پارسا پیروزفر، بازیگر خوش سیمایی که با «ضیافت» (مسعود کیمیایی) و سریال پربیننده «در پناه تو» (حمید لبخنده) به شهرت رسید، یکی از مهمترین بازیگران دهه هفتاد شمسی است. بازیگری که شاید به مفهوم واقعی هرگز ستاره پولساز نبود، اما خیلی زود طعم شهرت و محبوبیت را چشید، بازیگری که نقش آفرینیهایش حتی در فیلمهای تجاری قابل قبول بوده است.
این بازیگر پس از دوری چند ساله از سینما، به واسطه حضور در سریال «در چشم باد» (مسعود جعفری جوزانی) از اواخر دهه ۸۰ با انتخاب نقشهای مکمل اما خاص سعی کرد مسیری تازه را در سینما شروع کند. همکاری با عبدالرضا کاهانی در «اسب حیوان نجیبی است» یا حضور در فیلم «اینجا بدون من» (بهرام توکلی) از نقاط قوت کارنامه او در این مقطع است.
انتخاب «شکاف» (کیارش اسدیزاده)، «زندگی جای دیگری است» (منوچهر هادی) و «نزدیکتر» (مصطفی احمدی) و تجربه سه نقش متفاوت مکمل در این فیلمها نشان میدهد که پیروزفر با توجه به تغییر شرایط و ورود نسل تازه بازیگران، اگرچه احتمالا کمتر فرصت بازی در نقش اول را به دست میآورد اما در این فضای جدید، میکوشد با حضور در آثار مستقل سینمای اجتماعی، وزن و وقار کارنامه و اعتبار حرفهایاش را حفظ کند.
در طی همه این سالها، کمتر پیش آمده بازی ضعیف از پیروزفر دیده باشیم. حاصل کار او همیشه استاندارد بوده و گاه مانند «شبانه روز» (کیوان علی محمدی و امید بنکدار) یا «اسب حیوان نجیبی است» درخشان و به یادماندنی شده است. اگر چه همه این امتیازها، از چشم داوران جشنواره فیلم فجر پنهان مانده اما کارنامه او را وزین و قابل توجه کرده است. پیروزفر هنوز بازیگر محبوبی است، در آستانه ۵۰ سالگی به دنبال تجربههایی است که سینما از او دریغ میکند اما دنیای نمایش، سخاوتمندانه به او اجازه میدهد تا طنز ذاتی و قریحهاش در انتخاب متن را پیش چشمان مخاطبانی بگذارد که از قاب چند اینچی تلویزیون تا پرده نقرهای او را دنبال کردهاند و حالا چند سال است تماشاگر اجراهایش هستند. نمایشهایی که همه به یک میزان موفق و جذاب نبودهاند اما تازهترین آنها «ملاقات»، نشاندهنده رشد کارگردان و موفقیت او در رسیدن به یک سبک شخصی است. پیروزفر پارسال در نمایش «بینوایان» در نقش ژان والژان بازی کرد اما مقایسه این حضور با تجربههای کارگردانی خودش نشان میدهد که شناخت او از تواناییهایش کاملتر از دیگر کارگردانهاست.
توجه جدیتر به تئاتر در دهه هشتاد و نود برای پیروزفر که خاستگاه تئاتری دارد، بدون حرف و حدیث نبود. شاید ابتدا به نظر میرسید مانند بسیاری از سلبریتیهایی که اعتبار و شکوه تئاتر را دوست دارند، به سراغ این رشته آمده تا جایگاه هنریاش را ارتقا دهد. اما به مرور و با استمرار این بازیگر، مشخص شد که تئاتر برای او یک عرصه برای محکزدن تواناییهایش است. پیروزفر در این مدت و با هر نمایش، تلاش کرده خود را به عنوان بازیگر، کارگردان محک بزند، در «ماتریوشکا» تنها روی صحنه بود و بدون اشتباه و با تسلطی حیرتآور نمایش تک نفرهاش را به اثری جذاب تبدیل کرد و این روزها با «ملاقات»، تبحرش در کار با بازیگران متعدد و کارگردانی اثری پرپرسوناژ را به رخ میکشد. میزانسنهای این نمایش دیدنی هستند. رویکرد تازه او در ملاقات و فاصله گرفتن از نمایشهای کم بازیگر قبلی، به خلق نمایشی منجر شده که تا انتها مخاطب را با خود همراه میکند، بازیهای خوب و یکدستی دارد و اقتباسی موفق، طنازانه و پرکشش محسوب میشود.
در روزهایی که بسیاری از ستارههای سینمای دهه ۷۰ و ۸۰ یا جذب شبکه نمایش خانگی شدهاند یا در تلویزیون سریال بازی میکنند، پارسا پیروزفر در تئاتر آهسته آهسته صاحب هویت میشود، این حاصل انتخاب هوشمندانه و کشف مسیری تازه برای بازیگری است که تنها به ستاره بودن محدود نشد و با عبور از بحران کمتر دیده شدن، خود را در تئاتر صاحب هویت مضاعف کرد.
دیدگاهتان را بنویسید