سایت موسیقی ایرانیان – ابراهیم مولائی : میدیا فرج نژاد مهر ۱۳۶۲ در خانواده ای هنر دوست دیده به جهان گشود. از کودکی در کنار مادر که از شاگردان استاد حسن کامکار بوده است و پدر بزرگ که به ساخت ساز همت گماشته بود، مشق هنر کرد و روحش با موسیقی زلال ایرانی جلا یافت. طی ۴ سال با علاقه و ذوق در خلوت تار به دست گرفت.
از سال ۷۹ تا ۸۱ که موفق به ورود به دانشگاه سوره شد، از کلاس کیوان یحیی زاده استفاده نمود و پس از آن تحصیلات را در رشته موسیقی به پایان برد. او از محضر اساتیدی چون افشارنیا، عطا الله جنگوک، حمید سکوتی و … بهره برد. برای تکمیل دانش و فنون نوازندگی، ردیف موسیقی ایرانی، گروه نوازی و تلفیق شعر و موسیقی از محضر استاد محسن نفر استفاده نمود و از سال ۱۳۸۶ به تشویق اساتید و حمایت بی دریغ پدر، آغاز به ساخت و تولید اولین مجموعه موسیقایی خود نمود.
آقای فرج نژاد چه چیزی غیر از خانواده باعث شد سراغ موسیقی بروید !؟
بی شک چیزی نبود جز زیبایی خیره کننده ی این هنر . هنری که آن را هنر مجرد می خوانند و زیباییش هم به همین شکل منحصر به فرد است . موسیقی از کودکی برایم رمز آلود بود ، همیشه سعی میکردم به پیام آن قطعه ای که گوش میکنم ، فکر کنم و آن را در یابم . به نظرم می آمد که برای ساخت هر اثر موسیقایی دلیل خاصی وجود دارد و این را وظیفه ی خودم می دانستم که آن دلیل را بیابم. این مطلب باعث شد کم کم سعی کنم بیش از پیش به این هنر نزدیک شوم.
لطفا درباره آخرین فعالیت هایتان ” شرم و شوق ” و ” شرح پریشانی ” صحبت کنید ؟
هر دو اثر به اتمام رسیده و در یکی دو ماه آینده در دسترس عموم قرار می گیرد . در مورد اثر اول که البته هنوز نام “شرم و شوق” نام قطعی آن نیست باید بگویم با تلاش بسیار موفق شدیم مجوز اشعار این مجموعه را بگیریم و اکنون در مرحله ی اخذ مجوز موسیقی قرار دارد . پس از گرفتن مجوز نشر و پخش به سرعت وارد بازار خواهد شد.
آلبوم ” شرح پریشانی ” تجربه ای بود در زمینه ی همکاری جوان ترهای موسیقی ایرانی با هم ، که برای بنده به عنوان آهنگساز و نوازنده ی تار در آن مجموعه ، تجربه ای بود بس با ارزش و متفاوت . “شرح پریشانی” نیز تا نیمه ی آذر وارد بازار خواهد شد.
در آلبوم ” شرم و شوق ” اسم حسام الدین سراج به عنوان خواننده به چشم می خورد ، همکاری شما و سراج از چه زمانی و به چه شکلی شروع شد ؟
من پس از ضبط آن اثر و اتمام آن ، در بخش انتخاب خواننده با توجه به شناختی که از صدای ایشان داشتم ، با آقای سراج وارد مذاکره شدم و ایشان پس از شنیدن کل اثر و بررسی آن، حاضر به همکاری شدند و با توجه به سختی کار و سخت گیری های بنده ، صبوری خاصی به خرج دادند و به نظر من بسیار خوب از عهده ی خوانندگی این اثر بر آمدند .
شما در کارهایتان از شعر های حافظ یکی از سخنوران نامی جهان بهره برده اید ، موسیقی ساختن برای شعرهای حافظ چگونه است سخت یا آسان و به نظر شما رابطه ی اشعار حافظ با موسیقی از چه جهت قابل بررسی است؟
به نظر من اشعار “حافظ “به شکل طبیعی دارای موسیقی است. اشعار “حافظ “به قدری موزون اند که گاهی فقط نیاز است که شما خوب گوش کنید . از دیدگاه من اشعار “حافظ ” بی شک از سر آگاهی ،نگاه عمیق ، زیبایی شناسی فوق العاده ، نبوغ و شناخت او از موسیقی است .
سختی و یا آسانی ملودی گذاری بر اشعار “حافظ” بسته به شناخت آهنگساز است از آن شعر و موسیقی درونی آن .
گاه پیش می آید که با یک شعر چنان احساس نزدیکی حاصل می شود که به نظر می رسد آهنگساز به عنوان یک رسانا، بازگو کننده ی موسیقی درونی آن شعر است .
