×
×

در مصاحبه با هفت نگاه

  • کد نوشته: 19756
  • 24 خرداد 1391
  • ۰
  • رضا صادقی جزو معدود خواننده‌های مولف موسیقی ایران در ۱۰ سال گذشته بوده است. خواننده‌ای که همیشه حنجره‌ بیدار مردمش بوده و توانسته در طی این سلها به چنان جایگاهی دست پیدا کند که اکنون در آغاز سال ۹۱ بتوانیم بگوییم در طی یک دهه اخیر کمتر خواننده‌ای در موسیقی ایران بوده که از چنین […]

  • رضا صادقی جزو معدود خواننده‌های مولف موسیقی ایران در ۱۰ سال گذشته بوده است. خواننده‌ای که همیشه حنجره‌ بیدار مردمش بوده و توانسته در طی این سلها به چنان جایگاهی دست پیدا کند که اکنون در آغاز سال ۹۱ بتوانیم بگوییم در طی یک دهه اخیر کمتر خواننده‌ای در موسیقی ایران بوده که از چنین محبوبیت و اعتباری برخوردار می‌باشد. در این گفتگو نیز مانند همیشه رضا صادقی با صداقت و شهامت از دغدغه‌های امروزی سخن گفته است. از نگاهش به مسیری که در طی ۱۰ سال اخیر طی کرده تا علاقه‌اش به ایجاد همدلی در بین اهالی موسیقی و شکل‌گیری یک صنف یا سندیکا که بتواند حامی و پشتیبان موسیقی پاپ ایران باشد.

    • وارد دومین دهه حضور رضا صادقی در عرصه رسمی موسیقی شده‌ایم. اکنون که ابتدای این دهه دوم ایستاده ای چه احساسی داری؟

    تفکر اینکه یک دهه بتوانی در کنار مردمی باشی که همیشه تنوع انتخاب و نگاه در سلیقه شنیداری‌شان هستند حس خاصی است و نمی‌شود تعریفش کرد. اگر قابل باشم و لیاقت داشته باشم که باز هم روندی که داشتم را ادامه بدهم شروع این دومین دهه قطعاً پر از نگرانی و قدرت خواهد بود. شاید همین قدرت است که نگرانی پیش می‌آورد. چون وقتی آدم احساس می‌کند که یک دهه را گذرانده دیگر مسئولیتش سنگین‌تر است. انتخاب‌هایش باید خاص‌تر باشد و در کل یک حس خاصی است. مثل نگرانی از به دنیا آمدن یک بچه سالم.

    • آیا افق خاصی هست که رضا صادقی هنوز به آن دست پیدا نکرده باشد و تصمیم داشته باشی که در طی مسیری که پیش رو داری به آن دست پیدا کنی؟

    قطعاً هست. یعنی هر کسی که قرار باشد دورنمایی برای فعالیت‌های آینده خود داشته باشد نمی‌تواند بگوید که به سرانجام نهایی رسیده و اشباع شده. آن دورنمای شخصی که خود من دارم این است که حس می‌کنم هنوز در شعار همیشگی‌ام که می‌گویم «من برای موندنی شدن می‌خوانم نه برای خوندنی شدن» به یک نتیجه کامل شخصی نرسیده ام. این که تا چه حد توانسته‌ام ماندنی باشم و نه صرفاً خواندنی. افقی که در ذهنم حک شده این است که بعد از این یک دهه‌ای که گذراندم و فراز و نشیب‌های وحشتناکی داشت الان به نزدیکی و همدلی ما هنرمندان بسیار فکر می‌کنم و امیدوارم بتوانم در ایجاد این اتفاق نقش مثبتی داشته باشم. همیشه افق اجتماعی کاری‌ام این بوده که یک دوستی قشنگی بین تمام هنرمندان ایجاد شود. دوستی نه فقط در حد کلام یا جلد یک مجله و روزنامه. نه فقط در حد یک آهنگ با هم خواندن بلکه دوستی‌ای که از صمیم قلب باشد. شاید بزرگترین آرزوی اجتماعی کاری من این است که ما بالاخره بتوانیم یک «صنف» را با دوستی‌مان ایجاد کنیم و فقط به خاطر بیمه و وام و اتفاقات این‌چنینی نباشد که در این صورت نه «این» را خواهیم داشت و نه «آن» را.

