مرتضی شهید حنیفی از شاعران شناختهشده شعر جنگ و دفاع مقدس روز گذشته شنبه پانزدهم تیرماه بر اثر سکته قبلی دار فانی را وداع گفت.
از حنیفی تا به حال چندین مجموعه شعر منتشرشده است که عبارتند از: «جنگ خاطرهها را مجروح میکند»، «سرفههای قانونی»، «جنگ زیر نور ماه» و «کتاب جنگ» که در این میان کتاب شعرِ «سرفههای قانونی» مجموعهای از مرثیههای عاشقانه شاعر برای پدر و عموهای شهیدش است که نشر نیماژ منتشر کرده است. «سرفههای قانونی»، مجموعه ۲۷شعر نیمه بلند است.
مرتضی شهید حنیفی فرزند شهید در سال ۱۳۶۰ چند روز پس از شهادت پدر به دنیا آمد و به همین خاطر نام پدر را بر او گذاشتند، و همانطور که از نام آثارش مشخص است بیشتر قریب به اتفاق شعرهایش در حوزه شعر جنگ و دفاع مقدس است.
در ادامه چند شعر در قوالب کلاسیک و نو از مرحوم مرتضی شهید حنیفی میخوانیم:
دو شعر از مجموعه شعر «کتاب جنگ»:
۱)
سرت را بریدند و
انداختند یک گوشه
سرت زیبا مانده بود و نمیمرد
میخواست کمکت کند
میخواست کمکت کند
میخواست
تو را دوباره برگرداند به زندگی
۲)
من محتاجم
به تماشای پیشانی ات
به این که در را قفل کنی
و نگذاری
ترکت کنم
به خاطر تو یاد خواهم گرفت زیبا بودن را
عزیزم
برای تو خواهم مرد.
حتی یکسال بعد از مرگم
برای تو خواهم مرد.
بخشی از قصیدهای از مرتضی حنیفی برای حضرت صاحب الزمان (عج):
چون تو نیاورد به جهان هیچ مادری
ای یوسفی که با همه عالم؛ برادری…..
از این همه برادر پر ادعا ولی……
جز کاروان چاه نصیبی نمی بری……
آقا میان ما و دل ما حکم تو باش
هنگام جشنهای بزرگ سراسری…..
در کوچههای ریسه کش ما بیا؛ مگر
از محتوای غصه ما سر در آوری:
بر باد رفته غیرت مردان شهرمان
افتاده است روی زمین هر چه روسری
نوشند آبمیوه برای سلامتت…..
مردان لشگری و مدیران کشوری……
چه برجها به اسم تو بالا کشیده اند
با اسم تو که راز وجود پیمبری……
شکرخدا که در همه عالم ندیده ام
از دستهای گرم ترت؛ مهربانتری……
از دوری تو سوختم اما نداده ام
یک ذره از محبت نابت به دیگری
آقا مرا به خاطر این حرفها ببخش
قصدی نداشتم به جز از یاد……آوری
ای دل تو نیز شاعر مولا نمیشوی
نقشی بر آب می زنی و سکه میبری
دیدگاهتان را بنویسید