با بررسی ادبیات حافظ می توان به سادگی دریافت که موسیقی شعر حافظ در عین چشمگیری دارای ظرایفی است که در شعر کمتر شاعری دیده می شود و این نمی تواند بی دلیل باشد. به طور یقین حافظ شناخت عمیقی از موسیقی داشته .
شما تحصیلات آکادمیک موسیقی دارید ، تحصیلات آکادمیک موسیقی به پیشرفت موسیقایی شما چه کمکی کرده ؟
بی شک تحصیلات در هیچ کاری بی اثر نیست. ولی در مورد رشته ی من و نوع تدریس آن در دانشگاهها جای بحث، فراوان است .
سر فصل ها برای دانشجوی موسیقی ایرانی اشتباه است به این شکل که دانشجوی موسیقی اصیل ایرانی مجبور به یادگیری تمام مبانی به شکل غربی است به عنوان مثال تئوری موسیقی یا سلفژ یا دیکته ی موسیقی و غیره … تماما به شکل غربی آن تدریس می شود و ما انتظار تولید موسیقی ایرانی از دانشجو داریم.
اساتید بزرگ موسیقی اصیل ایرانی کمتر در دانشگاهها تدریس می کنند و این بدین معنی است که فضای آموزشی مناسبی برای آموزش دادن اندوخته های خویش نمی یابند و مسوولین تلاشی در جهت جلب نظر اساتید در این رشته نمی کنند.
دانشجویان برای خلق اثر و تولید آن هیچ حمایتی از سوی مسوولان در دانشگاه نمی بینند و این برای دانشجو دلسردی و سرخودگی ایجاد می کند.
و چندین مشکل بزرگ دیگر که در کل باعث می شود دانشگاه موسیقی ، نزد بزرگان موسیقی دارای اعتبار خاصی نباشد و کمک بزرگی برای هنرجویان موسیقی اصیل ایرانی به حساب نیاید.
قصد ادامه تحصیلات در مقاطع بالاتر را دارید ؟
بله . اما شرایط فوق من را به اندیشیدن به ادامه تحصیل در مراکز آموزشی خارج از کشور وادار می کند.
چه نوع موسیقی به شما آرامش می دهد ، به چه سبکهایی از موسیقی علاقه مند هستید و چه نوع موسیقی را برای نسل جوان پیشنهاد می کنید که مورد قبول نسل جوان هم قرار گیرد ؟
به غیر از موسیقی قدیم ایران ( قمرالملوک وزیری ، بنان ، ملوک ضرابی و …) علاقه مند موسیقی فولکلور هستم و این جنس موسیقی را به دلیل بکر بودنش بسیار دوست دارم .
موسیقی کلاسیک غرب ، جاز و بلوز هم جزو سبک های مورد علاقه ی من هستند.
در مورد مویسقی پیشنهادی باید بگویم … موسیقی ای را باید شنید که حاوی پیامی خاص باشد و موسیقی بی پیام تفاوت چندانی با انسان بی مغز نمی کند.
کدام یک از آثاری که ساخته اید برایتان ارزشمند تر و شاخص بوده امکانش هست یکی از آنها را معرفی نمایید؟
جواب دادن به این سوال قدر دشوار است. تمام آثاری که در یک مجموعه در کنار هم قرار می گیرند ، برای آهنگساز عزیز و ارزشمند اند ….
ولی برای بی پاسخ نماندن سوال شما باید بگویم در اثر اولم با آقای سراج قطعات “فرهاد کش” و “شبیخون” ، بسیار پرخاطره و برایم عزیز اند و در مجموعه ی “شرح پریشانی ” می توانم از “شرح پریشانی-مقدمه” و پیمان نام ببرم.
در جریان ثبت ردیفهای موسیقی ایرانی در میراث فرهنگی سازمان ملل – یونسکو که هستید ، آیا با این کار دلمشغولیها و مشکلات اهالی موسیقی کم می شود ؟
من این عمل را ارج می نهم و همزمان آن را حرکتی نمادین میدانم نه در راستای رفع دل مشغولی های اهالی موسیقی .
با اندک نگاه ی به مشکلات موسیقی در ایران می شود به سادگی درک کرد آنقدر ایراد وجود دارد که این مقوله در بین آنها چون مثال سوزن است و انبار کاه !
فلج بودن بخش سرمایه گزاری ، بازار خرید پر تخلف و نبودن بخش نظارت بر فروش غیر قانونی آثار ، کمی شرکت های پخش که بتوانند فعالیت قدرتمند داشته باشند، عدم اطلاع رسانی درست رسانه ها برای بهبودی فضای فرهنگی ،مشکلات متعدد گرفتن مجوز یک اثر که گاها هنرمند را از تولید اثر پشیمان می کند ، عدم حمایت از هنرمند از سوی مسوولین و…. ؛ اینها مشکلات بزرگ اهلی موسیقی است و ثبت ردیف های موسیقی ایرانی در میراث فرهنگی سازمان ملل- یونسکو با وجود اینکه حرکتی است ارزشمند برای هر چه بیشتر معرفی و نگهداری از این مهم، اما در رفع مشکلات بزرگ موسیقی در کشور کمک فوری محسوب نمی شود.