    • فکر می‌کنید مهمترین کمکی که ایجاد «صنف» به اهالی موسیقی می‌کند چیست؟

    ببینید از ماست که بر ماست. یعنی اگر یک صنف می‌خواهد به سرانجام خوبی برسد باید نه شعارگونه بلکه به واقع با هم دوست باشیم. نه اینکه مثلاً من به کنسرت دوست خواننده‌ای بروم و بعد که از کنسرتش خارج شدم رفتار دیگری داشته باشم. یا اینکه خواننده دیگری به کنسرت من بیاید یا به عنوان مثال آهنگی با هم بخوانیم اما بینمان دوستی و همدلی نباشد. اگر یک مقدار به ریشه موسیقی کشورمان و اساتید متفکری که در گذشته داشتیم نگاه کنیم می‌بینیم که دوستی فقط در این مسایل خلاصه نمی‌شود. ما الان در شرایطی هستیم که نمی‌توانیم از خودمان دفاع کنیم. هر که از راه می‌رسد می‌تواند هر چه دلش می‌خواهد به ما بگوید و کاری هم از دست ما برنمی‌آید. هر مرکز و نهادی و هر نوشتاری می‌تواند هر مطلب توهین‌آمیز یا غیرتوهین‌آمیزی به ما بگوید و ما عملاً و جدی نمی‌توانیم هیچ حرفی بزنیم. این مسأله جای نگرانی دارد. بچه‌های زیادی هستند که با شوق و اشتیاق زیاد در حال ورود به عرصه موسیقی هستند. بچه‌ها که می‌گویم یعنی کسانی که ۱۴، ۱۳ سال سن دارند. مطمئنم این بچه‌ها بعد از مدتی وقتی ببینند هر کسی که حتی آگاهی مناسبی هم از موسیقی ندارد می‌تواند بهشان ضربه بزند خیلی زود از موسیقی دلسرد خواهند شد. خیلی عجیب نیست اینکه می‌بینیم گاهی اوقات موسیقی ما مسیرش را به سمت «شکلات» و کارهای این‌چنینی کج می‌کند.

    • مسأله‌ای که وجود دارد این است که امکان دارد ایجاد همدلی بین اهالی جدی و اصلی موسیقی تا حدی سخت باشد. رضا صادقی جزو معدود چهره‌های شاخص موسیقی است که همیشه دلسوز موسیقی و اهالی‌اش بوده به همین خاطر به شخصه فکر می‌کنید چرا در بین اهالی موسیقی دشمنی یا عدم دوستی زیادی به چشم می‌خورد؟

    اگر بخواهم بدون تعارف و رودربایستی حرف بزنم باید بگویم جراید تنها جایی هستند که گاهی اوقات دوستان همکارم در کنار همدیگر جمع می‌شوند. نمی‌توانم بگویم خوشبختانه یا متاسفانه اما لااقل اهالی جراید گاهی اوقات فرصتی را پیش می‌آورند که این دوستان سلام و علیکی با هم بکنند. متاسفانه ما تفاوت نگاه‌های کاری را با تفاوت اخلاقی درهم می‌آمیزیم که نباید اینگونه باشد. به عنوان مثال احسان خواجه امیری دوست من است، بابک جهانبخش دوست من است، اما کارهای ما هیچ ربطی به همدیگر ندارند. اشکالی هم ندارد. یعنی ما فقط در یک خط سیر موسیقی پاپ حرکت می‌کنیم ولی هر کدام از ما یک نوع موسیقی و یک نوع تفکر اجرایی مختص به خودش را دارد. اگر می‌خواهیم به یک دوستی و همدلی مناسب برسیم باید دور باشیم از اینکه مثلاً رضا صادقی چیست و کیست و چه کار می‌کند. رضا هر چه هست، خوب یا بد، اجازه ندارم حضورش را نپذیرم. حالا امکان دارد کارش را دوست نداشته باشم. مهم پذیرش حضور همدیگر در کنار هم است. متاسفانه این مسأله هنوز فرهنگسازی نشده. این را هم بگویم که خود من هم هنوز برای رخ دادن این اتفاق حرکتی نکرده‌ام.

    منِ رضا صادقی منتظرم بابک صحرایی یک کاری کند. بابک صحرایی منتظر است دیگری یک کاری کند و همینطور ایجاد این همدلی به تعویق می‌افتد. به همین خاطر این مسأله یکی از برنامه‌های جدی امسال من است. حاضرم به تمام همکارانم از کوچک و بزرگ زنگ بزنم. منظورم از نظر سنی است. چه آن کسی که سالها قبل از من وارد موسیقی شده و چه آن کسی که سالها بعد از من آمده. در سال جدید حتماً این کار را انجام خواهم داد. از دوستان خواهش خواهم کرد که در کنار هم باشیم. لااقل در این حد که به دیدار یک چهره پیشکوست برویم. بدون اینکه مجله یا سایتی خبردار شود. کنار هم باشیم تا اگر یک زمانی مجله‌ای، وزیری، امیری چیزی درباره ما گفت بتوانیم خیلی محترمانه پاسخش را بدهیم خلاصه اینکه بس است هر چه گفتیم: «چه شد که اینطوری شد؟» زمان آن رسیده که بگوییم: «چه کار کنیم که دیگر اینطوری نشود». به این «چه کار کنیم» حتماً فکر خواهم کرد.

