حسین علیزاده گفت: ما امروز نیاز داریم موسیقی را قاطی زندگی روزمره مردم کنیم.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این هنرمند عرصه موسیقی در مراسمی که در محل شهر کتاب و به منظور بررسی پنج عنوان کتاب «سرگذشت شعر»، «سرگذشت نقاشی»، «سرگذشت سینما»، «سرگذشت موسیقی» و «سرگذشت نمایش» برگزار شد، درباره کتاب «سرگذشت موسیقی» نوشته عزتالله الوندی اظهار کرد: سالهاست که آقای الوندی را میشناسم. او خیلی وقت است که در مطبوعات مینویسد، اما چیزی که من را به او خیلی نزدیک کرد، احساس او به موسیقی بود. او در جراید دربارهی موسیقی مینویسد، البته و در واقع ما در مطبوعات منتقدی که بتواند به صورت فنی موسیقی را نقد کند، نداریم.
این آهنگساز و نوازنده ادامه داد: الوندی به خاطر علاقهاش به موسیقی حس خوبی از موسیقی دارد و همین امر باعث شده خیلی خالصانه و کنجکاوانه نسبت به موسیقی بنویسد. اگر در جراید هم نقدی راجع به موسیقی مینویسد، قبل از هر چیزی بار عاطفی تاثیرگذار است و بعد بخش فنی. ولی با این حال از بسیار کسانی که در نشریات و مطبوعات مینویسند، بهتر است.
علیزاده سپس به بررسی و نقد وضعیت موسیقی در ایران پرداخت و گفت: به موسیقی در جامعه ما، کملطفیهای زیادی شده است. رسانهها و تلویزیون زیاد به آن نمی پردازند و اگر هم این کار را میکنند، در ساعتهای خالی و در گوشه کنار برنامهها یا نصف شبهاست. این سینماست که آن هم به خاطر مسائل اقتصادی همه جا را گرفته و رسانهها و تلویزیون را به خود معطوف کرده است. همین مسائل باعث شده مردم جامعه از فهم و درک موسیقی دور نگه داشته شوند.
علیزاده ادامه داد: امروز بسیاری از کودکان و نوجوانان ما هستند که از موسیقی اطلاعی ندارند. به همین علت است که ما چیزی به نام ممیزی داریم که باید موسیقی را گوش کنند و تصمیم بگیرند که آیا این موسیقی برای ما خوب است یا نه. چون احتمالا فکر میکنند ما صلاحیت درک و فهم موسیقی را نداریم. البته این به خاطر آن است که فرهیختگان ما در این زمینهها تصمیمگیرنده نیستند و این از جامعهای میآید که از پایه با هنر مشکل وجود دارد. برای این منظور هم مهم است کسی کتابی بنویسد که جامعه را حداقل به فکر بیندازد.
علیزاده ادامه داد: در حال حاضر خیلی از بچههای ما هیچ درکی از گذشته ندارند و برای همین ارتباط با گذشته و نسل پیشینشان بسیار کمرنگ است و متاسفانه در جامعه ما نیز یک نوع نوگرایی مد شده است و همه فکر میکنند این بهروز بودن است؛ در حالی که این از یک کورذهنی میآید. برای اینکه در تمام دنیا کسی نیست که نخواهد مثلا موزیسینهای بزرگ چون بتهوون را بشناسد. به همین منظور این فکر پیش میآید که ما نیز باید بزرگان خود را بشناسیم و به بچههای خود بشناسانیم. ولی با این حال متاسفانه این گسست تاریخی روز به روز است و هر لحظهای که به وجود میآید، برای فراموشی لحظههای قبلی است؛ نه برای تکمیل آن.
او با اشاره به اینکه موسیقی از همه هنرها مظلومتر است، گفت: ما امروز نیاز داریم موسیقی را قاطی زندگی روزمره مردم کنیم. ۴۰ سال است که مرتب درباره برنامههای کلان فرهنگی موسیقی بحث میشود، ولی هیچ فایدهای نداشته و ندارد. چون تا کسی نباشد که درکی از موضوع نداشته باشد، سخن گفتن از برنامه فایده ندارد. مسؤولین فرهنگی باید به طور واقعی هنر را درک کنند، نه اینکه هنوز بر سر بود و نبود آن بحث کنند.
او در ادامه گفت: امروز میبینیم که حتا در بسیاری از شهرهای ما بسیاری از موسیقیها و صداها ممنوع است. این در حالی است که موسیقی در ایران بسیار ریشهدار است. ما در گذشته بزرگترین رپرتوار را داشتهایم. متاسفانه بسیاری از نکات مهمی که در موسیقی گذشته ما بود، در موسیقی امروز جایی ندارد. کتاب و کتابهای اینچنینی سعی میکنند جامعه را از پایه با هنرها آشنا کنند. البته ممکن است تجربهای تازه و تا حدودی خام باشد، اما با این حال هر چیزی باید از جایی شروع شود.
علیزاده درباره نوشتن کتاب درباره موسیقی اظهار کرد: داخل کتاب باید یک طراحی و دیزاین خوب داشته باشد و از چاپی مرغوب بهره ببرد. البته میدانم که این روزها ناشرین مشکلات زیادی برای انتشار کتاب دارند، ولی در هر صورت هنرها تزیین روح و زندگی ما هستند و وقتی کتابی چاپ میشود، باید شمهای از تزیینات را داشته باشد. مثلا اگر درباره نقاشی است، باید نقاشیهای خوبی در آن ببینیم. متاسفانه در مورد موسیقی ما عکسهای زیادی نداریم و اگر هم عکسهایی از موسیقیدانهای ما در گذشته وجود دارد، عکسهای خصوصی است که خیلی مناسب انتشار نیستند، ولی میتوان با استفاده از طرح و نقاشی این تصاویر را مناسبتر منتشر کرد. جلد کتابهای این مجموعه خوب است، ولی در داخل آنها طراوت وجود ندارد. لحن کتاب به گونهای است که مخاطب نمیداند نوجوان است یا بزرگسال و ما در بین این دو سرگردانیم.
او با بیان اینکه در زمینه ارتباط کودکان و نوجوان اطلاعات کمی داریم، گفت: البته در گذشته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کارهایی انجام داده که برخی از نتایج آن امروز نیز قابل مشاهده است، ولی این فعالیتها نیز متوقف شد. در این کتاب که درباره سرگذشت موسیقی در ایران نوشته شده است، یکسری اطلاعات داده شده که کافی نیست. ما برای موسیقی احتیاج به اطلاعات پایهیی داریم. برای خواندن این کتاب نیاز به اطلاعاتی است که قبل از خواندن این کتاب لازم است. اما با این حال انتشار اینگونه کتابها خوشحالکننده است و هر قدر که در این زمینه کار صورت بگیرد، مایه خرسندی است تا جامعه به رشد و تعالی برسد تا دیگر نیاز نداشته باشد برای آنها تعیین تکلیف شود که چه چیزی را گوش کنند.
دیدگاهتان را بنویسید