چرا هنوز بعد از گذشت این همه مدت ، هیچ روز خاصی به عنوان روز موسیقی در خود ایران به ثبت نرسیده ؟
ببینید در جایی که هنوز بر سر وجود و یا عدم وجود موسیقی بحث هست و هنوز موسیقی به عنوان یک هنر ، دارای منزلت خاص نزد حتی مسوولین آن نیست و رسانه های ما در بیشتر اوقات از موسیقی به شکل مناسبتی و ابزاری استفاده می کنند ؛ خواسته ی شما بنا بر اعلام یک روز به نام ” روز موسیقی ” دور از واقعیت است .
باور کنید گاه به عنوان یک آهنگساز احساس می کنم برای برخی از دوستان موسیقی مصداق فرزند نا مشروع را دارد و صرفا از سر اجبار با آن کنار می آیند .
اما بر یک چیز باور دارم و آن این است که موسیقی در هر شرایطی راه خود را درست و بی نقص طی می کند و تا این لحظه نیز همین گونه بوده .
شما اگر ریاست دفتر موسیقی وزارت ارشاد رو بر عهده داشتید چه رویکرد جدید و متفاوتی برای رفع مشکلات اهالی موسیقی اتخاذ می کردید ؟
همان طور که معتقدم یک مدیر غیر هنرمند و ناآگاه به موسیقی ، هیچ گاه در این سمت موفق نخواهد بود و نخواهد توانست مشکلات را بر طرف کند ،معتقدم یک هنرمند ناآگاه به مدیریت نیز راه به جایی نخواهد برد . پس خود را در این پست فرض نمی کنم و این موقعیت را به کسی میدهم که آگاهی و توانایی کافی برای این منسب داشته باشد. این جوان مردی به موسیقی ما کمک خواهد کرد حتی اگر در لحظه به ضرر شخص من باشد !!
یکی از مشکلات جدی صنعت موسیقی در ایران رعایت نکردن کپی رایت و تکثیر غیر مجاز آثار موسیقی است ، راه حل شما برای برخورد با این مشکل بسیار جدی چیست ؟
تنها راه حل را “دادن اهمیت “میدانم … کافی است شما یک بار به عنوان مثال دور میدان انقلاب بگردید و از فروشگاههای محصولات فرهنگی دیدن کنید . دیدن تخلف نیازی به پژوهش ندارد ولی اهمیت ندادن به تخلف کاملا امری قابل بررسی است. تخلف فقط عرضه ی غیر قانونی فیلم های غربی نیست. تخلف صرفا فروش لوح فشرده با صدای یک خواننده ی به اصطلاح غیر مجاز نیست.
فروش یک آلبوم مجاز بدون توجه به قانون کپی رایت، غیر قانونی است و من نمی دانم کی قرار است برای این مشکل چاره ای اندیشیده شود و دوستان به اهمیت این جرم پی می برند.
درباره مرحوم مشکاتیان صحبت کنیم ، جای خالی مرحوم مشکاتیان در بین اهالی موسیقی خیلی احساس میشود ، شما با بحث هایی که بعد از فوت مشکاتیان در بعضی رسانه ها شاهدش بودیم چقدر موافقید ، بحث هایی همچون به انزوا کشیدن و قتل هنری ! استاد مشکاتیان توسط مسولین ، برخی دوستان و بزرگان موسیقی ایران ؟
استاد مشکاتیان دیگر در بین ما نیست و آنچه نباید رخ می داد رخ داد . نامهربانی هایی که نباید می شد ، شد ؛ حال چه فایده دارد به زیر تیغ بردن مسببان آن …
غیر از این است که می خواهیم دل خود را آرام کنیم ؟ اما واقعیت آن است که دلی شکست دیگر شکسته است. در حق استاد مشکاتیان کم جفا نشد ؛ کم نبود روزهایی که از مسوولان گله داشت و کم نبود غمی که از جفای یاران دیرینش ، به دوش می کشید .
زنده بود صدایش را نشنیدند ، چه برسد به اکنون که در بین ما نیست. مگر ما چند مشکاتیان در کل تاریخ داشته ایم که اینقدر بی رحمانه پایه های چوبی حضور مایه ی دلگرمی اش را، به دست موریانه های حسد ، نامهربانی ، کبر و کژ سلیقه گی ، بسپاریم. او تا موسیقی هست جاودان خواهد ماند.
و در آخر بهترین قطعه ساخته شده توسط مشکاتیان از نظر شما ؟
بسیار سخت است که در چنین بستانی بخواهی یک گل بچینی …….. اما قطعه ی “چکاد” و تصنیف ” رزم مشترک “.
این مصاحبه در دومین شماره ماهنامه موسیقی ایرانیان منتشر شده است.
دیدگاهتان را بنویسید