×
×

اختصاصی موسیقی ایرانیان

  • کد نوشته: 274
  • موسیقی ایرانیان
  • شنبه, ۵ام دی ۱۳۸۸
  • ۰
  • سایت موسیقی ایرانیان – امین موسوی و ابراهیم مولائی: پیمان خازنی در تهران و در خانواده ای هنری متولد شد. او از پنج سالگی به نواختن سه تار مشغول شد و از هفت سالگی تار نوازی را آغاز نمود. در سن هشت سالگی نزد استاد کیوان ساکت نوازندگی را ادامه داد و در یازده سالگی […]

  • سایت موسیقی ایرانیان – امین موسوی و ابراهیم مولائی: پیمان خازنی در تهران و در خانواده ای هنری متولد شد. او از پنج سالگی به نواختن سه تار مشغول شد و از هفت سالگی تار نوازی را آغاز نمود. در سن هشت سالگی نزد استاد کیوان ساکت نوازندگی را ادامه داد و در یازده سالگی فعالیت ارکستر نوازی خود را آغاز کرد. او با ارکسترهای متعددی چون ارکستر ملی جوانان، ارکستر وزیری و ارکستر رادیو همکاری داشته است، خازنی که شاگرد کیوان ساکت بوده آلبوم «شوخی» را که تلفیقی از تار و پیانو است را بعد از انتخابات منتشر کرد، استایل نوازدگی و هنر او در این آلبوم شبیه بعضی آثار کیوان ساکت است که مانند استادش کارهای تلفیقی سنتی/کلاسیک را با تار و پیانو می کند. آلبوم بعدی او «چکاوک» نام دارد که با خوانندگی محسن شاهرودی و دکلمه محمد صالح علا در آینده منتشر خواهد شد. نکته جالب در مسیر زندگی او تحصیل در رشته مردم شناسی فرهنگی می باشد که به رشته هنری او زیاد مرتبط نمی باشد.
    کیوان ساکت که از تربیت چنین شاگردی خوشحال است در مورد او و آلبومش می گوید: «خازنی روی آلبوم شوخی بسیار کار کرده و من به شخصه به هر کسی که در راه اعتلای موسیقی ایران گام بردارد، دورود می‌فرستم. مسئله تلفیق همیشه در موسیقی ما از قدیم بوده و شکل‌های مختلفی دارد پیمان در اثر «شوخی» ذوق به خرج داده و بیشتر تحت تاثیر اجراهای کلاسیک من بوده است. نمره اصلی به هر اثر را تاریخ می‌دهد اما من به شخصه از اینکه توانستم شاگردانی تربیت کنم و موسیقی و هنر را به آنها بیاموزم که بتوانند صاحب آثار مدیدی باشند به خودم می‌بالم.»

    خب پیمان خازنی تا به حال کمتر در جامعه موسیقی شناخته شده است، این مطلب و مصاحبه ای که با او کردیم و در زیر می خوانید بهانه ای است تا بیشتر خازنی و هنرش را بشناسیم، در این گفتگو نخواستیم که مصاحبمان تبدیل به بحث موسیقایی طولانی شود به همین دلیل هر سوالی را که خازنی جواب داد، نخواستیم کش دهیم و جوابی بر جواب او دهیم و با هم بر سر اختلافاتمان بحث کنیم، انشالله بحث های طولانی و تحلیلی موسیقایی بماند برای فرصت دیگر، هدف از این مصاحبه آن بوده که بیشتر خازنی، هنر و تفکراتش را بشناسیم، بحث های عمیق تر و جدی تر و انتقادی تر و کش دارتر بماند برای بعد! این گفتگو که کمی هم چالشی هست می توانید در زیر بخوانید.


    موسوی: کمی خودت را معرفی کن و بگو متولد کجا هستی و سنت چقدر است؟ زیر نظر چه کسانی چه دوره های موسیقایی را گذرانده ای؟ و کلا انگیزه ات برای ورود به دنیای موسیقی چه بوده؟ و چه شد که وارد این رشته شدی؟

    پیمان خازنی هستم، متولد تهران و ۲۶ سال دارم. موسیقی را از ۵ سالگی در مرکز حفظ و اشاعه تهران اغاز کردم. از هفت سالگی نواختن تار را شروع کردم و ۸ سال داشتم که به کلاسهای استاد کیوان ساکت راه پیدا کردم و نوازندگی را به شیوه ای هدفمندانه دنبال کردم. با توجه به اینکه در خانواده ای هنری متولد شدم طبیعی بود که از سن کودکی هنر را فراگیرم و بعنوان هدفی جدی دنبال کنم.

