حمیدرضا عاطفی: هدف این یادداشت به هیچ وجه دادن نمره قبولی و یا ردی به رضا مهدوی نیست؛ چرا که این امر اساسا نه در صلاحیت صاحب این قلم است و نه مدیران بالا دستی برای اینگونه قضاوت ها چندان شان و ارزشی قائل هستند ولیکن به هرطریق سخن حق و حقیقت را باید در حد بضاعت خویش و در هر شرایطی اعلان و اعلام کرد.
نمی دانم در این لحظه که دارم این یادداشت را می نویسم ماجرای استعفای رضا مهدوی مدیر موسیقی حوزه هنری به کجا کشیده است و آیا آقای رئیس حوزه از سفر عمره بازگشته اند و این استعفا را پذیرفته اند یا نه ولی می دانم که برخی از دوستان و دوستداران مهدوی به جمع آوری طوماری برای ابقای ایشان برخاسته و ابرو در هم کشیده اند که آخر چرا ؟
تقریبا کمترهنرمند و موزیسینی است که رضا مهدوی را نشناسد؛ مهدوی خود از معدود مدیران موسیقی است که مستقیما با ساز و موسیقی سر و کار دارد و بارها بر روی صحنه به اجرای موسیقی پرداخته است.او خود مولد و منتقد موسیقی است و علی رغم خاستگاه و علایق شخصی اش به موسیقی سنتی در تولید و اجرای دیگر موسیقی ها نیز توجهی خاص داشته و در تولیدو اجرای آنها چه در پست مدیر حوزه و چه در بخش خصوصی اهتمام ورزیده است .
اما نکته جالب توجه این است که آشنایان او عمدتا بر دو قسم اند یا به شدت منتقد اویند و یا به شدت موید او! ولی به هرحال این ویژگی نیز از دیدگاه برخی ظریفان از محاسن مهدوی به شمار می رود چرا که با این وصف دست کم در زمره مدیران خنثی و بی خاصیت به حساب نمی آید.
اما تا آنجا که نگارنده خبر دارد در طومار تهیه شده در تائید او، بسیاری از منتقدانش نیز بر ابقای مهدوی اصرار ورزیده اند و این نکته قابل تاملی است که باید در جستاری دیگر به تفصیل در پی چرایی آن بود و در آن تعمق کرد که در این مدیر چه ویژگی بوده است که حتی منتقدانش نیز بر استمرار مدیریتش اصرا داشته اند.
در نگاهی گذرا به پیشینه مدیریتی رضا مهدوی در دو مقطعی که در این سمت فعالیت کرده است فراز و فرودهایی قابل مشاهده است که می توان برای یکایک آنها تحلیل و ارزیابی داشت؛قطعا در طول فعالیت تمامی مدیران نقاط ضعف و قوت وجود دارد اما مهم در این میانه خط سیر و مشاهده نمودار مدیریتی در گذر زمان است که قابل اعتنا است و به عبارتی در معدل گیری است که می توان به مدیریت مدیری نمره قبولی و یا ردی داد.
هدف این یادداشت به هیچوجه دادن نمره قبولی و یا ردی به رضا مهدوی نیست ؛ چرا که نه این امر اساسا در صلاحیت صاحب این قلم است و نه مدیران بالا دستی برای دیگر قضاوت ها و یا طومارها چندان شان و ارزشی قائل هستند ولیکن به هرطریق سخن حق و حقیقت را باید در حد بضاعت خویش و در هر شرایطی اعلان و اعلام کرد باشد که ثبت در تاریخ شود.
در یک نگاه کلی و گذرا به دو دوره مدیریت مهدوی باید اذعان داشت که در کنار دهها و صدها خدمت شایان توجه مدیر موسیقی حوزه، البته برخی تصمیمات انتقاد آمیز هم بوده است به عنوان مثال برخی قضاوت های تند در باره مدیران و دست اندرکاران سابق نشریه مقام و یا ارائه آلبوم پر حاشیه و پر ریسک “ترنج” و با برخی دیدگاه هایی که گه به بخشی نگری منجر می شد در کارنامه مدیریتی مهدوی به ثبت رسیده است که البته این رویه بویژه در دوره اول مدیریت اش برتعداد مخالفان مهدوی افزود به طوری که نگارنده این یادداشت نیز در زمانی از منتقدان سرسخت ایشان به شمار می رفت اما همه این تجربیات با توجه به هوشمندی و تیز بینی مهدوی موجب شد تا او با گذشت زمان و با اصلاح برخی رویه ها و بازبینی واقعیات روز، رفته رفته به مدیری مجرب، با درایت و کارکشته مبدل شود و در نهایت به جایگاهی دست بیابد که فی النفسه واجد ارزش و اعتبار است و همین نکته شاید موجب شده است تا حتی منتقدان او نیز پای طومار ابقای مدیریت مهدوی را امضا بکنند.اتفاقی ارزشمند که نباید از کنار آن به سادگی گذشت.
دیدگاهتان را بنویسید