یکی از ترانههای ماندگار مرتبط با بهار و نوروز اثر «عیدانه» به خوانندگی علیرضا عصار است که بیش از بیست سال پیش در دسترس مخاطبان قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار مهر، در میان سرودها و تک آهنگهایی که طی دهه هفتاد به مناسبت آغاز فصل بهار و ایام نوروز از شبکههای کم تعداد رسانه ملی به مخاطبان معرفی میشدند کارها و قطعاتی بودند که شاید شور و هیجان آنچنانی ایجاد نمیکردند، اما قطعاً بهعنوان آثار و ترانههایی معرفی شدند که با استفاده از یک شعر ارزشمند، ملودی و تنظیم به جا و پژوهش شده و البته صدای خاص خوانندگانش به شدت بر جان و دل مخاطبان مینشستند.
یکی از این آثار قطعهای به نام «عیدانه» به خوانندگی علیرضا عصار بود که در دهه هفتاد علاوه بر معرفی یک اثر متفاوت نوروزی که خبری از شادی بخشیها و هیجانات موسیقایی معمول در آن نبود، توانست خوانندهای را به دنیای موسیقی پاپ ایران معرفی کند که در ماهها و سالهای بعد تبدیل به یکی تأثیرگذارترین و متفاوتترین هنرمندان شد. قطعهای که به سفارش مرکز موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما تولید شد و اگرچه مانند آثاری چون «با قدسیان» و آثار اجتماعی دیگر موردتوجه توده جامعه قرار نگرفت اما به طور حتم آغازگر بخشی از یک جریان مهم در موسیقی رسانه ملی و یکی از گلهای سرسبد شبکههای کم تعداد رادیو و تلویزیون آن روزگار شد.
علیرضا عصار که در اواسط دهه هفتاد خود را به عنوان یک خواننده متفاوت و صاحب سبک معرفی کرده بود با ایجاد تغییر و تحولات نظام مدیریت موسیقی در ایران بود که به واسطه صدای منحصر به فرد و حماسی خود جانی تازه به موسیقی پاپ ایران بخشید و با همکاری هنرمندانی چون فواد حجازی که سابقه علمی درخشانی در عرصههای مختلف آهنگسازی و تنظیم داشت دست به خلق آثاری زد که هر کدام در زمانه خود تبدیل به کارهایی ماندگار و ماندنی برای مخاطبان ایرانی شدند. او در همین اثنا بود که پس از پیشگامان موسیقی پاپ ایران از جمله عباس بهادری، بیژن خاوری، حسن همایونفال، پرویز طاهری و دیگران در جادهای که توسط سیاستگذاران فرهنگی صاف شده بود گام گذاشت و کارهایی را منتشر کرد که هر یک به تناسب محتوای فکری تبدیل به آثار جدی و مثال زدنی موسیقی پاپ ایران به ویژه در دهه هفتاد شدند.
عصار با قطعه «عیدانه» بود که به نوعی شیفتگی و دلبستگی خود به مولانا را هم عیان کرد و از آن زمان نیز تلاشهایی را انجام داد تا این شیفتگی و دلبستگی، جان مایهای برای عرضه برخی کارهایش در قالب موسیقی پاپ باشد. البته پیشینه هنری مناسبی که در عقبه فعالیتهای علیرضا عصار وجود داشت کمک شایان توجهی به معرفی او کرد و موجب پدید آمدن جریانی شد که تاثیراتش را تا سالها روی موسیقی پاپ ایران برجای گذاشت.
اگرچه با این تأثیرگزاری، ستاره شناخته شده موسیقی پاپ ایران در دهه هفتاد، در دهه هشتاد رفتهرفته به کمرنگی گرایش پیدا کرد اما بدون تردید آثار علیرضا عصار و برخی هم نسلانش محصولاتی نبودند که بتوان به سادگی از آن عبور کرد. کما اینکه این گرایش موسیقایی باردیگر در اواسط دهه نود شکوفا شد و عصار دوباره به جریان اصلی موسیقی بازگشت.
عصار پیشتر در قالب مصاحبهای درباره خوانندگان موسیقی پاپ نسل اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گفته بود: «به نظر من نسل اول بعد از انقلاب، نسل پیش از ما بودند. بدون تقدم و تاخر، آقای حمید غلامعلی که چه صدای خوبی هم داشت و من چقدر کارش را دوست داشتم. آقای بیژن خاوری، آقای بهادری و آقای همایونفال. اینها نه به واسطه نوع اجرای خودشان، بلکه به واسطه نوع موسیقیشان، خواندنشان سرودگونه صدا میداد. در پاساژ بین پایان جنگ و شروع دوره جدید موسیقی که به نوعی بازار هم داشت، این عزیزان اجرا کردند. تفاوت ما این بود که موسیقیمان شبیه شد به آنچه که قبل از انقلاب مطرح بود؛ یعنی از فرمت سرود دور شد و وارد بخش ترانه شد. شما کارهای آن زمان را که گوش کنید میبینید کارهای قابل دفاعی بودند. البته به گردن کلفتی تجربههای قبل از انقلاب نبودند. به این خاطر که ما هم تجربه نداشتیم و تازه داشتیم کارمان را آغاز میکردیم. اما به هر حال شروع خوبی بود. کارهایی که خود من اجرا کردم (البته منظورم تعریف از خود نیست، منظورم در کلیت آهنگسازی، نوازندگی، تنظیم و… است)، کارهایی که فواد برای من و محمد (اصفهانی) ساخت و کارهایی که شادمهر ساخت، برای آن زمان واقعاً خوب بود. همین امروز هم قابل دفاع و قابل اعتنا است.»
به هر صورت همان گونه که به آن اشاره شد نسل دهه هفتاد موسیقی ایران را میتوان از نسلهای موفق دانست که حضورشان در فرآیند تولید، بازاریابی و اساساً نظام فرهنگی و اقتصادی موسیقی ایران سرمنشا دگرگونیهایی بوده است. خوانندگان این نسل که اتفاقاً تعدادشان زیاد هم نیست اغلب هنرمندانی بودند که نه تنها تأثیر کیفی به سزایی در عرصه موسیقی پاپ آن دوران داشتند بلکه هر کدام مبدع تفکرات و شیوهای از خوانندگی شدند که تا سالها در دل و جان مخاطبان این نسل ماند و از یادها نرفت.
دیدگاهتان را بنویسید