    مولایی: درباره مجموعه «چکاوک» که دومین اثرت محسوب میشود و قرار است به زودی وارد بازار شود، توضیحاتی بده.

    چکاوک مجموعه ای است از ساخته های پیشین من که با صدای محسن شاهرودی و دکلمه محمد صالح اعلا ارائه می شود که ساختاری شبیه به ارکستر گلهای سابق ولی با نگاهی امروزی دارد.

    مولایی: بر چه اساسی در این آلبوم محسن شاهرودی را به عنوان خواننده انتخاب کردی؟ کلا معیارت برای انتخاب خواننده چیست؟

    به نظر من خواننده باید خودش باشد نه کپی برابر اصل اساتید. کلا صداهایی را دوست دارم که خودشان باشند، چه به لحاظ جنس صدا و چه به لحاظ نوع تحریر و تکنیک خواندن. با دیدن محسن شاهرودی او را برای خواندن این کار مناسب دیدم و زمانی که صدایش را در استدیو شنیدم از انتخاب خود خشنود شدم.

    مولایی: خب تو سرپرست گروه باشا هم هستی، گروه باشا از چه زمانی و بر چه اساسی تشکیل شد و «باشا» به چی معنی است؟

    باشا از سال ۸۷ تشکیل شد و اجراهای زیادی داشتیم. اولین اجرای ما در جشنواره بیست و چهارم فجر بود و آخرین اجرایی که داشتیم در بزرگداشت حافظ با صدای آقای علی رستمیان بود. باشا به معنی نیایش اهنگین است.

    مولایی: طبق صحبت هایی که با هنرمندان برگزیده جشنواره فجر دوره های گذشته داشتم، گله مند بودند که مسولین جشنواره به تعهد ها و قول هایی که داده اند عمل نمی کنند و به خاطر همین دیگر در جشنواره حضور نخواهیم داشت. تو هم با همین مشکل مواجه هستی؟ آیا اصلا امسال نیز در جشنواره فجر شرکت خواهی کرد؟

    حقیقت این است که تا به حال به من قولی نداده اند که بخواهد عملی بشود یا نشود. دوستانی که به آنها قول هایی داده شده ظاهرا از ما جلو تر بوده اند! شرکت در جشنواره بجز خستگی و کسلی چیزی ندارد و شما نمی توانید به این دید نگاه کنید که با شرکت در جشنواره برای شما اتفاقات خوبی بیافتد. به امید روزی که جشنواره های ما جشنواره باشند!

    مولایی: بهتر است کمی هم در مورد آلبومت که چند ماه پیش منتشر شد صحبت کنیم، از چه زمانی به فکر خلق البوم شوخی افتادی؟ و اصلا به چه دلیل برای اولین تجریه، موسیقی تلفیقی را انتخاب کردی؟

    شوخی خاطرات نوجوانی من است. روزهایی را به یاد دارم که بیش از ده ساعت به تمرین تکنیک می پرداختم. در این تمرینهای مستمر به یکسری اتودهایی دست پیدا کردم که بعضا به صورت بداهه یا از پیش طراحی شده به آنها دست یافته بودم. سعی کردم انها را به روی صحنه ببرم و از همراهی گیتار کلاسیک و فلامنکو و قانون و پیانو کلاسیک استفاده کردم. زمانی که این قطعه ها امتحان خود را پس دادند تصمیم گرفتم گلچین تجربیات چند سال روی صحنه بودنم را به صورت آلبومی ارائه دهم.

    موسوی: خب یک نکته جالب در آلبوم «شوخی» این است که تار با پیانو تلفیق شده است، شاید بالای ۹۰ درصد آثار تلفیقی موسیقی ما، سه تار همیشه مقدم تر بود بر تار، البته این هم دلیل دارد، تار صدایش بسیار ایرانی تر و سنتی تر است ولی سه تار قابلیت بیشتری دارد تا با موسیقی که از غرب می آید همنشینی کند، به همین دلیل در کارهای پاپ هم موقعی که می خواهند از صدای سازهای سنتی استفاده کنند کمتر به دنبال تار می آیند، آیا چه دلیلی دارد که از تار برای این کار تلفیقی استفاده کردی؟ آیا تنها هدفت این بوده که نشان دهی با تار هم میشود صدایی متفاوت در آورد؟ یا نه دلیل دیگری داشته؟ ببین هر سازی که در قطعه ای از موسیقی استفاده میشود ، عهده دار مسئولیتی است که به جز آن ساز، هیچ ساز دیگری نمی تواند آن مسئولیت را انجام دهد. با توجه به این مطلب فکر می کنی رسالتی که تار در این آلبوم انجام داده، هیچ ساز دیگری به جز این نمی توانست انجام بدهد؟

