ایرنا -علیرضا ایرانی نژاد: پس از اجرایی شدن قانون منع بکارگیری کارکنان بازنشسته در مشاغل دائم و به دنبال آن خداحافظی فریدون شهبازیان بازنشسته صدا و سیما از ارکستر ملی، مسئولان بنیاد رودکی به رسانهها گفتند که به زودی رهبر دائم ارکستر ملی انتخاب و معرفی خواهد شد. اما آیا انتخاب رهبر به تنهایی حال نه چندان مساعد این ارکستر را درمان خواهد کرد و یا صرفا مسکنی موقتی خواهد بود.
در همین مدت اندکی که از رفتن فریدون شهبازیان از ارکستر ملی گذشته، گمانهزنیها میان اهالی رسانه و هنرمندان درباره اینکه رهبر جدید ارکستر ملی چه کسی خواهد بود در فضای مجازی و گفتوگوهای حضوری در مورد اینکه آخر سر چوب رهبری ارکستر ملی در دستان چه کسی قرار خواهد گرفت، آغاز شد. صرف نظر از پاسخ این سوال قصد داریم به این مساله بپردازیم که رهبر ارکستر ملی باید چه ویژگیهایی داشته باشد.
از نخستین ساعات کنارهگیری فریدون شهبازیان از سمت رهبری ارکستر ملی خبرنگار موسیقی ایرنا، در گفتوگوهایی با هنرمندان و متخصصان و پیشکسوتان موسیقی، سعی در یافتن پاسخ به این سوال برآمد که رهبر جدید ارکستر ملی باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ اکثر این هنرمندان در این موضوع اتفاق نظر داشتند که ارکستر ملی این اواخر شرایط خوبی نداشته و اصطلاحاً بیمار بوده است.
در این میان برخی از هنرمندان موسیقی تمایلی به شرکت در این گفتوگوها نداشتند و برخی نظر خود را در چند جمله کوتاه بیان کرده و برخی هم برای پاسخ به این سوال در گفتوگوهایی مفصل شرکت کردند.
سکوت پر از فریاد فرهاد فخرالدینی
فرهاد فخرالدینی رهبر و پایهگذار ارکستر ملی و از برجستهترین ملودی نویسان تاریخ موسیقی ایران، در ابتدای امر هیچگونه تمایلی به گفتوگو پیرامون مسائل جاری ارکستر ملی نداشت. اما نهایتاً پس از پیگیریهای فراوان، این هنرمند که کمتر کسی است نداند که هستی ارکستر ملی ایران ثمره تلاشهای اوست به گفتن این جملات اکتفا کرد: «وقتی دوران پرشکوه ارکستر ملی را با شرایط امروز آن مقایسه میکنم چنان اندوهگین و ناراحت میشوم که بهتر میدانم در اعتراض به این وضعیت سخنی نگویم».
فرهاد فخرالدینی: وقتی دوران پرشکوه ارکستر ملی را با شرایط امروز آن مقایسه میکنم چنان اندوهگین و ناراحت میشوم که بهتر میدانم در اعتراض به این وضعیت سخنی نگویم.
در خانه اگر کس است یک حرف بس است
لوریس چکناواریان، موسیقیدان بینالمللی ایران در گفتوگوی کوتاهی با خبرنگار موسیقی ایرنا درباره ویژگیهای رهبر جدید گفت: حرف همیشگی خود را تکرار میکنم. رهبر ارکستر باید سابقه کاری طولانی و معلومات عمیقی داشته باشد. این حرفی است که بارها و بارها گفتهام.
نه انتخاب فرد که سیستم انتخاب رهبر اهمیت دارد
فردین خلعتبری آهنگساز و از اعضای شورای فنی ارکستر ملی در بدو تأسیس، معتقد است تشکیل شورایی فنی برای انتخاب رهبر تازه ارکستر ملی از انتخاب رهبر مهمتر است. او رهبری را برای ارکستر ملی مناسب میداند که علاوه بر تجربه و تخصص در موسیقی ایرانی، اشراف عمیقی به موسیقی کلاسیک داشته باشد. وی شرط موفقیت رهبر ارکستر جدید را قدرت تعامل او با نوازندگان میداند.
رهبر ارکستر فصل الخطاب همه تصمیمات است
پیروز ارجمند موسیقیدان و مدیر کل اسبق دفتر موسیقی وزارت ارشاد، شخصیت کاریزماتیک و قدرت مدیریت رهبر ارکستر را از شروط بسیار ضروری برای موفقیت یک رهبر ارکستر میداند و معتقد است که رهبر ارکستر باید دارای چنان قدرتی باشد که فصل الخطاب تمام تصمیمات مدیریتی در رابطه با ارکستر باشد.
این هنرمند با نگاهی به نقاط ضعف ارکستر ملی از آغاز تا کنون گفت: حلقه مفقوده این ارکستر نداشتن خروجی ملموس است. امروز از ارکستر ملی از آغاز تا کنون جز اجراهای صحنهای چیزی در اذهان نمانده و متأسفانه نه آلبومی ضبط شده و نه دی وی دی از اجراهای این ارکستر در بازار موجود است. این یک اصل لازم و به شدت مهم است. کافیست ببینیم که کشورهایی مانند مصر تا چه حد به ضبط و انتشار آثار صوتی و تصویری ارکسترشان اهمیت دادهاند و این امر تا چه حد در شناساندن ارکسترهای مصری به جهان مؤثر بوده است. متأسفانه بخاطر نبود چنین آرشیو و خروجیهایی شناخت بینالمللی از ارکستر ملی ما به همان اجرای صحنهای محدود شده است.
پیروز ارجمند: حلقه مفقوده ارکستر ملی نداشتن خروجی ملموس است؛ امروز از ارکستر ملی از آغاز تا کنون جز اجراهای صحنهای چیزی در اذهان نمانده است.
تجربه دیگر کشورها را باید چراغ راه دانست
کیوان فرزین موسیقیدان و روزنامه نگار هم معتقد است که تشکلی شورای فنی و تخصصی و دستیابی به اساس نامه برای ارکستر ملی بسیار مهمتر از انتخاب یک فرد است.
این هنرمند گفت: در تمام دنیا برای همه ارکسترها یک اساسنامه وجود دارد که از انتخاب رهبر تا اختیارات او را مانند تمام شئون دیگر ارکستر مدون کرده است. نمونههای بینالمللی این اساسنامهها را که عموماً امتحان هم پس داده در جهان کم نداریم. این چارچوبها به افراد وابسته نیست و در طول سالها تجربه پالایش و اصلاح شده است. ما بهراحتی میتوانیم با بهرهگیری از یک شورای فنی متخصص، بهروز و کارآمد، این اساسنامهها را جمعآوری کنیم و با بومی سازی این اساسنامهها بر پایه شرایط موسیقی و جامعه خودمان بواسطه آنها از نوازندگان ارکستر تا رهبر را انتخاب کنیم».
کیوان فرزین: در تمام دنیا برای همه ارکسترها یک اساسنامه وجود دارد که از انتخاب رهبر تا اختیارات او را مانند تمام شئون دیگر ارکستر مدون کرده است.
وقتی که بود و نبود یکی است
مایسترو علی رهبری رهبر سابق ارکستر سمفونیک تهران در گفتوگوی خود با ایرنا گفت: من از سالها قبل معتقد بودم که ارکستر ملی ارکستری است که بود و نبودش یکی است مشروط به اینکه ارکستر سمفونیک را به چنان قابلیتی برسانیم که با استفاده از هنرمندان میهمان قادر به نواختن قطعات موسیقی ایرانی هم باشند.
او تأسیس ارکستر سمفونیک ملی ایران را تنها راه حل خروج از بحران رهبری ارکستر ملی میداند و معتقد است که در حال حاضر بنیاد رودکی امکانات و زیرساختهای لازم برای مدیریت دو ارکستر بزرگ را در اختیار ندارد.
ارکستر ملی و تریلوژی افول
نتیجه مصاحبهها و پرسوجوهای خبرنگار موسیقی ایرنا در این مدت را میتوان در یک جمله خلاصه کرد؛ کمتر صاحب نظری در زمینه موسیقی در ایران را میتوان یافت که به اهمیت دستیابی به اساسنامه رسمی ارکستر ملی و شورای فنی انتخاب رهبر ارکستر معتقد نباشد. با نگاهی به پیشینه ارکستر ملی میتوان سه نقطه ضعف اصلی برای این ارکستر بر شمرد: نخست آنکه تا کنون این ارکستر رهبری نداشته که بتواند با استفاده از شخصیت مدیریتی خود فصل الخطاب تمام تصمیم گیری ها باشد و این قدرت را داشته باشد که مانع از دخالتهای مدیریتی افرادی شود که در زمینه موسیقی و ارکسترها در بهترین حالت دارای تخصص لازم و کافی نبودهاند.
دومین علت فراز و نشیبهای این ارکستر را باید در عدم توانمندی نوازندگان این ارکستر در اجرای فواصل موسیقی ایرانی و دستگاهها دانست چون این نوازندگان عموماً تحصیلات آکادمیک خود را در زمینه موسیقی کلاسیک طی کرده و حضورشان در ارکستر ملی بیشتر بواسطه بهره مندی از دستمزد این ارکستر بوده است.
سومین و مهمترین علت افول این ارکستر در طول چند سال را باید در فقدان اساسنامه و شورای تخصصی دانست که با تکیه بر دانش و قوانین مدون در نقش حامی و مدیر ارکستر ظاهر شود. نبود قوانین مدونی برای این ارکستر باعث شد تا در برخی مواقع ارکستر بواسطه قائم به ذات بودن کاملاً سلیقهای اداره شود و گاهی با نگاهی تمامیتخواهانه بر اجرای آثار آهنگسازانی خاص متمرکز شود و تکرار کسالت بار رپرتواری خاص و بهدور از هر تنوعی عاملی شود تا مخاطبان این ارکستر نیز آرام آرام رو به کاهش بگذارند.
چه قلم من بچرخد و بنویسد که هستی ارکستر ملی چه خوب و چه بد حاصل زحمات فخرالدینی بزرگ بود و حاصل زحمات این مرد شریف از وی دریغ شد و چه قلم بشکند و ننویسد، حقیقت همیشه باقی است و سکوت رنگ حقیقت را از بین نخواهد برد. چه بگوییم و چه نگوییم حقیقت اینست که فخرالدینی چوب رهبری ارکستر ملی را با دلی شکسته رها کرد و رفت. شاید امروز مهمتر از اینکه چه کسی رهبر آینده این ارکستر است، دلجویی از رهبر و پایهگذار ارکستر ملی اهمیت داشته باشد.
چه خوب است که اگر امروز مسئولان مربوط قصد احیای دائمی ارکستر ملی را دارند به دور از هر نگاه سلیقهای و اعمال نفوذهای احتمالی، قبل از هر چیزی به تدوین اساسنامه ارکستر با کمک اهل فن و متخصصان و در گام بعدی احیای شورای فنی ارکستر ملی بیاندیشند که در غیر این صورت شاهد به اغما رفتن این ارکستر خواهیم بود؛ اغما برای ارکستری که بسیاری نبود آن را مفیدتر میدانند.
دیدگاهتان را بنویسید