    • موفقیت و محبوبیت ویژه‌ای که داری امکان دارد دشمنی‌ها و خصومت‌هایی را هم در مورد شما از طرف برخی ایجاد کرده باشد. بزرگترین دشمنی‌ای که نسبت به شما وجود داشته و همیشه آزارتان داده چه بوده؟

    نمی‌خواهم بگویم دشمنی، چون دشمنی بار منفی بزرگی دارد. می‌توانم بگویم بی‌مهری. بزرگترین بی‌مهری‌ای که احساس می‌کنم به من شده این بوده که بعضی وقت‌ها در مورد اتفاقاتی درباره من قضاوت شده که من از کل آن اتفاق بی‌خبر بوده‌ام. مثل انتساب دادن یک سری از جملات و تعاریف که هیچ‌وقت در تفکر من نبوده‌اند این‌ها تنها چیزهایی بوده‌اند که همیشه آزارم داده‌اند. بسیار پیش آمده که برخی از دوستانم گفته‌اند خسته نمی‌شوی از اینکه وقتی بیرون می‌روی مردم دورت جمع می‌شوند یا به سراغت می‌آیند که خدا را گواه می‌گیرم که همیشه از این مسأله لذت برده‌ام. حتی شده کسی آمده و مستقیم در صورت من نگاه کرده و محترمانه گفته: «من از صدای تو بدم می‌آید». در این مورد هم می‌گویم من چقدر باید لایق باشم که یک نفر بتواند فضا را برای خودش هموار ببیند و بتواند این حرف را به من بزند که احساس می‌کنم بی‌مهری‌ای بوده که نسبت به خودم دیدم این بوده که من هیچ‌وقت برای نگاه رعنا نخوانده‌ام، تنها چیزی که وجود داشته این است که من همیشه برای فضای معنا خوانده‌ام اما متاسفانه وقتی این اتفاق دیده نمی‌شود می‌رنجم. احساس می‌کنم چقدر بد است که سالهای عمرت را بگذاری و بعد برداشت صحیحی از تو صورت نگیرد. یک سری افراد کوته‌فکر هستند که با صدای بلندی که دارند گاهی اوقات با القای یک سری از ادبیات و تعاریف یک موج و جوی را درست می‌کنند. تنها در مورد خودم نمی‌گویم. این اتفاق را درباره خیلی از همکارانم دیده‌ام. این‌ها تنها چیزهایی هستند که آدم را می‌شکنند. هیچ سمی برای من کشنده‌تر از این اتفاق نیست و من را از پا درنمی‌آورد.

    • در حاضر حال مشغول چه کاری هستید؟

    مشغول آماده‌سازی ارکسترم هستم. بعد از اینکه چندین سال افتخار این را داشتم که در خدمت بهنام ابطحی باشم تصمیم گرفتم بعد از مدتها، خودم رهبری ارکسترم را برعهده بگیرم. دیگر اینکه دو آلبوم در دست تولید دارم و سعی می‌کنم در مناسب‌ترین زمان ممکن آماده و منتشرشان کنم. این دو آلبوم جدید را با تعداد قطعات کمتری نیز تهیه کردم که بهتر شنیده شوند.

    • آیا امسال کار جدیدی از شما منتشر می‌شود؟

    به احتمال قریب به یقین یک کاری به اسم «عاشقتم» از من منتشر خواهد شد. بعد از چندین سال چند کلیپ هم برای آلبوم جدیدم خواهم ساخت.

    • حرف آخر؟

    از مردم ممنونم. وقتی فهمیدم که ۱۰ سال از حضورم در موسیقی گذشت برای خودم هم احساس خیلی عجیبی داشت. هر روزش بدون تعارف برای من هزار سال بوده. اینکه۸ مردم ۱۰ سال من را تحمل کردند، ۱۰ سال من را در خلوتشان پذیرفتند، ۱۰ سال محترم جواب سلامم را داده اند و با من خداحافظی کرده اند.

    همه این‌ها عزت است و از خود خدا می‌خواهم که هیچ‌وقت این عزت را از من نگیرد و قول می‌دهم امسال به حکم تغییر همه شرایط روحی و نوع زندگی‌‌ام و وارد شدن به یک فضای جدید خانوادگی، سعی می‌کنم این فضای احترام را نه تنها در کارم که در کنار کارم هم بیشتر ارائه کنم و نماینده خوبی باشم برای ذهنیت آنهایی که دوستم دارند و به آنهایی هم که دوستم ندارند قول می‌دهم در دوره جدید کاری‌ام جوری باشم که آنها هم دوستم داشته باشند.

       
    برچسب ها

    مطالب مرتبط

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *