«هوره» از سادهترین، ابتداییترین، اصیلترین و همچنین کهنترین گونه موسیقی و یکی از جلوههای عینی فرهنگ کردی و ترانههای عامه است. این آواز آهنگین ویژه زاگرسنشینان ایران است که ضمن کهن بودن ارزشهای موسیقایی آن، در گستره جغرافیایی شمال عراق نیز اجرا میشود.
به نقل از ایسنا، ترانه صرفاً ابزاری برای سپری کردن روزگار نبوده و نیست، بلکه ابزاری کارآمد برای انتقال احساس، شادی و غم است. «هوره» در میان کردها، به ویژه کردهای گویشورِ لهجه جنوبی و همچنین در مناطق ایلام، کرمانشاه و لرستان رونق خاصی دارد.
«هوره» مختص به یک دوره تاریخی و یا یک جغرافیا و فرهنگ خاص نیست. «هوره» یا همان «آواز اصیل ابتدایی»، مادر همه آوازها، تصنیفها و ترانههای مردمان جهان با صرف نظر از نژاد، فرهنگ، زبان، معیشت، آیین،جغرافیا و تاریخ آنها است.
گفته میشود که مقامهای گوناگون «هوره» شامل «بان بنهای»، «بنیریچر»، «دو دنگی»، «باریه»، «غریبی»، «ساروخانی»، «گل و دره»، «پاوه موری»، «قطار»، «هجرانی»، «مجنونی»، «سحری» و «هیلاوه»، «مویه»، «کوچر» و «سوارچر» میشود.
برخی محققان بر این باورند که کلمۀ «هوره» و نامگذاری آن قدمتی حدوداً هفت هزار ساله دارد و به دوران پیامبری زرتشت میرسد. همچنین گفته میشود در آن زمان مردم در نیایش اهورمزدا آوازی بهنام «هوره» سر میدادند. هوره آوازی ممتد است که خوانندۀ آن، شعرها و ابیات بیشماری را در ذهن دارد و آنها را هنگام آواز به صورت پی در پی میخواند. شعرهایی که خواننده هوره میخواند، میتواند متعلق به خود خواننده یا شاعران دیگر باشد.
هوره در دستگاه ماهور اجرا میشود و ویژگیاش این است که آواز با تحریرهای حلقی بسیار زیاد اجرا میشود که بسته به استفاده از نوع تحریرها به انواع مختلفی تقسیم میشود.
هوره بیشتر حاوی مضامینی مانند مرگ و سوگ، طبیعت، اندوه، رنج، شادی و غم است که در قالب آواز بیان میشود؛ البته بیشترین بخش این نوای روحبخش دربردارندۀ شادی و عشق است.
این نوا بدون همراهی آلات موسیقی اجرا شده و تنها با کلام همراه است و به شکل ریتمیک خوانده میشود. هورهچِر (خوانندۀ هوره) به بیان صفات معشوق و محبوب خویش میپردازد. نوع دیگری از موسیقی در این مناطق رایج است که «هوره چمری» نام دارد که مخصوص مراسم عزا و غم است. ویژگی مهم «هوره چمری» عدم رعایت وزن شعری در بیشتر موارد است.
«مور» یکی از مقامهای «هوره» است که آن را با چندین ریتم و مقام موسیقایی میخوانند. معمولاً یک یا دو و گاهی چند زن با هماهنگ کردن ریتمِ صدایشان با یکدیگر در رثای یک فرد درگذشته «مور» میخوانند و بقیۀ زنها نیز گریه میکنند. مورخوانان به فراخور جایگاه و جنسیت و شخصیت افراد، «مور» میخوانند و رشادتها، دلاوریها و گاهی ظاهر مردان را یادآور میشوند. همچنین در «مور خوانی» زنانِ درگذشته را با صفاتی چون پاکدامنی، مهماننوازی، تلاش در خانه و مضامینی از این قبیل میستایند.
«مور» از هجران و فراق انسانها حکایت میکند و انسان با شنیدن و خواندن آن دچار غم و اندوهی، همراه با سرکشی و طغیان میشود. اگر خوانندۀ این آواز زن باشد، به آن مور (یا همان مویه در زبان فارسی)، و اگر خواننده مرد باشد، به آن «پایهموری» گفته میشود.
سیامک موسوی ـ پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی ـ درباره «هوره» بیان کرده که تکبیتهای «هوره» بسیار ساده و معمولا ۱۰ تا ۱۲ هجایی است. «هوره» از نت آغازی به طرف بالارونده حرکت میکند و در این فاصله بر روی هجاهای کلام، تحریر مکرر ایجاد میکند. تعداد تحریرها در هر هجا به طور معمول از یک تا سه صوت است اما گاه در حرکات فرودآمده به پنج تا شیش صوت میرسد.
او همچنین گفته که تحریرها بر روی یک نت اجرا میشود. ولی گاه تحریرها بر دو نوع شعر شکل میگیرد که یا تحریر از نت اول به نت بالاتر از خود گرایش مییابد یا از نت اول شروع میشود و بمتر شده و دوباره به نت اول برمیگردد. این یکی از شاخصههایی است که میتوان با کمک آن موسیقی هوره مناطق مختلف را از هم جدا کرد. موسیقی هوره بسیار ساده است وممکن است بسیار کسل کننده باشد اما تحریرهای متنوع آن را برای مخاطب جذاب میکند.
برای تکمیل اطلاعات درباره موسیقی کهن «هوره» با هوشنگ جاوید ـ پژوهشگر موسیقی آیینی و نواحی ایران ـ گفتوگو کردیم.
جاوید به ایسنا میگوید: «هوره» یکی از موسیقیهای بومی ایران به حساب میآید و دارای انوع مختلف شیوه اجرایی با متنهای خاص است که در جاهای گوناگون نیز کاربردهای مختلف دارد؛ به عنوان مثال برای کوه رفتن یک نوع «هوره خوانی» بهنام «کوچر» وجود دارد که خواننده آوازهای مخصوص میخواند.
او ادامه میدهد: ترانههای عامیانه اصولا سراینده و تاریخ پیدایش مشخصی ندارند؛ بلکه این ترانهها از لحظه پیدایش بشر در روح و جان او رشد کردهاند. شیوههای اجرایی آوازی در طول زمان شکل گرفتهاند و اطلاعات دقیقی از سبک و نوع خواندن «هوره» در دست نیست؛ ولی گویا بیشتر بهصورت فردی خوانده میشده.
این پژوهشگر موسیقی اظهار میکند: درون مایه آواز «هوره» برای غلبه بر وحشت، تنهایی و همچنین الهام گرفتن از اصوات طبیعت مثل؛ افتادن سنگ از بالای کوه، وزش باد و بلند شدن خاک، آواز پرندگان و یا زوزه حیوانات وحشی بهره میبرد. بشر برای ایجاد آهنگ اینگونه آوازها تلاش میکند که از حلق خود آوازی خوب و تأثیرگذار بهعنوان یک راه ارتباطی ایجاد کند.
او میگوید که ترانههایی مثل «هوره» نشانگر افکار بشر، فرهنگ و اندیشههای زنده است که احساسات را بهطور کامل و دست نخورده بیان میکنند.
جاوید در همین زمینه بیان میکند: ازآنجایی که ترانههای «هوره» در اعتقادات، آداب و رسوم و گاه سنتهای اقوام گونان بهخصوص ایلام، کرمانشاه و بخشهایی از لرستان ریشه دارد، این موسیقی همچنان ماندگار مانده؛ چراکه از طریق آواز، زبان و فرهنگ این مناطق را منتقل کرده است.
او درباره خصلت پیام آوری آوازهای «هوره» میگوید: این خصلت آوازهای «هوره» قلبهای نا آشنا را به حرکت در میآورد و آنها را به هم پیوند میدهد و در واقع باعث ایجاد یک نوع همبستگی بین آنها میشود.
او همچنین در ادامه سخنانش بیان میکند که گاهی اوقات ترانههای «هوره» به وصف وقایع تاریخی و یا اتفاقات حماسی که در منطقه خواننده رخ داده میپردازد.
وی درباره نوع «موری یا مویه» هوره اظهار میکند: سرودهای بومی در بخش «مویه» بیگمان به سمت یک نوع فراغ و داغ حرکت میکند. «مویه» در خراسان، مازندران، اقوام لر و بختیار و حتی در بین فارسها نیز وجود دارد. این دسته از آواز تنها زاده اندیشه یک نفر نیست بلکه از درون یک جمع برخاسته.
جاوید معتقد است که زیبایی آوازها و ترنههای «هوره» در این است که سراینده آوازها بدون آموزش دیدن در زمینه شعر گفتن و چگونگی تنظیم وزن و قافیه، شعر را از محیط خود الهام گرفته و خیلی حرفهای به جامعه ارائه داده است.
او ادامه میدهد: در «مویه خوانی» آوازی که برای یک جوان از دست رفته خوانده میشود با آوازی که برای یک پیرمرد که پدر یک خانواده بوده متفاوت است. در این نوع از «هوره» اشعار به قدری به ظرافت بیان میشوند که زندگی فرد از دست رفته و حتی نحوه مرگ او نیز در ابیات شعر گنجانده شده. همچنین اگر یک غریبه وارد محفل «مویه» شود از نوع و حالات خواندن افراد متوجه مضمون آواز میشود.
وی در پایان سخنانش درباره هوره «دو دونگی یا دوهویی» اظهار میکند: در این نوع «هوره خوانی»، دو نفر آوازها را به صورت آنتی فونیک میخوانند. در «دو دونگی» نفر دوم واژه آخر مصرع دوم، نفر اول را میکشد یا اصطلاحا دمکش میکند و بعد بیت خود را آغاز میکند.
دیدگاهتان را بنویسید