مینا آتشی: حضور یک اسپانسر یا همان حامی مالی جزو ملزومات فعالیتهای هنری در حوزه موسیقی است، اما آیا این جریان در ایران شکل درستی دارد؟
هنر یک محصول است که از زمان شکلگیری ایده تا اجرای نهایی پروسه زمانبری را طی میکند، این محدودیت زمانی در عرصههای مختلف هنری به اشکال مختلف بروز کرده و هزینههای گزافی را در پی دارد. بدون شک اغلب فعالان عرصه هنر از سرمایه اقتصادی قابلتوجهی برای حمایت مادی از آثار خود برخوردار نیستند و همین امر ورود شخص دیگری را به پروسه تولید اثر هنری ضرورت میبخشد.
این افراد در مقام اسپانسر یا همان حامی مالی و با توجه به نیاز مالی پروژه مبالغی را با در نظر گرفتن سود شخصی خود صرف تولید محصول نهایی میکنند و چهبسا بازگشت مالی قابلتوجهی را هم شاهد باشند البته در یک سری از موارد نیز صرف حمایت معنوی مطرح بوده که در آن موارد بازگشت مالی آنچنانی در میان نخواهد بود.
دراینبین سینما و موسیقی دو عرصه درخشان هنری هستند که به دلیل هزینههای هنگفت تولید و اجرا بیش از دیگر عرصهها نیاز به حامی مالی داشته و تبلیغات بسیاری را در زمینه جلبتوجه سرمایههای اقتصادی با محوریت بخش خصوصی متقبل میشوند. البته موسیقی در مقایسه با سینما بیشتر دچار مشکل است، چرا که بسترهای کمتری برای تبلیغ کالای اسپانسرها در آن فراهم است و به همین دلیل بارها دیده شده که قراردادهای مالی در این حوزه به دلایل مختلف با شکست مواجه شده و همین امر بیشتر سرمایه گذارهای خصوصی را از رجوع به این عرصه دور کرده است.
با این وجود نمیتوان نقش و اهمیت و جایگاه سرمایهگذاری اقتصادی را در فروش موفق یک آلبوم یا کنسرت نادیده گرفت و از آن چشمپوشی کرد، بهویژه در شرایط نامطلوب فعلی تعداد مخاطبان کنسرتهای موسیقی از طرفی با نابرابری عرضه و تقاضا روبهرو شده و از طرفی دیگر عدم اجرای قانون کپیرایت ضربه اصلی را به این بخش وارد کرده است. همچنین وجود رقابتهای نابرابر و وجود برخی بازارهای سیاه یا مافیا نیز در این بخش را نمیتوان نادیده گرفت.
بهعنوانمثال سالنی که برای کنسرت انتخاب میشود و عواملی که برای اجرا نیاز است، تعداد سئانسها و میزان تبلیغات شهری، مشخصکننده هزینهها هستند. تبلیغات کنسرت برای تهران شامل ارسال پیامک و چاپ در روزنامه میشود. در تهران برای برگزاری کنسرت در یک روز و ۲ سئانس حدود ۱۵۰ میلیون تومان و در شهرستانها حدود ۶۰ تا ۷۰ میلیون هزینه میشود. البته که ارقام ذکرشده ثابت نبوده و باوجود شرایط کنونی اقتصادی دائماً در حال افزایش است.
علاوه بر این پیش از اجرای کنسرت با خواننده قرارداد بسته میشود و رقم ثابت قرارداد قبل از اجرا به وی پرداخت میشود. خواننده کاری به بلیتفروشی ندارد و در قراردادش عنوانشده که اگر تعداد سئانسها افزایش یابد، هزینه آن پرداخت خواهد شد.
در این گزارش با چند تن از تهیهکنندگان موسیقی درباره مشکل نبود حامی مالی و اهمیت آن در موسیقی گفتوگو شده است:
کسانی که کنسرت میگذارند تولیدکننده نیستند
صدرالدین حسینخانی مدیرعامل شرکت “ایران گام” و تهیهکننده موسیقی درباره ضرورت حضور حامیان مالی در موسیقی میگوید: همه ما از مزیت اسپانسرینگ مطلع هستیم و نیاز آن در همهجا بخصوص در بخش هنر احساس میشود، اما شما بجای پرداختن به مسئله پشتیبان مالی به این توجه کنید که وقتی بستری برای سرمایهگذاری نیست، سرمایهگذاری هم در بین نخواهد بود.
او ادامه داد: با شرایط اقتصادی موجود که تولیدات ما با رکود فراوانی مواجه شده از یک حامی مالی نمیتوان توقع داشت سرمایه خود را روی این بخش قرار داده و توقع تبلیغات نیز داشته باشد. امروزه بخش نشر و پخش در موسیقی بهسختی نفس میکشد و کسی چنین ریسکی را در این حوزه انجام نمیدهد. وجود معضلات فراوان در بحث کنسرتها نیز باعث دلسردی افراد و خودداری آنها از سرمایهگذاری بشمار میرود.
حسینخانی همچنین گفت: من خود هم تولید میکنم هم تهیهکننده و هم برنامه گذار موسیقی هستم و از عمق مشکلات حاکم بر این عرصه بهخوبی باخبرم که یکی از اصلیترین آنها نبود قانون کپیرایت است. این را هم در نظر بگیرید که حتی اگر کنسرتگذار پیدا شود بازهم مشکل دیگری وجود دارد. درواقع اکثر کسانی که کنسرت میگذارند خود تولیدکننده نیستند و این ضربه زیادی به موسیقی میزند و بیشتر شاهد خروج سرمایه هستیم و از طرفی کسی که درآمدزایی میکند سرمایه خود را در جایی دیگر قرار میدهد و وارد موسیقی نمیکند. به نظر من این بخش نیاز به ساماندهی درست دارد تا بتوان استفاده درست از این بخش داشت.
حامی مالیشیپ در هیچ کجای دنیا جنبه منت مالی ندارد
رامین صدیقی برنامه گذار و ناشر موسیقی درباره این مشکل گفت: خب خیلی طبیعی است که حضور و لزوم یک پشتیبان مالی امری طبیعی است بخصوص برای هنر و فرهنگی که بهطور کل از جریان اصلی بازار به دور هستند سرمایهگذار میتواند حیات آن را تأمین و تضمین کند.
او ادامه داد: یکی از اصلیترین دلایل کمرنگ شدن اسپانسرها شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه است. هیچ فردی حاضر نیست باوجود آشفتهبازار فعلی بودجه خود را برای تبلیغات در این بخش قرار بدهد و ترجیح میدهد از این بخش دوری کند. دومین اتفاقی که یک حامی مالی در تلاش برای رخ دادن آن است تاثیرسازی روی مردم است. وقتی یک برند را مردم میشناسند صاحب برند با مسئله سرمایهگذاری میخواهد تاثیرسازی مهمی را روی افراد داشته باشد تا جذب بیشتری را درنتیجه بگیرد، اما در پروژههای هنری که از جریان اصلی به دور هستند تمایلی برای تأثیرگذاری از سمت سرمایهگذاران دیده نمیشود.
صدیقی همچنین گفت: یک بخش مهمتر این است که اسپانسرشیپ در هیچ کجای دنیا جنبه منت مالی ندارد. در واقع یک همکاری متقابل است که در نهایت نیز باعث شادابی جمعیت میشود. وقتی شما جامعه شادابی داشته باشید به فروش محصول خود کمک میکنید و افزایش فروش را در پی دارید، اما اگر این جامعه از شادابی برخوردار نباشد آمار فروش شما پایین میآید. از طرف دیگر تمام بنگاههای اقتصادی صرفه اقتصادی خود را در نظر گرفته و سرمایهشان را به میان میآورند و سود متقابل نیز میبرند.
این ناشر اضافه کرد: در تمام دنیا روال بدین شکل است که فردی که توانسته در بخشهای مختلف سرمایهگذاری کند در پایان فعالیت خود بر اساس آنچه برای حمایت مالی قرار داده از سوی نظام مالیاتیان کشور معافیت مالیاتی یا تخفیف مالیاتی دریافت میکند و بر سودش افزون میشود. ما در ایران سالهاست مشغول این هستیم که همین نظام را داشته باشیم تا باعث جذب هر چه بیشتر اسپانسرها شویم.
او تأکید کرد: اتفاق آخر و تأثیرگذارتر این است که حضور حامی مالی حتی به بدنه دولت نیز کمک خواهد کرد و وقتی پای بخش خصوصی وسط بیاید دولت نیازی به افزایش بودجه یا قرار دادن بودجه نداشته و این حامیان مالی هستند که سرمایه خود را در این بخش خرج میکنند.
نیاز به حامی مالی شدیداً احساس میشود
نیما جوان ناشر و برنامه گذار موسیقی هم درباره اهمیت وجود حامی مالی و کمبود آن توضیح داد: شما به نکته دقیقی اشاره کردید ما امروز با کمبود حامی مالی مواجه هستیم و نیاز حضور هر چه بیشتر این افراد در بازار موسیقی شدیداً احساس میشود. با داشتن حامیان مالی پروژههای هنری که هزینه گزافی داشته و بار فرهنگی آن روی جامعه زیاد سهل شده و شما با این کار به تقویت فرهنگ مردم جامعه کمک کردهاید.
او ادامه داد: به نظر شخصی من دولت و مجلس باید نوع نگاه خود را تغییر داده و تمرکز اصلی خود را به این بخش معطوف کنند. در اروپا و آمریکا شاهد وجود سازوکارهای اقتصادی درستی هستیم که باعث افزایش هرچه بیشتر حامی مالی را در پروژهها میشود و برای شرکت حتی سودآور نیز هست، بهعنوان مثال وقتی یک برنامه هنری مثل اپرا در خارج از کشور روی صحنه میرود در پایان لیستی از افراد بهعنوان حامی مالی دیده میشود، اما در ایران داستان برخلاف این شکل میگیرد. وجود یک حامی مالی هم برای خود سرمایهگذار هم برای هنرمند هم برای هنر و حتی برای من نیز مؤثر خواهد بود اما در ایران ما کمتر به آن توجه داریم بیشتر من تهیهکننده باید برای یک حامی مالی به خواهش متوسل شوم.
جوان در پایان هم گفت: ما به خاطر مردم کشورمان باید به فکر تقویت زیرساختهای خود در بخش فرهنگ و هنر باشیم که نتیجه آن رونق فرهنگی است.
دیدگاهتان را بنویسید