    اول اینکه من نظرت را در رابطه با ماهیت تار و سه تار در استفاده در موسیقی تلفیقی و پاپ را قبول ندارم و به این نظریه بعنوان یک نظر شخصی بسنده میکنم. دوم اینکه شاید استفاده سه تار در موسیقی تلفیقی به این دلیل بوده که صاحب آن اثر نوازنده سه تار بوده است و طبیعیست که از ساز خودش استفاده کند(البته از این نباید گذشت که سه تار به دلیل ارزان بودن و سادگی یادگیری نسبت به تار عامه پسند تر است). من هم بدلیل اینکه نوازنده تار هستم و بیست سال از عمرم را صرف نوازندگی و شناخت این ساز کرده ام طبیعیست که از ساز تخصصی ام در ان البوم استفاده کنم ولی شاید اگر نوازنده ویلن بودم از ویلن برای تلفیق استفاده میکردم.

    موسوی: قبول داری در آلبومت ویژگی ها و کلا تعریف ساز تار را عوض کردی؟ در آلبوم «شوخی» تار بیشتر یک ساز دیگر به هویت متفاوت دیگر تغییر یافته است، و دیگر آن ایرانی بودن خود را ندارد، و به نظر من این یک نقدی است که می تواند بر کارت وارد شود، که اصولا درآلبوم «شوخی» تار هویتش را از دست داده است، ما در تلفیق نباید هویت فرهنگ ها را عوض کنیم که اگر عوض کنیم دیگر تلفیق نیست، کارهای نامجو هم به نوعی دیگر همینطور هست، او در کارهای اخیرش دیگر تلفیق نمی کند، می آید با سه تار صدایی در می آورد که هویت و ایرانی بودن سه تار را عوض می کند، دیگر سبک او تلفیق نیست، بلکه یک استایلی از موسیقی است که خودش درست کرده، کار تو هم در یک ویژگی همینطور هست، که وقتی ما آلبومت را گوش می کنیم کمتر اثری از آن ایرانی بودن تار در آلبموت دیده می شود. البته این نکته ضعفی هم شاید نباشد، تو آمده ای صدا و ظرفیتی از تار را نشان دادی که هیچ گاه نشان داده نشده بود، و این یک تجربه خوب و جالب است، ولی فکر نمی کنی به جای این که ما بیاییم، هویت و رنگ سازهایمان را عوض کنیم، بهتر است که هویت ساز ها مثل پیانو و تار را با حفظ اصالت هایشان کنار هم بنشانیم؟ باز هم تاکید می کنم این صدایی که تو از تار در آورده ای زیبا در آمده ولی شخصیت و فلسفه تار را عوض کرده.

    من آلبوم شوخی را با هدف گسترش مرزهای تار نوازی ارائه کردم. من با تار پا به جایی گذاشتم که شاید در طول تاریخ هنرمندان اندکی به آنجا وارد شده باشند. طبیعی است که برای دیگران ناشناخته باشد. من برای اینکه بتوانم تار را به جهانیان نشان دهم باید ذائقه آنها ارائه میکردم. اگر قرار بود موسیقی ایرانی صرفا به شکل اصیل و با رنگ و بوی کاملا ایرانی مورد پذیرش طبع آنها قرار بگیرد موسیقی ایرانی الان جهانی بود. پس این تصور را فراموش کن که من تار را باید سنتی می نواختم تا شاید تو بپسندی. به نوعی من نمیتوانستم به خاطر بسته بودن حوزه دید عده ای فاصله خود را کم کنم بنابرین تا توانستم به پیش رفتم. در نظر دیگران هرچه بیشتر اوج میگیری کوچکتر دیده می شوی و این برای من اهمتی ندارد. هدفم معرفی تار و گذر از مرزها بود که به خوبی انجام شد. به گفته یکی از موسیقیدانان برزگ ایران برای گذر از مرزها ابتدا باید مرزها را شناخت تلفیقی که با اشراف و احاطه بر اصالت های فرهنگی نباشد دارای ارزش هنری نیست. شاید فقط بتوان با آن جلب توجه کرد.این را برای این گفتم که قیاس من با کسی مثل نامجو مقایسه ای اشتباه است.

    موسوی: به نظر من آلبوم «شوخی» آلبوم زیبا و قابل توجهی بود و وقتی من خودم به شخصه آلبوم را شنیدم لذت بردم ولی به نظرم یک اتفاق در موسیقی ایران نبود، اگر خودت بخواهی آلبوم خودت را نقد کنی، به چه نکات ضعفی در آن اشاره می کنی؟

    اگر بخواهم این کار را نقد کنم ایرادش خاص بودن آن است و شاید در قسمت هایی چندین پله از درک و آگاهی اهالی جامعه موسیقی ایران فاصله گرفته است. شاید اگر از دید بازار نگاه کنیم مردم بدنبال کارهای متوسط و همیشگی هستند. بنابر این شاید بتوان انرا کاری کم فروش نامید.

    مولایی: آلبوم شوخی را به کیوان ساکت تقدیم کرده ای، ساکت چقدر در پیشرفت کاریت و روند «آلبوم شوخی» دخالت داشت؟

    استادم به طور مستقیم در شوخی دخیل نبود ولی بطور غیر مستقیم آموزشها و تفکرات ایشان در پیشرفت نوازندگی من نقش موثری داشت.

    موسوی: راستی خود ساکت نظرش در مورد آلبومت چه بود؟

    طی صحبتهایی که ایشان در سایتهای خبری گفته بودند، نظرشان نسبت به کار مثبت بود و این روند را پسندیده بودند. خودشان نیز کار را به من تبریک گفتند.

    موسوی: اگر ممکن است در مورد فلسفه نام آلبوم یعنی «شوخی» هم توضیحی بده.

    فلسفه خاصی ندارد. نخواستم خیلی جدی باشد!

    مولایی: از هنرمندانی که موسیقی تلفیقی کار می کنند آثار چه کسانی را بیشتر می پسندی؟

    من خیلی متنوع گوش میکنم. فرد خاصی مد نظرم نیست ولی از کارهای عزیزا مصطفی زاده، پیتر گابریل، اعظم علی لذت میبرم.

    مولایی: فید بک های آلبوم شوخی چطور بود؟ از فروش و فید بک های آلبوم شوخی راضی هستی؟

    نسبت به یک کار بی کلام و خاص بله. همین که برسر زبانها  افتاده برایم کافیست

    موسوی: راستی قبول داری زمان انتشار آلبوم هایت هیچ وقت مناسب نبوده و باعث شده است که کارهایت دیده نشود؟ «شوخی» که اوایل تابستان با آن وضع سیاسی، اجتماعی آمد، «چکاوک» هم که در زمانی منتشر می شود که آلبوم های زیادی به بازار آمده اند و این باعث می شود که آلبومت کمتر دیده و شنیده شود، دو آلبوم استاد ناظری جدیدا به بازار وارد کرده اند، یک آلبوم سالار عقیلی، یک آلبوم استاد علیزاده، یک آلبوم هم هشیار خیام و آلبوم های پاپ هم به تعداد زیادی بازار را اشباع کرده اند.

    کار خوب همیشه خریدار دارد حال ممکن است بخاطر بحرانهای سیاسی و اجتماعی مردم کمتر به سراغ آثار هنری بروند اما چون کارم تاریخ مصرف ندارد مطمئنم به مرور زمان جای خود را باز میکند. ضمنا از اینکه کار هنرمندانی که نام بردید همزمان با کار من بیاید ترسی ندارم چون هرگلی بویی دارد. ضمنا اعمال چنین سیاستهایی در ارائه اثر به بازار بیشتر برای قوی جلوه دادن کارهای ضعیف جواب میدهد.

    آدرس سایت رسمی پیمان خازنی : http://www.peymankhazeni.com

    منبع : مجله موسیقی ایرانیان

    مقدمه از امین موسوی – مصاحبه از ابراهیم مولائی و امین موسوی

    در ضمن این مصاحبه در سومین شماره ماهنامه موسیقی ایرانیان منتشر شده است

    https://musiceiranian.ir/?p=274
       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *