موسیقی ایرانیان – حمید متبسم: تار در دوشکل اصلی و متفاوت خود از سازهای مرسوم و اصلی دو فرهنگ موسیقایی آذری و ایرانی ست و موسیقی آذری و پارسی در دایره ای گسترده تر بسیار نزدیک و هم خانواده اند، کشور آذربایجان نیز از جمله خویشاوندان نزدیک فرهنگی ایران است و اگر مرزهای مصلحتی امروز را کنار بگذاریم ما همه مردمان یک سرزمین فرهنگی هستیم و نزدیکی تار ایرانی و آذری نیز از همین سرچشمه است، پس ثبت جهانی این ساز به نام کشور آذربایجان مشکلی ندارد و تنها این پرسش را مطرح می کند که تکلیف نوع دیگر این ساز یعنی تار ایرانی چیست؟
وظیفه معرفی و اشاعه فرهنگ ملی و بومی هر سرزمین در یک روند تاریخی به عهده هنرمندان، اهالی هنر و مراکز و ادارات دولتی مربوط به فرهنگ و هنر آن سرزمین است.
در این راستا وظیفه هنرمندان تنها در حفظ ارزش ها، ارایه با کیفیت و تلاش در به روز رسانی هنر و فرهنگ ملی خلاصه می شود و حمایت، سرمایه گذاری مادی و سازماندهی باید بر دوش مستخدمین مردم یعنی دولت باشد.
حال اگر تار ایرانی نیز به نام کشور آذربایجان ثبت شده پرسش های زیر مطرح است:
۱- در دنیایی که دسترسی به اسناد و نمونه های اجرایی و تصویری نوازندگی و ساخت این ساز آسان است، سازمان یونسکو بر چه مبنایی حاضر به ثبت سرمایه ملی ما به نام کشوری دیگر شده است؟
۲- در جایی که نوع دیگری از تار در کشور آذربایجان نواخته می شود که خود دارای کیفیت های بالا، فرهنگ و نوازندگان ارزشمند خویش است، و درجایی که مسئولین فرهنگی دولتی آذربایجان از وجود تار ایرانی به خوبی مطلع اند چرا به این جعل تاریخی تن داده اند؟
نگارنده که از روابط حاکم و روند ثبت آثار ملی قومی در سازمان یونسکو بی خبر است، اقدام دولت آذربایجان برای ثبت نام تار در یونسکو را ارزشمند، لیکن عدم تفکیک تار آذری و ایرانی را در این روند بی توجهی به حقوق فرهنگی مردمان می داند، لیکن مسئولیت این بی بند وباری در نهایت به عهده سازمان های فرهنگی دولتی ماست.
بیست و هفتم آذر ماه سال یکهزار و سیصد و نود و یک
حمید متبسم
دیدگاهتان را بنویسید