سمیه قاضیزاده: بیشک اگر موسیقی ایران دو مدیر بابرنامه مثل ناصر نظر داشت که هرسال برای سال بعد برنامهای مشخص و در عین حال بدیع تدارک میدید، بعید میدانم که چنین مشکلاتی در موسیقیمان وجود داشت و مسائلی چون لغو شدن اصلیترین جشن موسیقی ایران اتفاق میافتاد.
ناصر نظر طی ده سال گذشته پای قولش ایستاده و هر سال ۱۷ مهرماه همزمان با روز جهانی کودک برنامهای ویژه را همراه با هنرجویانش تدارک دیده است. برنامههایی که انصافا هرسال بهتر از سال قبل بودهاند.
در واقع نظر، کاری کرده که با آن ثابت قدم بودنش را نه تنها به عنوان مدیر مهمترین انستیتوی آموزش موسیقی کودک در ایران ثابت کرده بلکه در زمینه فعالیت گروهی نیز نشان داده که فردی است توانا که از عهده اجرای برنامههایی با گروههای بزرگ صد و دویست نفره را دارد. آن هم گروههایی که متشکل از بچههای قد و نیم قدند و برای هماهنگی آنها واقعا انرژی و توامان آن، تبحر ویژهای لازم است.
کاری که ناصر نظر در زمینه اشاعهء موسیقی کودک در ایران انجام داده است، هم بسیار ارزشمند و بزرگ است و هم بسیار با برنامه پیش رفته است. آنهایی که در کنسرتهای گروه موسیقی کودکان پارس طی سالیان مختلف حضور یافتهاند حتما متوجه شدهاند که هنرجویان نظر طی سالهای مختلف در ارکسترهای مختلف فعالیتشان را ادامه میدهند. کودکان کم سالی که به سختی قدشان از روی سن وسیع تالار وحدت دیده میشود طی سالهای آینده به عنوان نوازندگان ارکسترهای کوچکتر حضور پیدا میکنند و این روند همینطور در سالهای بعدتر ادامه پیدا میکند. این پیوستگی را باید یکی دیگر از ویژگیهای مهم و یونیک این گروه دانست.
اما نیمهء مهرماه امسال نه تنها برای گروه پارس که برای موسیقی ایران سالی متفاوت بود. بالاخره پس از گذشت سی و چندی سال از ساخته شدن اپرای «مانی و مانا» و گلههای بسیار فراوان استاد حسین دهلوی سازندهء این اثر، این اپرا به صحنه رفت. باید گفت که نام «فاخر» اگر برازنده اثری باشد، برازنده چنین آثاری است که اتفاقا دور از سفارشهای مرسوم و کلیشهای دولتی ساخته میشوند. اجرای اپرای «مانی و مانا» اتفاقی بسیار مهم هم برای موسیقی کودک و هم موسیقی ایران اس چرا که در وهله اول این اثر با شکل و شمایلی درخور توجه، توسط بخش خصوصی اجرا شد و نه بخش دولتی و دیگر اینکه این اپرا از جمله معدود اپراهایی بود که به صورت زنده و توسط خوانندگان جوان و به خصوص کودکان هنرمند به صحنه رفت.
ضمن اینکه علیرغم محدودیتهای آوازی صدای خانمها در اجرای اپرا که بارها و بارها درباره اجرای اپرای مانی و مانی پیش از اجرای آن مطرح شده بود، اجرای آن عالی بود. صدای دختران کودک آموزش دیده آنقدر خوب، حرفهای و ژوشت بود که هیچ احساس کمبودی وجود نداشت.
ارتباط کودکان حاضر در تالار وحدت با داستان این اپرا هم بسیار قابل توجه و راستش را بخواهید فراتر از انتظار بود. باورش سخت است، اما زبان اپرا اصلا برای کودکان سخت نبود و همراهی بسیار خوبی با اشعار، ریتم و قصه آن اتفاق افتاد. بروشور بسیار مناسب این اجرا که به شکل درختی سبز و قرمز همراه با توضیحاتی به زبان کودکانه منتشر شده بود نیز از جملهء دیگر نکات مثبت این کنسرت بود. نکات مختلفی که هرکدام باعث شدند تا مخاطبان این کنسرت راضی از سالن بیرون بروند.
شنیدم که استاد حسین دهلوی هم از اجرای اپرا بسیار راضی بودهاند هرچند ایشان متاسفانه این روزها با بیماری بیرحم و مروت آلزایمر دست و پنجه نرم میکنند تا آنجا که حتی متاسفانه در برخی از لحظات اجرای اپرای «مانی و مانا» گمان برده بودند که این اثر از آن ایشان نیست و کار آهنگسازی دیگر است.
با اینکه قطعا آرزوی این استاد برجسته موسیقی ایران هم این بوده که این اثر به جای اینکه بعد از چهار دهه از خلق آن اجرا شود، زودتر و در زمان سلامتی و هوشیاری کامل ایشان اجرا میشد تا آهنگساز هم با دلی پرامید برای آفرینش آثار بعدیاش به تماشای آن بنشیند. با این حال، هزارمرتبه جای شکرش باقی است که این اثر سرانجام و در زمان حیات این استاد ارزشمند موسیقی روی صحنه رفت و دل خالقش را شاد کرد.
اگر موسیقی ایران دو مدیر با برنامه مثل ناصر نظر داشت که هرسال برای سال بعد برنامهای مشخص و در عین حال بدیع تدارک میدید، بعید میدانم که چنین مشکلاتی در موسیقیمان وجود داشت و مسائلی چون لغو شدن اصلیترین جشن موسیقی ایران – جشن خانه موسیقی ایران – اتفاق میافتاد.
دیدگاهتان را بنویسید