اجرا میکنند و دولتها هزینه آن را پرداخت میکنند؛ زیرا میخواهند مردم تربیت شنیداری پیدا کنند، جامعه مهربانتر شود و موسیقی را بشنوند.
این هنرمند گریزی به امکانات بالای آلات موسیقی در هنرستانهای موسیقی و مدارس کشورهای پیشرفته میزند و میگوید: در کشورهایی مانند امریکا یا کانادا، دیدهام که در هنرستانهای موسیقی، هر کلاس یک پیانوی خیلی خوب دارد و یا در مدارس حداقل دو پیانوی رویال عالی هست. به جرأت میتوانم بگویم پیانوهای هنرستانهای کشورهای اروپایی که در آنها اجرا داشتهایم، اگر پیانویشان بهتر از پیانوی ما در تالار وحدت نبوده، کمتر هم نبودهاند.
به او میگوییم با توجه به این صحبتها ما در دانشگاههای موسیقیمان نیز سازهای مناسب نداریم. با خنده میگوید: اگر بخواهیم درباره دانشگاهها صحبت کنیم که من دل پُری از وضع آنها دارم. ۲۲ سال در دانشگاه آزاد تدریس میکردم و بیرون آمدم. زمانی که وارد محیط دانشگاه هنر در ایران میشویم، هیچ تفاوتی را با اداره مالیات یا ثبت احساس نمیکنیم و هیچ تصویری از اینکه وارد یک محیط هنری و آکادمیک شدهایم نخواهیم داشت. گرچه که در کشورهای پیشرفته دنیا آنقدر فضای کنسرواتوارها زیباست که مردم در ایام تعطیلی پول میدهند و از آنها دیدن میکنند.
ارکستر نباید لزوما رهبر ثابت داشته باشد
در پایان از این نوازنده تار درباره رهبر نداشتن ارکستر ملی سوال میکنیم. بیان میکند: شکل مدیریت ارکستر در همه جای دنیا یکسان نیست. خیلی جاها دیدهام که ارکستر یک مدیر دارد و او از رهبرهای مختلف دنیا یا در همان کشور دعوت میکند. این کار باعث میشود که هم تنوع رهبری بیشتر شود و هم تنوع صدایی، اجرایی و… .
او ادامه میدهد: گاهی اوقات اینگونه است که ارکستر یک رهبر دائمی به مدت دو، سه سال یا کمتر و بیشتر دارد. ولی همان رهبر نیز در فصلهای مختلف از سال از رهبرهای دیگر نیز دعوت میکند تا ارکستر از تجربه رهبرهای دیگر استفاده کند؛ چون به هر حال هر رهبر میتواند تجربهای متفاوت منتقل کند و ارکستر با تجربه رهبرهای مختلف به مرور از لحاظ اجرایی پربارتر شود.
انتهای پیام
دیدگاهتان را بنویسید