دکور ضد جنگ، ترتیب آهنگهای بیشتر اجتماعی و گاهی عاشقانه و در نهایت پایانبندی کنسرت مهدی یراحی، شب متفاوتی را برای دو سانس در چهارشنبه ٢۶ تیر در برج میلاد رقم زد.
دکور این کنسرت که تلفیقی از موشک و پرندههای کاغذی بود، کویر کف صحنه با بوتههای خار، نیمکتهای رنگ و رو رفته، دفترهای ورق خورده و کیفهای مدرسه حتی قبل از پخش تیزر جنجالی و حضور خواننده روی صحنه، اذعان میکرد که امشب، پر از اتفاقهای خاص خواهد بود.
«بی دفاع» اولین آهنگی که اجرا شد حرفهای بسیاری داشت، یراحی پشت میز نشسته و با چراغی که بالای سرش روشن است، از آخرین دفاعیاتش میگوید. از این که برای بخشیده شدن هرگز ریا نمیکند.
میشود با قاطعیت گفت که در این کنسرت آهنگی نبود که مردم یک دل و یک صدا فریاد نکنند از آهنگ «سرسام» گرفته که چند ماه است بیرون آمده تا قدیمیها و آهنگهای عربی.
سیر خوانده شدن ترانهها پر از حرفهای ناگفته است از کام گرفتن از ناکامی یکدیگر در ترانه «سرسام» تا بیاعتنایی به وضعیت خوزستان در ترانه «خاک» و گاهی نجوای عاشقانه ترانهای مثل «نفس» و دوباره اوج گرفتن با «امپراطور».
حتی ترانه عاشقانهای مثل «حیّک» با تصویر بچههایی که با دمپاییهای کهنهشان دنبال بشکههای خالث نفت میدوند پر از تصویرهای ناب اجتماعی است که میتواند از دیر شدن هر قرار عاشقانهای بنالد اما درباره غربت و تنهایی جنوب که سالهای جنگ را تاب آورده و جلوی توپ و تانک دشمن سینه سپر کرده، پرسشگر باشد.
کنسرت بعد از دو ساعت هنوز هیجان دارد، صدای یراحی در اوج میخواند از معدود خوانندههایی که خیلیها معتقدند صدایش روی صحنه کم نمیآورد و به رسایی و رهایی آهنگهایش میخواند. مردم هنوز پرشورند و نمیخواهند کنسرت تمام شود.
در نهایت مهدی یراحی و گروهش صحنه را ترک میکنند و مردم یک صدا رو به استیج خالی آهنگ «پاره سنگ» را منظم، دقیق و پرشور و به صحنه خالی فریاد میزنند. به این ترتیب دو سانس اجرا از کنسرت مهدی یراحی به پایان میرسد در حالی که مردم هنوز ایستادهاند و کف میزنند.
بعد از پوشیدن لباس کارگرهای فولاد اهوازو پخش کلیپ و ترانه جنجالی «پاره سنگ» که در نوع خودش ترانهای معترض و هنجارشکن به حساب میآید ، مهدی یراحی به مدت شش ماه از برگزاری هرگونه کنسرت و فعالیتی ممنوع شد تا حدی که صدا و تصویرش از ترانه بهاریهای که هر سال توسط خوانندههای پاپ خوانده میشد، حذف شد اما شاید دلیل این استقبال جدای شش ماه ممنوعالفعالیتی، این باشد که یراحی با کارش حرف میزند، نیازی به شواف ندارد و پر از دغدغههای جدی اجتماعیست. نیازی به صدا کلفت کردن ندارد و جدیت کار و هنرش را فدای بازار و مصلحتش نمیکند.
دیدگاهتان را بنویسید