×
×

غروب دوازده ساله صدای ماندگار جنوب

  • کد نوشته: 215231
  • 29 آذر 1397
  • ۰
  • صبح امروز که خورشید طلوع کرد، دوازدهمین سال است که صدای ناصر عبدالهی به گوش نرسیده است. یلدایی دیگر را بدون حضور او سپری می کنیم اما همچنان یادش در ذهن ها جاودانه است. چه بی ریا و چه ساده صحبت می کرد، با چه گرمای خاصی از جنوب و مردمان مهمان نوازش می گفت، […]

    غروب دوازده ساله صدای ماندگار جنوب
  • صبح امروز که خورشید طلوع کرد، دوازدهمین سال است که صدای ناصر عبدالهی به گوش نرسیده است. یلدایی دیگر را بدون حضور او سپری می کنیم اما همچنان یادش در ذهن ها جاودانه است. چه بی ریا و چه ساده صحبت می کرد، با چه گرمای خاصی از جنوب و مردمان مهمان نوازش می گفت، چه حالی می شد زمانی که از زادگاهش صحبت می شد، چه زیبا می شد تبسمش در هنگام ادا کردن گویش محلی. چه باید کرد وقتی به اطراف خود می نگریم اما او دیگر نیست در میانمان؟!

    به گزارش ایسنا، امروزـ ۲۹ آذرماه ـ دوازدهمین سالروز درگذشت «ناصر عبداللهی» است. درست دوازده سال پیش در چنین روزی بود که در فضای مصلی قدس بندرعباس چیزی جز حزن و اندوه دیده نمی‌شد. مشتاقانی که از گوشه گوشه نقاط کشور برای آخرین وداع با صدای ماندگار جنوب خود را به بندرعباس، دیار همیشگی ناصریا رسانده بودند. از کودک و پیر، از زن و مرد، از دانشجو و کارمند و… در کنار هم با چشمانی خیس از دست دادن ناصر عبداللهی را باور نداشتند.

    این هنرمند بامداد سوم آذرماه ۸۵ در بیمارستان خلیج‌فارس بندرعباس به‌علت مشکل کلیوی و از کار افتادن کلیه‌ بستری شد و سپس به کما رفت. پس از چند روز هم به بیمارستان شهید محمدی بندرعباس منتقل و در بخش ICU این بیمارستان بستری شد و سرانجام یک هفته‌ی بعد به بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد تهران منتقل شد.

    وی ظهر روزـ ۲۹ آذرماه ـ در حالی‌که تنها ۳۷ سال داشت به دیار باقی شتافت و در زادگاهش بندرعباس به خاک سپرده شد.

    «محمدعلی بهمنی» در پی درگذشت ناصر عبداللهی همان سال درباره‌ی فعالیت هنری این خواننده و آهنگساز به خبرنگار ایسنا گفته بود که شناخت او روی شعر خوب بود و این واقعیتی است که باید به آن اعتراف کرد.

    بهمنی خاطرنشان کرده بود که او انسانی بود که موسیقی را خوب می‌شناخت، صدای خوبی داشت و حیف شد، می‌توانست این صدا رساتر بماند، اما دریغ!

    ***

    ناصر عبداللهی دهم دی‌ماه ۱۳۴۹ در بندرعباس به دنیا آمد و تحصیلات خود را در بندرعباس گذراند و فعالیت‌های هنری خود را از سال‌های نوجوانی در صدا و سیما و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و امور تربیتی استان هرمزگان آغاز کرد.

    وی کار حرفه‌ای را به طور جدی از سال ۱۳۷۴ خورشیدی آغاز کرد. در سال ۱۳۷۵ همراه با همسرش به تهران آمد. «محمدعلی بهمنی» شاعر هرمزگانی و دوست نزدیکش، وی را به انتشارات دارینوش معرفی کرد. پس از آن آلبوم‌های ناصر را این انتشارات ضبط و منتشر کرد.

    او چهار برادر و یک خواهر دارد. ناصر در هیجده سالگی با «فهیمه غفوری» اهل بندرعباس، ازدواج کرد و حاصل آن سه فرزند (دو پسر و یک دختر) به نام‌های نوید، نازنین و نامی است. نینا فرزند چهارم ناصر حاصل ازدواج او با «فاطمه فهیمی» است.

    عبداللهی در ترانه‌های خود از کسی تقلید نمی‌کرد و صدایی منحصر به فرد داشت. بیشتر اشعار ترانه‌های او از سروده‌های «محمدعلی بهمنی» بود. در کار موسیقی به گفته خود وی تحت‌تأثیر سبک موسیقی ابراهیم منصفی بود. طوری‌که در سال‌های آغازین کار هنری ترانه‌های منصفی را بازخوانی می‌کرد.

    پس از ارائه ترانه ناصریا منتقدان عبداللهی گفتند که این کاری اسپانیولی است و از ملودی‌های جیپسی کینگ برگرفته شده‌است، اما وی معتقد بود که چنین نیست، و این کار ریتم عربی دارد، ریتمی که بارها با سازهای دیگری نظیر عود، دهل، و دف نواخته شده‌ بود. اما تاکنون هرگز با گیتار نواخته نشده ‌بود، اما عبدالهی این کار را انجام داد.

    ملودی ترانهٔ ناصریا سال ۱۳۷۶ ساخته شد. شعر این آهنگ به گویش بندری است و به گفته عبدالهی هدف از ساخت آن اعتراض ضد ظلم در جهان و نیز همدردی با ستمدیدگان جهان بوده ‌است. بر اساس متن شعر ناصریا اگر کسی قصد یاری مظلومی را داشته‌ باشد پس از تحمل سختی بسیار و دشواری‌های این راه در پایان پیروز خواهد شد.

    او با خوانندن ترانه‌ای به نام « ناصریا » به شهرت دست یافت و از جمله آلبوم‌های او می‌توان به «عشق است»، «دوستت دارم»، «غزلک» و «بوی شرجی» اشاره کرد.

    این هنرمند فقید هم‌چنین ترانه‌هایی را درباره ائمه اطهار اجرا کرده که از معروف‌ترین آن‌ها می‌توان به «یا فاطمه بنت نبی» اشاره کرد.

    ***

    شعری با گویش بومی که بر مزار ناصر خودنمایی می کند، به خوبی علاقه ناصریا را به بندرعباس و طرفدارانش نشان می‌دهد:

    بی تو ای بود و نبودم عمر یک لحظه بسن                     پهنه ی وسیع عالم بی تو بی مه قفسن

    ***ناصریا***

    از او لحظه ای که قلبم بی خو قابل ایدونست                دگه دل به غیر تو دلبسته باطل ایدونست

    ***ناصریا***

    بی مه آواز خونت از تو خوندن آرزون                      هنرآفرین حضورت به ای عاشق آبرون

    ***ناصریا***

    حنجرم اگیت اگه هزار دونگم بکنی                        اگه تو صدا ننینی موا گنگم بکنی

    ***ناصریا***

    هرکه طالب صدامن تو صدا دنبال تون(خدا)                   بی تو از صدا شواتن در پی وصال تون

    ***ناصریا***

     

       

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *